بهاره افشاری متولد ۱۴ تیر ۱۳۶۳ در تهران میباشد. او در سال ۱۳۸۴ با بازی در سریال «او یک فرشته بود» به شهرت رسید، با سریال «فاصلهها» بسیار درخشید و با فیلم «ناف» به کارگردانی محمد شیروانی در سال ۱۳۸۱ وارد عرصه سینما شد.
او علاوه بر بازیگری، کارگردان، نقاش و طراح لباس نیز میباشد.
بهاره افشاری و مادرش
پدر او اصالتاً اهل بسطام استان سمنان و مادرش تهرانی است و خود او نیز در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۳ در تهران متولد شده است. برادری به نام بابک دارد که معماری خوانده و از او ۵ سال بزرگتر است.
کودکی او با خاطرات جنگ ایران و عراق و مشکلات و مصائب آن دوران عجین گردیده است.
در ۴۰ روزگی بهخاطر صدای مهیب انفجار موشک در نزدیکی منزل آنان، بهاره افشاری تشنج کرده و راهی بیمارستان میشود. به گفته خودش: «بعد چیزی حدود دو الی سه ماه بستری در بیمارستان، پزشکان خانواده مرا جواب کردند و گفتند که کودک زنده نمیماند. مادربزرگم با شنیدن این خبر بیهوش میشود و بعدتر در خواب بایزید بسطامی را میبیند و او به مادربزرگ بشارت میدهد که کودک شما زنده میماند و در آینده انسان مشهوری نیز خواهد شد.» (پیشگو)
بهاره افشاری دانش آموزش کوشا و باهوشی بود و در کنار درسهایش، به هنر و ادبیات نیز علاقهمند گردید.
در کودکی همراه با دایی خود به سینما میرفت و همین باعث علاقه او به سینما شد. در ۱۳ سالگی از کتابخانه داییاش کتاب «بابا گوریو» اثر انوره دو بالزاک نویسنده رئالیست فرانسوی را برداشته و مطالعه کرد و مجذوب ادبیات داستانی و نمایش شد.
علاقه بسیار زیادش به تئاتر باعث شد که او به هنرستان سوره رفته و دیپلم خود را در رشته تئاتر دریافت کند. او بیشتر زمان خود را به مطالعه نمایشنامهها و فیلمنامهها اختصاص میداد، اما در حوزههای دیگر ورود نمیکرد. افشاری در این باره میگوید:
«در نوجوانی به کتابخانه پنجره حوالی میدان پالیزی تهران میرفتم، فیلمنامه و نمایشنامههای بسیار زیادی را میخریدم و میخواند. اما مطالعه روشمند نداشتم و در حوزههای دیگر نیز مطالعه نمیکردم، تا اینکه از صاحب کتابخانه کمک گرفته و درباره مسائل دیگر، نظیر ادبیات و فلسفه هم مطالعه کردم. پس از خواندن آثار سارتر، کامو، بکت و ... به آنها علاقهمند شدم.»
ازآنجاییکه دانشآموز پرتلاشی بود در کنکور رتبه بالایی میآورد (رتبهاش ۷ شده بود) و در رشته تئاتر مشغول به تحصیل میشود. اما پس از دو ترم بنا به دلایل شخصی از این رشته انصراف داده و رشته نقاشی را برای ادامه تحصیل بر میگزیند.
دلیل تغییر رشتهاش از تئاتر به نقاشی، علاقه به سورئالیستها و فضای کاری و فکری آنان بود. نقاشیهای رنه مگریت، دالی، پیکاسو، فریدا کارلو و ... او را شیفته نقاشی کرد.
علاقه به دالی او را بهسوی بونوئل سوق میدهد و با خواندن مجموعه یادداشتهای بونوئل با عنوان «با آخرین نفسهایم» بار دیگر در او شیفتگی به سینما، سورئالیستها و مستندسازی فزونی میگیرد.
به سبب شغل پدر، او به صنعت مد و طراحی لباس علاقهمند شد. افشاری در این باره میگوید:
«پدرم تولیدی لباس داشت و من از کودکی به مدلهای لباس و ترکیب رنگها علاقهمند بودم و دوست داشتم طراح لباس شوم. از مدرسه سوره در رشته تئاتر دیپلم گرفتم. از سویی روزبهروز علاقهام به طراحی لباس هم بیشتر میشد؛ بنابراین معلم گرفتم و پیگیر این موضوع یعنی صنعت مد، شدم. کارم را بهصورت جدی شروع کردم و درست، زمانی که مثل امروز، مزونهای زیادی در شهر تهران وجود نداشت، کارم گرفت و از این بابت خیلی خوشحالم.»
او پس از یادگیری و نشاندادن استعداد خویش در این زمینه به توصیه برادرش استودیو طراحی لباس خویش را راهاندازی کرد. لباسهایی که او طراحی میکرد بسیار خاص بودند. او در این باره میگوید:
«در آن سالها هنوز این مسائل مد نشده بود، ولی من اشعار مولانا را با خط نستعلیق بر روی مانتوها کار میکردم که باعث استقبال از کارهایم شد.»
در همان ایام، یعنی در سال ۱۳۸۳ مجله چلچراغ او را بهعنوان جوانترین طراح لباس معرفی کرد. او طراح لباس بازیگران و خوانندگان مطرحی نظیر محمد علیزاده نیز بوده است.
افشاری در حال حاضر به همراه برادرش یک شرکت طراحی دارند، مدیر بخش طراحی لباس را خودش بر عهده دارد که البته بهخاطر مشغله کاری دیگر مثل سابق نمیتواند کار طراحی انجام دهد.
بعد از فارغالتحصیلی و دریافت دیپلم مایل بود که طراحی صحنه و لباس را ادامه بدهد، اما بنا به دلایلی به تدوین فیلم مشغول شد.
افشاری در ۱۵ سالگی سریالی سی قسمت برای شبکه استانی کردستان بازی کرده بود که البته این سریال هیچگاه پخش نشد. تجربه بدی که از آن پروژه داشت، باعث شد که از سینما فاصله بگیرد. او در این باره میگوید:
«این پروژه از هر نظر بد و افتضاح بود و با خود گفتم اگر قرار است اینگونه در سینما مطرح بشوم، اصلا نمی خواهم بازیگر بشوم، بنابراین بهتر است همان طراح صحنه و لباس باشم.»
بهاره افشاری به خاطر آن تجربه بد تصمیمگرفت تا برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی کند؛ اما پس از مدتی بهخاطر شباهت چهرهاش به «آفرین عبیسی» توسط دستیار کیانوش عیاری انتخاب شده و در سریال «روزگار قریب» در کنار اساتید سینما بازی کرد.
تجربه بازی در آن فیلم برای افشاری بسیار باارزش و مهم بود و باعث شد بار دیگر او شیفته بازیگری گردد. او همیشه از آن تجربه و همکاری به نیکی یاد میکند. به گفته خودش:
«بعد از آن سریال بد، بسیار افسرده شده بود و تصمیم گرفتم که بازیگری را کنار بگذارم، اما بازی در سریال روزگار قریب مرا متحول کرد. سوای آن شخصیت آقای عیاری مرا بسیار تحت تأثیر قرارداد.»
افشاریدر سریال «روزگار قریب» در دو نقش بازی میکند. پس از آن سریال و تجربه موفق با کیانوش عیاری یک پیشنهاد ناب و جدید سومین کار هنری او را رقم میزند.
برزو نیکنژاد که آن زمان دستیار کیانوش عیاری بود، او را برای بازی در سریال «او یک فرشته بود» به بهروز افخمی معرفی میکند و افخمی پس از اینکه از او برای آن نقش تست میگیرد، بلافاصله او را انتخاب میکند. آن سریال بسیار موفق بود و باعث دیدهشدن بهاره افشاری شد.
پس از آن نقش و معروفیت بیش از اندازه افشاری، پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی «تسویهحساب» به کارگردانی تهمینه میلانی او را بیشازپیش معروف کرده و نامش را بر سر زبانها انداخت. اما پس از آن سه پروژه موفق به ناگاه او از سینما فاصله گرفت. افشاری در این باره میگوید:
«بعد از او یک فرشته بود و قبل از آن کارکردن با آقای عیاری (روزگار قریب) و تسویهحساب خانم میلانی، توهمی به من دست داد و این باعث شد من سه سال بسیار کمکار باشم و هر کاری را انتخاب نکنم، در آن زمان بیشتر وقتم را برای نقاشی گذاشته بودم، هرچند با درک الان خودم میگویم که اشتباه میکردم، اما آن زمان اینگونه فکر نمیکردم.»
اما پس از آن سه سال، در پروژههای بسیاری بازی کرد که در این میان کارهای بسیار ضعیف و بهاصطلاح سوپرمارکتی نیز به چشم میخورد. افشاری درباره این دوره میگوید:
«بعد از چند سال کمکاری، از آن ور بوم افتادم ... و با خود گفتم: مگه قرار چند سال کار کنم، بنابراین انتخابهای بسیاری انجام دادم که البته دراینبین فیلمهای بدی هم بودند.» (تیوی پلاس)
بابک افشاری برادر بهاره افشاری با صبا سهیلی فرزند کارگردان نامآشنای کشور سعید سهیلی ازدواج کرده است.
صبا سهیلی در تاریخ ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۰ در تهران به دنیا آمده است. وی در سه عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر فعال است. گفتنی است که صبا کار طراحی هم انجام میدهد و پوستر بسیاری از فیلمها را او طراحی کرده است. از جمله میتوان به پوستر فیلم گشت ارشاد، ازدواج در وقت اضافه و چارچنگولی اشاره کرد که صبا سهیلی طراحی آنها را بر عهده داشته است.
بهاره افشاری و برادرش بابک
عامل آشنایی این دو نفر بهاره افشاری بود، افشاری در این باره میگوید:
«برادرم برای دریافت چک از آقای سهیلی رفتند و دختر ایشان چک را به برادرم دادند و این سبب آشنایی و دوست داشتن و در نهایت ازدواج شد.»
بهاره افشاری در عروسی برادر خود نیز نتوانست حضوری کامل داشته باشد. او در این باره میگوید:
«من در عروسی برادرم رفتم و یک ساعت نشستم. چون من نمیتوانم در عروسی برادرم به خالهام بگویم از عروسی خواهرزادهات عکس نگیر. در واقع من نمیتوانم بهخاطر خودم دیگران را معذب کنم.»
او در سال ۱۳۸۷ در گالری سیحون نمایشگاهی انفرادی از آثار نقاشی و کلاژ خویش برگزار کرد.
بهاره افشاری تا کنون در نمایشهایی نظیر: «شهر تنهای من» به کارگردانی علی هاشمی، «من آنجا نیستم» به کارگردانی افشین اخلاقی و «زیبایی گاهی زن است» به کارگردانی سهراب حسینی و تهیهکنندگی رامبد جوان به ایفای نقش پرداخته است.
مرحوم ناصر ملک مطیعی هنرمند پیشکسوت سینمای ایران برای افتتاحیه نمایش «من آنجا نیستم» حضور داشته و نمایش آنان را تحسین کرده بود.
در کارنامه هنری بهاره افشاری گویندگی دو کتاب صوتی «شازده کوچولو برای بزرگسالان» به نویسندگی روبرتو لیمانتو و ترجمه فروغ کیان زاده و «نامه به کودکی که هرگز متولد نشد» به نویسندگی اوریانا فالاچی و ترجمه ویدا مشفق نیز وجود دارد.
در ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ بهاره افشاری یک مجموعه مفهومی و ویدئو آرت درباره قضاوت را در گالری آریانا افتتاح کرد.
مجموعه فوق با عنوان «دچار» قضاوت کردن دستمایه قرار داده و با این عنوان سراغ چهرههای مطرحی نظیر رضا کیانیان، مهران مدیری، آیدا سرکیسیان (همسر احمد شاملو)، یاس (یاسر بختیاری)، فرزندان آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، برانکو ایوانکوویچ، شمس لنگرودی، پوران درخشنده، ناصر محمدخانی، آمنه بهرامی، مسعود دهنمکی، رضا رشیدپور و حسین محجوب رفته است و نظر آنها را در مورد این موضوع جویا شده است.
استقبال از این مجموعه، بهاره افشاری را متقاعد کرد که آنها در قالب یک مستند نیز تهیه نماید. بعد از آن تجربه شیرین، او به سراغ قسمت دوم مستند خویش با موضوع قضاوت رفت.
فیلم دوم که در ادامه قسمت قبلی بود، به این میپرداخت که قضاوت کردن افراد چه بلایی بر سر قهرمانان (که اینجا آن قهرمان یک حیوان است) میآورد. افشاری در این باره میگوید:
تصمیم گرفتم یک مجموعهای ویدئو آرت درباره «قضاوت» بسازم، من با آن بخشی از قضاوت مشکل دارم که باعث میشود زندگی شخصی و حرفهای فردی از بین برود.
همه ما دچار قضاوت میشویم. ولی مسئله این است که چگونه آن را بیان کنیم و پیش برویم، برای همین نام آن مجموعه را «دچار» انتخاب کردم.
تصمیم گرفتم افراد مشهور را جمع کرده و از آنها مصاحبه بگیرم، از آن نمایشگاه استقبال بینظیری شد و بعد از آن تصمیم گرفتم آن کار را در قالب مستند درست کرده و به نمایش عموم برسانم.
بهاره افشاری و سردار آزمون
بعد از آن در مستند دوم میخواستم بگویم گاهی قضاوتهای نادرست ما تنها زندگی یک انسان و یک فرد مشهور را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه ممکن است به زندگی یک حیوان هم لطمه وارد کند، اینجا رسیدم به مستند «سریک». پیشنهاد ساخت مستند درباره حیوان را سردار آزمون به من داد و «سریک» هم اسب خود اوست. سریک مشهورترین اسب قهرمان ایران است، کل فیلم درباره کابوسهای این اسب است.
یک فیلم دیگر هم خواهم ساخت، آن فیلم درباره ستارهای است که میخواهد بگوید چگونه با این شرایط برخورد کند. (تیوی پلاس)
او دیوار ورودی خانهاش را با آیههایی از قران طراحی کرده است. در واقع ایده این کار از او و اجرای آن توسط برادرش بوده است.
وی در این باره میگوید:
«تمام دوران کودکی من در تکیهها و حال و هوای محرم گذشته است و در تمام این سالها انسان معتقدی بزرگ شدهام و به اسلام واقعی که در واقع تسلیمشدن است اعتقاد دارم. من چون انسان معتقدی هستم دوست دارم که وقتی از درب خانه میروم و چه داخل میشوم آن آیههای قران را به چشم ببینم.» (دید در شب)
فیلم سینمایی «پایاننامه» به کارگردانی حامد کلاهداری و تهیهکنندگی روحالله شمقدری و با بازی حامد کمیلی، بهاره افشاری، کامران تفتی، چکامه چمنماه، نیما شاهرخشاهی، داریوش ارجمند، محمدرضا شریفینیا، احمد نجفی و جمشید هاشمپور محصول سال ۱۳۸۹ است. این فیلم به حوادث پس از انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ میپردازد.
بازی بهاره افشاری و دیگر بازیگران در این فیلم به خاطر فضای ملتهب سیاسی – اجتماعی آن دوره با بازخورد منفی تماشاگران و منتقدین روبهرو گردید. بسیاری از بازیگران قبل از شروع فیلمبرداری انصراف دادند. اما بعضی همچون بهاره افشاری به قرارداد خود پایبند بوده و جلوی دوربین قرار گرفتند. اما بازی در این فیلم تبعات بسیاری برای آنها داشت، بهاره افشاری در اینباره میگوید:
«ماشین من را پنچر کردند، شیشه خانهام را شکستند و حتی به مرگ تهدید شدم. درحالیکه آنها نمیدانستند بر من چه گذشته است.»
وی ادامه میدهد: «من برای یک فیلم اکشن - پلیسی قرارداد بستم. اما وقتی وارد شدیم تازه متوجه شدیم داستان چیز دیگری است. کسانی که مرا قضاوت میکنند، نمیداند بر من چه گذشته است. اگر ما از بازیکردن در آن فیلم انصراف میدادیم من ۸۰ میلیون و حامد کمیلی ۱۲۰ میلیون مقروض پروژه میشدیم. چون اگر قرار بود که انصراف بدهیم باید آن مبلغ را بهعنوان خسارت قرارداد میدادیم.»
اما روحالله شمقدری صحبتهای افشاری را نادرست خواند و در پاسخ به افشاری گفت که در قرارداد وی پرداخت چنین خسارتی صحت ندارد. شمقدری در این باره نوشت:
«بدینوسیله اخبار منتشر شده مبنی بر اجبار خانم بهاره افشاری برای بازی در فیلم «پایاننامه» و تنظیم قراردادها بهنحویکه در صورت انصراف از بازی در پروژه مبالغ هشتاد یا صد و بیست میلیون تومان خسارت از بازیگران اخذ گردد تکذیب میشود. در این زمینه اصل قراردادها موجود بوده و قابلانتشار است.
قطعاً از بازیگران و عوامل فیلم «پایاننامه» انتظار نداشته و نداریم که با نگاه اعتقادی در آن حضور یافته باشند. پس از آن شرایط و فشارهای سنگین همین که در پروژه ماندند و تا پایان آن به تعهدشان عمل کردند، ستودنی است، ولی بیان دلایلی غیرواقع و بهدوراز حقیقت برای رهایی از این فضا، کار پسندیدهای نیست.
مطالبه خسارت از بازیگری که در میان پروژه کار را ترک کند، حق طبیعی تهیهکننده هر اثر سینمایی است ولی مگر آقای «الف - الف» (امیر آقایی) که پس از چند روز فیلمبرداری، به یکباره و در یک اقدام غیراخلاقی و با بهانههای واهی بازی در این پروژه را ترک نمود، تاکنون خسارتی پرداخت کرده که اکنون دیگران ترس از آن را دلیل بر اجبار برای بازی در فیلم «پایاننامه» ذکر نمایند.
حقیر فشار غیرانسانی و غیراخلاقی وارد بر تک تک عوامل فیلم «پایاننامه» را به سهم خود و چندباره محکوم کرده و به تهیهکنندگی فیلم پایاننامه بهعنوان سدشکن تولید فیلمهای سینمایی در زمینه فتنه ۸۸ افتخار میکنم و خواهم کرد.» (خبر آنلاین)
این در حالی بود که امیر آقایی در برنامه هفت این را بیان کرد که با شکایت شمقدری بهخاطر بازی نکردن در آن فیلم دو سال و نیم خانهنشین شده بود. (برنامه هفت)
بهاره افشاری اما دلیل بازیکردنش در آن فیلم را خسارت مالی بابت ترک قرارداد بیان میکند. او در اینباره میگوید:
«چگونه منی که آن روزها برادرم از خیابان میرداماد رد میشد تن و بدنم میلرزید، بیایم و روبهروی مردمی بایستم که من را کردهاند بهاره افشاری؟ امکان ندارد من اینکار را انجام بدهم. من روبهروی مردمی نمیایستم که مرا بزرگ کردهاند، من آدم قدرنشناسی نیستم. برای همین مهمانی افطار آقای احمدینژاد را نرفتم و خیلی از کارها را انجام نمیدهم.
من آن زمان نمیتوانستم با آقای شمقدری در بیفتم، باید ۸۰ میلیون به ایشان بابت ترک پروژه میدادم. اما بعدش درافتادم و خب نتیجه آن هم شد ۳ سال ممنوع از کار شدن.» (دید در شب)
حامد کمیلی نیز بابت بازیکردن در آن فیلم از مردم عذرخواهی کرد. (کافه سینما)
او بیش از سه مرتبه توسط دفتر محمود احمدینژاد ریاستجمهوری وقت برای مهمانی افطاری دعوت شد و به آن مهمانیها نرفت. او در این باره میگوید:
«دوست نداشتم از آن آقا چیزی بخواهم و یا با ایشان چشم در چشم بشوم.» (دید در شب)
و اما پس از بازیکردن در فیلم «پایاننامه» و حواشی به وجود آمده پیرامون آن، بهاره افشاری به مدت سه سال ممنوع از کار شد. او که برای نقش اصلی فیلم «هیس دختران فریاد نمیزنند» به کارگردانی تهمینه میلانی انتخاب شده بود. اندکی قبل از شروع فیلمبرداری از ممنوع از کاری خویش اطلاع پیدا کرده و آن نقش را طناز طباطبائی بازی کرد. بهاره افشاری در این باره میگوید:
«به من نگفتند که ممنوع از کاری ولی نخواستند که من کار کنم. به همین سادگی. بعد از پیگیری فراوان در نهایت به من گفتند: بهتر است در این کار نباشی. اینهمه سال کار کردی و پول درآوردی، حالا یه مدت هم بیرون بنشین و استراحت کن.» (دید در شب)
بهاره افشاری توسط یکی از طرفدارانش تهدید به مرگ و اسیدپاشی شده بود. او در گفتوگویی با خبرنگار برنامه ۲۰:۳۰، جزئیات بیشتری از این ماجرا را بازگو کرد:
«مدتها بود که در یکی از شبکههای اجتماعی فعالیت داشتم تا این که چندی پیش فردی که صفحه مرا دنبال میکرد و مدعی بود که از علاقهمندان من است، برایم پیام فرستاد و پیشنهاد ازدواج داد.
ابتدا پیام او را جدی نگرفتم اما از همان زمان مزاحمتهایش شروع شد و مدام پیام میفرستاد و درخواستش را تکرار میکرد. سرانجام به او جواب منفی دادم اما پس از این ماجرا تهدیدهای او شروع شد.
او در شبکه های اجتماعی به من توهین میکرد و حتی تهدید میکرد که مرا به قتل میرساند یا اینکه رویم اسید میپاشد. مزاحمت های او باعث شده بود که آرامش و آسایش نه از من که از خانوادهام نیز سلب شود و درنهایت تصمیم گرفتیم از این فرد شکایت کنیم. ماموران با بررسیهای تخصصی موفق شدند محل زندگی این مرد را در یکی از مناطق غربی شهر کرج شناسایی و او را دستگیر کنند.»
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد که از مدتها قبل به بهاره افشاری علاقهمند شده و قصد ازدواج با او را داشته اما وقتی جواب رد شنیده عصبانی شده و شروع به تهدید او کرده است.
این شایعه از پست اینستاگرامی بنیامین بهادری شروع شد. بنیامین بهادری خواننده معروف که همسر خودش را در سال ۱۳۹۲ در یک سانحه رانندگی ازدستداده بود در شب تولد سی و سهسالگیاش (۱۳۹۴) اعلام کرد که قصد تجدید فراش دارد تا زندگی خودش و دخترش بارانا شکل جدیدی به خود بگیرد.
هنوز ساعاتی از تصمیم مجدد بنیامین برای ازدواج دوم نگذشته بود که گزینههای مختلفی در شبکههای مجازی بهعنوان همسر بنیامین معرفی میشدند که عکس بنیامین و بهاره افشاری بهسرعت در شبکههای مجازی پخش شد.
عکس پخش شده در شبکههای مجازی که مربوط به حضور بهاره افشاری در کنسرت بنیامین بود و همکاری این دو در آلبومی مشترک با تنظیم بنیامین و دکلمه بهاره افشاری برای کودکان که البته هیچگاه پخش نشد، این شاعبه را ایجاد کرد که فرد مذکور بهاره افشاری است.
اما این بار نیز بنیامین بهسرعت تکذیبیه خود را با انتشار عکسی از کنسرتش و پست در اینستاگرام منتشر کرد.
همه چیز تقریباً با این تکذیبه بنیامین آرام شده بود تا اینکه شبکه من وتو به این شایعه پروبال داده و خبرگزاری معتبر تسنیم نیز با انتشار خبری در روز سهشنبه ۲۱ مهرماه با این عنوان «بنیامین و همسر جدیدش آخرین مهمانان هندوانه» شوک جدیدی را در رسانهها پر با کرد.
اما این بار نیز بنیامین بهادری بهسرعت پستی را در اینستاگرام منتشر کرد و خبر ازدواجش با بهاره افشاری را تکذیب کرد و اینطور نوشت:
«آقاى تسنیم (!) شما دیگه چرا؟ مگه تو هم از این سایت هاى زردى؟ ما فکر میکردیم شما یه فرقى با بقیه مى کنى (حداقل در مورد صحت اخبارى که منتشر میکنى!) حالا خودت بگو این دروغ آیا انسانیه یا دینى؟»
بهاره افشاری که در این مدت سکوت کرده بود این بار چنان برآشفته شده بود که با انتشار عکس شناسنامهاش در برابر این شایعات اینطور اظهارنظر کرد:
«خستهام بیشتر از اینکه عصبانی باشم …
شاید نباید همیشه سکوت کرد شاید باید ویران کرد تا هرگز جرئت نزدیک شدن به تو رو نداشته باشند تا شاید آنقدر محدود زندگی نکنم تا شاید اجازه بدهند خانوادهام ساعات تلخی رو تجربه نکنند شاید دوستانم باورشان را از دست ندهند شاید روزهای زیادی با استرس و حال و اخبار پرتغالی از خواب بیدار نشوم شاید و یا ایکاش جور دیگری بودم.
براى اولین و آخرین بار حرف میزنم تمام اتفاقات این یک ماه عجیب و تمامى این ده سال را تکذیب میکنم تا شاید خودم آرام شوم از ازدواج هاى شش ماه یک بارم تا ممنوع الکارى در شرایطى که فقط روزى ۶ ساعت بیدارم و مابقى درگیر فیلمبرداریم تا ورودم به سینما از طرف ایکس و حواشى دیگرم.
فقط آقایون خبرگزارى ها که اکثرا هم معتبرترینید! با کدام دین و ایمان و باورتان به زندگى من حمله ور شده اید؟ یک لحظه چشم بر هم بگذارید و فکر کنید به مادرتان ،خواهرتان، همسرتان و ناموستان چون من هم دختر کسى ،خواهر برادرم و ناموس کسى هستم.
بعد از قانون که تک به تک شما رو زیارت خواهم کرد واگذارتان میکنم به حق و خدایم.»
بعدازاین اتفاقات و تماس بهاره افشاری با خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری مذکور عذرخواهی کرده و متن تکذیبیه بهاره افشاری را منتشر کرد.
در مراسم اکران خصوصی فیلم «سریک»، که مصادف با روز تولد بهاره افشاری بود، عوامل اجرایی در حاشیه آن مراسم جشن تولدی برای او گرفتند. این مراسم که با حضور هنرمندانی همچون سالار عقیلی، حامد همایون، مارال فرجاد، رضا داود نژاد، جواد صالحی، امیرحسین رستمی، خداد داد عزیزی، یاسر هاشمی، خسرو حیدری و مژده لواسانی، با مجری گری فرزاد حسنی برگزار شد با حواشی زیادی همراه بود.
در مراسم اکران خصوصی فیلم «سریک» سرپرست سازمان ورزش شهرداری هدیه ارزشمندی را به او اهدا کرد. هدیه او ۲۰ بیلبورد تبلیغاتی برای فیلم «سریک» به انتخاب خود او در تهران بود که ارزش ریالی آن شش میلیارد تومان تخمین زده میشد.
از همان روز اکران خصوصی فیلم «سریک» و این هدیه میلیاردی ماجراهای زیادی دراینخصوص شکل گرفت و بحثهای بسیار تندی در فضای مجازی درباره این موضوع شکل گرفت، اما بهاره افشاری به سکوت بسنده کرد. بعد از گذشت چیزی حدود یک هفته از آن ماجرا بهاره افشاری با انتشار پستی در اینستاگرام به این موضوع واکنش نشان داد.
او در این بار در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت:
«پیش از اکران فیلم خصوصی «سریک» ما هیچ درخواستی مبنی بر گرفتن بیلبورد، نه به شهرداری و نه هیچ نهاد دیگری ارائه نداده بودیم و این پیشنهاد صرفاً از سوی این نهاد و در راستای وظایفش که حمایت از فرهنگ و هنر است، ارائه شده بود در طول دوران زندگیام و در شرایط متفاوت سکوت را بهترین پاسخ در مقابل قضاوتهای بیرحمانه میدانستم. اما امروز در جایگاه تهیهکننده و کارگردان «سریک» نمیتوانم سکوت کنم و چشمم را روی زحمات یکساله گروهم ببندم. این روزها من و فیلم «سریک» آماج تندترین و بیرحمانهترین قضاوتها قرار گرفتهایم درحالیکه در این ماجرا تقصیری متوجه ما نبوده است.
اما در نهایت به احترام افکارعمومی که این روزها تحت تأثیر فضای التهابآمیز سیاسی دچار سوءتفاهم شدند، انصراف خود را از پذیرفتن بیست بیلبورد فیلم «سریک» اعلام میکنم و آرزو دارم هنر ما بتواند همچنان مستقل و بدون سایه سیاست به حرکتش ادامه دهد و ما با تعبیرهای اینچنینی جلوی بقای هنر را نگیریم.
این بار با تمام وجود میایستم و اجازه نمیدهم زحمات گروهم فدای بازیهای پشت پرده شود.
خدا را بهترین ناظر و شاهد میدانم و مردم نازنین را بهترین مبلغ فیلمم.»
پس از تصرف افغانستان توسط طالبان، احمد مسعود پسر شاه احمد مسعود قهرمان ملی افغانستان در جنگ با شوروی و طالبان، با یاران خویش به منطقه پنجشیر رفته و گروه مقاومتی علیه طالبان را تشکیل داد.
دراینبین بسیاری از هنرمندان ایران از این جنبش و شخص احمد مسعود حمایت کردند. بهاره افشاری نیز با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خویش از این جنبش و احمد مسعود حمایت کرد، او در صفحه اینستاگرام خویش نوشت:
«درهای را میشناسم کمنظیر / دره شیران افغان، پنجشیر»
- من برای حریم شخصی خود و دیگران احترام قائلم، بنابراین با کسانی دوست میشوم که آنها هم اینچنین هستند؛ بنابراین دوستان صمیمی بسیار کمی دارم. (دید در شب)
- من فکر میکنم که ما یعنی همه ایرانیان وارد دورهای خاص شدهایم و همه با هم دچار تحول فکری شدهایم. تحولی که آقای ظریف با خود آورده است. ما میتوانیم با هر فکر و ایدئولوژی بنشینیم کنار هم و با هم گفتوگو کنیم. میتوانیم با دشمنانمان هم حرف بزنیم. فکر میکنم این دستاورد دولت روحانیت. (دید در شب)
- حتماً حرف مردم در زندگی من تأثیر میگذارد، اما از طرفی هم برای من مهم نیست که درباره من چه فکری میکنند. (تیوی پلاس)
- در آینده زندگی میکنم و به گذشته اصلاً توجهی ندارم، حال یا اشتباهی بوده و یا تجربه بوده، به زمان حال هم توجهی ندارم. (دورهمی)
۱۳۹۰: کاندید بهترین بازیگر زن درام از جشن دنیای تصویر (جشن حافظ) برای سریال فاصلهها