فیلیپ سیمور هافمن، بازیگر، کارگردان و تهیهکننده آمریکایی بود که بیشتر به خاطر نقشهای فرعی و شخصیت متفاوتش شناخته میشود؛ شخصیتی که عجیب و غریب بود و ناسازگار کجخُلق و قلدرمآب بود.
او در صنعت فیلم و تئاتر بسیار مورد توجهِ مخاطبان و منتقدان و رسانهها بود و اغلب در رسانهها از او به عنوان یکی از بهترین بازیگران نسل خود یاد میشد.
فیلیپ سیمور هافمن که در فیرپورت نیویورک متولد و بزرگ شده بود، در جوانی پس از حضور در مرحله تولید "همه پسران منِ" آرتور میلر، در سن ۱۲ سالگی به سمت تئاتر کشیده شد. او بازیگری را در مدرسه هنرهای "تیش" در دانشگاه نیویورک آموخت و کار خود را در سینما آغاز کرد.
او گاهی به ایفای نقشهای اصلی نیز پرداخت و برای بازی در فیلم "کاپوتی" (Capote) چندین جایزه از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد. پروفایلِ هنری و سینماییِ فیلیپ سیمور هافمن همچنان در حال افزایش بود و او سه بارِ دیگر نامزد دریافت جایزه اسکار شد. فیلیپ سیمور هافمن به دلیل همهکاره بودن و تواناییاش در ایفای کامل نقشها بارها و بارها مورد ستایش قرار گرفت.
فیلیپ سیمور هافمن کارگردانی نیز میکرد. او اولین کارگردانیاش را در سال ۲۰۱۰ با فیلم "جک به قایقرانی می رود" (Jack Goes Boating) آغاز کرد. فیلیپ سیمور هافمن همچنین بازیگر و کارگردان تئاتر نیز بود و در همین راستا در سال ۱۹۹۵ به شرکت تئاتر LAByrinth پیوست و فعالیتها بسیاری در آنجا کرد.
فیلیپ سیمور هافمن در دوران نوجوانی با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم میکرد. او به طور علنی اعلام کرد که به مواد مخدر معتاد است. و زندگیاش را نیز عاقبت بر سر همین مشکل از دست داد.
پلیسها در کاوش خانهاش ۷۰ بسته هرویین پیدا کردند. وی بر اثر مسمومیت ترکیبی از داروها جان سپرد.
فیلیپ سیمور هافمن که به خاطر بیباکیاشدر پذیرش نقشهای منفی، در مرثیهنامهاش در نیویورک تایمز به عنوان "شاید بلندپروازانهترین و تحسینبرانگیزترین بازیگر آمریکایی نسل خود" توصیف شد.
راجر ایبرت دربارهاش اینگونه گفته است: "صورتش به شکل بیمارگونهای پر است از لک و پیسهای سرخ. این چهرهای است که هر بازیگری زیر بار نمایان ساختن آن نمیرود.»
فیلیپ سیمور هافمن در ۲۳ ژوئیه ۱۹۶۷ در حومه روچستر فیرپورت (از روستاهای اطراف نیویورک) متولد شد و در ۲ فوریه ۲۰۱۴ به علت مصرف مواد مخدر و دارو درگذشت. مادرش مرلین اوکانر (نی لوکز) پروتستانِ ایرلندی و اهل حوالی روستای واترلو در نیویورک بود و در همانجا معلم مدرسه ابتدایی بود اما بعدها وکیل و سپس قاضی دادگاه خانواده شد.
پدرش گوردون استول هافمن، کاتولیک آلمانی، اهل ژنو نیویورک، و کارمند رده بالای کارخانه معروف زیراکس در شرکت زیراکس بود. فیلیپ سیمور هافمن وقتی نه سال داشت پدر و مادر از هم جدا شدند.
او دو خواهر به نام جیل و امیلی، و یک برادر به نام گوردی دارد. برادرش نیز در عرصه سینما فعال است. اجداد پدری و مادریاش همگی آلمانی و ایرلندی هستند.
فیلیپ سیمور هافمن چون پدرش کاتولیک بود، در همان کودکی و نوزادی به عنوان یک کاتولیک غسل تعمید داده شد و در مراسم مذهبی شرکت کرد اما از نظر دینی و اعتقادی، اجباری از سوی پدر و مادرش نداشت و به طور کلی تربیت شدید مذهبی نداشت.
از آنجا که پدر و مادرش وقتی او نه ساله بود از یکدیگر جدا شدند، او و دو خواهر و برادرش نزد مادرشان بزرگ شدند و با شیوههای تربیتی او بزرگ شدند؛ به ویژه که مادرش پروتستانی بود. فیلیپ سیمور هافمن از همان کودکی بسیار به ورزش علاقهمند بود؛ به ویژه ورزش کشتی و بیس بال.
فیلیپ سیمور هافمن ۱۲ سالش بود که شاهد نمایش "همه فرزندان من" از آرتور میلر بود. او با تماشای نمایش مات و مبهوت شد و به دام بازیگری افتاد و آن صحنه و آن نمایش برایش یک معجزه بود که همهی زندگیاش را دگرگون کرد. از آن به بعد، فیلیپ سیمور هافمن علاقه زیادی به تئاتر پیدا کرد و به طور منظم با مادرش که او نیز علاقه داشت، به تماشای نمایشها مينشست.
او در کنار توجه و ابراز علاقه به بازیگری، همچنان به ورزش توجه داشت و گاهی ورزش میکرد؛ اما در ۱۴ سالگی چون از ناحیه گردن آسیب دید به فعالیت ورزشیاش پایان داد و کمکم شروع به بازیگری کرد؛ به خصوص که مادرش نیز تشویقش میکرد. بلاخره با تشویق مادرش به یک کلوپ تئاتر پیوست.
فیلیپ سیمور هافمن در ۱۷ سالگی در سال ۱۹۸۴ به کلاسهای تئاتر مدرسهی تابستانی هنر ایالت یورک در ساراتوگا اسپرینگز راه یافت. او در همین مقطع با همکاران آیندهی خودش بنت میلر و دان فوتترمن دیدار کرد و با آنها آشنا شد. بنت میلر بعدها در مورد محبوبیت فیلیپ سیمور هافمن در آن زمان چنین گفت: "ما جذب این واقعیت شدیم که او واقعاً در مورد کاری که انجام میداد جدی و پرشور بود."
فیلیپ سیمور هافمن برای مدرسه هنرهای "تیش" در دانشگاه نیویورک پذیرفته شد. قبل از رفتن به دانشگاه، آموزش خود را در برنامه تابستانی سالن تئاتر سیرکل در برادوی ادامه داد. و سرانجام در سال ۱۹۸۹ از دانشگاه نیویورک مدرک لیسانس نمایش گرفت.
فیلیپ سیمور هافمن در مصاحبهها به ندرت درباره زندگی شخصی خودش حرف میزند. او به مدت ۱۴ سال با طراح صحنه و لباس، میمی اودونل زندگی کرد و حاصلش یک پسر و دو دختر بود. آنها در شهر نیویورک زندگی میکردند. میگفتند که فیلیپ سیمور هافمن و میمی اودانل در پاییز ۲۰۱۳ از یکدیگر جدا شدند اما میمی اودانل بعداً گفت که او و هافمن هر دو همچنان به رابطهی خود متعهد بودهاند.
فیلیپ سیمور هافمن در باورهای دینی و سیاسی خود نیز محتاط بود اما تا این حد مشخص شد که وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ به هیچکدام از نامزدهای جمهوریخواه و دموکرات رأی نداد و به رالف نادر، نامزد حزب سبزها رای داد. او به طور کلی احساس میکرد که خصوصی نگه داشتن زندگی شخصیاش برای حرفهاش مفید است. به به صراحت میگفت: "هرچه کمتر درباره من بدانید، تماشای نقشهای من جالبتر خواهد بود."
فیلیپ سیمور هافمن در مصاحبهای در سال ۲۰۰۶ با۶۰ دقیقه، فاش کرد که در دوران تحصیل در دانشگاه نیویورک سوء مصرف مواد مخدر و الکل داشته است اما در ۲۲ سالگی وارد برنامهی بازتوانی مواد مخدر شد. اما همین مسئله و مشکل، باعث مرگش شد. فیلیپ سیمور هافمن در سال ۲۰۱۳ پس از سالها ترک اعتیادش دوباره به مواد مخدر روی آورد. و سرانجام در دوم فوریه سال ۲۰۱۴ جسدش در حالی پیدا شد که سرنگ هرویین هنوز در بازویش فرورفته بود. البته علت مرگش از سوی مقامات رسمی مسمویت در اثر تداخل دارویی اعلام شد.
فیلیپ سیمور هافمن اولین بازی خود را در سال ۱۹۹۱ به نام "خشونت تابستان" (The Violence of Summer) در قسمت "قانون و نظم" (Law & Order) انجام داد. او در این قسمت، نقش مردی را بازی کرد که متهم به تجاوز شده است.
در سال ۱۹۹۲ در اولین نقش سینماییاش ظاهر شد. او اولین بار در فیلم مستقل "سهگانه در یک سوراخ پنج تایی" (Triple Bogey on a Par Five Hole) به عنوان یک بازیگر شناخته شد. او پس از اینکه برای اولین بار جلوی دوربین سینما ظاهر شد، به فکر افتاد که نام پدربزرگ خود، سیمور را به اسمش بیفزاید تا از اشتباه با بازیگر دیگر جلوگیری شود.
از این پس، با حضور در استودیوی "تفنگ جدید من" در نقشهای کوتاهی بازی کرد؛ از جمله در کمدی "جهش ایمان" (Leap of Faith) در کنار استیو مارتین.
فیلیپ سیمور هافمن در همین سال یعنی سال ۱۹۹۲ برای اولین بار توجهاتِ بیشتر را به سوی خودش جلب کرد. او با بازی در نقش یک دانش آموزِ نامتعادل و درسنخوان در فیلم "بوی خوش یک زن" (Scent of a Woman) که آل پاچینو به خاطر این فیلم برندهی اسکار شد، برای اولین بار توجهات را به خودش جلب کرد. فیلیپ سیمور هافمن برای این نقش، پنج بار تست داد و سرانجام انتخاب شد.
او خودش در این باره میگوید: "اگر من وارد این فیلم نشده بودم، امروز اینجا که اکنون هستم، نبودم." او در این فیلم در نقش آقازادهای بدجنس و توطئهگر بازی کرد و نشان داد که در ایفای نقشهای منفی مهارت خاصی دارد.
در سال ۱۹۹۴ در سه فیلم بازی میکند: یکی فیلم مهیج و جنایی "گریز" (The Getaway) در نقش یک فرد اوباش بیتجربه؛ دیگری فیلم عاشقانهی "وقتی مردی زن را دوست دارد" (When a Man Loves a Woman)؛ و سپس فیلم کمدی ـ درام "هیچکس احمق نیست" (Nobody's Fool) همراه با پل نیومن و در نقش یک پلیس. اما او در سال ۱۹۹۵ فقط در یک فیلم بازی کرد: فیلم کمدی "هملت پانزده دقیقهای (The Fifteen Minute Hamlet).
اولی، فیلم نئو نوآر جناییِ Hard Eight به کارگردانی و نویسندگی پل توماس اندرسون بود که فیلیپ سیمور هافمن در نقش کوتاهی بازی کرد. این فیلم سرآغازی بر مهمترین همکاری فیلیپ سیمور هافمن با یک کارگردان بود و پس از آن، در چهار فیلم از پنج فیلم بعدی پل توماس اندرسون بازی کرد؛ و دومی، فیلم "گردباد" (Twister) به کارگردانی یان ده بونت بود که در آن خوش درخشید اما متأسفانه کسی او را ندید و در آن زمان قدرش شناخته نشد.
در سال ۱۹۹۷ در دومین فیلم اندرسون به نام "شبهای عیاشی" (Boogie Nights) حاضر شد. فیلیپ سیمور هافمن در این اثر درام آمریکایی باز هم نقشی نامتعارف دارد. بازی درخشان او در این اثر در هیچ یک از جشنوارههای معتبر سینمایی، هیچ جایزهای نگرفت!
فیلیپ سیمور هافمن در این اثر به قدری درخشان بازی کرد که مخاطبان و تماشاگرانش با نقش منفی و مشکلاتِ شخصیت منفیاش همدلی کردند.
فیلیپ سیمور هافمن در سال ۱۹۹۸ در پنج فیلم ظاهر شد. او در فیلم کمدی - درام و جنایی "مونتانا" (Montana) و فیلم کمدی ـ رمانتیک "سرزمین عجایب بعدی را متوقف کنید" (Next Stop Wonderland) در نقش فرعی بازی کرد و هر دو شکست تجاری خوردند.
بازی دیگرش در فیلم کمدی جنایی "لبوفسکی بزرگ" (The Big Lebowski) بود که در آن، در نقش نسبتاً کوتاه "دالِ" دودوزه باز و ریاکار بازی کرد اما خودش ادعا کرد این نقشی است که او بیشتر برای آن شناخته شده است.
او همچنین در فیلم کمدی ـ درام سیاه "خوشبختی" (Happiness) بازی کرد که در آن، نقش آلن را بازی میکرد؛ یک تنهای عجیب و غریب که با زنان تماسهای خام برقرار میکرد.
فیلم پنجم او در این سال، فیلم "پچ آدامز" (Patch Adams) در ژانر کمدی - درام بود. این اثر با اینکه در معرض انتقادات فراوانی قرار گرفت، فروش خوبی داشت.
- فیلمی که به خاطرش برای اولین بار نامزد جایزه انجمن صنفی بازیگران شد؛ یعنی فیلم جنایی و کمدی ـ درام "بی عیب و نقص" (Flawless) به کارگردانی جوئل شوماخر، که در نقش مقابل رابرت دنیرو بازی کرد.
- فیلم حماسی و درام "ماگنولیا" (Magnolia) بود که بار دیگر با پل توماس اندرسون همکاری کرد و در نقش مکمل ظاهر شد.
- فیلم جنایی و روانشناسانهی "آقای ریپلی با استعداد" (The Talented Mr. Ripley) به کارگردانی آنتونی مینگلا بود که در آن خوش درخشید و بسیار مورد پسند بازیگر مشهور هالیوود، مریل استریپ قرار گرفت.
- فیلم کمدی State and Main از دیوید ممت که درباره مشکلات فیلمبرداری در روستایی در نیو انگلند بود و اکران محدودی داشت.
- فیلم درام "تقریباً مشهور" (Almost Famous) از کامرون کرو.
- در چهارمین فیلم از کارگردان، پل توماس اندرسون، که یک کمدی رمانتیک سورئالیستی درام به نام "عشق پریشان" (Punch-Drunk Love) بود و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و پل توماس اندرسون برندهی جایزهی جشنواره کن در رشته بهترین کارگردان شد. فیلیپ سیمور هافمن در نقش سوپروایزر غیر قانونی زنان تلفنی بازی کرد.
- در فیلم بسیار متفاوت و هیجان انگیز "اژدهای قرمز" (Red Dragon) در کنار آنتونی هاپکینز
- در درام "ساعت ۲۵" (25th Hour) به کارگردانی اسپایک لی در نقش یک معلم انگلیسی که مرتکب یک اشتباه مخرب مخرب میشود
- در فیلم کمدی ـ درام love liza که اولین کار کارگردانی تاد لوییزو بود.
- فیلمِ Owning Mahowny به کارگردانی ریچارد کویتنیوفسکی. این داستان، اقتباسی از بزرگترین دزدی بانکی در کانادا است. فیلیپ سیمور هافمن که در این نقش سبیل رقتانگیزی دارد، شخصیت یک قمارباز گمراه را بازی میکند که در عین حال انسان درستکاری است.
- فیلم ماجراجویی و درام و تاریخی و عاشقانه و جنگیِ "کوهستان سرد" (Cold Mountain) به کارگردانی آنتونی مینگلا و در کنار نیکول کیدمن. او در این فیلم در نقش یک واعظ غیر اخلاقی را بازی کرد که گفتار و رفتارش پر از تناقض است.
فیلم کمدی ـ رمانتیکِ Along Came Polly به کارگردانی جان هامبورگ.
فیلیپ سیمور هافمن در سال ۲۰۰۵ در یک فیلم زندگینامهای (درباره ترومن کاپوتی، نویسندهی غیر متعارف آمریکایی) به نام "کاپوتی" (Capote) به کارگردانی بنت میلر در نقش اصلی بازی کرد. فیلیپ سیمور هافمن برای این فیلم، وزن قابل توجهی کم کرد و چهار ماه در این باره تحقیق کرد. در طول فیلمبرداری، او دائماً در متن شخصیت کاپوتی باقی میماند تا صدا و وضعیت بدن خود را از دست ندهد.
بازی او در این نقش، با استقبال بسیار زیادی روبرو شد و بسیاری از منتقدان اظهار داشتند که این نقش، گویی برای برنده شدنِ جوایز طراحی شده است. و همین نیز شد. فیلیپ سیمور هافمن در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد جوایز اسکار و گلدن گلوب و انجمن بازیگران فیلم و بفتا و جوایز متعدد دیگر را دریافت کرد.
هافمن همچنین در این سال در مینیسریال "سقوط امپراتوری" (Empire Falls) به کارگردانی فرد شپیسی و در نقش مکملِ چارلی مین بازی کرد و بسیار خوش درخشید و به خاطر این نقش، نامزد جایزه امی را در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد برای مینی سریال شد.
در سال ۲۰۰۶ در فیلم پرفروش "مأموریت غیر ممکن ۳" (Mission: Impossible III) جی. جی. آبرامز ظاهر شد و نقش معاملهگر شرور اوون داویان را در مقابل تام کروز بازی کرد.
در فیلم کمدی ـ درام "خانواده سَوِج" (The Savages) به کارگردانی تامارا جنکینز و در کنار لورا لینی (نامزد اسکار در همین فیلم) که فیلیپ سیمور هافمن در رشتهی بهترین بازیگر مرد کمدی، نامزد گلدنگلوب شد. فیلیپ سیمور هافمن و لورا لینی دو برادرو خواهرند که درگیر پدر پیر بیمارشان هستند. بازی فیلیپ سیمور هافمن ترکیبی بود از کمدی و تراژدیِ ظریف و طنز خشک و جرقههایی لطیف.
در فیلم "قبل از این که شیطان بداند تو مردهای" (Before the Devil Knows You're Dead)، آخرین فیلم کارگردان کهنهکار سیدنی لومت. موشر درباره نقش فیلیپ سیمور هافمن گفت یکی از ناخوشایندترین نقشهایش است، اما بیباکی او بار دیگر انسانیت را در یک شخصیت عمیقاً ناقص آشکار کرد.
فیلم زندگینامهای، کمدی ـ درام و تاریخی "جنگ چارلی ویلسون" (Charlie Wilson's War) به کارگردانی مایک نیکولز، در کنار تام هنکس و جولیا رابرتز و در نقش گوست آوراکوتوس، مامور سیا، که با نماینده کنگره، چارلی ویلسون، (با بازی تام هنکس) توطئه کرد تا به شورشیان افغان علیه شوروی کمک کند. فیلیپ سیمور هافمن به خاطر این بازی درخشانش در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، نامزد اسکار و گلدنگلوب و بفتا شد.
فیلیپ سیمور هافمن در سال ۲۰۰۸ در فیلم مستقل و کمدی ـ درام «نیویورک جز به کل» (Synecdoche, New York) بازی درخشان و تحسینبرانگیزی کرد. این فیلم، اولین اثر کارگردانی و نویسندگی چارلی کافمن بود. او در این اثر، با یک قصهی غیر متعارف به مسئلهی کشف وجودیت زندگی و معنای زندگی پرداخته است.
فیلیپ سیمور هافمن در نقش یک نمایشنامهنویس بسیار ماهر اما گرفتاری را بازی کرده است میتوان گفت در حد و اندازهی سیزیفِ یونانی در عذاب است.
او در دومین نقش سال ۲۰۰۸ در مقابل مریل استریپ و امی آدامز، در فیلم "تردید" (Doubt) اثر جان پاتریک شانلی هنرنمایی کرد. نقش او در این فیلم نیز منفی است. او در نقش کشیشی به نام برندن فلین که کاریزما دارد، بازی میکند.
کشیش با ورودش به مدرسه کاتولیکی سنت نیکولاس در محله برانکس نیویورک، قصد دارد قوانین و آداب و رسوم سخت و خشک مدرسه را تغییر دهد؛ آداب و رسومی که سالیان سال از سوی خواهر آلوسیوس (مریل استریپ)، مدیر مدرسه، با شدت محافظت و اجرا شدهاند؛ اما جناب کشیش، متهم به سوء استفاده جنسی از یک دانشجوی ۱۲ ساله آفریقاییتبار آمریکایی در دهه ۱۹۶۰ میشود.
فیلیپ سیمور هافمن به خاطر این نقش، دومین نامزدی متوالی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در اسکار، بفتا و گلدن گلوب را به دست آورد.
در سال ۲۰۰۹ فیلیپ سیمور هافمن برای یک انیمیشن زیبا و غمانگیزِ استرالیایی به نام "مری و مکس" (Mary and Max) به کارگردانی آدام الیوت، به جای شخصیت مکس صداپیشگی کرد. این فیلم در امریکا اکران عمومی نیافت و فقط در جشنواره ساندنس اکران شد اما توانست در همه جای جهان طرفداران بسیاری برای خود پیدا کند.
فیلیپ سیمور هافمن در همین سال در فیلم کمدی ـ درام ـ موزیکالِ The Boat That Rocked نیز در کنار بیل نیی و ریس ایفانز در نقش سوارکار آمریکایی بازی کرد.
فیلیپ سیمور هافمن در سال ۲۰۱۰ برای اولین بار و آخرین بار اقدام به کارگردانی کرد و فیلم درامِ عاشقانهی «جک به قایقرانی میرود» (Jack Goes Boating) را ساخت و خودش نیز در آن، در کنار امی رایان، جان اورتیز و دافنه روبین وگا، و در نقش اصلی بازی کرد.
فیلم درام "نیمه ماه مارس" (The Ides of March) به بازیگری و کارگردانی جرج کلونی. فیلیپ سیمور هافمن در این فیلم، در نقش جدیترین مدیر مبارزات انتخاباتی مایک موریس نامزد دموکرات ریاست جمهوری (کلونی) را بازی کرد، که به خاطرش نامزد بفتا شد.
فیلم زندگینامهای درام و ورزشی "مانیبال" (Moneyball) به کارگردانی بِنِت میلر که در کنار برد بیت و در نقش مکمل ظاهر شد.
فیلیپ سیمور هافمن در سال ۲۰۱۲ برای پنجمین بار با پل توماس اندرسون همکاری کرد و در فیلم درام "استاد" (The Master) درخشید، تا جایی که پیتر بردشاو آن را به یاد ماندنیترین بازی فیلیپ سیمور هافمن دانست. این فیلم که در دهه ۱۹۵۰ در آمریکا اتفاق میافتد، فیلیپ سیمور هافمن را در نقش لنکستر دود، رهبر کاریزماتیک جنبشی نوپا از نوع ساینتولوژی نشان میدهد که مردی مشکلدار (با بازی واکین فینیکس) را تحت سرپرستی خود قرار میدهد.
فیلیپ سیمور هافمن سه سال درگیر این فیلم بود و حتا در نگارش فیلمنامه نیز پل توماس اندرسون کمک کرد. در همین راستا بود که به کارگردان پیشنهاد داد واکین فینیکس، در نقش فردی کوئل (که نقش اصلی بود) بازی کند.
فیلیپ سیمور هافمن و واکین فینیکس جایزه مشترک وولپی کاپ را در جشنواره فیلم ونیز برای بازیهای خود دریافت کردند. فیلیپ سیمور هافمن همچنین نامزد اسکار، گلدن گلوب، جایزه بفتا و جایزه SAG برای نقش مکمل شد. در کنار فیلیپ سیمور هافمن، واکین فینیکس و ایمی آدامز نیز نامزد اسکار شدند.
فیلم دیگر فیلیپ سیمور هافمن در سال ۲۰۱۲ "یک کوارتت دیرهنگام" (A Late Quartet) به کارگردانی یارون زیبرمن بود. او در نقش یک ویولونزن در یک گروه موسیقی بازی میکند.
در سال ۲۰۱۳ در قسمت دوم فیلم "هانگر گیم ۲: اشتعال" ( The Hunger Games: CatchingFire) به کارگردانی فرانسیس لارنس بود.
در نوامبر ۲۰۱۴، نه ماه پس از مرگ، فیلیپ سیمور هافمن در "هانگر گیم: زاغ مقلد، بخش اول" (The Hunger Games: Mockingjay - Part 1) که ادامهی "هانگر گیم ۲: اشتعال" بود، دیده شد.
فیلیپ سیمور هافمن، هنگام مرگ، در حال فیلمبرداری "هانگر گیم: زاغ مقلد، بخش دوم" (The Hunger Games: Mockingjay - Part 2) بود که اجل مهلتش نداد اما اغلب صحنههای خود را به پایان رسانده بود و فقط دو صحنه باقی مانده بود که برای جبران فقدانش آن دو صحنه بازنویسی شد و در نوامبر ۲۰۱۵ اکران شد.
ـ یکی از ده بازیگر بسیار توانای تاریخ سینما است. او کسی بود که میتوانست هر شخصیتی و هر لهجهای و هر چهرهای و هر حالتی را بازی کند.
ـ در بازیگری و نقشپذیری، بسیار تطبیقپذیر بود. از این دید، بسیار مورد ستایش قرار گرفت.
ـ مهارت اصلی او در بازیهای خزنده و مفهومی بود.
ـ از همان آغاز و حتی تا دم مرگ، اغلب در نقشهای فرعی و مکمل بازی کرده است و به خاطر همین نقشها شناخته شده است.
ـ ظاهرش چندان عامهپسند و از نوع ستارهها و سلبریتیها نبود اما هرگز یک بازیگر معمولی سینما نبود. علاوه بر این، همین ظاهر او باعث شده بود که در طیف وسیعی از نقشها باورپذیر باشد.
جوئل شوماخر در سال ۲۰۰۰ در این باره گفته بود: "خبر بد این است که فیلیپ یک ستاره ۲۵ میلیون دلاری نخواهد شد. و خبر خوب این است که او تا آخر عمر کار خواهد کرد." هنر و توانایی اصلی هافمن این بود که او صحنههای فرعی و کوچک را طوری بازی میکرد که به شدت در یادها میماند و ماندگار میشد."
خودش نیز در این باره گفته است: "من مطمئن هستم که مردم در شرکتهای بزرگ هالیوود، کاملا نمیدانند که با کسی مانند من چه کار کنند. واقعیت، همین است. من فکر میکنم افراد دیگری هستند که علاقهمند به آنچه من انجام میدهم هستند."
ـ اغلب نقشهای قابل توجه او در فیلمهای مستقل است اما در چندین فیلم پرفروش نیز چهرهی مطرح و برجستهای شد.
ـ اغلب در نقشهای منفی بازی کرد. خودش میگوید: "من به دنبال نقشهای منفی نیستم. من به دنبال نقشهایی بودم که [در زندگیشان] چالش و مبارزه هست. این چیزی است که من دوست دارم."
استاندارد آیکن کارولینای جنوبی از او به عنوان "ضد ستاره" یاد کرد. فیلیپ سیمور هافمن کاملاً آگاه بود که او اغلب برای رایدهندگان آکادمی غیر متعارف است.
در دوم فوریهی ۲۰۱۴ فیلیپ سیمور هافمن در حالی که ۴۶ سال سن داشت، در حمام آپارتمان خودش در منهتن توسط دوستِ نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویسش دیوید بار کاتز پیدا شد. دوستانش گفتند که مصرف مواد مخدر فیلیپ سیمور هافمن در آن زمان تحت کنترل بوده است و قاعدتاً نباید علت مرگ این مسئله باشد.
کارآگاهان که در آپارتمان جستجو میکردند در محل حادثه هروئین و داروهای تجویزی پیدا کردند و مشخص کردند که وی با یک سرنگ در بازوی خود کشف شده است. پس از تحقیقات، الکس اسپیرو، دستیار دادستان منطقه منهتن، مرگ فیلیپ سیمور هافمن رسماً اتفاقِ ناشی از "مسمومیت حاد با مواد مخدر شامل هروئین، کوکائین، بنزودیازپینها و آمفتامین" اعلام شد.
مایکل شویرتز از نیویورک تایمز اظهار داشت: "اینکه آیا فیلیپ سیمور هافمن همه مواد را در یک روز مصرف کرده است یا اینکه هر کدام از مواد که از قبل استفاده کرده بوده است، در بدنش باقی مانده است، چیزی گزارش نشده است." با این حال، این مواد، به سرعت متابولیزه میشود.
مراسم تشییع در کلیسای سنت ایگناتیوس لویولا در منهتن در ۷ فوریه ۲۰۱۴ برگزار شد و بسیاری از بازیگران همچون ماریسا تومی، مریل استریپ، کیت بلانشت، جولیان مور، اتان هاوک، واکین فینیکس، لورا لینی، امی آدامز، میشل ویلیامز، کریس راک، الن برستین، جری استیلر، لویی سی کی، مایک نیکولز و دایان ساویر در آن شرکت کردند.
۱۹۹۸: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین گروه بازیگران، برای "شبهای عیاشی"
۱۹۹۹: نامزدی جوایز مستقل اسپیریت در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "خوشبختی"
۲۰۰۰: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین گروه بازیگران، برای "ماگنولیا"
۲۰۰۱: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین گروه بازیگران، برای "تقریبا مشهور"
۲۰۰۶: برنده جایزه اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای "کاپوتی"
۲۰۰۶: برنده جایزه بفتا در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای "کاپوتی"
۲۰۰۶: برنده جایزه گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد در فیلمهای درام، برای "کاپوتی"
۲۰۰۶: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین گروه بازیگران، برای "کاپوتی"
۲۰۰۶: برنده جوایز مستقل اسپیریت در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای "کاپوتی"
۲۰۰۸: نامزدی جایزه اسکار در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "جنگ چارلی ویلسونها"
۲۰۰۸: نامزدی جایزه بفتا در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "جنگ چارلی ویلسونها"
۲۰۰۸: نامزدی جایزه گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد در فیلمهای کمدیـدرام، برای "جنگ چارلی ویلسونها"
۲۰۰۸: نامزدی جایزه گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد در فیلمهای کمدیـدرام، برای "خانواده سَوِج"
۲۰۰۸: برنده جوایز مستقل اسپیریت در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای "خانواده سَوِج"
۲۰۰۹: نامزدی جایزه اسکار در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "تردید"
۲۰۰۹: نامزدی جایزه بفتا در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "تردید"
۲۰۰۹: نامزدی جایزه گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "تردید"
۲۰۰۹: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین گروه بازیگران، برای "تردید"
۲۰۰۹: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "تردید"
۲۰۰۹: برنده جایزه رابرت آلتمن در مراسم جوایز اسپیریت برای فیلم Synecdoche, New York
۲۰۱۲: نامزدی جایزه بفتا در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "نیمه ماه مارس"
۲۰۱۳: نامزدی جایزه اسکار در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "استاد"
۲۰۱۳: نامزدی جایزه بفتا در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "استاد"
۲۰۱۳: نامزدی جایزه گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "استاد"
۲۰۱۳: نامزدی جوایز انجمن بازیگران در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای "استاد"