بیوگرافی و حواشی زندگی شخصی فرزاد حسنی؛ ماجرای ازدواج و طلاق با آزاده نامداری

بیوگرافی فرزاد حسنی

فرزاد حسنی ساطحی به عنوان هنرپیشه، مجری تلویزیون و همچنین ترانه سرای ایرانی در بیست و یکمین روز از شهریور ماه سال ۱۳۵۶ در شهر تهران متولد شد.

از آنجا که او طی سال های ۱۳۸۳ لغایت ۱۳۸۶ اجرای برنامه تلویزیونی کوله پشتی را بر عهده داشت، لذا در میان مردم به چهره شناخته شده ای تبدیل شد.

خلاصه زندگینامه

نام: فرزاد

نام خانوادگی: حسنی ساطحی

تاریخ تولد: ۲۱  شهریور ۱۳۵۶

محل تولد: بیمارستان عیوض زاده تهران، ایران

محل زندگی: خانی آباد

خانواده: نام مادر؛ شکوه السادات نام پدر؛ مرتضی

برادران: فرهاد و فرشاد

دوره بازیگری: مدرسه امین تارخ و استاد سمندریان

تحصیلات: مهندسی مکانیک

محل تحصیل: دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

پیشه(ها): مجری، گوینده، بازیگر، شاعر

سال های فعالیت: ۱۳۷۵–اکنون

شناخته شده: برای اجرای برنامهٔ کوله پشتی، ویژه برنامه تحویل سال نو

همسر سابق: آزاده نامداری (ا. ۱۳۹۲–ج. ۱۳۹۳)

قد: ۱۷۸ سانتیمتر

زندگینامه

زندگی شخصی و خانواده:

فرزاد حسنی یکی از مجریان عرصه تلویزیون، بازیگر و همچنین سراینده ترانه در ایران می باشد.

او در سال ۱۳۵۶ در منطقه خانی آباد شهر تهران به دنیا آمد. فرزاد حسنی نخستین فرزند خانواده بوده و دارای دو برادر کوچکتر به اسامی فرهاد و فرشاد می باشد. مادر این هنرمند به نام شکوه سادات از نسل سادات بوده و طبق اظهارات فرزاد حسنی، همواره پند و اندرزهای مادرش را آویزه گوشش می کند.

فضای خانواده این هنرمند مذهبی بوده و او در چنین خانواده ای رشد کرد. همچنین مادرش در دوران خردسالی فرزاد، همواره با وضو به او شیر داده است. لذا او وابستگی زیادی را نسبت به مادرش دارد. خودش همواره تلاش می کند نمازهای یومیه به ویژه نماز صبح را به وقت به جا آورده و قضا نشود. پدر او مرتضی حسنی نام دارد.

خصوصیات اخلاقی:

فرزاد حسنی در سال های کودکی شیطنت چندانی نداشته و در دوران تحصیل در مدرسه نیز همواره شاگرد اول بوده است. او چندان تمایلی به حساب و کتاب در زندگی نداشته و دست و دلبازی او بر همگان آشکار است. معتقد است حرمت گذاری به دیگران حتی افراد کوچک تر از خودش را همیشه مد نظر دارد.

طبق اظهارات خودش، در زندگی از خدا می ترسد. چندان رغبت و تمایلی به رانندگی نداشته ولی در عین حال مطالعه در برنامه های او، از جمله فعالیت های همیشگی است. گویا او دارای شخصیت عاطفی و احساسی بوده و بیان داشته در قضاوت جانب انصاف را رعایت می کند؟!

سعی دارد اجراهایی را عهده دار شود که در آن از قدرت عمل و اختیار زیادی برخوردار باشد. به طوری که بر طبق سلیقه و گرایش خود برنامه را هدایت کند. در مواقع لزوم رفتار جدی از خود نشان داده، ولی اغلب به مزاح و بذله گویی می پردازد. به طوری که در موضوع شوخی و خنده، خودش را مستثنی نمی کند. علاقه چندانی به مسافرت نداشته و تمایلی به سفر ندارد.

آبی رنگ مورد علاقه او می باشد. دارای شخصیتی نمازخوان و معتقد بوده و به طور کلی بدعهد و بد قول نیست. حرمت و منزلت زیادی برای شهدای کشور قائل است. به سرعت خشمگین شده و از نظر آگاهی و اطلاعات عمومی در سطح خوبی می باشد.

چندان به جریانات حاشیه ورود نمی کند. همچنین به شدت از رفتارهای خاله زنکی بیزار است. به هیچ وجه اهل فخر و تکبر نبوده و تمایل دارد در کنار مردم حضور داشته باشد.

به همین علت اغلب جهت تردد شهری از وسائط حمل و نقل عمومی همچون تاکسی و اتوبوس استفاده می کند. فرزاد حسنی بیان داشته هنگامی که شخص نسبت به خودش صداقت نداشته باشد، متعاقباً در برابر دیگران نیز نقش بازی می کند.

ناگفته های زندگی:

گویا نام فرزاد حسنی پس از تولد، توسط دختر خاله مادرش پیشنهاد و انتخاب گردید.

فرزاد حسنی بیان داشته یکی از بهترین فیلم هایی که تاکنون تماشا کرده است، کازابلانکا می باشد.

او در دوران تحصیل در مدرسه به هیچ وجه نظر مساعدی نسبت به درس ریاضی نداشته و طی این سال ها پایین ترین نمره ای که از این درس دریافت کرده، ۱۴ بوده است.

او برای اولین بار در سریال های تلویزیونی، در مجموعه عید آن سال ها ایفای نقش کرد.

این هنرمند هیچ علاقه ای به ورزش فوتبال ندارد.

او در زندگی بسیار گشاده دست بوده و در گفتگو با دیگران همواره پاسخ تند و سریعی را به مخاطب بیان می کند.

این فرزاد حسنی اولین بار در شبکه جام جم به سال ۱۳۷۵ به حوزه تلویزیون راه یافته و شروع به کار کرد.

متن ترانه آدم فروش، کاری از شادمهر عقیلی توسط او سروده شده است.

او به شدت به سرزمین پر وسعت ایران عزیزمان عشق ورزیده و در میان ورزش ها از علاقمندان به رشته های شنا، یوگا و ژیمناستیک است.

همواره به نماز پایبند بوده و اغلب از بدقولی اجتناب می کند. همچنین او وستان رمان الیور تویست می باشد.

برخی از آثار تلویزیونی همچون سریال کمکم کن، برنامه کوله پشتی و در عین حال مجموعه روز رفتن، تیتراژ آنها از سروده های فرزاد حسنی می باشد.

ولی از اولین کارهای جدی فرزاد حسنی در جایگاه مجری، می توان به برنامه نیمرخ اشاره کرد. پیش از آن برنامه مذکور با اجرای کامیار اسماعیلی، امیرحسین مدرس و … در زمره آثار پرمخاطب و موفق تلویزیون قرار گرفته بود که جهت گروه سنی نوجوان تولید می شد. به نظر می رسد اجرای او در برنامه نیمرخ، از جمله عواملی است که موجب برگزیده شدن او جهت مجری گری در برنامه کوله پشتی بوده است.

او هیچ رغبتی به موسیقی بدون کلام نداشته و در عین حال علاقه ای به آهنگ های خارجی ندارد.

فرزاد حسنی دستاوردها و زندگی خودش را مرهون زحمات پدر، مادر و آموزگاران مقطع متوسطه اش دانسته است.

ارتباط او با رفقا و دوستانش بسیار نزدیک و صمیمانه می باشد، ولی به هیچ وجه در روابط خود با دوستان، رفیق باز نیست.

او بیان داشته در اغلب مشکلات و امورات، چنانچه حمایت و یاری مادرم در میان نبود، قادر به پیشرفت نمی شدم. حتی مادرم در مواجهه با فعالیت ها و کارهای من، بدون هیچ چشم پوشی و لطف، انتقادات صریح و بی رحمانه دارد.

دوره فن بیان را نزد زنده یاد مهدی فتحی پشت سر گذاشت.

فرزاد حسنی ابتدا به واسطه معرفی امین زندگانی، جهت فعالیت در عرصه تلویزیون راه یافت.

عاشق پوشیدن لباس های به رنگ روشن علی الخصوص سفید رنگ می باشد.

از نظر او برترین و موفق ترین گوینده عرصه رادیو زنده یاد منوچهر نوذری بوده است.

همواره تلاش دارد نمازهایش قضا نشده و در مورد ادای نماز صبح تاکید بیشتری دارد.

او جهت نقش پردازی در یک اثر، به آسانی به کارگردان آن اطمینان نمی کند. در عین حال دوست دار ایفای نقش هنرمندانی همچون علی نصیریان، عزت الله انتظامی، رضا کیانیان، پرویز پرستویی، خسرو شکیبایی و …. است.

هر زمانی که تمایل داشته باشد، قادر است اشعاری را بسراید.

او از طرفداران آهنگ های محمدرضا شجریان بوده و همواره این آثار از نخستین گزینه های او محسوب می شوند. محمد علیزاده افزون بر سایر خوانندگان در آهنگ های خود از سروده های فرزاد حسنی بهره گرفته است.

ازدواج

در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۹ طی درخواست ازدواجی که فرزاد حسنی از یکی از مجریان توانمند و محبوب زن تلویزیون به نام آزاده نامداری انجام داده بود، آنها با شرکت در یکی از کنسرت های خواننده معروف فرزاد فرزین، تصمیم خود را مبنی بر ازدواج اعلام کردند.

به طوری که در تاریخ ششم تیر ماه سال ۱۳۹۲ آنها با مراجعه به سید حسن خمینی نواده حضرت امام خمینی (ره) با جاری شدن خطبه عقد، ازدواج خود را به ثبت رساندند. ولی در نهایت پس از سپری شدن یک سال، در حالی که آنها در دوران عقد به سر برده و زندگی مشترکشان را آغاز نکرده بودند، سرانجام در خرداد ماه سال ۱۳۹۳ از یکدیگر متارکه کردند.

آزاده نامداری در نهم آذر ماه سال ۱۳۶۳ متولد شده و به عنوان مجری در تلویزیون مشغول به کار بود. ولی در ششم فروردین ماه سال ۱۴۰۰ او دار فانی را وداع گفت.

علت جدایی:

زمانی که آزاده نامداری تصویری از خودش را در حالی که چشمش به کبودی می زد در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، از ضرب و شتم و رفتارهای خشونت آمیز فرزاد حسنی نسبت به خودش پرده برداشت. این موضوع بازتاب های گسترده ای را در میان مردم و مخاطبان داشته و پس از آن مطالبی از هر دو طرف در شبکه های مجازی انتشار یافت.

آزاده نامداری پس از جدایی از فرزاد حسنی با پسری به نام سجاد عبادی فرزند رحیم عبادی ازدواج کرده و زندگی مشترک خود را آغاز کردند. به طوری که در مهرماه سال ۱۳۹۵ فرزند این زوج متولد شد. آنها نام گندم را برای دخترشان انتخاب کردند.

ماجرای ازدواج دوم:

پس از چندی در شبکه های مختلف مجازی اخباری مشاهده شد که از ازدواج دوم فرزاد حسنی با دختری به نام زهرا عاملی خبر می داد. ولی در پی منتشر شدن خبر ازدواج زهرا عاملی با شخص دیگر، این جریان پایان یافت.

از آنجا که زهرا عاملی اقدام به سرودن ترانه ای به نام عشق دوم نموده بود، لذا برخی از افراد این موضوع را مبنی بر عشق و دلدادگی میان او و فرزاد حسنی قلمداد می کردند.

در گفتگویی که زهرا عاملی انجام داده بود اظهار داشت که خودش همسر دوم شوهرش بوده و به همین علت ترانه عشق دوم را سروده بود. او این ترانه را جهت یکی از آهنگ های خواننده معروف احسان خواجه امیری اختصاص داده بود. ولی این جریان بازتاب های گسترده ای را در شبکه های مجازی در پی داشت.

پس از آنکه زهرا عاملی ترانه مذکور را به فرزاد حسنی تقدیم کرده و جنجال های زیادی را برانگیخته بود، او در یک برنامه رادیویی به نام موسیقی من که توسط فرزاد حسنی اجرا می شد، به روی خط برنامه آمد. در این گفتگو فرزاد حسنی تلاش کرد جنجال های ایجاد شده را با بیان یک گفتگوی احترام آمیز و جدی و اشاره به یک شعر مختصر خاتمه دهد.

فرزاد حسنی در شبکه های اجتماعی

اینستاگرام:

farzadhasani_officialtv@

زندگی هنری

فرزاد حسنی فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در مقطع کارشناسی است. او با شرکت در دوره های آموزشی زیر نظر حمید سمندریان و امین تارخ به طور آکادمیک بازیگری را فرا گرفت.

برنامه کوله پشتی که متمرکز بر گفتگو صورت گرفته و اغلب با حضور یک مهمان انجام می شد، با اجرای فرزاد حسنی طی سال های ۱۳۸۳ الی ۱۳۸۶ به روی آنتن می رفت. حضور در این برنامه موجب شهرت او گردید. در عین حال او در عرصه رادیو نیز به اجرای برنامه های مختلف می پردازد.

فرزاد حسنی در جایگاه هنرپیشه در برخی از آثار ایفای نقش کرده است که از آن جمله می توان به سریال های تلویزیونی کاشانه، عید آن سال ها، مسافری از هند، کمکم کن، خندان، برای آخرین بار، مسیر انحرافی، تله تئاتر پرواز از فراز تیر چراغ برق و پایان پادشاهی و در عین حال تله فیلم هایی همچون فصل زندگی و روز هشتم اشاره کرد.

او در زمینه فیلم نیز کارهایی را به انجام رسانده که فیلم های آمین خواهیم گفت، آنچه مردان درباره زنان نمی دانند و در امتداد شهر(نام پیشین شش نفر زیر باران) از آن دست بوده اند. خاطرنشان می کنیم فرزاد حسنی در حوزه تئاتر در نمایش یلدا به روی صحنه اجرا کرده است.

در حقیقت فرزاد حسنی از سال ۱۳۷۵ به طور رسمی با عهده دار مسئولیت اجرا در شبکه جهانی جام جم فعالیت هنری خود را آغاز کرد. در یک دوران او به عنوان گوینده رادیو به کار پرداخته و باور دارد اجرا در عرصه رادیو به مراتب دشوارتر از اجرا در حوزه تلویزیون می باشد.

نخستین مجموعه ای که این هنرمند در آن ایفای نقش نمود، سریال عید آن سال ها نام دارد.

در سال ۱۳۹۴ فرزاد حسنی در عرصه سینما به بازی در فیلم سینمایی ثبت با سند برابر است، پرداخت. در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانه ای اثر و یا توسط دیگر رسانه ها درباره داستان ثبت با سند برابر است منتشر شده است، می خوانیم: همیشه تو زندگیم دنبال یه پاس طلایی بودم. ولی بهم پاس که ندادن هیچ، خودشون توپُ کردن تو گُل. اونا شدن غزال تیزپا، من شدم شیر بی یال.

این هنرمند پس از نقش آفرینی در مجموعه سال های ابری مدتی از تلویزیون فاصله گرفت. سپس با حضور در برنامه ای به نام اکسیر که در زمینه سلامت از شبکه سوم سیما به نمایش درآمد، فعالیت خود را در این عرصه از سر گرفت.

از جمله آثار فرزاد حسنی در زمینه سرودن ترانه می توان از تیتراژ ویژه برنامه نوروز ۱۳۹۳ نام برد که احسان علیخانی آن را اجرا کرده و به روی آنتن رفت.

فیلم شناسی

سینما:

مجموعه سینمایی فرزاد حسنیسالعنوان۱۴۰۱۱۳۹۴۱۳۹۲۱۳۹۱۱۳۸۹۱۳۸۹

مجموعه تلویزیونی:

مجموعه تلویزیونی فرزاد حسنیسالعنواننوع۱۴۰۳۱۴۰۳۱۴۰۲۱۴۰۱۱۴۰۱۱۴۰۰۱۳۹۷۱۳۹۳۱۳۹۲۱۳۹۱۱۳۸۴۱۳۸۳۱۳۸۱۱۳۷۸

برنامه های رادیویی:

مجموعه برنامه های رادیویی فرزاد حسنیعنوان برنامهتهیه کنندگی

برنامه های تلویزیونی:

مجموعه برنامه های تلویزیونی فرزاد حسنیعنوان آهنگ

ترانه سرایی:

مجموعه ترانه سرایی فرزاد حسنیعنوان آهنگخواننده

حاشیه ها

برخورد با نیروی انتظامی:

در سال ۱۳۸۶ فرزاد حسنی به عنوان مجری در برنامه کوله پشتی میزبان سردار رادان ریاست پلیس انتظامی تهران بزرگ گردید. او در این برنامه با تندی و جملات شدید الحن از ایده مبارزه با بدحجابی به شدت انتقاد کرده و به عنوان یک برنامه تلویزیونی گفتگوی بسیار نامناسبی را به انجام رساند.

این موضوع واکنش های زیادی را در پی داشته و در نهایت او از فعالیت در این برنامه کنار گذاشته شد. برنامه مذکور که به صورت زنده به نمایش درآمد، فرزاد حسنی با حاشیه دار کردن رفتارهای آرام ماموران نیروی انتظامی در زمینه مقابله با بدحجابی، بسیاری از رفتارهای نادرست را به آنها نسبت داد.

متن جملات و گفتگوهایی که او در این مصاحبه خطاب به مهمان برنامه کوله پشتی به عنوان رئیس پلیس تهران در پیش گرفته بود، شباهت زیادی به عباراتی داشت که بسیاری از شبکه های معاند خارجی در مقابله با رویکردهای انتظامی و قانونی مسئولین نظام جمهوری اسلامی به مخاطبان خود نقل می کنند. به طوری که حتی بدون هیچ مدرک مستدل و شواهدی نیروی انتظامی را متهم به ضرب و شتم و آزار دخترانی می کرد که با ماموران این سازمان مواجه می شوند.

در حالی که هیچ یک از این موارد صحت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن رسانه های بیگانه بوده است. سردار رادان در پاسخ به این سوالات پاسخ منفی داد. در ادامه فرزاد حسنی حتی به این جواب بسنده نکرده و همچنان به ادعاهای خود ادامه داد. انجام چنین گفتگویی واکنش های وسیعی را در میان مردم و مخاطبان به همراه داشته و در نهایت فرزاد حسنی از اجرا برکنار گردید.

در پی این مصاحبه فضل الله شریعت پناهی مدیر اجتماعی شبکه سوم سیما اظهار نمود:

تذکراتی از طرف مسئولین سازمان صدا و سیما به فرزاد حسنی اعلام گردید. در عین حال او خودش نیز متوجه شد که چه رفتار نادرستی را در پیش گرفته بود. خاطرنشان می کنیم انتقاداتی از سوی عوامل نیروی انتظامی به ما وارد شد.

برخورد با مهمان در برنامهٔ اکسیر:

در شبکه های مجازی بخشی از برنامه اکسیر با اجرای فرزاد حسنی به صورت یک کلیپ ویدیویی منتشر گردید که در آن او در گفتگو و خطاب به مهمان برنامه اکسیر با لحن تند و غیر محترمانه ای جملات ناخوشایندی را به زبان می آورد.

این ویدیو اعتراض و انتقادهای شدیدی را از سوی مردم و مخاطبین در پی داشت. در این ویدئو فرزاد حسنی در مواجهه با یک مرد میانسال به عنوان شرکت کننده برنامه که به پرسش پاسخ منفی داده بود، بیان نمود: تو ما را پخمه فرض کردی؟

همچنین او به این جمله بسنده نکرده و در ادامه با لحن و گویشی که بسیار غیر عادی به نظر می رسید گفت: اگر به این سوال پاسخ درست بدهی، مبلغ ۵۰ میلیون تومان جایزه نقدی به شما داده می شود. به دنبال جوابی که مرد شرکت کننده به این پاسخ بیان کرد، فرزاد حسنی با صدای بلند می گوید که جواب او صحیح است. ولی سرانجام با کنایه به او می گوید جایزه به تو زرشک می دهیم.

این شیوه عملکرد و رفتار فرزاد حسنی با برخی از شرکت کنندگان در مسابقه اکسیر، بسیار غیر همگون و نامتعادل بوده و به شدت مورد شکواییه و اعتراض مردم و مخاطبین گردید.

حتی حواشی پیش آمده در این جریان باعث شد که تعداد زیادی از مخاطبین و کاربران شبکه های مجازی، مطرح کنند که لازم است فرزاد حسنی از شرکت کنندگان در برنامه مذکور و در عین حال مسئولین سازمان صدا و سیما به علت رفتارهای اهانت آمیز مجری با میهمان برنامه اکسیر عذرخواهی نمایند.

مصاحبه

فرزاد حسنی در جایگاه هنرپیشه ترانه سرا و مجری مشهور تلویزیون، طبق ادعای خودش دورانی را به سکوت سپری کرد تا به این ترتیب حاشیه ها از او دور شده و جریان زندگی اش به روال عادی بازگردد.

او که در زمینه سرودن ترانه نیز مهارت دارد، در عرصه سینما هم با فیلم هایی به نام های آمین خواهیم گفت، آنچه مردان در مورد زنان نمی دانند، عملیات مهد کودک و … فعالیت داشته است. در اینجا مصاحبه ای را با هنرپیشه مجموعه سال های برفی مطالعه می کنید.

فرزاد این روزهایت چطوری می گذره، خبری از حال و احوالت بده تا برویم سراغ یک گپ گرم و خواندنی؟

شکر خدا مجموعه تلویزیونی سال های برفی از من به نمایش در می آید. به لطف و مرحمت الهی این کار مورد توجه قرار گرفته و با توجه به جریان مطلوبش، مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است.

و رادیو که پایه ثابت برنامه جمعه های تو هم هستم؟

وای چه خوب، خوشحال شدم. بله همچون گذشته فعالیت در حوزه رادیو را رها نکرده و از آن دست نکشیدم. چهارشنبه شب ها برنامه ای به نام اینجا شب نیست که بر محور ادبیات بوده و جمعه صبح ها نیز در برنامه موسیقی من در زمینه موسیقی کار می کنم. دو برنامه دیگر به نام های اخبار موسیقی و اهالی موسیقی در شبکه رادیو جوان بوده که تصمیم داریم برای آینده نزدیک در این زمینه شروع به کار کنیم و در تدارک آن هستیم.

و از تلویزیون چه خبر؟ شنیده ام طرح هایی را البته مثل همیشه پر سر و صدا به تلویزیون ارائه دادی؟

گویا شما در یک موضوع خبری فعالیت داشتید تحت عنوان برنامه ای به اسم آقازاده ها. شما درست اشاره کردید ایده این طرح از من می باشد، ولی در حقیقت یک طرح قدیمی محسوب می شود. در حال حاضر در تلویزیون شرایطی جهت تولید و اجرای چنین برنامه ای مهیا نیست.

برنامه آقازاده از جمله ایده های قدیمی بوده و به تازگی هیچ گفتگو یا همنشینی جهت پخش این برنامه مطرح نشده است. ما به مشورت و گفتگو در خصوص سایر برنامه ها پرداخته ایم، ولی همچنان چیزی به قطعیت نرسیده است.

یقین بدانید چنانچه مقرر شد کاری را به انجام برسانیم، لزوماً آن را با دوستان خبرنگار به اشتراک می گذاریم. کار مذکور یک ایده و طرح قدیمی بوده که تاکنون حتی مطرح نشده است. ایده و طرح هایی در اختیار دارم که جهت پرداختن به آنها هیچ شتاب و عجله ای ندارم.

شاید بشود گفت مخاطب فرزاد حسنی با بقیه مجریان سیما که حتماً آنها هم در کارشان خبره هستند، متفاوت باشد و امروز منتظر است از زبان تو بشنود زمان بازگشت روتین و ماندگارت را؟

با حرف شما موافقم و در حقیقت من به این جریان فکر می کنم. چرا که هر مخاطبی از من نوعی، در یک برنامه شیوه و عملکردی از اجرا و ارائه مطالب را انتظار دارد که از هر شخص نسبت به شخص دیگر متفاوت است. به همین علت و به منظور اجابت کردن احتیاجات اجتماعی در راستای صلاح جامعه، لازم است تا یک برنامه ریزی مدون با طرحی تازه و اصولی را داشته باشیم.

انشاالله که این ایده پردازی با دقت نظر و موشکافانه در کمترین زمان انجام گیرد تا با مساعدت مدیریت تازه سازمان این جریان به عمل برسد.

میتوان گفت دغدغه های امروز بازیگری تو یک جور بحث اجرا را در برنامه های کاری تو زیر سایه برده و حال و احوالت امروز با بازیگری است که خوب است؟

در نگاه من مجری گری از حوزه جدیت عبور کرده و به منزله لزوم و احتیاج به نفس کشیدن می باشد.

و این روزها چگونه نفس میکشی تو؟

هیچ وقت حد فاصلی میان من و اجرا وجود نداشته است.

با رادیو؟

به دفعات من به خود تو و برخی اوقات در کلاس هایی که در جایگاه مهمان تحت نظر استاد مدعو حاضر می شوم، بیان کرده ام  هم اکنون بلندترین مرتبه و عالی ترین رده از رده های مجری گری را پشت سر می گذارم. چرا که در حوزه رادیو فعالیت می کنم. در رادیو شما با دقت و شیوا صحبت می کنید. لازم است واژه و کلام شما صحیح، سر موقع و رسا باشد. در حقیقت رادیو عرصه بسیار خوبی برای اجرا محسوب می شود. من در حوزه رادیو بوده و همواره در دشوارترین موقعیت زندگی از رادیو دست نکشیدم.

هیچگاه نیز تصمیم به جدایی از رادیو ندارم. لذا به مرحمت و عنایت الهی همچون همه زمان ها در آنجا فعالیت داشتم. من معتقدم به طور میانگین دستاوردهای ما در عرصه تلویزیون، حاصل فعالیت در زمینه رادیو بوده است. همواره تلویزیون مدیون رادیو است.

همواره در عرصه رادیو سیاری از چهره های ستاره و مشهور به ظهور رسیده اند که هرچند منظورم خود حقیر نیست، همواره در رادیو بزرگوارانی فعالیت داشته و طرفداران زیادی را در میان مخاطبان پیدا کرده اند که سپس آنها در زمینه تلویزیون بیشتر شناسانده شدند.

پس معتقدی که مخاطب تو امروز میگردد و فرزاد حسنی و سبک و سیاق اجرایش را در رادیو پیدا میکند؟

بله هیچ وقت من از مجری گری در رادیو دور نشدم. ولی جهت فعالیت در حوزه تلویزیون نیازمند ایده پردازی بهتر و دقیق تری هستیم. چرا که کارهای تلویزیون ماندگاری بیشتری در ذهن مخاطب داشته و ما می توانیم به واسطه ایده ها و طرح های صحیح و ویژه، تغییر و تحولات زیادی را در شیوه اجرا داشته باشیم. ما در تلویزیون قادر هستیم موضوعات متفاوتی را در ساختار و طرح های گوناگون در ترکیب و ظاهر متمایز ارائه دهیم. این موضوع که وقفه پیش آمده را انکار نمی کنم، از این جهت است.

ولی در عین حال لازم است به این نکته اشاره کنم که در وهله اول من به منظور هنرپیشگی به این حرف راه یافتم. دوره های آموزشی که من در محضر استاد زنده یاد حمید سمندریان و در همراهی استاد مرحوم امین تارخ در زمینه بازیگری سینما و تئاتر پشت سر گذاشتم، شاهدی بر این مدعاست. همکاری من در جوار سیروس شاملو در عرصه پانتومیم، بیانگر رغبت و اشتیاق من به هنرهای نمایشی است. نمایش تئاتری که به روی صحنه اجرا کردم و یا بازی در فیلم سینمایی آنچه مردان درباره زنان نمی دانند، به منزله علاقه و رغبتی است که به این کار دارم.

برخی مواقع ما تا حدودی از کار فاصله می گیریم و موقعیتی مهیا می شود تا بازیگری را از سر بگیریم. کار در زمینه بازیگری به قدری برای من اهمیت و جدیت داشته و تا حدی علمی و ویژه است که همواره در عهده دار شدن نقش ها دچار اضطراب و تشویش می شوم. در عین حال به شدت دچار وسواس و حساسیت هستم.

پس اجازه بده بپرسم چرا با این وسواس عجیب…

ـ حاصل این شده؟!

تو از من پیشتری در سوال پرسیدن؟

چون کاملاً آگاهم، تصمیم داری چه سوالی بپرسی؟ به نوع سوالت آشنا هستم!

مخاطب نیز بیان می کند با این دقت و وسواس حیرت آور من انتظار چیزی فراتر از این را دارم. منظورم این است از بین کارهای متعددی که به من ارائه شده، ممکن است از دید من کارهای مذکور تناسب بیشتری با گرایش، ذائقه و باورهای من داشته و گزینه های بهتری بوده اند.

احتمال دارد چنانچه کارهای مطلوب تری به من پیشنهاد می شد، دستاوردهای بهتری را حاصل می کردم. ولی مواردی که تاکنون به من پیشنهاد شده، برترین هایش مواردی است که در آنها بازی کرده ام. تو خودت آگاهی که من اشتیاق زیادی برای همکاری در کنار مهدی کرم پور دارم …

تو با مهدی کرم پور هم تئاتر کار کردی هم تله فیلم و هم سریال…

بله من همواره علاقه داشتم در کنار مهدی فعالیت کنم، چه در دورانی که در حوزه تئاتر فعالیت داشت و یا در زمینه تله فیلم؛ من تاکنون در کارنامه هنری خود بازی در سه تله فیلم را به ثبت رسانده ام. شما متوجه هستید اصولاً هنرپیشه ها در هر سطح و ظرفیتی که باشند، دست کم در این عصر در یست تله فیلم نقش آفرینی کرده اند. من تنها در سه تله فیلم حضور داشته ام.

چرا که در کنار افراد و گروهی همکاری کردم که به آنها باور داشتم. در کنار مهدی صباغ زاده که شرایط فعالیت من در عرصه سینما در کنار او میسر نبود، ولی با بازی در تله فیلم موفق شدم از همکاری با او به طور کامل بهره مند شوم، در کنار مهدی کرم پور که همکاری با او بسیار برای من پذیرفتنی است، چه در حوزه تئاتر چه در زمینه تلفیق و یا در مجموعه و یا حتی در زمینه سینما که تنها به من گفته بود، نقشی را که فقط صدای او در فیلم وجود دارد را بگویم که در فیلم پل چوبی این کار انجام شد.

همواره نتیجه باور و اطمینانی که در کار به مهدی دارم، ثمره اش به عنوان بهترین گزینه برای من آشکار می شود.

کم کاری تو در سینما و تلویزیون به عنوان بازیگر شاید به این مسئله مرتبط باشد که تو هیچ گاه اعلام آمادگی و قطعی برای بازیگری نداشتی، بی تعارف وزنه مجری بودن تو بر سینمایی بودن تو (بازیگری) میچربد؟

جمله قشنگی به زبان آوردی! کاملا صحیح است! ممکن است بسیاری از افراد ندانند که من در زمینه هنرپیشگی نیز فعالیت دارم.

امّا سریال «سال های ابری» و نقش خاص و چند بعدی «پور دل جو»؟

با در نظر گرفتن سطح شناخت و آگاهی که مهدی کرمپور خسرو و آرش نسبت به من داشته اتد، در وهله اول مهدی مرا به بازی در این نقش دعوت کرد و حتی ممکن است در این کار جابجایی هایی هم رخ داده باشد.  ولی در حقیقت من به این نقش علاقمند بودم. چندین مرتبه مهدی جریان داستان را برای من نقل کرد، خسرو نیز به همین شکل.

سپس چندین نقش را در فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی برایم مثال زدند که به آنها توجه کنم. اینطور نه که شبیه سازی کنم، تنها این موضوع که پی ببرم چه قالب و ترکیبی از این شخصیت مورد نیاز است، کفایت می کرد.

تو باید برای ایفای نقش پوردلجو ریتم خودت (فرزاد حسنی) را از بازی ات جدا میکردی؟

کاملاً درست است، من یک روند پرشتابی داشته و چنانچه آن وند را از نقش من کنار می گذاشتند، به طور کلی از بین می رفت. در نخستین روز دورخوانی، مهدی اشاره به این ریتم تند من کرده و تا آخر آن را نگه داشت. چنانچه از من غافل می شد، ممکن بود در یک جا نقش از دست من خارج شود. به طوری که حتی در هنگام گام برداشتن نیز نگذاشت از این ریتم دور بمانم …

این مسئله (گرفتن ریتم) حتی در حرکات دست تو هم در این سریال مشهود است؟

مرحبا، نکته را گرفتی. شما کاملاً متوجه این جریان هستی. هم اکنون که من در حال گفتگو با شما هستم نیز در حال بال بال زدن می باشم. به هیچ وجه به من مجالی جهت انجام رفتارهای اضافه و پر ریتم داده نشد.

جدا از ریتم بیرونی مشهود در شخصیت تو که در اجرا هم همراهی ات میکند، برای این نقش یک جاهایی (به خصوص سکانس های داخلی نازنین) تمپو هم از فرزاد حسنی گرفته شده تا این شخصیت ترسناک، درونی و غیر قابل دسترس از آب درآید؟

دقیقاً تمپو و کلام، مراحل صدا، نتی که در گلو میدود و …  به شکل حیرت آوری مهدی توانست مرا در این نقش مهار و هدایت کند. یک روز خطاب به او بیان کردم، تو تمام کتف و کول مرا گرفتی؟!

می توانم بگویم اوج این نمایش در سکانس پشتبام و صحنه خودکشی نازنین بود.

در حقیقت در آن سکانس من به حالت خشمگین به پشت بام وارد شدم. گفت نه! دوباره برگردیم با حالت خشمگین پوردلجو وارد شویم! دوباره از ابتدا به روی پشت بام وارد شو. پیشنهاد می کنم مجدد از ابتدا این رخداد را نگاه کنی.

جالب اینکه او نباید خیلی از خودکشی نازنین هم شاکی نشان می داد، ولی …

بر حسب تصادف من و کرم پور نیز هر دو چنین استنباطی داشتیم. پودلجو مشاهده می کند که نازنین در حال خودکشی است. تو شخصیتی داری که چندان مخالف نیستی که این اتفاق رخ دهد! چه حالتی است! تقصیر تو نیفتد! هم اکنون زمان مناسبی برای این اتفاق نیست! احتمال دارد یک یا دو روز دیگر موقعیت مناسب تری برای مردن او باشد، ولی هم اکنون زمان مردن او نیست! مبادا تو را مقصر بدانند! به چه علت الان بمیرد!؟ در حالی که مرگ او اینقدر اساس آمیز باشد؟! تو خودت شخصی هستی که همواره سعی داری اسرار زیادی را ایجاد کنی، لذا صحیح نیست که در راز همسرت گرفتار شوی! ممکن بود پوردلجو او را از پشت بام به پایین می آورد تا پی به این راز ببرد. پس از آن نیز به هر کاری که تمایل داشت بپردازد.

چنین شرح و توصیفی نقش بسزایی در یاری و کمک به من داشت. همچنین نوعی گریمی که بر روی من انجام شد، در این مجموعه کمک زیادی را به من داشت. در عین حال متشکرم از کیان اولاد وطن، در عین حال طراحی لباسی که توسط خانم عباسی صورت گرفت، تاثیر زیادی در بازی من داشت.

مطمئن باش چنانچه حمایت و مساعدت های دوستان نبود، غیر ممکن بود که بتوانم نقش پور دلجو را با این کیفیت به نمایش بگذارم. من این مطلب را به حالت شعار گونه نگفتم. شما شناخت زیادی از من دارید، من هم اکنون اثرات کارهای این دوستان را در مجموعه مشاهده می کنم.

یک خاطره برای تست بازیگری:

برای تست شرایطی شد که در آنجا دیر حاضر شدم. عده کثیری برای این موضوع در آنجا آمده بودند. در میان آنها برخی از هنرپیشگان جوان و یا کهنه کار نیز حضور داشتند. متنی که به منظور انجام تست به ما ارائه دادند، بسیار دشوار بود.

حتی در آن متن های قدیمی و خبری نیز به چشم می خورد. خوشبختانه قدرت حافظه من بسیار خوب بوده و حتی با یک دور نگاه کردن، به راحتی آن را حفظ می کنم. از آنجا که دیگران هنوز مهیای تست نشده بودند، من در جایگاه نخستین نفر در این تست شرکت کرده و پذیرفته شدم.

کتاب خوانی در کودکی:

در سال های خردسالی که هنوز به مدرسه نرفته و سواد نداشتم، مادرم کتاب ها را برایم می خواند. مادرم نیز همچون سایر مادرها بسیار پافشاری می کرد بعد از ظهرها بچه ها به خواب بروند. برای این کار شروع به خواندن کتاب داستان می کرد تا خوابمان ببرد.

خاطرم هست کتاب تام انگشتی در زمره نخستین کتاب هایی بود که مادرم برایم می خواند. هرچند اغلب اوقات داستان های نوشته شده در کیهان بچه ها را می خواند که هفته سه شنبه ها آن را خریداری می کردیم.

نکته جالب چنین است که من و برادرم فرهاد که تنها یک سال و هشت ماه از من کوچکتر است، هر کدام جداگانه یک مجله کیهان بچه ها برای خودمان می خریدیم. بدین ترتیب نخستین رابطه ما با مطالب نگاشته شده، به واسطه مادرم صورت گرفت.

بعد که بزرگتر شده و خودم به طور مستقل کتاب هایی را خریده و آنها را می خواندم، بیشتر کتاب های عرضه شده از انتشارات امیرکبیر را تهیه می کردم. در آن دوران همچنان فروشگاه های زنجیره ای کوروش دایر بود که به اسم قدس فعالیت می کرد. من کتاب هایم را از این فروشگاه می خریدم.

یکی از راه حل هایی که برای تهیه کتاب انجام می دادم، چنین بود که از پدرم تقاضا می کردم، به ازای جایزه ای که به عنوان شاگرد اول برایم تهیه می کرد، برایم کتاب و نوار قصه بخرد. حتی زمانی که جهت تفریح به شهربازی می رفتیم، به پدرم پیشنهاد می دادم مبلغی که قرار است خرج کنید تا با آن وسایل بازی همچون قطار، تونل وحشت یا چنین تفریحاتی را سوار شوم، در اختیار خودم قرار دهید تا با آن کتاب خریداری کنم. آن زمان در مجاورت سمت ورودی شهربازی یک کتابفروشی دایر بود که به واسطه پولی که از پدر دریافت می کردم، کتاب های مورد نیازم را از آنجا می خریدم.

برادرها:

فرشاد برادر کوچکترم در رشته ادبیات نمایشی فارغ التحصیل شده و در کنار گروه ضابطیان همکاری می کند.

برادر دیگرم فرهاد در رشته مکانیک در دانشگاه تحصیل کرده است. یک مرتبه که از او تقاضا کردم در جایگاه مذاکره کننده در یک جلسه گفتگو کند، به قدری زیبا و مطلوب سخن گفت که حتی نسبت به طرز بیان خودم دچار شک و ابهام شدم. گفتار و صحبت کردن او بسیار خوب است.

نحوه تسلط به کلام:

لازم است هر آنچه که می خوانید در زندگیتان پیاده کنید. حتی چنانچه با شتاب مطالعه می کنید، به دنیای پیرامونتان توجه نکرده و به همین طریق زندگی کنید. همچون هنرپیشگانی که اظهار می کنند به وجود دوربین توجه نمی کنند. در شرایطی که دوربین فیلمبرداری کاملاً در برابر آنها بوده، ولی آن را نادیده گرفته و در عملکردشان خللی وارد نمی کند. من به شدت علاقمند به مطالعه، تماشای فیلم و صحبت با افراد هستم.

رشته مهندسی:

علم ریاضی به منزله تمرین و ممارست ذهن و عقل می باشد. هنگامی که اشخاص در زمان تحصیل در دانشگاه با مسئله و چالشی مواجه هستند، سعی می کنند آن را به نتیجه برسانند. در این میان رشته مهندسی نقش بسزایی در جریان زندگی فرد به جا می گذارد. هرچند من از آغاز تصمیم به تحصیل در رشته هنر داشتم، ولی تنها به خاطر پدر و مادرم در رشته مکانیک فارغ التحصیل شدم.

منوچهر نوذری:

در زمره علاقمندان به اجراهای زنده یاد منوچهر نوذری قرار داشته و تنها علتی که موجب فعالیت من در زمینه اجرا گردید، مرحوم نوذری می باشد. در یک برنامه که زنده یاد نوذری اجرا را بر عهده داشت،  بیان نمود چقدر زیباست هنگامی که تیتراژ برنامه ه نمایش در می آید در آن درج شود برای نمونه دکتر جوان یا مهندس حسنی.

چرا که این موضوع بسیار موثر بوده و این عبارت تغییرات زیادی را در زندگی من ایجاد کرد. من از نوذری رابطه بدون واسطه، با نهایت صداقت و محاوره ای به شکل مردمی را فرا گرفتم.

من بایگانی اجرای تمامی گویندگان را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن را در اختیار دارم. در حقیقت اعتراف می کنم آقای نوذری به من آموخت که لازم است واژه ها و متن ها را رها کرده و شما با مخاطب ارتباط خوبی ایجاد کنید.

پس از پژوهش های زیادی که در عرصه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داشتم، به طور مستدل بیان می کنم تاکنون هیچ مجری برتر و فراتر از منوچهر نوذری در این عرصه فعالیت نکرده است. حتی پیدا شدن مجری با چنین خصوصیاتی نیز به زودی میسر نیست، من چنین عقیده ای دارم.

هدف و آرزو:

من خواسته و رویاهای عریض و طویل یا عجیب و حیرت آور ندارم. بلکه در زندگی هدف و مقصدی را دنبال می کنم. چه قدرت و اراده ما برای آن هدف کافی نباشد، ماهیت این موضوع به آرزو تغییر شکل می دهد. اراده و مقصد بسیار دلچسب تر می باشد، ولی آرزو تقاضای بیشتری دارد.

عمده ترین هدف من چنین است که هر فعالیت و اقدامی که به انجام می رسانم، در آن هنگام بر مبنای قابلیت و توانمندی خودم به طرز صحیحی صورت گیرد.

اولویت ها:

در جریان زندگی ترجیح من چنین است که هیچگاه رفتار نادرستی همچون دروغ گفتن از من سر نزند. با وجودی که دروغ باعث می شود در کمترین زمان ظاهراً مسئله حل شود، ولی تخریب و عواقب سختی زیادی دارد.

در وهله دوم من تمایل دارم کارهایم را برای خاطر مردم انجام دهم. به این ترتیب که تنها منفعت و سود شخصی خود را در نظر نگیرم. در مرحله سوم پس از آنکه بازنشسته شدم، همواره در مرتبه ای باشم که همچون الگو و مثال من را برای دیگران یاد کنند. تصورم چنین است که من در زندگی به سال های پیری نمی رسم.

همواره علاقه دارم در یک اثر بتوانم سال های کهنسالی خود را نقش آفرینی کنم. چرا که احتمال دارد هیچ وقت چنین سنی را نبینم. در اینجا به رابطه دوستیمان سوگند می خورم که من هیچ وقت به سن شصت سالگی خودم فکر نکرده ام.