پوریا پورسرخ متولد ساعت 4 صبح روز چهارم تیرماه 1356 محله جردن تهران است.
او فرزند اول خانوادهای ششنفره است. پورسرخ دو خواهر و یک برادر کوچکتر از خود دارد. مادرش اصالتاً شمالی و معلم زبان و پدرش اصالتاً آبادانی و بازنشسته شرکت نفت میباشد.
ازآنجاکه پدر پوریا پور سرخ در شرکت نفت مشغول به کار بوده، او دوران دبستان را در شهرهای مختلف بهخصوص شهرهای جنوبی سپری کرده است.
پوریا پورسرخ دانشآموز کوشا و باهوشی بود، وی دوران راهنمایی را در مدرسه شهید باهنر تهران و دوران دبیرستان را در مدرسه رازی گذرانده است. او در این باره میگوید:
«ما درس میخواندیم و میگفتیم برای آینده یک ضمانت کاری داریم. چون خانواده خودم یک خانواده فرهنگی بودند و اینجور نبود که ما یک کاسبی خانوادگی داشته باشیم و این کاسبی را بهصورت موروثی ادامه بدهیم. اتفاقاً من در منطقهای از شهر هم بزرگ شدم که این اتفاق در آن میافتاد و اکثراً پولدار را از پدرشان به ارث میبردند. ما وضعمان خوب بود اما آنچنان نبود و من باید تلاش میکردم تا بتوانم آیندهام را خودم رقم بزنم»
در دانشگاه، مهندسی عمران، زراعت و اصلاح نباتات، و فیزیولوژی گیاهی را قبول شد، اما فیزیولوژی گیاهی را انتخاب کرد.
او فارغالتحصیل کارشناسی فیزیولوژی گیاهی دانشگاه شیراز است، پس از آن، وی رتبه 3 کارشناسی ارشد را کسب کرد. آن مقطع تحصیلی را نیز بهخوبی و با نمرات بالا پشت سر گذاشته و در حال حاضر دانشجوی دکتری فیزیولوژی گیاهی است. او در این باره میگوید:
«من ورزش و هنر را خیلی دوست داشتم، ولی فیزیولوژی گیاهی در مسیر زندگیام قرار گرفت. شاید از اول خودم سراغش نمیرفتم، اما اکنون از این مسئله راضی هستم.»
او از کودکی به ورزش علاقهمند بوده و بهزعم خودش آینده خویش را در ورزش میدیده است. پورسرخ در اینباره میگوید:
«از بچگی ورزش را دوست داشتم، آن زمان بیشتر فوتبال را دنبال میکردم و بهقولمعروف فوتبالی بودم اما بعدها چون بدنسازی مد شد، من هم این رشته را دنبال کردم.
خلاصه در سنوسال خودم، ورزشهای مختلفی را تجربه کردم. راستش را بخواهید از نظر من، همه آدمها برای این که ورزش را شروع کنند باید جلوی آینه با خودشان روراست باشند.
برعکس چیزی که فکر میکنید، برای ورزشکار شدن در اول کار به یک بدن قوی و ورزیده و متناسب نیازی ندارید؛ تنها چیزی که باید در خودتان ببینید، انگیزه و علاقه است؛ جمع این دوتا که جمع شد، همه چیز حل میشود.»
پوریا پورسرخ از کودکی طرفدار تیم فوتبال استقلال و رئالمادرید اسپانیا بوده است.
او در میان فوتبالیستهای تاریخ ایران «ناصر حجازی» را شخصیتی متمایز میداند، و از نظر او ناصر حجازی محبوبترین و بهترین فوتبالیست ایرانی است.
پور سرخ درباره مرحوم ناصر حجازی میگوید:
«یک روز استقلال با دالیان بازی داشت و من بچه بودم. برای دیدن مرحوم حجازی رفتم در هتلی که تیم اردو زده بود. در لابی هتل از خانمی پرسیدم ببخشید آقای حجازی کجاست؟ گفت برو هر جا بوی ادکلن خوب آمد، همان جا نشسته است. سالها بعد یک روز به ملاقات آقای حجازی رفتم و او را در شرایطی دیدم که نه خودش میتوانست عطر بزند، نه کسی که به دیدنش میرفت.»
در میان دیگر فوتبالیستها، او برای علی دایی و علی پروین احترام بسیار زیادی قائل است. پوریا پور سرخ درباره علی دایی میگوید:
«دایی سمبل و شناسنامه فوتبال ایران در دنیاست و شایستگی و لیاقت جایگاهی که در آن ایستاده را بهخوبی داراست.» (دید در شب)
پوریا پورسرخ قبل از شروع فعالیت هنری در سینما بهعنوان خبرنگار در نشریات هنری و اجتماعی از جمله «دنیای جوانان» مشغول به کار بود و همزمان در یک شرکت تبلیغاتی در دبی نیز فعالیت میکرد.
پوریا پورسرخ در کودکی و نوجوانی علاقهای به سینما نداشت، وی در این باره میگوید:
«یادم هست بلیت فیلم «قرمز» فریدون جیرانی را داشتم و همزمان همان روز استقلال با پاس بازی داشت. بلیتها را به دوستم دادم و رفتم بازی استقلال را دیدم. بعد تعریف «قرمز» را زیاد شنیدم و آن بازی هم از بخت بد من بدون گل تمام شد.
من هم مثل هر آدم دیگر، دوران نوجوانیام را در جامعهای گذراندم که بالاخره تازه از جنگ درآمده بود. بچهتر که بودم شاید سینما خیلی انگیزهام نبود.
آن زمان پنجشنبه و جمعه تفریح خانوادهها، سینما رفتن بود. یادم هست فیلم «پدربزرگ» آقای قاریزاده را در شرایطی که دورتادور سینمای میدان ولیعصر صف بود، دیدم.»
این کارها باعث شد که پوریا پور سرخ به سیما علاقهمند شود. او در این باره میگوید:
«سینما چیزی نبود که پیگیر باشم و سرگرمی موردعلاقهام باشد. بهمرور این اتفاق افتاد. یادم هست در دورانی برای اینکه از مدرسه فرار کنیم، ترجیح میدادیم همهجا از جمله سینما و فوتبال برویم جز مدرسه. من فیلمهای مهم و شاخص تاریخ سینما را در سینما میدیدم. «مادر» مرحوم علی حاتمی را با اینکه بچه بودم، رفتم در سینما دیدم. یا «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا.»
علاقه به بازیگری و سینما در پورسرخ پس از دوران دبیرستان شدت گرفت، به صورت اتفاقی در کلاسهای امین تارخ و دیگر اساتید مؤسسه کارنامه، نظیر آتیلا پسیانی، امیر پوریا و دیگران حاضر شد. در آن دوران با بازیگرانی نظیر: گلاره عباسی، مجید واشقانی و دیگران همکلاس بود. او علاوه بر این در کلاسهای بازیگری پرویز پرستویی نیز شرکت کرده و از پرستویی لوح تقدیر دریافت کرده است.
پوریا پورسرخ در سال 1381 با نقشی کوتاه در سریال تاریخی «روزهای بهیادماندنی» به کارگردانی و نویسندگی تورج منصوری و ایرج شهنواز محصول شبکه یکم سیما رسماً کار خویش در عرصه هنر و بازیگری را شروع کرد.
پورسرخ در همان زمان در کلاسهای کارگردانی محمدحسین لطیفی نیز شرکت میکرد. وی در اینباره میگوید:
«من شاگرد آقای لطیفی در کلاس کارگردانی بودم، روز اول در کلاس حاضر شدند و گفتند به دلیل اینکه فیلم جدیدی شروع کردهام نمیتوانم کلاسها را برگزار کنم من خیلی محترمانه گفتم ما همه آمدهایم از کسی که صاحبنام است، درس بگیریم که این موضوع باعث شد یک حس خوبی بین ما برقرار شود.»
اما پس از دو سال و نیم از آن کلاس، یعنی در سال 1383 این دو با یکدیگر در سریال «فرار بزرگ» همکاری کردند. وی در اینباره میگوید:
«کلاس کارگردانی آقای لطیفی میرفتم. آنجا آشنایی شکل گرفت و بعد هم با ایشان در تماس بودم. تا اینکه یک روز زنگ زدند که بیا سرکاری که اسمش «فرار بزرگ» بود. اول قرار بود دستیار آقای لطیفی باشم. به طور کاملاً خودجوش بازیگر نقشی که من بعداً آن را بازی کردم، نمیدانم به چه دلیل نیامد و گروه بازیگری در کل شخم خورد. ناگهان قسمت شد و من بازی کردم. آقای لطیفی در ذهنش ماند و فکر میکنم یکی دو سال بعد، قصه «وفا» پیش آمد و بخت به من رو کرد» (نشریه دیدهبان)
بعد از همکاری در «فرار بزرگ»، پوریا پورسرخ در اواخر سال 1384 پیشنهاد بازی در سریال «وفا» را به سفارش محمدحسین لطیفی پذیرفت. شخصیت «ژوبین پناهی» آنقدر برای او جذاب بود که نتواند نه بگوید. به نظر پوریا پورسرخ سپردن نقش ژوبین به او، یکی از شانسهای بزرگ زندگیاش بود.
چندین ماه درگیر این پروژه بود، حتی دو ماه را در لبنان سپری کرد. اما با پخش سریال «وفا» زندگی حرفهای پوریا پورسرخ وارد مرحله تازهای شد. خیلی زود عکسها و پوسترهای پوریا پورسرخ در همهجا پخش شد، اسم او یکشبه بر سر زبانها افتاد و به اوج شهرت رسید. پوریا پور سرخ در این باره میگوید:
«به نظرم «وفا» خیلی اتفاقی پیش آمد. آقای لطیفی اصرار داشت بازیگر تازهکار بیاورد. برخلاف میل تهیهکننده که دنبال اسمهای خیلی بزرگ بود. «وفا» را هرکسی بازی میکرد، بلیتش برده بود. من خوششانس بودم چون خوش ذات هستم و به این اعتقاد دارم. «وفا» برای من پیش آمد و خوشحال هستم که پیش آمد و هنوز که هنوز است، دارم نانش را میخورم.»
او در همین سال با حضور در فیلم سینمایی «روز سوم» بازهم به کارگردانی محمدحسین لطیفی، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر شد. وی در این باره میگوید:
«فیلم «روز سوم» که خیلی اتفاق جالبی بود و هنوز هم دوستش دارم. اتفاق بدی که افتاد من در این فیلم چند سال زود بازی کردم. این نظر برخی دوستان است که در سینما دارم. اگر سه چهار سال بعد بازی میکردم، خیلیها راحتتر میپذیرفتند. ولی نه برای کسی که چند ماه قبل «وفا» را داشته و روی جلد مجلههایی رفته که موردپسند خیلیها از جمله خود من نبود. در این فیلم نامزد جشنواره شدم و همان پدرم را درآورد! بهخاطر اینکه خیلیها نقش را در حد قدوقواره من نمیدانستند. تاریخ را که نمیتوان نادیده گرفت. استدلال آن دوستانم را که گفتند زود بازی کردهام قبول دارم. یعنی اگر من دو سه سال بعد این نقش را بازی کرده بودم، میپذیرفتند. همه میگفتند بابا اینکه تا سه ماه پیش کسی او را نمیشناخت و روی جلد مجلههای عامهپسند بود. بالاخره حساسیتبرانگیز میشود که شد. این میان چوب عقده بعضیها را خوردم.»
او مسیر بازیگری در سینما را با بازی در فیلمهایی نظیر «آناهیتا» عزیزالله حمیدنژاد و «عیار 14» پرویز شهبازی ادامه داد.
او در سال 1391 در اولین فیلم سهبعدی تاریخ سینمای ایران با عنوان «آقای الف» به کارگردانی علی عطشانی نیز ایفای نقش کرد.
«روز رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش محصول سال 1391 است. این فیلم روایتگر داستان شهادت امام حسین (ع) و روز عاشورا بود. پروژهای سنگین و فاخر با حضور عوامل و بازیگران بینالمللی که در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر در 13 رشته کاندید و در 10 رشته، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده سیمرغ بلورین شد.
پوریا پور سرخ در آن فیلم نقش «حفض بن عمر» را بازی میکرد. بازی او در آن فیلم بسیار درخشان بود و اما از شانس بد، این فیلم اجازه اکران نگرفت. وی در این باره میگوید:
«آقای درویش با هیچکس تعارف ندارد و بهشدت سختگیر است. یادم هست سکانسی داشتیم که ما در لشکر بد من ها بودیم. پلان ما را گرفتند صحنه مقابل را قرار شد فردا بگیرند منتظر بودیم یکروزه تمام شود اما چند روز طول کشید. لشکر اولیا بودند. از برنامهریز پرسیدم چرا اینقدر طول کشیده است؟ آقای درویش اینقدر حساسیت داشت و برای همین است که آدم دلش میسوزد بعضیها ندیده قضاوت میکنند.
درویش میگفت که آن طرف حفص بن عمر (من پسر عمر سعد را بازی میکردم) یاغیتر درآمده و مبادا رجزی که لشکر اولیا میخواند از رجز حفص ضعیفتر شده باشد. برای همین آن بخش چند روز طول کشید. خروجی فیلمی که با این وسواسها ساخته میشود، فرق میکند تا اینکه من بروم یک فیلم تاریخی بازیکن. هر فیلمی همان قدر که برایش زحمت میکشی میماند. من خودم از زحمتی که برای «رستاخیز» کشیدم خیلی راضیام. آقای درویش با احدی تعارف ندارد.
خیلی از کسانی که ما باورمان نمیشد صدایشان دوبله شد. برای من این اتفاق نیفتاد. من آن فیلم و بازی خودم را هم دوست دارم.»
در کارنامه سینمایی پورسرخ در کنار فیلمهای شاخص و معتبر، آثار سطح پایینتری نیز وجود دارد، فیلمهایی که بهاصطلاح به آنان سوپرمارکتی گفته میشود. وی در این باره میگوید:
«بعضی از کمدیهایی که خودم بازی کردم را دوست ندارم، صادقانه بگویم که بعضی از آنها را خودم هم ندیدم. میتوانم بگویم که بعد از پایان کار گفتم ایکاش این کار را بازی نمیکردم، چون جنس کمدی آن را دوست نداشتم، اما جالب است برخی از مخاطبان دوست داشتند. بهترین دکتر را هم اگر ببری در یک بیمارستان متوسط، بالاخره حمایت نیاز دارد. من میگویم اندازه خودم از جایگاهی که دارم راضیام.
متأسفانه این اتفاق هست و برای من هم به نحوی افتاد. بالاخره با خودم که تعارف ندارم. اشتباههای من در سینما نسبت به تلویزیون خیلی بیشتر بود. بیتعارف بگویم در تلویزیون اگر برگردم، «مرد نقرهای» را شاید بازی نکنم. «وفا» را با جانودل میپذیرم و همچنین «صاحبدلان» در «ساعت شنی» 30 سکانس داشتم ولی عاشق آن هستم. بگذریم که همه نقشم درآمد.
عاشق «مسیر انحرافی» هستم. نمیتوانم بگویم سر رقابت با شبکههای دیگر چه خیانتی کردند. آن کار را مثله کردند و وقتی در آیفیلم پخش شد، تازه همه دیدند. یکی از بهترین کارهایی بود که ما داشتیم. در تلویزیون یک سال مثلاً میگویند مثلث عشقی ممنوع است. بعد میبینی یک سریال همزمان جایی دیگر پخش میشود و ذوزنقه عشقی است. چه خبر است؟ اشتباه من در سینما بیشتر بود. در فیلمهایی بازی کردم که اشتباه درآمد و اشتباه از خود من بود. من آقای ابوالفضل پورعرب را خیلی دوست دارم. میگفت پوریا تو خیلی مأخوذ به حیایی. هیچوقت در رودربایستی کار قبول نکن.
به شرفم قسم 50 درصد کارهایی که من بازی کردم، بهخاطر اصرار طرف مقابل بود. بعضیها را هم واسطه میکنند و وقتی تو میبازی، میبینی دورت خالی شد. من این بالا سرم آمد. البته موفقیت در بازیگری را مثل یک پازل میدانم. بخشی از آن بخت و اقبال است و بخشی هم ارتباط. یکجا هم میبینی همه را با هم داری اما آن درک را نداری که شانست رو بقاپی.»
«کیمیا» مجموعه تلویزیونی به کارگردانی جواد افشار نخستین بار در 4 مهر 1394 از شبکه دوم سیما به روی آنتن رفت.
«کیمیا» در ۱۱۰ قسمت ۵۰ دقیقهای تهیه شده است و از این نظر بعد از سریال نقطه چین، طولانیترین سریال ایرانی است.
پوریا پورسرخ در این سریال نقش آرش مشفق، همسر اول کیمیا(با بازی مهراوه شریفینیا) را برعهده دارد. او درباره این سریال و نقشش در آن میگوید:
«آنجا نقش من یک دیو بود. یادم هست یک مجله معتبر سینمایی میخواست پرونده بدمن های محبوب سینمای ایران را دربیاورد و سراغ من برای نقشم در «کیمیا» آمده بود. بدمن بود اما محبوب شد. اینهاست که جذاب است. بهترین همکارهای دنیا را در «کیمیا» داشتم و هنوز که هنوز است دلم برای آن تنگ میشود. خیلی گروهمان خوب بود. دروغ نمیگویم و معنی ریاضت کشیدن را نمیفهمم نمیدانم اسمش چیست اما کسی سر صحنه گوشی همراه دست من نمیبیند. کلاً شوخ هستم و باید یخم باز شود. احترام میگذارم به همکارانم و اسمش را اصول، نه ریاضت می ذارم. من اصول دارم برای خودم. به همه به یک اندازه احترام میگذارم. کسی معطل من نمیماند. سوار بر فیلمنامه میآیم! آدمی نیستم که باعث آزار کسی بشوم.»
پوریا پورسرخ در سال 1398 در نمایش «آلفرد» نوشته پاسکال نوواکی و با طراحی و کارگردانی هادی عامل در تماشاخانه ایرانشهر بر روی صحنه رفت. این اولین تجربه او در تئاتر بوده است، وی برای بازی در این نمایش دستمزدی دریافت نکرد.
پس از پخش سریال «وفا» بسیاری به پورسرخ انتقاد کردند که او صدا و حالات محمدرضا فروتن را تقلید میکند اما او این موضوع را بارها تکذیب کرد، تنها در برنامه دید در شب رضا رشیدپور به طور ضمنی این موضوع را پذیرفته است.
پوریا پورسرخ در برنامه «پرانتز باز» رادیو نمایش در پاسخ به مجید واشقانی، مجری برنامه که از او خواست تا نظرش را در مورد تأثیر صدا بر روی بازیگری را بگوید، پاسخ داد:
«زمانی که هنرجو بودیم وقتی اسم استاد شکیبایی میآمد لحن، صدا و تمام هنرنماییهای او میدرخشید. در نسل بعدی، محمدرضا فروتن را همیشه دوست داشتهام؛ خودش، لحن و صدایش را، حتی ابتدای کار من صحبتهایی بود که صدای او را تقلید میکند یا نه.
همان دوران بحث صدا اولش داشت به من آسیب میزد؛ یعنی انگ تقلید و این مسائل میخورد. بهمرور گذشت و ثابت شد که بوده یا نبود. من معتقدم محمدرضا فروتن بر نسل بعد از خودش بسیار تأثیرگذار بود. یعنی عصیانی که در بازی بسیاری از بازیگران، به چشم میخورد تحت تأثیر فروتن بود. بحث صدا در مورد من اول کار در بسیاری از مواقع هم باعث پیشرفت من شد، یعنی باعث یادآوری میشد که این همان پسری است که صدایش اینطور است.»
اما او در برنامه «دید در شب» رضا رشیدپور این اتهام را میپذیرد و میگوید:
«آقای فروتن بازیگر مهمی برای نسل ما بودند و احتمالاً من آن دوره بهخاطر علاقهام به ایشان سعی میکردم شبیهشان باشم، اما سعی کردم بهتر شوم و ایراداتم را کمتر کنم.»
او بارها در مصاحبههای خویش اعلام کرده است که عاشق سینما نیست و اولویتهای دیگری نظیر خانواده و آرامش را به سینما و بازیگری ترجیح میدهد. او در اینباره میگوید:
«صادقانه عاشق سینما نیستم اما خیلی از آن لذت میبرم. یک نفر نمیتواند بگوید پایم را گذاشتهام روی شانههایش برای اینکه بالا بروم. یک همکارم نیست که بگوید این آدم سر فلان کار، اداواصول درآورد. هرکسی یکجور زندگیاش را میبیند. شاید اگر یکسری کارها را میکردم الان جایگاهی دیگر داشتم.
از جایگاهی که دارم راضیام بهاندازه بهایی که برایش دادم. امیدوارم همه به آن چیزی که دوست دارند برسند و دست از سر همدیگر بردارند.»
بعد از انتشار تصویر ملیکا زمانی مدل، خواننده و بازیگر موزیک ویدئوهای «علیشمس» و «آرمین ۲ اف ای ام» با پوریا پورسرخ شایعاتی مبنی بر ازدواج این دو در فضای مجازی منتشر شد که البته بعد از مهاجرت ملیکا زمانی از ایران این شایعه نیز پایان یافت.
پیمان عباسی با انتشار استوری در اینستاگرام به پوریا پورسرخ تبریک گفته و برای او آرزوی خوشبختی کرد. بعدازاین استوری شایعاتی در فضای مجازی منتشر شد که او ازدواج کرده است، اما پورسرخ واکنشی نشان نمیداد.
تا اینکه در برنامه «دونیمه ماه» شبکه دو در فروردینماه سال 1399 بدون آنکه نامی از همسرش بیاورد این خبر را تایید کرد.
وی در ۱۷ اردیبهشت ۹۹، مهمان برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری بود که در این برنامه از ازدواج و زندگی مشترکش گفت، او در این برنامه، همسرش را معرفی نکرد و تنها به این جمله بسنده کرد که همسر او بازیگر و یا هنرمند نیست.
او در پاسخ به سوال همیشگی مدیری درباره ازدواج گفت:
«سال گذشته ازدواج کردم و این پیشنهاد را من به همسرم دادم. به نظرم اولین انتخاب اصلی زندگی من است و ما از قبل با هم آشنا بودیم، البته در حرفه بازیگری نیستند.
همیشه سعی کردم آدم کم حاشیهای باشم و از آرامش اطرافم خیلی لذت میبرم. به دنبال کسی بودم که دنبال آرامش باشد و در این صفت مشترک هستیم.»
برخی از رسانهها از ازدواج پوریا پورسرخ با عاطفه نوری خبر داده بودند اما در برنامه «دورهمی» پورسرخ این ادعا را رد کرده و گفت که همسرش بازیگر و یا هنرمند نیست.
قبل از این نیز شایعاتی مبنی بر ازدواج پوریا پورسرخ و مهرواره شریفینیا منتشر شده بود که آن دو در همان زمان آن شایعات را تکذیب کردند.
او بارها در مصاحبههای خویش اذعان کرده است که نقشهایی که سیگاری هستند را بازی نکرده و نمیکند. پوریا پورسرخ در اینباره میگوید:
«در اینکه دوست دارم بهنوعی مخالفتم را با سیگار اعلام کنم، شکی نیست. گفتهام دوست ندارم در سینما سیگار بکشم چون دوست ندارم باعث ترویج آن شوم. من اگر نقش قاتل بازی کنم، یعنی دارم قتل را ترویج میکنم؟ نه قطعاً این نیست. دیدی کسی با خودش عهدهای عجیبوغریب میبندد که شاید فقط برای خودش محترم باشد؟ من سالها میدیدم و غبطه میخوردم که بهترین بازیهای همکارانم دیده نشده اما هر موقع نقش عملی بازی میکنند، جایزه میگیرند. ظاهراً یک جیز بامزه شده است. قبول دارم حرفی که دارم میزنم بهعنوان بازیگر غیرحرفهای است. مخالفت با سیگار زکات کاری است که میکنم. میخواهم یک چیزی از من یادگار بماند»
او بعد از حضور در برنامه «خندوانه» به ممیزی بخشهایی از صحبتهایش اعتراض کرده و در این باره گفت:
«یکسری حرفهایی گفته میشود و در لحظه اتفاقهای بامزه شکل میگیرد. میگویم حیف است حرف بامزه پخش نشود و حذف شود. آنچه گفتم حمایت از بچههایی بود که این برنامهها را میسازند. تلویزیون چند سال است کارهای عجیب میکند. خودش برندی میسازد و بعد خودش آن را میکوبد.
تعارف که نداریم؛ تلویزیون، زمانی مخاطب خیلی داشت. در دورهای، پخش سریالها روی ترافیک خیابانها تأثیر میگذاشت و همه یادمان هست، برای زمان پدربزرگ و مادربزرگ ما هم نیست. در چند سال اخیر نمیدانم چرا علاقهمند نیستند اتفاقهای مثبت برایشان بیفتد.»
پس از انتشار تصاویری از عروسی خواهر پوریا پورسرخ، او بارها در مصاحبههای خویش ناراحتیش از این موضوع را اعلام کرده است.
پورسرخ در اینباره میگوید:
«هیچکس دوست ندارد عکسهای خانوادگیاش بیاید روی اینترنت. البته این اتفاق خاصی نبود و اینها فقط عکس عروسی بود و این اتفاق قبل از من برای بزرگتر از من هم افتاده اما وقتی نگاه میکنم میبینم دوستان اخیراً به لحظه جان دادن و عکس میت و اینها هم رو آوردند واقعاً ناراحت میشوم.
اتفاقی که اخیراً در مورد زندهیاد حبیب افتاد و سال قبل هم در مورد مرتضی پاشایی افتاد. وقتی به این حملههای مجازی فکر میکنی پیش خودت میگویی خدایا، ادعای فرهنگ 2500 سالهمان را نگاه کنیم یا این رفتارها و حرکتها را. من هم مثل همه آدمها در این اجتماع چارهای نداشتم و ندارم و فقط مجبورم که تحمل کنم.» (مجله دیدهبان)
پوریا پورسرخ در قسمت فوت کورت برج میلاد، کافهای به نام «رئال» راهاندازی کرده بود.
در افتتاحیه آن کافه بسیاری از بازیگران، هنرمندان، خوانندگان و ورزشکاران نظیر محسن افشانی، الهام پاوهنژاد، رضا یزدانی، بهرنگ علوی، هادی کاظمی، رضا داودنژاد، جواد کاظمیان، مجید واشکانی، برزو ارجمند، لیلا بلوکات و دیگران شرکت کرده بودند. در حال حاضر آن کافه تعطیل شده و پورسرخ کسبوکار دیگری جز بازیگری ندارد.
- نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای نقشآفرینی در فیلم سینمایی روز سوم در بیست و پنجمین جشنواره فجر
- نامزد دریافت تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول مرد درام برای بازی در سریال کیمیا
- نامزد دریافت تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول مرد درام برای بازی در سریال وفا
- نامزد دریافت تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد درام برای بازی در سریال برادر