جستجو در سایت

امیر آقایی

بایوگرافی

امیر آقایی در ۱۰ مردادماه ۱۳۴۹ در خانواده‌ای ۴ نفره و اهل فرهنگ و هنر در شهر ارومیه متولد شد. دایی‌های مادرش جعفر و علی‌اصغر پتگر از نقاشان و نگارگران معاصر و از شاگردان میرمصور بوده‌اند، دایی خودش نیز محمود آیدن، نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان است.

عکس پرتره امیر آقایی با لبخند و خنده - آرمین احمری

خانواده امیر آقایی هنگامی که امیر کودک بود به تهران مهاجرت می‌کنند اما بعد از مدتی به ارومیه بازمی‌گردند. پدر او در اثر تصادفی دلخراش در سال ۱۳۵۸ فوت می‌کند. وقتی امیر ۱۷ ساله بود برای بار دوم خانواده سه‌نفره آن‌ها متشکل از امیر، مادرش و خواهرش نرمین به تهران مهاجرت می‌کنند و در خانه‌ای حوالی چهارراه گلشن خیابان جمهوری ساکن می‌شوند.

عکس امیر آقایی و خواهرش، نرمین آقایی در دوران کودکی

در همان زمان برای این که کمک‌خرج خانواده باشد روزها در کارگاهی تراشکاری روبه‌روی ترمینال شرق در سه‌راه تهران پارس مشغول به کار می‌شود و برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانه می‌رود.

 

علی‌اصغر پتگر:

علی‌اصغر پِتگر متولد ۱۲۹۲ در تبریز است، وی نقاش واقع‌گرای برجسته معاصر و از شاگردان میرمصور بود؛ بسیاری از هنرمندان معاصر از شاگردان او بوده‌اند. «محله گازران تبریز»، «روز رختشویی»، «قاری»، «بازگشت به ده» و «درویش» از تابلوهای به‌نام او هستند.

علی‌اصغر پتگر در ۷۹ سالگی، یعنی در ۱۷ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۷۱ در تهران درگذشت.

 

جعفر پتگر:

جعفر پِتگر متولد اسنفد 1299 در تبریز از نگارگران فرش و نقاشان برجسته معاصر و از شاگردان ممتاز میرمصور بود. از مشهورترین آثار نقاشی او می‌توان از «رفوگر»، «قالی فروشان دوره‌گرد»، «قهوه‌خانه امیرآباد»، «مکتب قرآن»، «خانه نقاش»، «مرغ فروش»، «از اینجا تا ابدیت» و «شهریار» یاد کرد، که در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری می‌شوند.

جعفر پتگر در شهریورماه ۱۳۸۴ در ۸۵ سالگی در تهران دار فانی را وداع گفت.

 

تحصیلات:

امیر آقایی به علت کار در تراشکاری از تحصیل در مدرسه روزانه انصراف داده و در مدرسه شبانه ثبت‌نام کرد، اما از آن جا هم به علت غیبت و شیطنت اخراج می‌شود و به همین دلیل به هنرستانی در خیابان نوفل‌لوشاتو روبه‌روی سفارت فرانسه می‌رود و در رشته حسابداری ثبت‌نام می‌کند. اما به آن رشته نیز علاقه‌ای نداشت و در کنکور هنر شرکت کرد و در دانشگاه آزاد در رشته کارگردانی تئاتر قبول شده و در آن رشته فارغ‌التحصیل می‌شود.

 

آغاز فعالیت هنری:

امیر آقایی از همان دوران کودکی به هنر، ادبیات و سینما علاقه‌مند بود، او به همراه خانواده به سینما می‌رفت و فیلم تماشا می‌کرد، علاقه زیاد او به سینما باعث می‌شد از جیب پدر، بدون اطلاع او، پول برداشته و به سینما برود. آن زمان در ارومیه، یک‌بار پول بلیت می‌دادند و هرچقدر که می‌خواستند در سالن می‌ماندند و فیلم تماشا می‌کردند. او نیز به همین صورت از صبح تا شب در سینما بود و به گفته خودش گاهی هنگام پخش فیلم به‌خواب‌رفته و بعد از بیدارشدن ادامه فیلم را تماشا می‌کرد.

دوران کودکی و نوجوانی او با دیدن فیلم‌هایی نظیر «کانی مانگا» به کارگردانی سیف‌الله داد، «عقاب‌ها» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری و بسیاری دیگر از آثار سینمایی آن زمان سپری شد.

در مسیر بازگشت از کار به منزل در اتوبوس تابلو آموزشگاه بازیگری را در خیابان لاله‌زار تماشا می‌کرد، تا این که روزی به آنجا رفته و در کلاس‌های بازیگری آن جا ثبت‌نام می‌کند. او در آن آموزشگاه سه ترم بازیگری و بیان را زیر نظر احمد آقالو، خسرو دهقان و سیامک شایقی تعلیم دید؛ در آن کلاس‌ها او با خسرو نقیبی هم‌کلاس بود.

بعدازاین کلاس بود که امیر آقایی در رشته کارگردانی تئاتر دانشگاه آزاد اسلامی قبول شده و در آن فضا به‌صورت حرفه‌ای آموزش دید.

عکس امیر آقایی در سال 1375 - گریم فیلم

 

مطالعه و علاقه به ادبیات:

او هم مثل همه خانواده‌های آذری با کتاب‌های داستان صمد بهرنگی از کودکی آشنا بود و داستان‌های او را بارها از همان کودکی خوانده بود. در کنار کتاب داستان‌های صمد بهرنگی کتاب‌های شعر نیز در خانه آن‌ها به‌وفور پیدا می‌شد و او با مطالعه آن‌ها آن دوران را سپری کرد.

دایی امیر آقایی، محمود آیدن (فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان) بود، او در دوران نوجوانی امیر به او پیشنهاد داده بود در ازای نوشتن روزی یک صفحه مطلب، پنج زار حق‌التألیف به او می‌دهد امیر نیز برای رفتن به سینما خود را مکلف کرده بود که حتماً آن کار را انجام دهد و به همین صورت کم‌کم در کنار سینما به نوشتن و مطالعه نیز علاقه‌مند شد.

در تهران نیز به علت نزدیکی منزل و مدرسه به خیابان انقلاب هر روز از کنار مغازه‌های کتاب‌فروشی می‌گذشت و در این فضا با کتاب‌ها و نویسندگان ملل مختلف آشنا شد.

مثلاً روزی کتاب «مادر» ماکسیم گورکی را از یک دست‌فروش خیابان انقلاب می‌خرد و با خود به مدرسه می‌برد و ناظم مدرسه او را بابت آن کتاب و خواندنش مؤاخذه می‌کند. رفتار ناظم مدرسه باعث می‌شود که او کنجکاو شده و دیگر آثار گورکی و دیگر نویسندگان روسی را تهیه کرده و مطالعه نماید و این‌گونه شیفته ادبیات و نویسندگان روس می‌شود. به این صورت اتفاقات زندگی مسیر مطالعاتی و حرفه‌ای امیر آقایی را برای آینده شکل دادند.

 

آغاز فعالیت نمایشی:

با قبولی در دانشگاه به‌صورت حرفه‌ای، فعالیت نمایشی خود را با کارگردانی نمایش «سه سال و یک‌دوم» آغاز نمود، نمایشی که در همان سال در بخش مسابقات جشنواره تئاتر فجر حضور پیدا کرد.

از سال ۱۳۷۴ در گروه استاد خویش آزیتا حاجیان به همراه هم‌کلاسی‌هایش همچون سیما تیرانداز، ارژنگ امیرفضلی، امیر توسلی و دیگران در نمایش‌های گوناگون ایفای نقش کرد که شروع آن با نمایش «آن‌سوی آینه» بود.

 

نقش‌آفرینی در سینما:

او پس از بازی در نمایش «آن‌سوی آینه» به‌عنوان هنرور در فیلم «ضیافت» مسعود کیمیایی در سکانس زدوخورد و تخریب کافه بازی کرد. بعد از آن نقش کوتاه و حاشیه‌ای در فیلم کیمیایی، با بازی در فیلم «دفتری از آسمان» به کارگردانی پرویز شیخ‌تادی اولین نقش جدی و طولانی خویش را بازی کرد؛ او در این فیلم با رؤیا تیموریان، مجید مشیری و شبنم طلوعی هم‌بازی بود.

آشنایی با بهرام عظیم‌پور در تئاتر «سه سال و یک دوم» زمینه بازی‌کردن او در سریال «خاک سرخ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا را مهیا کرده و سپس در فیلم «ارتفاع پست» حاتمی‌کیا نقش‌آفرینی کرد، او با بازی در این فیلم در میان اهالی سینما و مردم شناخته شده و بسیار درخشید.

امیر آقایی در این فیلم علاوه بر حاتمی کیا، شانس همکاری با لیلا حاتمی، حمید فرخ نژاد و اصغر فرهادی را هم داشت. ارتفاع پست روایت گر یک هواپیماربایی واقعی بود. فیلم «ارتفاع پست» در بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در شش رشته نامزد و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم منتخب از نگاه تماشاگران شد.

آقایی پس از بازی در «ارتفاع پست» در فیلم‌های «راه طی شده» و «روز برمی آید» به ایفای نقش پرداخت، او در سال 1386 جلوی دوربین سیروس الوند برای بازی در فیلم «زن دوم» قرار گرفته و با نیکی کریمی و محمدرضا فروتن هم بازی شد. او برای بازی در این فیلم کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد دوازدهمین جشن سینمای ایران گردید.

پس از بازی در «زن دوم»، در فیلم «سعادت آباد» به کارگردانی مازیار میری در کنار بازیگران مطرحی چون لیلا حاتمی، حامد بهداد، مهناز افشار و حسین یاری به ایفای نقش پرداخت. بازی در این فیلم برایش دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از پنجمین دوره انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران را به ارمغان آورد.

آقایی در سال 1392 در فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» به کارگردانی پوران درخشنده حاضر شد. آقایی در این فیلم تجربه بازی با طناز طباطبایی، شهاب حسینی، مریلا زارعی و بابک حمیدیان را کسب کرد.

سال 1393، سال پرکاری برای آقایی بود. او در این سال ابتدا در فیلم «کوچه بی نام» به ایفای نقش پرداخت. سپس جلوی دوربین سام غریبیان رفت و به همکاری با میلاد کی مرام و پریناز ایزدیار در فیلم «360 درجه» پرداخت. همچنین او در فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، اولین ساخته سینمایی وحید جلیلوند در نقش جلال بازی کرد و به دلیل نمایش این فیلم در هفتاد و دومین جشنواره فیلم ونیز حضور داشت.

عکس امیر آقایی در فرش قرمز هفتاد و دومین جشنواره فیلم ونیز در کنار نیکی کریمی و وحید جلیلوند

و اما در سال 1394 دومین همکاری او با حاتمی کیا در فیلم «بادیگارد» رقم خورد، این فیلم نیز مانند بسیاری از آثار حاتمی‌کیا در جشنواره و زمان اکران خوش درخشید و برنده دو سیمرغ بلورین و نامزد شش سیمرغ بلورین در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.

در سال ۱۳۹۵ با بازی در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند بسیار درخشید و نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر شد. آقایی در این فیلم نقش دکتر کاوه نریمان یکی از پزشکانِ پزشکی قانونی را بازی می‌کند که در محل کارش با جسدی مواجه می‌شود که او را پیش‌ازاین می‌شناخته است. او پس از بازی در این فیلم تا مدت‌ها کابوس می‌دید و حال روحی مناسبی نداشت.

امیر آقایی در فتوکال جشنواره فیلم ونیز - عکس

همکاری درخشان امیر آقایی، نوید محمدزاده و وحید جلیلوند پس از فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» بار دیگر در فیلم «شب، داخلی، دیوار» در سال ۱۳۹۹ تکرار شد.

 

بازی در فیلم شنای پروانه و سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر:

در سال ۱۳۹۸ امیر آقایی در فیلم «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت در نقش یک اوباش بازی کرد. نقش‌آفرینی او در این فیلم بسیار تأثیرگذار و درخشان بود و برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در سی و هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر را بابت آن دریافت نمود.

امیر آقیی برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر برای فیلم شنای پروانه - عکس سیاه و سفید

امیر آقایی در این نقش، شباهت بسیار زیادی به یکی از لات‌های معروف تهران داشت و همین موضوع حواشی بسیار زیادی ایجاد کرده و باعث فروش فیلم شد، تا اینکه در ۲۲ تیر ۱۳۹۹ رسول صدرعاملی، تهیه‌کننده فیلم به دلیل افزایش قربانیان و مبتلایان به کووید ۱۹ و به احترام کادر درمان که طی مدت طولانی مشغول درمان مبتلایان هستند، خبر از توقف موقت اکران فیلم از روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۹ داد.

عکس گریم امیر آقایی در فیلم سینمایی شنای پروانه در نقش یک لات و اوباش با تتو

 

بازی در فیلم بی مادر:

امیر آقایی در فیلم سینمایی «بی مادر» به کارگردانی و نویسندگی سید مرتضی فاطمی در سال ۱۴۰۰ بازی کرده است و با این فیلم در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور دارد.

 

بازی در فیلم خائن‌کشی:

امیر آقایی همانطوری که سینما را با هنروری در فیلم «ضیافت» کیمیایی آغاز کرده بود، در آخرین نقش آفرینی خویش در فیلم «خائن کشی» او بازی کرده است. این فیلم در چهلمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ حضور دارد.

 

بازی در تلویزیون:

هنگام اجرای تئاتر «سه سال و یک‌دوم» به نویسندگی و کارگردانی خودش در تئاتر شهر با بهرام عظیم‌پور آشنا می‌شود و به‌موجب این آشنایی توسط عظیم‌پور به حاتمی‌کیا برای بازی در سریال «خاک سرخ» معرفی می‌شود.

«خاک سرخ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا نام مجموعه‌ای است که در ۱۷ قسمت برای شبکه یکم سیما در سال 1380-1379 تولید شد. این مجموعه داستان دختری به نام لیلا (با بازی لاله اسکندری) را روایت می‌کند که در سال‌های قبل از انقلاب از خانواده‌اش جدا شده و اکنون در پی حوادثی در جستجوی کشف هویت خویش است.

در سال ۱۳۸۴ امیر آقایی در سریال «اولین شب آرامش» به کارگردانی احمد امینی بسیار درخشان ظاهر شد و بازی در این سریال بود که نامش را بر سر زبان‌ها انداخت و ارتباطی که با کارگردان آن احمد امینی پیدا کرد باعث شد دوباره در ساخته دیگر این کارگردان به نام «بی‌گناهان» ایفای نقش کند.

در ادامه در سریال‌هایی مانند «باغ بلور»، «سال‌های برف و بنفشه»، «ارمغان تاریکی» و «سرزمین کهن» هم حضور داشت.

سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی، یک سریال پربازیگر بود که البته به دلایلی با توقف پخش مواجه شد. پس از پخش چند بخش از سریال، توهین و تحریف تاریخ ایل بختیاری از آن برداشت شد و موجی از اعتراضات در مناطق بختیاری‌نشین، در استان‌های خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و همچنین شخصیت‌های تأثیرگذار این قوم را در پی داشت. پس از این اعتراضات، پخش این مجموعه با استدلال‌هایی همچون بازنگری در پوشش بازیگران زن با تأخیر روبرو شد تا برخی صحنه‌های آن دوباره فیلمبرداری شود. پس از فیلم برداری مجدد، تیزر این سریال از شبکه سه سیما پخش شد و قرار بود از مهر ۱۳۹۶ پخش شود اما باز هم پخش نشد.

سپس او در سریال‌های دیگری نظیر «یادآوری» به کارگردانی حجت قاسم‌زاده اصل، «آسمان من» ساخته محمدرضا آهنج، «چرخ و فلک» به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد و «نوار زرد» پوریا آذربایجانی بازی کرد.

 

نقش‌آفرینی در سریال‌های شبکه نمایش خانگی:

امیر آقایی بازی در سریال‌های شبکه نمایش خانگی را در سال ۱۳۹۱ با بازی در مجموعه «قلب یخی 3» به کارگردانی سامان مقدم آغاز کرد.

پس از تجربه کارکردن با سام قریبیان در فیلم «360 درجه» امیر آقایی در سریال «عالی‌جناب» بار دیگر با سام قریبیان همکاری کرد؛ داستان این سریال به ماجرای دو رقیب انتخاباتی می‌پردازد.

امیر آقایی در سومین تجربه خویش در شبکه نمایش خانگی در سریال «رقص روی شیشه» به ایفای نقش پرداخت، این سریال قرار بود ۲۶ قسمت باشد اما اختلاف بازیگران سریال بر سر مسائل مالی و پرداخت نشدن دستمزدشان، باعث شد «بهرام رادان» و «امیر آقایی» از بازی در این سریال انصراف دهند و این مجموعه ناتمام بماند. نقش امیر آقایی هم در این سریال، چندان پیچیده و متفاوت نبود، بنابراین فارغ از سریال، نقش هم دستاورد ویژه‌ای برای آقایی نداشت.

 

بازی در سریال آقازاده:

پس از تجربه نه‌چندان موفق و دلسردکننده «برف روی شیشه» امیر آقایی با بازی در سریال «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه‌کنندگی و نویسندگی حامد عنقا بار دیگر حضوری درخشان و موفق در شبکه نمایش خانگی را تجربه نمود.

سریال «آقازاده» همان‌طور که از نامش پیداست در مورد افرادی است که با سوءاستفاده از موقعیت و مقام خود دست به فساد گسترده و زد و بندهای غیراخلاقی می‌زنند. این سریال در ژانر اجتماعی و سیاسی داستان یک آقازاده به نام نیما بحری (با بازی امیر آقایی) است که تخلفات اقتصادی مرتکب شده و یک مأمور به نام حامد تهرانی (سینا مهراد) که او هم یک آقازاده است، البته با خصوصیاتی کاملاً مخالف تلاش می‌کند تا دست نیما را رو کند.

پوستر سریال نمایش خانگی آقازاده با تصویری از امیر آقایی یا همان نیما بحری

 

نویسندگی، نقاشی و سرودن شعر:

امیر آقایی علاوه بر بازیگری در سینما، تئاتر و تلویزیون دستی بر قلم نیز داشته و اشعار هایکو می‌سراید. از مجموعه شعرهای او می‌توان به «می‌توانستم سربه‌هوایت باشم» (1378)، «دختر ماه هفتم» (1380)، «من از جغرافیای جهان فقط راه خانه‌ام را بلدم» (1383)، «بیدها در باد» (1389)، «زمان به‌وقت ما همیشه ابتدای شب است» (۱۳۹۴) و «با خود و با دیگری‌اش» (۱۳۹۵) اشاره کرد.

وی علاوه بر بازیگری و سرودن شعر، نقاشی و عکاسی هم انجام می‌دهد، صفحه شخصی وی در اینستاگرام کـه پر از عکس‌های هنری اسـت گویای این مطلب اسـت.

علاوه بر این‌ها امیر آقایی نویسندگی فیلم‌نامه فیلم سینمایی «آرمان‌شهر» را در کارنامه خود دارد. این فیلم بـه کارگردانی حسن ناظر در سال ۱٣٩٣ جلوی دوربین رفت.

 

حواشی:

حواشی سریال سرزمین کهن:

در بخشی از دیالوگ این سریال چهره فرقه دموکرات آذربایجان (با بازی امیر آقایی) خطاب به خانواده بختیاری می‌گوید: «به چه چیز خودتان افتخار می‌کنید؟ به کدام اصل و نسب؟ به سر پا گرفتن سگ‌های انگلیسی و کاسه‌لیسی کنسول انگلیس؟ می‌خواهید فردا سر کلاس برای بچه‌ها قصه اینکه بختیاری‌ها چطور بختیاری(اشاره به واژه بختباری) شدند را بگویم؟» همچنین تصویر سردار اسعد بختیاری نیز برای تأکید بختیاری بودن در آن سکانس نمایش داده شد.

پس از این موارد معترضان در شهرهای ایذه، اهواز، الیگودرز، دزفول و مسجدسلیمان دست به اعتراض زدند.

و در پی انعکاس اعتراضات سایت آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) که نقش اساسی در اطلاع‌رسانی در جنبه‌های گوناگون خبری به مردم بختیاری داشت نیز فیلتر شد.

۷۰ نفر از نمایندگان تمام اقوام ایرانی در مجلس شورای اسلامی، با بیانیه‌ای خواستار توقف توهین‌های مکرر صداوسیما به مردم بختیاری شدند و به رئیس سازمان صدا و سیما و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تذکر کتبی داده و خواستار برخورد با سازندگان سریال شده و خواستار بررسی پرونده این سریال در شورای عالی امنیت ملی کشور شدند.

محسن رضایی در گفتگوی زنده شبکه دو در واکنش به پخش سریال به تمجید از سردار اسعد بختیاری و شیر علی‌مردان بختیاری پرداخت و از صدا و سیما و سازندگان سریال انتقاد کرد.

سرانجام با ادامه اعتراضات در شهرهای الیگودرز، دورود، ایذه، اهواز، لردگان و اصفهان در تاریخ ۲۶ بهمن ۹۲ عزت اله ضرغامی (رئیس وقت سازمان صداوسیما) در نامه‌ای رسمی به معاون سیما تذکر و از لرهای بختیاری دلجویی نمود و از رنجش ایجاد شده به خدا پناه برد. اما عذرخواهی نکرد. در متن تذکر ضرغامی آمده است: «توجه به این نگرانی امری ضروری است. باید اطلاع‌رسانی تصویری در مورد حوادث قسمت‌های آینده سریال دربارة شخصیت قهرمان سریال که یک بختیاری اصیل است در دستور کار شبکه قرار گیرد؛ ضمناً در برنامه‌های تحلیل هفتگی این سریال، با دعوت از کارشناسان ذی‌ربط به‌ویژه در حوزه تاریخ پرافتخار قوم بختیاری، مردم کشورمان را با فداکاری و سلحشوری‌های آنان بیشتر آشنا کنید.

مردم شریف بختیاری، انقلابی و شهید داده‌اند و در طول تاریخ به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هرگز دشمنان ملت به‌ویژه انگلیسی‌های تفرقه‌افکن نتوانسته‌اند کوچک‌ترین واگرایی بین آنان و اسلام و ایران عزیز ایجاد کنند.
ایجاد کوچک‌ترین بدبینی و بی‌اعتمادی این عزیزان نسبت به فرزندان پرتلاش و خدمتگزارشان در رسانه ملی قابل‌تحمل نیست و باید از این رنجش خاطر به خداوند بزرگ پناه برد.» این در حالی بود که پیش‌ازاین ضرغامی و عوامل فیلم از جمله کمال تبریزی مدعی شده بودند، استفاده از نام خانوادگی «بختیاری» تنها یک اتفاق تصادفی است که ربطی به قوم بختیاری ندارد.

در نهایت محمودرضا تخشید مدیرگروه فیلم و سریال شبکه سه، محمد مسعود تهیه‌کننده سریال، کمال تبریزی کارگردان سریال و عباس سلیمی نمین مشاور تاریخی پروژه در نامه‌ای رسمی خطاب به دارابی معاون سیما از مردم بختیاری عذرخواهی کردند.

در ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ضرغامی رئیس وقت سازمان نیز در جلسه‌ای با حضور نمایندگان مجلس ضمن عذرخواهی بر توقف پخش سریال تأکید کرد.

در ۲۹ بهمن نیز امیر آقایی طی نامه‌ای از اقوام بختیاری عذرخواهی کرد، وی در این نامه چنین نوشت: 

"این تنها می‌تواند از فواید مخصوص فلات ما باشد که چند هفته است سربازان بی‌گناه سرزمینمان در اسارت‌اند و هیچ صدایی از کسی برنمی‌آید. ما عادت داریم از سوراخ سوزن رد شویم و از درب دروازه نه !

صدای اعتراض بختیاری‌های عزیز را شنیدم که در چند روز گذشته؛ از هر ناسزا و پیامک گرفته تا تهدید و ارعاب فروگذار نبودند.

سپاس می‌گویم مردم سرزمینی را که آن‌قدر صبور نبودند و نخواستند صبر پیشه کنند تا ببینند نه کمال تبریزی؛ نه من؛ و نه هیچ‌کس دیگری قصد بی‌احترامی به قومی را نداشته است. این ساده‌انگاری در رگ و خون ما جاری است. یادآور می‌شوم فیلم‌های کمال تبریزی را که سال‌هاست توقیف است. یادآور می‌شوم ممنوع‌الکاری و جریمه‌ام را برای بازی نکردن در فیلمی که شما دوستش نداشتید.

برادران عزیز بختیاری؛ 
غیرتتان را می‌ستایم و به‌نوبة خود؛ تنها می‌توانم بگویم قصد ما بی‌احترامی نبوده است. اساساً قهرمان سریال سرزمین کهن یک بختیاری است. اما یک سؤال برایم باقی است: آن روزهایی که برای مردم سرزمینم محکوم به ممنوع‌الکاری بودم؛ از این خیل غیرت و جوانمردی؛ چرا حتی شاخة گلی برای تسکین زخم‌هایم روانه‌ام نشد؟"

 

حواشی به وجود آمده برای سریال رقص روی شیشه:

مجموعه «رقص روی شیشه» بدون توجه به مخاطب و تنها به‌خاطر منافع شخصی و در اقدامی عجیب در قسمت دوازدهم پایان یافت، درحالی‌که از ابتدا قرار بود در بیست و شش قسمت تولید شود. کارگردان این سریال، قسمت‌های بعدی آن را با به هم چسباندن سکانس‌هایی که پیش‌تر فیلم‌برداری کرده بود منتشر کرد؛ اتفاقی که باعث شد سریال در قسمت دوازدهم با اعلام پایان فصل اول تمام شود. در پایان‌بندی این سریال نیز پس از اتمام صحنه‌های فیلم‌برداری شده، ادامه داستان که تصویری از آن وجود نداشت، به‌صورت نریشن و خوانش رادیویی برای مخاطب سریال خوانده و پخش شد.

بعدازاین اتفاقات اعلام شد که امیر آقایی، بهرام رادان و دیگر عوامل مجموعه از شرکت پخش‌کننده این سریال بابت عدم پرداخت دستمزد و وفادار نماندن به مفاد قرارداد شکایت کرده‌اند. اما امیر آقایی در این باره سکوت کرده و این بهرام رادان بود که در صفحه اینستاگرام خویش در این باره توضیح داد.

بهرام رادان در واکنش به حواشی سریال «رقص روی شیشه» در صفحه اینستاگرام خویش نوشت:

"تولید مجموعه «رقص روی شیشه» در ۲۶ قسمت با قصه‌ای بسیار جذاب و با گروهی از بهترین عوامل حرفه‌ای سینما از مهرماه ۹۷ آغاز شد. دو ماه پس از شروع فیلم‌برداری متوجه اتفاقات غیرطبیعی شدیم.

از اوایل دی‌ماه ۹۷ در خانه سینما، وزارت ارشاد و دادسرا به هر دری زدیم که این مجموعه نباید به این زودی پخش شود، بخش‌هایی از فیلم‌برداری مانده، مبالغی ناپدید شده و باید شفاف شود، با این شیوه به بن‌بست می‌خوریم. گفتند اگر مجموعه پخش شود، پول می‌رسد، بدهی‌ها پرداخت می‌شود و همه چیز حل می‌شود، شرکت پخش فشار آورد، آقایان کوتاه آمدند، پخش شد، باز پول‌ها ناپدید شد، نه‌تنها بدهی عوامل پرداخت نشد، بلکه چندبرابر شد. حالا سروته قصه را هم آوردند و به اسم پایان فصل اول به خورد مخاطب می‌دهند، خودشان آبرو ندارند و آبروی عوامل هم برایشان اهمیتی ندارد، مشکل اینجاست که نبود قانون بازدارنده، قلدری پخش‌کننده و همکاری سهوی برخی همکاران ساده‌اندیش همه در حال تکمیل این پازل فاسد هستند.
بااین‌وجود بنده در کنار امیر آقایی و مهرداد صدیقیان و سرمایه‌گذار اصلی تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا نه‌تنها حقوق مادی و معنوی عوامل پروژه، بلکه اعتماد مخاطبین عزیز بیش از این از بین نرود."

 

بازی در سریال حریم سلطان:

امیر آقایی در گفت‌وگو با مجله فیلم پیشنهاد بازی در سریال ترکیه‌ای «حریم سلطان» را از طرف تهیه‌کنندگان ترکیه‌ای مطرح کرد.

او ابتدا درباره علاقه‌اش به یادگیری زبان ترکی استانبولی و نحوه پیداکردن مسیر زندگی آینده‌اش صحبت کرد و گفت:

"در نوجوانی می‌دانستم که یک زبان باید یاد بگیرم؛ چون به کار می‌آید. در مؤسسه‌ای زبان انگلیسی می‌خواندم و مشخصاً ترمی مبلغی را پرداخت می‌کردم؛ مسیر رفت من به آنجا از سینما «عصرجدید» می‌گذشت و من جلوی سینما می‌ایستادم و نمی‌توانستم فیلم‌ها را ببینم، چون پولی نداشتم. یک روز در حیاط مؤسسه روی بُرد کاغذی را دیدم که شهریه هر ترم زبان‌های مختلف را روی آن نوشته بودند؛ آموزش زبان استانبولی ارزان‌ترینشان بود. با خودم گفتم من که می‌خواهم یک زبان یاد بگیرم این را یاد بگیرم و چهار سال و نیم استانبولی خواندم فقط برای این که بتوانم با مابقی پول شهریه، فیلم ببینم. اما از ترم دوم به ادبیات ترکی علاقه‌مند شدم و همیشه فکر می‌کردم من که برای رسیدن به یک جایگاه ویژه در سینما؛ پول رفتن به هالیوود را ندارم اما تا ترکیه می‌توانم بروم؛ در تمام این سال‌ها دفترهای زیادی در ترکیه پیشنهادهایی دادند و من نمی‌پذیرفتم یا فیلم‌نامه خوب نبود و یا من در ایران مشغول کار بودم تا این که یک سریال بی‌نظیر تاریخی پیشنهاد شد."

آقایی درباره بازی‌اش در تلویزیون ترکیه و پیشنهاد سریال «حریم سلطان» گفت:

"خیلی طول کشید قرارداد امضا کنم؛ خیلی آنها را اذیت کردم چون پروتکل خودم را داشتم و می‌خواستم برگردم ایران و دوباره کار کنم. آن سریال «حریم سلطان» بود. تست گریم و لباس شدم و چند روز فیلم‌برداری کردیم اما نگذاشتند من کار کنم؛ یک روز به من زنگ زدند که برگرد؛ گفتم یعنی چه، پاسخ دادند که شما رفتید برای فلان کانال بازی کنید. گفتم برای آن کانال نیست و فقط کانالی که موردنظر شماست در آینده پخش می‌کند. گفتند صلاح نیست برگرد. هنوز پیامشان را دارم که گفتند امیر آقایی به‌علاوه سریال فلان یعنی ما در تلویزیون را ببندیم دیگر."

امیر آقایی درباره وضعیت سریال‌های تلویزیونی ادامه داد:

"شما این کارها را بسازید، شما سریال خوب تولید کنید. من مثل یک لژیونر فوتبال رفته بودم و داشتم کار می‌کردم اما نگذاشتند؛ شانسی که من آوردم کارگردان و تهیه‌کننده با من رفاقت کردند و نگران من بودند و گفتند با فرد دیگری تکرار می‌کنیم و من جریمه‌ای ندادم."

بااین‌حال، عوامل تولید این سریال ترکیه‌ای و رسانه‌های آن کشور هیچ اشاره‌ای به این نکردند که امیر آقایی قرار است در این سریال بازی کند. ذکر این نکته ضروری است که هالیت ارگنچ، بازیگر مشهور ترکیه‌ای یکی از بیشترین دستمزدها را میان بازیگران «حریم سلطان» برای نقش‌آفرینی در این سریال دریافت کرد.

 

فعالیت امیر آقایی در زمینه مد و طراحی لباس:

امیر آقایی از اوایل دهه نود شمسی بـه همراه خواهرش نرمین آقایی مزون لباسی را به نام «آوینو» بازگشایی کرده‌اند. ایده اولیه این مزون از طرف امیر آقایی بوده، اما طراح اصلی این مزون نرمین اسـت. آن‌ها ابتدا مانتوها را طراحی کرده و در بوتیکی در پاساژ میلاد نور تهران به فروش می‌رساندند. اما با گسترش کار، مکانی مستقل برای تولید و فروش کارهایشان تأسیس کردند. «آوینو» برگرفته از نام «آوین»، دختر نرمین آقایی است.

 

انصراف از بازی در فیلم «پایان‌نامه» و ممنوع‌الفعالیتی:

امیر آقایی قرار بود در فیلم جنجالی «پایان‌نامه» حضور پیدا کند که به دلیل تغییر نسخه اولیه فیلم‌نامه و حذف و اضافه‌کردن چندین سکانس از بازی در این فیلم انصراف داد. او در برنامه هفت گفت که به دلیل انصراف از حضور در فیلم «پایان‌نامه» مبلغ ۱۷۰ میلیون تومان جریمه شده است.

آقایی در برنامه «سی و پنج» فریدون جیرانی در این باره گفت:

"«در «پایان‌نامه» سناریو را از قبل خوانده بودم، حتی چند روزی هم جلوی دوربین رفتم. همین‌الان هم اگر آن سناریویی که دست من است را بخواهند بسازند حاضرم در آن بازی کنم. دلیل کناره‌گیری من این بود که سناریو عوض شد، هر جفت فیلم‌نامه‌ها را هم دارم.

روز اول یا دوم فیلم‌برداری بود که فهمیدم چند سکانس کاملاً عوض شده است. من به این موضوع اعتراض کردم، خیلی بد با من حرف زدند من هم گفتم خیلی خب پس تا انتهایش برویم. بعد از آن دو سال ممنوع‌الکار شدم. آقای جیرانی من با خود شما دو تا قرارداد داشتم که هیچ‌وقت جرئت نکردید کار کنید. ۱۵ روز پیش از فیلم‌برداری یکی از سریال‌هایتان که با من قرارداد بسته بودید بازیگر دیگری را جایگزین کردید، فقط به‌خاطر اینکه به شما گفته بودند با این بازیگر کار نکنید (اما جیرانی طفره می‌رود) …مگر به دفتر شما نیامدم و گفتید که این نقش را من برای تو نوشتم پس چطور آن را به کس دیگری دادید؟

من نه معاندم، نه براندازم، نه منتقدم، من اصلاً تهران زندگی نمی‌کنم، برای زندگی‌کردن شهرستان را انتخاب کرده‌‌ام که آرام باشم.

مدیر دولتی در کشور یک وظیفه بیشتر ندارد، حقوق بگیرد که به هنرمند خدمت کند چون هنرمند است که جریان‌ساز است. دو سال به دو سال یا چهار سال به چهار سال آدم پشت میزهای مدیریتی عوض می‌شود. به همین دلیل می‌گویم آن کسی که باعث شد من و شما آن تجربه را با هم نداشته باشیم باید پاسخگو باشد. یک سلیقه جریانی را تغییر داد."

فیلم سینمایی «پایان‌نامه» به کارگردانی حامد کلاهداری و تهیه‌کنندگی روح‌الله شمقدری و با بازی حامد کمیلی، بهاره افشاری، کامران تفتی، چکامه چمن‌ماه، نیما شاهرخ‌شاهی، داریوش ارجمند، محمدرضا شریفی‌نیا، احمد نجفی و جمشید هاشم‌پور محصول سال ۱۳۸۹ است. این فیلم به حوادث پس از انتخابات بحث‌برانگیز ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ می‌پردازد.

بازی در این فیلم تبعات بسیاری برای آن بازیگران داشت، بهاره افشاری در این باره می‌گوید:

"ماشین من را پنچر کردند، شیشه خانه‌ام را شکستند و حتی به مرگ تهدید شدم. درحالی‌که آن‌ها نمی‌دانستند بر من چه گذشته است. اگر ما از بازی‌کردن در آن فیلم انصراف می‌دادیم من ۸۰ میلیون و حامد کمیلی ۱۲۰ میلیون مقروض پروژه می‌شدیم. چون اگر قرار بود که انصراف بدهیم باید آن مبلغ را به‌عنوان خسارت قرارداد می‌دادیم."

اما روح‌الله شمقدری صحبت‌های افشاری و دیگر بازیگران را نادرست خواند و در پاسخ به افشاری گفت که در قرارداد وی پرداخت چنین خسارتی صحت ندارد. شمقدری در این باره نوشت: «بدین‌وسیله اخبار منتشر شده مبنی بر اجبار خانم بهاره افشاری برای بازی در فیلم «پایان‌نامه» و تنظیم قراردادها به‌نحوی‌که در صورت انصراف از بازی در پروژه مبالغ هشتاد یا صد و بیست میلیون تومان خسارت از بازیگران اخذ گردد تکذیب می‌شود. در این زمینه اصل قراردادها موجود بوده و قابل‌انتشار است.

قطعاً از بازیگران و عوامل فیلم «پایان‌نامه» انتظار نداشته و نداریم که با نگاه اعتقادی در آن حضور یافته باشند. پس از آن شرایط و فشارهای سنگین همین که در پروژه ماندند و تا پایان آن به تعهدشان عمل کردند، ستودنی است، ولی بیان دلایلی غیرواقع و به‌دوراز حقیقت برای رهایی از این فضا، کار پسندیده‌ای نیست.

مطالبه خسارت از بازیگری که در میان پروژه کار را ترک کند، حق طبیعی تهیه‌کننده هر اثر سینمایی است ولی مگر آقای «الف - الف» (امیر آقایی) که پس از چند روز فیلم‌برداری، به یکباره و در یک اقدام غیراخلاقی و با بهانه‌های واهی بازی در این پروژه را ترک نمود، تاکنون خسارتی پرداخت کرده که اکنون دیگران ترس از آن را دلیل بر اجبار برای بازی در فیلم «پایان‌نامه» ذکر نمایند. حقیر فشار غیرانسانی و غیراخلاقی وارد بر تک‌تک عوامل فیلم «پایان‌نامه» را به سهم خود و چندباره محکوم کرده و به تهیه‌کنندگی فیلم پایان‌نامه به‌عنوان سدشکن تولید فیلم‌های سینمایی در زمینه فتنة ۸۸ افتخار می‌کنم و خواهم کرد.» (خبرآنلاین)

این در حالی است که امیر آقایی علاوه بر برنامه «سی و پنج» در برنامه «هفت» نیز این را بیان کرد که با شکایت شمقدری به‌خاطر بازی نکردن در آن فیلم دو سال و نیم خانه‌نشین شده بود. (برنامه هفت)

حامد کمیلی نیز بابت بازی‌کردن در آن فیلم از مردم عذرخواهی کرد. (کافه سینما)

 

مخالفت خانواده با بازیگر شدن امیر آقایی:

امیر آقایی در این باره گفت:

"اولین حضور من جلوی دوربین در سینما به فیلم «ضیافت» آقای مسعود کیمیایی برمی‌گردد. در نقش یک سیاهی لشگر بودم بین ۷۰-۸۰ نفر که گفتند باید بریزیم کافه را خراب کنیم و ما هم انجام دادیم. البته اول قرار نبود هنرور باشم، سامان مقدم آن زمان دستیار آقای کیمیایی بود و قرار بود برای یک نقش جدی با من تماس بگیرند و ظاهراً تماس گرفته بودند اما خانواده من چون دوست نداشتند من این کار را انجام دهم به من نگفتند و من به‌عنوان هنرور در آن فیلم از طریقی دیگر حاضر شدم."

عکس امیر آقایی با کت و شلوار

 

انتقاد به صحبت‌های مجری زن شبکه افق:

امیر آقایی، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مردِ سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، در سخنانی، از صحبت‌های یکی از مجریان تلویزیون که چندی پیش جنجالی شده بود، به‌شدت انتقاد کرد.

امیر آقایی که در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد، پس از دریافت جایزه خود، ضمن تشکر از گروه سازندگان «شنای پروانه» و رسول صدرعاملی و محمد کارت و بازیگران این فیلم گفت:

"اجازه بدهید مقام معنوی جایزه‌ام را به خانواده‌ام تقدیم کنم که سال‌ها پای من ایستادند."

او در ادامه با کنایه به گفته‌های مجری زن شبکه افق گفت:

"چندی پیش خانمی از رسانه ملی اظهار کردند که اگر کسی ناراضی است برود. رفتن را به کسی خطاب می‌کنند که آمده باشد ما که نیامدیم ما بودیم، ریشه در خاک سرزمینمان داریم."

این سخنان امیر آقایی، البته مثل برخی بخش‌های دیگر اختتامیه جشنواره فیلم فجر، در پخش زنده این مراسم از شبکه نمایش، سانسور شد.

زینب ابوطالبی، از مجری‌های شبکه افق در مجله خبری «عصرانه» به‌عنوان مهمان حاضر شده بود. در این گفتگو او تاکید کرد که «جنگ‌طلب» نیست اما به «گفتمانی» باور دارد که اقتضائاتی دارد و گاهی می‌طلبد که «حماسی و جهادی» زندگی کند. او در ادامه بیان کرد:

"بعضی خواستند که یک زندگی نه سیخ بسوزد نه کباب را برای ما درست کنند که یک حد میانه معتدل به نظر عاقلانه برای ما تفسیر و تبیینش کردند. اما به برکت خونی که ریخته شد ما یک تکان جدی خوردیم که یا باید آن حرف‌ها را ببوسیم و کنار بگذاریم، ببخشید شاید توی دوربین من نباید این حرف را بزنم ولی اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند از ایران برود. برود همان جاهایی که همان رفاه و همان مدل زندگی را دارد و اگر اعتقاد داریم به نظرم باید جدی به میدان بیاییم. به نظرم امروز نشان دادیم که همه ما ایرانیان به یک مدل زندگی سلحشورانه احتیاج داریم."

 

انتشار عکس امیر آقایی و نوع لباس پوشیدنش در خارج از کشور:

عکسی از امیر آقایی و نوع لباس پوشیدنش در خارج از کشور منتشر شد که بازتاب‌های زیادی داشت.البته امیر آقایی ابتدا این عکس را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد که برخی رسانه‌ها با بازنشر آن باعث شدند عده‌ای از کاربران فضای مجازی به او حمله کنند و به‌نوعی به او بتازند.

پس از این حواشی امیر آقایی در جوابیه‌ای، پاسخ آنهایی که درباره این عکس کامنت‌های تند و زننده‌ای گذاشته بودند را در صفحه شخصی اینستاگرامش این‌چنین داد:

"تلاش کردم چیزی ننویسم که در شأن من نباشد و یا حتی حرفی که باعث رنجش کسی بشود. اما وقتی لینک زیر را برایم فرستادند، بیش از آنکه دلگیر شوم؛ بسیار متعجب شدم! تعجب از این بابت که چه بر سر ما آمده که این‌گونه به خود اجازه می‌دهیم بر دیگری بتازیم؟ چه شده که این‌گونه قضاوت می‌کنیم؟ چرا حریم خصوصی معنی ندارد؟ چرا تصور می‌کنیم که می‌توانیم در باب هر چیزی نظر بدهیم و نظرمان هم حجت است؟ هم‌وطن عزیری که به خود اجازه می‌دهی در باب رنگ لباس من وقیحانه نظر بدهی؛ صریح بر من تاخته‌ای؛ صریح هم پاسخت را می‌دهم: امیر آقایی بیش از آنکه بازیگر تو باشد؛ آدم خودش است. با اعتقاد و نگرش و جهان‌بینی خودش. تو ریش را چسبیده‌ای؛ ریشه را بچسب… امیر آقایی."

 

واکنش امیر آقایی نسبت به حرف جنجالی خبرنگار درباره پژمان جمشیدی در جشنواره فیلم فجر:

امیر آقایی در واکنش به آنچه در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در مورد چگونگی ورود پژمان جمشیدی به عرصه بازیگری در حاشیه نشست خبری فیلم «خط فرضی» گفته شد، در برنامه «پیشگو» این‌گونه اظهارنظر کرد:

"بگذار تا از گذشته بیرون نیامده‌ایم نکته‌ای کوتاه را که روی دلم مانده است بگویم. بهمن سال گذشته با جمله‌ای در مورد پژمان جمشیدی مواجه شدیم که گمان می‌کنم تک‌تک همکاران را دل‌شکسته کرد و این از عزت‌نفس پژمان جمشیدی بود که سکوت کرد، خندید و به مسیرش ادامه داد. دلم می‌خواهد به گذشته برگردم؛ سال‌های ۸۰، ۸۱ و ۸۲ در راهروهای نمور تئاتر شهر از این سالن به آن سالن همیشه جوانی ورزشکار با کتی زرد در ردیف اول بیشتر نمایش‌ها نشسته بود و آن تئاتر را تماشا می‌کرد. نه یک‌بار، نه دو بار، نه پنج بار. او پژمان جمشیدی بود. خاطرم هست، روزی بازیگری برای نمایشی دیر رسید و تماشاگر در سالن بود و عوامل پشت‌صحنه این‌سو و آن‌سو می‌دویدند که چه کنیم؟! دستیار کارگردان به شوخی گفت آقای جمشیدی در سالن منتظر است نمایشی ببیند او پنج بار کار ما را دیده است و حفظ است، بروید او را بیاورید."

او در پایان گفت:

"جایی که امروز پژمان جمشیدی ایستاده کمترین چیزی است برای تلاشی که در سالیان پیشین کرده است. پژمان جمشیدی نه رفیق صمیمی گرمابه و گلستان من است و نه پسرخاله‌ام. او انسانی هدفمند است و اگر من امروز مهمانش هستم به دلیل رؤیاهای بزرگی که دانه‌دانه‌شان را تیک زده است روبه‌رویش نشسته‌ام."

 

ماجرای بازی‌کردن احسان علیخانی به‌جای امیر آقایی در سریال آقازاده:

حامد عنقا تهیه‌کننده سریال «آقازاده» درباره این مسئله این‌گونه توضیح داد:

"این ماجرا هم یک سوءتفاهم است. قبل از آقای علیخانی، با امیر آقایی عزیز برای این نقش صحبت کردیم اما او عازم سفر خارج از کشور بود و فکر نمی‌کردیم برنامه‌اش طوری باشد که بتواند برگردد. چون می‌خواست فیلمی را در خارج از کشور با تهیه‌کننده‌ای در ترکیه کارگردانی کند. امین حیایی عزیز احسان علیخانی را پیشنهاد داد. می‌دانید که احسان از دوستان قدیمی من است و با هم کار کرده‌ایم و در فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» به‌عنوان سرمایه‌گذار حضور داشتیم. ایام محرم بود، چند جلسه‌ای با هم مفصل صحبت کردیم و دوست داشتیم کار کنیم، احسان هم مسئله «عصر جدید» را داشت و هم دچار تردید جدی بود که به‌عنوان یک مجری طراز اول وارد نقشی شود که علی‌الظاهر منفی است. گفت‌وگو با احسان در همان دو سه جلسه به انتها رسید. امیر آقایی هم به‌صورت تصادفی هفته بعد به ایران برگشت و دوباره حرف زدیم. این موضوع از هیچ‌کدام از طرفین پنهان نبود. جالب اینکه احسان علیخانی که قصه را خواند پیشنهاد خون برای این نقش امیر آقایی بود." (تسنیم)

 

تبریک امیر آقایی به مناسبت تولد بهرام بیضایی و جوابیه منوچهر هادی:

امیر آقایی در صفحه اینستاگرامش به مناسبت تولد بهرام بیضایی نوشت:

"بهرام جانِ بیضایی، استادِ نازنین، زادروزتان خجسته و مبارکمان باشد. تنتان سالم و اندیشه‌تان تا ابد پویا، این جا اما هیچ جایتان خالی نیست، این جا «خالتور»ها می‌فروشند و «آینه‌بغل»‌ها. این جا هنوز بر مدار گیشه‌ایم و اندیشه نه. چه خوش گفت آن شاعرِ تبعیدی: سرزمینِ من جایی است که نانِ شبم را ارزانی‌ام می‌دارد."

و اما منوچهر هادی کارگردان فیلم «آینه‌بغل» پس از کنایه امیر آقایی به خود و فیلمش در صفحه اینستاگرامش این چنین پاسخ داد:

"فرهیخته گرامی، امیدوارم فیلم «آینه‌بغل» رو دیده باشی و اگر دیدی و بعد از آن اینقدر بهم ریختی که در زادروز استاد گلایه من و فیلمم را به ایشان کردی از شما با احترام عذرخواهی می‌کنم. شما که فیلمهایتان بر مدار اندیشه است چرا به مخاطب میلیونی و تفکر همکارت اینقدر واضح توهین می‌کنی؟ اینجا «فروشنده» و «ابد و یک روز»ها هم می‌فروشند و من می‌بینم و یاد می‌گیرم و لذت می‌برم. فیلمهای وحید جلیلوند با بازی زیبا و حیرت انگیز شما را می‌بینم و لذت می‌برم بدون بغض. امیر آقایی، رفیق قدیمی کمی خونسرد باش و با اندیشه درستی که از شما سراغ دارم مطلب بنویس. بدون توهین، بدون قضاوت، بدون بغض و… دلیل نفروختن فیلمهایت را پیدا کن. من هم چندی پیش فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» را ساختم و نفروخت ولی تقصیر را گردن دیگری نینداختم و به اساتیدم گله نکردم. همچنان دوستت دارم امیر جان و این مطلب و یادداشت احساسیت را به دل نمی‌گیرم، ولی توهین به شعور و انتخاب مردم و عذرخواهی از ایشان را خودت پاسخ گو باش.
در آخر زادروز استاد بهرام بیضایی را تبریک می‌گویم و به حق جایشان در سینما و تئاتر خالیست. اینجا همه هنرمندان و هنردوستان با احترام و با شعور رو در روی هم قرار می‌گیرند و برای سینمای گیشه احترام قائلند."

 

یادداشت تند یک منتقد ادبی درباره کتاب شعر امیر آقایی:

لادن نیکنام، شاعر و نویسنده درباره انتشار کتاب شعر امیر آقایی این‌گونه نوشت:

"یکی از شانس‌های بی‌نظیر من در زندگی‌ام این بوده که تقریباً در بزنگاه‌های تاریخی این خاک؛ توان تماشا کردن از نزدیک را داشته‌ام. توان روبه‌رو شدن با تلخ‌ترین نماهای نزدیک. از حادثة کوی دانشگاه و شادی بی‌اندازة مردم بعد از انتخاب آقای روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور تا امروز که به شکل تصادفی مثل همیشه که زیاد راه می‌روم؛ رسیدم به یکی از شهر کتاب‌های شمال شهر تهران.
و خب این شانس کمی نیست که ببینی ترافیک سنگینی به وجود آمده دور شهر کتاب …….
با خودم فکر کردم حتماً این‌همه خودرو دوبله پارک کرده‌اند تا کتاب بخرند.
و چه‌قدر عالی.
و بعد دیدم «امیر آقایی» نشسته پشت میز کوچکی و دفتر شعرش را امضا می‌کند و صفی بسته شده پر از دخترها و زن‌ها و پیرزن‌های پول‌دار … همه با لباس‌های مارک‌دار و خودروهایی که حتی اسمشان را نمی‌دانم ایستاده بودند تا دفتر شعر خریده شده را امضا کند هنرپیشة موردعلاقه‌شان.
چندتایی از دخترهای جوان به پهنای صورت اشک می‌ریختند. چندتایی کف دست‌ها را به هم می‌مالیدند. چندنفری دور هم دایره‌ای زده بودند و از هم می‌پرسیدند که رژ لب هاشان کم‌رنگ شده یا نه…
اول خنده‌ام گرفت ولی بعد دفتر شعر را برداشتم و همان جا ایستاده نصف دفتر را خواندم… و بعد دلم سوخت برای «امیر آقایی» …
شاید بپرسید چرا؟ 
چون تابه‌حال در نمایی به این نزدیکی ندیده بودم که چه‌طور یک بازیگر دچار بحران هنری می‌شود و احساسات آنی و لحظه‌ای‌اش را در سه خط نوشته و فکر می‌کند اسمش شعر است و بعد برایش جشن امضا می‌گذارند و دخترها ایستاده زار می‌زنند. پیرزن‌ها از او فیلم می‌گیرند و بعضی از پسرها (که البته تعداد پسرها بسیار اندک بود) دخترها را دلداری می‌دادند که نگران نباش؛ امیر آقایی با تو هم سلفی می‌گیره؛ بچه باحالیه….
اما سؤال این جاست…
از فردا حس «شاعر» بودن را چه‌طور باید با خود حمل کند؟!!!
آیا او شاعر است؟ 
آیا از دیدگاه خودش ادبیات می‌تواند چنین ساده اتفاق بیفتد؟ 
با یک صف چند صد نفره و لابد تا پایان وقت هزارنفره ادبیات و کلمه دغدغه‌اش می‌شود تا همیشه؟ 
و چه کسی باید به او بگوید؛ آقا شما شاعر نیستید و این‌ها که نوشته‌اید شعر نیست…
آیا ما عده‌ای متولی فرهنگی داریم تا «منوچهر آتشی» و «بیژن الهی» و «محمد حقوقی» را از حافظه‌ها پاک کنند و جای آن «امیر آقایی» بگذارند؟ 
تیشه دست کیست؟ 
ریشه‌ها را داریم دسته‌جمعی به کجا می‌زنیم؟ 
دلم واقعاً می‌سوزد برای «امیر آقایی» که شاید فکر کرده است شاعری چنین ساده است. شاعری یعنی سلفی گرفتن با دخترهای زعفرانیه و پیرزن‌های ولنجک و خوردن جرعه‌جرعه قهوه و نوشتن شعرهای سه سطری …
بازی‌کردن نقش یک شاعر هم در زندگی واقعی سخت است چه برسد به این که کتاب این‌چنینی را چاپ کنی و امضا و حس کنی «پابلو نرودا» هستی. (این را از آن جا می‌گویم که خودم شیوة رفتارش را تماشا کردم و دیدم آن چه را که باید می‌دیدم.) 
مردم ما در کنار متولیان فرهنگی ما بینوایانی گرفتار شده در میان‌مایگی اول خود را نابود می‌کنند و بعد فرهنگ را و قربانی‌ها هم آدم‌هایی هستند شبیه «امیر آقایی» 
شاید بهتر بود با این میزان صراحت نمی‌نوشتم چنان که همه عمر در لفافه سخن گفتم ولی دیگر گاهی مستقیم نگفتن توهین به خود و به فرهنگ و ادبیات است.
ببخشید آقای آقایی ولی حرف حق بیشتروقت‌ها تلخ است …"

 

نقل‌قول‌ها:

تا امروز به‌خاطر پول فیلمی را بازی نکردم چون به نظرم به بی‌حرمتی به کاری است که انجام می‌دهم. اگر قرار بود برای پول فیلم بازی کنم کم پیشنهاد نداشتم.

به نظرم در ایران آخرین چیزی که یک بازیگر به آن فکر می‌کند نقشی است که قرار است بازی کند. خارج از ایران بازیگران در آرامش به نقشی که قرار است بازی کنند فکر می‌کنند، برایش تمرین می‌کنند، ورزش می‌کنند، به خودشان می‌رسند و بعد منجر می‌شود به خلق نقشی مثل «دی کاپریو» در «از گور برگشته.»

اما در ایران بازیگر اول می‌پرسد پول حقوق من از کجا آمده، نکند از جایی آمده باشد که فردا مجبور شویم جواب پس بدهیم، کارگردان کیه، فیلم‌های قبلی‌اش چیه، مبادا قبلاً فیلمی ساخته باشد که مردم دوست نداشته‌اند. بازیگران مقابل من چه کسانی هستند، آن‌ها در کارنامه کاری‌شان چه فیلم‌هایی بازی کرده‌اند، دیالوگ‌هایی که می‌خواهم بگویم به کسی برنخورد، علیه صنفی نباشد، با قومیت‌ها مشکلی ایجاد نشود و… یعنی آخرین چیزی که یک بازیگر به آن فکر می‌کند نقشی است که قرار است ایفا کند. (برنامه سی و پنج، فریدون جیرانی)

 

نامزدی‌ها و جوایز:

۱۳۹۸: برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم «شنای پروانه»
۱۳۹۰: برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از پنجمین دوره انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایرانبرای بازی در فیلم « سعادت‌آباد»
۱۳۹۷: نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیستمین جشن سینمای ایران برای بازی در فیلم « بدون تاریخ، بدون امضاء»
۱۳۹۵: نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرداز  سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضاء»
۱۳۸۹: نامزد دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم « مرگ کسب‌وکار من است»
۱۳۸۷: نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دوازدهمین جشن سینمای ایران برای بازی در فیلم « زن دوم»

گالری تصاویر

فیلمها

اخبار