گلشیفته فراهانی در ۱۹ تیر سال ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمد و کودکی خود را در محله یوسفآباد گذراند. او در خانوادهای هنرمند متولد شد. پدرش بهزاد فراهانی بازیگر تئاتر و سینما بود و مادرش فهیمه رحیم نیا فارغالتحصیل هنرهای تجسمی از دانشگاه d.e.a است و در فرانسه علومانسانی خوانده.
نام گلشیفته در شناسنامه رهاورد است چراکه در زمان تولدش ثبتاحوال با ثبتنام گلشیفته موافقت نکرده. شقایق فراهانی خواهر کوچک او نقاشی خوانده و بازیگر است. آذرخش فراهانی برادر او هم تصویرساز و موزیسین است و گروه موسیقی کوچنشین را سرپرستی میکند.
گلشیفته فراهانی دوران کودکی آسانی را پشت سر نگذاشت. خانواده او پیش از انقلاب و در دوران سختگیری ساواک و رژیم شاهنشاهی در ابتدا به اروپا مهاجرت کردند اما بهزاد فراهانی کمی پس از انقلاب تصمیم گرفت که بازگردد. پس از بازگشت شرایط کار برای او بهعنوان هنرمندی با گرایشات سیاسی چپ مهیا نبود و همین باعث شد خانواده اوضاع مالی بدی را پشت سر بگذارد. در آن سالها بهزاد فراهانی برای گذران زندگی مسافرکشی میکرد و دست به ترجمه کتاب زد تا اینکه در سال ۶۸ بهزاد فراهانی دوباره پا به صحنه گذاشت.
گلشیفته از همان موقع همراه با پدرش در اجراهای تئاتر عروسکی شرکت میکرد اما در دوره کودکی و نوجوانی موسیقی برایش جدیتر بود. او از پنجسالگی شروع به یادگیری پیانو کرد و در ادامه تحصیل خود هم در هنرستان موسیقی درس خواند و توانست بورسیه موسیقی دانشگاه وین را به دست بیاورد و درحالیکه بلیت رفتنش را هم رزرو کرده بود نظرش عوض شد و تصمیم گرفت بماند و سینما را به شکل حرفهای دنبال کند. هرچند هرگز از موسیقی دور نشد.
او از دوازدهسالگی تجربه بازیگری را کسب کرد و پانزدهساله بود که اولین نقش جدی سینمایی خود را بازی کرد. بازی او در «درخت گلابی» به دلیل سن پایین گلشیفته بسیار موردتوجه قرار گرفت و مسیر زندگیاش را تغییر داد.
پس از آنکه گلشیفته از تحصیل موسیقی در وین منصرف شد توانست در همین رشته در ایران فارغالتحصیل شود و فوقدیپلم موسیقی بگیرد.
او وقتی تنها بیست سال داشت در سال ۸۲ با محمدامین محمودی ازدواج کرد. مترجم زبان انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی و عربی که در پشتصحنه فیلم «بابا عزیز» با یکدیگر آشنا شدند. اما دو سال بعد از مهاجرت، در پاریس از هم جدا شدند.
گلشیفته فراهانی مجدداً در سال ۲۰۱۵ با روانشناس استرالیایی کریستوس دورجه واکر ازدواج کرد. او چند سال بعد به دلیل فشار زیاد کار از همسر دومش هم جدا شد.
گلشیفته فراهانی فعالیت هنری خود را از نوجوانی شروع کرد. او در کار خود به بازیگری محدود نشده است و در زمینه موسیقی و خوانندگی هم فعالیت دارد.
همانطور که گفتیم گلشیفته پس از تجربیاتی همراه پدر در اجراهای او، اولینبار در پانزده سالگی جلوی دوربین داریوش مهرجویی رفت و در سال ۷۶ در «درخت گلابی» نقش میم را بازی کرد. این نقشآفرینی سیمرغ بخش بینالملل بازیگری جشنواره فجر را برای او به ارمغان آورد.
در «درخت گلابی» داریوش مهرجویی، گلشیفته نقش خیال معشوقه قهرمان فیلم را بازی میکرد. قهرمان فیلم نویسندهای بود که برای تمام کردن رمانش به باغ پدری آمده که درختی گلابی دارد که نویسنده کلی خاطره با آن از کودکی دارد. خاطراتی که بخش عمده آن با دخترک میگذرد.
سه سال بعدازاین فیلم در سال ۱۳۷۹ گلشیفته در فیلم «هفت پرده» فرزاد مؤتمن به نقشآفرینی پرداخت. در آغاز دهه هفتاد گلشیفته در سه فیلم «زمانه»، «دو فرشته» و «جایی دیگر» بهعنوان بازیگر حضور یافت. این تجربیات باعث شد حمید نعمتالله او را برای بازی در «بوتیک» انتخاب کند. فیلمی که در جشنواره فیلم فجر موردتوجه ویژهای قرار گرفت و حسابی از آن استقبال شد. گلشیفته برای ایفای نقش اتی در این فیلم که یک دختر فراری پرشور بود، نامزد سیمرغ بهترین بازیگر زن فجر شد.
«بوتیک» هنوز هم یکی از مهمترین فیلمهای گلشیفته بهحساب میآید. بعدازاین فیلم او اولین تجربه بینالمللی خود را به ثبت رساند فیلمی تونسی ایرانی به نام «بابا عزیز» که در ایران چندان موردتوجه قرار نگرفت. این فیلم درباره سفر یک درویش در دل بیابان است و حال و هوایی عارفانه دارد. او در این فیلم با حسین پناهی همبازی شد.
گلشیفته فراهانی در همین سال در فیلم «اشک سرما» عزیزالله حمیدنژاد همبازی کرد. او در این فیلم نقش دختری کرد را بازی میکرد که خانوادهاش از دسته جداییطلبان هستند. او در این فیلم با پارسا پیروزفر همبازی شد.
پیروزفر نقش یک سرباز را بازی میکرد و این دو از دو جبهه مخالف یکدیگر در یک بهمن گیر میافتادند و از دل این حادثه، یک عاشقانه کوچک، تلخ و جمعوجور زاده میشد. «اشک سرما» به دلیل موضوع حساسش مورد بیمهری قرار گرفت اما از جمله فیلمهای محجور و جالب گلشیفته فراهانی است.
در سال ۸۳ فراهانی در فیلم «ماهیها عاشق میشوند» بازی کرد. فیلمی که موردتوجه منتقدان قرار گرفت و حال و هوای زنانهاش بسیار خاص بود. داستان فیلم درباره مادر و دختری شمالی بود که یک رستوران را اداره میکردند. معشوقه سالهای جوانی مادر به رستوران آنها میآید و همه چیز را دستخوش تغییر میکند. او در این فیلم در کنار رؤیا نونهالی و رضا کیانیان به نقشآفرینی پرداخت.
فیلم «به نام پدر» ابراهیم حاتمیکیا که محصول سال ۸۴ است، تجربه بعدی گلشیفته بود. فیلمی که به اختلاف نسلها میپرداخت و لحنی انتقادی داشت. او در این فیلم نقش دختری را بازی میکرد که اتفاقی پایش روی مین میرود. مینی که پدر در سالهای جنگ در خوزستان کار گذاشته است. کامبیز دیرباز و پرویز پرستویی دیگر بازیگران این فیلم بودند.
در سال ۸۵ گلشیفته با حضور در «میم مثل مادر» تبدیل به ستاره شماره اول سینمای ایران شد. فیلمی که موضوع تراژیکش باعث شد تماشاگران از آن استقبال ویژهای کنند و فراهانی در نقش یک مادر تنها و شیمیایی که باید از پس بزرگ کردن پسر معلولش بربیاید را بازی میکرد. این فیلم را رسول ملاقلیپور ساخت و حسین یاری و علی شادمان از جمله بازیگران آن بودند.
در همین سال گلشیفته در فیلم «گیسبریده» هم حضور یافت. فیلمی که موضوعش بازهم اختلاف نسلها بود و داستان دختری را تعریف میکرد که پدری بسیار خشن و متعصب دارد و با او و مادرش بد برخورد میکند و آنها را مورد خشونت خانگی قرار میدهد. دخترک تصمیم میگیرد علیه خانواده بشورد و از پدرش بابت رفتار او به قانون شکایت کند. این فیلم هم بهواسطه موضوعش توجه بسیاری از تماشاگران را به خود جلب کرد.
پروژه بعدی گلشیفته «نیمه ماه» به کارگردانی بهمن قبادی بود. فیلمی به زبان کردی که در کردستان میگذشت. هرچند فیلم در ایران بایکوت شد اما موردتوجه جامعه جهانی قرار گرفت. «سنتوری» همکاری دوباره گلشیفته و داریوش مهرجویی را نتیجه بخشید. او در این فیلم با بهرام رادان همبازی بود.
گلشیفته نقش همسر علی سنتوری را بازی میکرد. نوازنده ماهر و زبردست و عاشق درجه یکی که در دام اعتیاد میافتد و همه زندگیاش را از دست میدهد. حتی همسرش را. این فیلم به دلیل نمایش لحظات مستقیمی از روابط زناشویی زوج اصلی خود توقیف شد و تنها چند اکران محدود در جشنواره فجر داشت. اما سی دی قاچاق فیلم خیلی زود منتشر شد و همه توانستند «سنتوری» را ببینند. از جمله صحنههای حاشیه برانگیز این فیلم سکانسی بود که زن و شوهر هر دو با هم از حمام بیرون آمدهاند.
فیلم مهم دیگر گلشیفته، «درباره الی» بود. این اولین و آخرین تجربه گلشیفته فراهانی با اصغر فرهادی بود. فیلمی که در حین فیلمبرداری آن هم بسیار اذیت شد اما ماندگارترین نقش کارنامه کاریاش را در نهایت در این فیلم به ثبت رساند. این فیلم در زمانی اکران شد که خبر بازیکردن او در فیلم ریدلی اسکات نقل محافل بود و حتی عدهای میگفتند ممکن است فیلم بهخاطر حضور گلشیفته در آن توقیف شود که نشد.
او در این فیلم نقش شخصیت اصلی داستان یعنی سپیده را بازی میکرد. زنی که برنامه سفری دوستانه با رفقایش را چیده بود و بابت دعوت کردن مربی مهدکودک فرزندش به این سفر همه را به دردسر میانداخت. مانی حقیقی در این فیلم نقش همسر او را بازی میکرد. ترانه علیدوستی، پیمان معادی، رعنا آزادی ور، احمد مهرانفر، صابر ابر و شهاب حسینی از دیگر بازیگران این فیلم بودند.
پیش از پرداختن به مهاجرت گلشیفته بگذارید آخرین فیلمهای او در ایران را مرور کنیم. فیلمهایی که البته قبل از «درباره الی» ساخته شدند. گلشیفته در سال ۸۶ در فیلم «دیوار» بازی کرد. او در این فیلم نقش دختری را داشت که پدرش موتورسوار دیواره مرگ در شهربازی بود و بعد از مرگ پدر تصمیم میگرفت برای معاش خانواده شغل پرخطر او را دنبال کند.
بعدازاین فیلم هم در سال ۸۷ او در «شیرین» کیارستمی نقشآفرینی کوتاهی داشت و در همین سال در فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» کمال تبریزی همبازی کرد. فیلمی که مهران مدیری و حبیب رضایی دیگر بازیگران آن بودند. این فیلم درباره زوجی بود که میخواهند از هم طلاق بگیرند و پای کلی آدم بیربط به داستان طلاقشان باز میشود.
اما گلشیفته در روزهایی که «درباره الی» به اکران نزدیک شده بود، بدون سروصدا در فیلم «یکمشت دروغ» به کارگردانی ریدلی اسکات بازی کرد. او در این فیلم نقش فرعی یک پرستار را بازی میکرد و با لئوناردو دیکاپریو و راسل کرو همبازی بود. در همان روزها عکسهایی از حضور بیحجاب او در این فیلم منتشر شد که حواشی جبرانناپذیری را به بار آورد.
هرچند او به شکل نسبی حجاب را رعایت کرده بود و تماماً بیحجاب نبود و فیلمنامه اصلاً بر همین مبنا تغییر کرده بود، اما حرف و حدیثها تمامی نداشت. وقتی فراهانی برای شرکت در مراسم فرش قرمز فیلم به آمریکا رفت و روی فرش قرمز بدون حجاب آمد، دیگر نتوانست به ایران بازگردد و به شکلی ناگهانی زندگی کاری و شخصیاش برای همیشه تغییر کرد.
اولین تجربیات گلشیفته در خارج از ایران بعد از «یک مشت دروغ» به سال ۲۰۱۰ برمیگردد که او در سه فیلم بازی کرد. یکی «جای اژدها» که فیلمی درباره یک کشیش اسپانیایی بود. دیگری «خورش آلو با مرغ» که کارگردانش دختر ایرانی به نام مرجان ساتراپی بود اما فیلم محصول مشترک آلمان، فرانسه و بلژیک معرفی شد و دیگری «اگه بمیری میکشمت» که باز هم محصول فرانسه بود و گلشیفته در آن نقش اصلی را بازی میکرد.
گلشیفته فراهانی در سالهای اول حضورش در فرانسه بیشتر در فیلمهای فرانسوی بازی کرد. البته گاهگاهی هم سری به هالیوود میزند. او عموماً در فیلمهای مستقل و یا آثاری که کارگردانانی غیر فرانسوی دارد بازی کرده است. مثلاً «درست شبیه به یک زن» را در سال ۲۰۱۲ بازی کرد که کارگردانش سلیم بوشارپ بود و محصول مشترک فرانسه و انگلستان بهحساب میآمد.
«سرزمین شیرین فلفلی من» دومین تجربه همکاری او با هنری سلیم کارگردان کرد تبار بعد از «اگه بمیری میکشمت» بود. «قاعده سه»، «بهشت»، «گلاب»، «به خانهات برو» و «دو دوست» از دیگر فیلمهای اینچنینی گلشیفته در سالهای آغازین مهاجرت او بودند.
«آلتامیرا» فیلمی اسپانیایی محصول سال ۲۰۱۶ است. فیلمی بیوگرافیک که داستانی را در سالهای دور تعریف میکند. گلشیفته فراهانی در لباسهای پرزرق برق دوران کلاسیک در این فیلم بسیار جذاب است. «بدبیاریهای سوفی» هم یک فیلم درام کمدی محصول ۲۰۱۶ فرانسه است.
«شبی که جهان را میخورد» اولین تجربه گلشیفته در ژانر ترسناک است. این فیلم فرانسوی محصول سال ۲۰۱۸ میباشد.
«قسمت بالایی» یک فیلم پرستاره محصول سال ۲۰۱۹ است که گلشیفته فراهانی در آن با بازیگران بزرگی مانند نیکول کیدمن، کوین هارت و برایان کرانستون همبازی شد. این فیلم بازسازی یک فیلم فرانسوی دیگر به نام «دستنیافتنیها» بود که پیشبینی میشد توجه تماشاگران را به خود جلب کند اما رسوایی اخلاقی هاروی واینستین یک ماه پس از جشنواره تورنتو باعث شد فیلم شکست تجاری بخورد. این فیلم در جشنواره تورنتو به نمایش درآمد.
«کاناپه تونسی» هم یک فیلم کمدی فرانسوی است که گلشیفته فراهانی در آن نقش اصلی را بازی میکند و با این فیلم در جشنواره ونیز و تورنتو حاضر بود. او نقش یک روانکاو تونسی را بازی میکند که پس از پایان درسش در پاریس به تونس بازمیگردد ...
یکی از اولین فیلمهای بسیار مطرح گلشیفته فراهانی «سنگ صبور» محصول سال ۲۰۱۲ است. فیلمی درباره زندگی افغانها که گلشیفته در آن نقش همسر یک مرد افغان را بازی میکند. عتیق رحیمی کارگردان این فیلم بود و ژان کلود کریر آن را نگاشته بود. گلشیفته فراهانی در یکی از سکانسهای این فیلم برهنه میشد و نام «سنگ صبور» به همین دلیل بر زبان همه افتاد.
او درباره تجربه حضور در این فیلم میگوید: «هرچه زبان از زبان مادری دور باشد یاد گرفتنش راحتتر است. زبان دری اجرایش بسیار سخت است بهخاطر نزدیک بودنش به زبان فارسی. چون افغانها فارسی حرفزدن ما را مسخره میکنند و برای آنها ما خیلی شل حرف میزنیم. شبیه گربه.»
«خروج: خدایان و پادشاهان» دومین همکاری ریدلی اسکات و گلشیفته بود که در سال ۲۰۱۴ رقم خورد. گلشیفته در این فیلم نقش نفرتاری را بازی میکرد و گریم مصری بسیار جالبی داشت.
«پترسون» را میتوان مهمترین اثر کارنامه کاری گلشیفته بعد از مهاجرت دانست. این فیلم را جیم جار موش در سال ۲۰۱۶ ساخت و در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. گلشیفته فراهانی در این فیلم در کنار آدام درایور به نقشآفرینی پرداخت. بازی او در جشنواره کن هم موردتوجه قرار گرفت و نگاهها به این بازیگر جوان بعدازاین فیلم تغییر کرد. خود گلشیفته درباره این تجربه میگوید:
"کار با جارموش فوقالعاده بود. من از کودکی او را خیلی دوست داشتم و اپیزودهای «قهوه و سیگار» را در ۱۲، ۱۳ سالگی میدیدم. وقتی با من تماس گرفتند اصلاً باورم نمیشد. من آن موقع سر فیلمبرداری «دزدان دریایی کارائیب» بودم و نمیتوانستم حضوری به نیویورک بروم. اما در جلسه اسکایپی با جارموش بعد از صحبتهایمان به من گفت به پروژه خوش آمدی و من باورم نمیشد."
فیلم مهم دیگر گلشیفته فراهانی «دزدان دریایی کارائیب: مردگان حکایت نمیکنند» محصول سال ۲۰۱۷ است که یکی از مهمترین فیلمهای هالیوودی گلشیفته فراهانی بهحساب میآید. او در بخشهای کمی از فیلم حضور دارد اما با گریم عجیبش در چارچوب یک جادوگر در خاطر میماند. این فیلم همچنین دهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۷ لقب گرفت.
«آواز عقربها» را فراهانی در سال ۲۰۱۷ بازی کرد. این فیلم سبب شد او در کنار یکی از مطرحترین بازیگران هندی یعنی عرفان خان به نقشآفرینی بپردازد. این فیلم محصول فرانسه و سوئد است و اولینبار در جشنواره لوکارنو به نمایش درآمد.
«دختران آفتاب» هم از جمله فیلمهای مطرح گلشیفته است که در سال ۲۰۱۸ به نمایش درآمد این فیلم داستان گروهی از جنگجویان ایزدی کرد در برابر داعش را تعریف میکند که گلشیفته رهبر آنان است.
«استخراج» آخرین فیلم مهم گلشیفته فراهانی و محصول سال ۲۰۲۰ است. این فیلم با استقبال ویژهای روبهرو شد. هرچند گلشیفته فراهانی نقشی فرعی در این فیلم دارد اما کاراکترش بسیار محبوب شد. به شکلی که نام او را در شمار بازیگران تراز اول آی ام دی بیقرار داد و سازندگان فیلم اعلام کردند در سری بعدی فیلم نقش این کاراکتر را پررنگتر میکنند. او در این فیلم با کریس همثورت همبازی بود.
گلشیفته فراهانی در تلویزیون ملی ایران هرگز حضور پیدا نکرد و تجربههای حضور او در سریالها، مربوط به سالهای اخیر میشوند:
۲۰۱۹: «ژنرال لاک» که گلشیفته در آن صداپیشه بود.
۲۰۲۱: «هجوم» که گلشیفته در آن نقش اصلی را بازی میکند و محصول اپل تیوی است. یک سریال آخرالزمانی که واکنشهای متفاوتی را در پی داشته. این سریال در فیلیمو و نماوا موجود بود اما بعد از پخش چند قسمت، احتمالاً به دلیل حضور گلشیفته فراهانی حذف شد.
۲۰۲۱: «وی تی سی» که در آن هم قهرمان سریال است.
از جمله تجربیات گلشیفته فراهانی در تئاتر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مریم و مرداویج -۱۳۸۲
- نرگس سیاه -۱۳۸۳
- مفتش -۱۳۸۴
- یک رؤیای خصوصی که در آمریکا و کانادا روی صحنه رفت.
- آناکارنینا - ۲۰۱۶
درباره سینما:
او در مصاحبه با بیبیسی درباره حرفهاش گفته: همیشه دوستان و خانوادهام میگویند برای آنها وقت کافی نمیگذارم و حالا به این نتیجه رسیدهام که خودم را وقف کارم کردم. جانم را برایش گذاشتم.
- هنر زبانی بینالمللی است و کار هنری باید زبان جهانی را داشته باشد اگر چیزی مانع جهانی بودنش باشد، جنبه هنری کار زیر سؤال میرود. بازیگری هم همینطور است. اینجا هم سینما همان سینماست هرچند اینجا کار بازیگر راحتتر است و امکانات بیشتر هستند. از سوی دیگر شخصیتهای زن در سینمای ایران محدود هستند و در سینمای جهان بسیار بیشتر جای کار دارد. اما من در هنر و بازیگری مرزبندی نمیکنم. هرچند اینجا بهعنوان یک هنرمند، سفیر ایران هستم.
- نمیخواهم بازیگر گیشه باشم، یا بازیگر فرانسوی، ایرانی و یا هر چیز دیگری، محدودیت را دوست ندارم. همیشه حس میکنم به سینمای مستقل تعلق بیشتری دارم.
- دستمزد او برای بازی در «درخت گلابی» یک ضبط صوت بود.
- در فیلمبرداری «درباره الی» روزی نیم ساعت لب دریا جیغ میزده و صبحانه نخود میخورده تا صدایش در فیلم گرفته باشد. او به شیوه ساخت این فیلم بسیار انتقاد کرده و گفته ضربه مانی حقیقی به پرده گوشش آسیب رسانده. البته پیمان معادی چند سال بعد در مصاحبهای با اندیشه پویا گفته این اظهارات بیانصافی بوده است.
- او از داستانهای عاشقانه بیمحتوا و کمدی رمانتیکهای ضعیف و کلیشهای خوشش نمیآید و آنها را تهوعآور میداند.
- با دیدن «فقط عشاق زنده میمانند» از فرط هیجان دلش میخواسته عاشق یک خونآشام شود.
- جانیدپ هنرپیشه خارجی محبوب اوست و معتقد است که نابغه میباشد. نیکول کیدمن را هم دوست دارد.
- اگر میتوانست انتخاب کند دوست داشت مارلون دوتریش یا لئوناردو دیکاپریو میبود. همچنین اگر قرار بود زندگیاش فیلم شود دوست داشت کاساویتس پشت دوربین آن بایستند و سوکو نقشش را بازی کند.
درباره تئاتر:
- او برای حضور در اکران فیلم «پترسون» در جشنواره کن تنها توانست یک روز به کن بیاید. چون در همان زمان، هر شب روی صحنه، تئاتر «آناکارنینا» را اجرا میکرد. خودش درباره این تجربه میگوید حضور در کن برایم مثل یک خواب بود و در یکچشم بههمزدن گذشت.
- «آناکارنینا» داستان زنی است که از طرف جامعه و اطرافیان خود طرد شده است و پسزده شده، خب این اتفاق برای من هم در زندگیام افتاده و من هم پسزده شدم و از کشور خودم رانده شدم. اجرای این نقش خصوصاً به زبان فرانسوی برای او چالش جالبی بود.
- او میگوید من از خانوادهٔ تئاترم. پدرم هنرمند تئاتر بوده است و من از کودکی با برادرم در محوطه تئاتر شب میدویدیم و بازی میکردیم. من وقتی تازه به فرانسه آمدم زبان بلد نبودم و این کار را سخت میکرد. باید از مرز زبان میگذشتم و رد میشدم.
- یکی از آرزوهای من کار با پیتر بروک روی صحنه بود و سه بار قرار بود با او کار کنم که هر سه بار بنا به دلیلی کار کنسل شد و سومین بار همسر پیتر بروک درگذشت.
- بازی در «بادی آو لایز» باعث شد بحثهای زیادی بر سر ممنوعالکار شدن گلشیفته مطرح شود. با وجودی که او در این فیلم آمریکایی حجابی نسبی داشت و قوانین را رعایت کرده بود. اما در ایران صحبتها از این بود که حتی «درباره الی» را هم به دلیل حضور او در فیلم توقیف کنند. البته در آن روزها جواد شمقدری در مصاحبهای گفت گلشیفته فراهانی میتواند به ایران برگردد اما واقعیت چیز دیگری بود. گلشیفته گفت اورگان و وزارتخانههای دیگری مانع بازگشت او به ایران شدهاند.
- او در مصاحبهای در این باره گفت: من موقع بازی در «بادی او لایز» قصدم این بود که به ایران بازگردم و در ایران زندگی و کار کنم. اما در «سنگ صبور» دیگر در ایران زندگی نمیکردم و باید مطابق با قوانین فیلمسازی همین کشور کار میکردم وگرنه نمیتوانستم کار کنم. خب یکجاهایی آدم باید انتخاب کند و با خودش به صلح برسد. من یا باید به ایران برمیگشتم و کار نمیکردم، چیزی که بازجوی اطلاعات مستقیماً به من گفت، یا باید این قوانین را میپذیرفتم.
- او رؤیا زیاد میبیند و میگوید رؤیاهایش شخصیت، ساختار و داستان دارند. در مصاحبهای بعد از مهاجرت به پاریس گفت که بیشتر اوقات در خواب میبیند و با این حس آشفته بیدار میشود که میخواهند او را بکشند یا از مردن خود غمگین است.
- در سال ۷۸ وقتی گلشیفته تنها ۱۶ سال داشت در خیابانهای تهران قدم میزد که مورد حمله مردی قرار گرفت و از پشتروی او اسید ریخت. این باعث ایجاد سوختگی روی قسمتی از بدن گلشیفته فراهانی شده است.
- گلشیفته سالهاست که در فرانسه زندگی میکند و خوشحال است که بالاخره جای درستش برای زندگی را پیدا کرده. او میگوید تاوان سنگینی داده تا خود را در یک فرهنگ سنگین و عظیم جا دهد.
جوایز داخلی گلشیفته فراهانی بسیار بیشتر از جوایز خارجی او هستند. بااینحال او بعد از مهاجرت در جشنوارههای معتبر جهانی حضور به هم رساند.
۱۳۸۲: برنده جایزه بهترین بازیگر زن دوره بیست و ششم جشنواره بینالمللی فیلم سه قاره نانت (فرانسه) برای فیلم «بوتیک»
۲۰۱۲: نامزد بهترین بازیگر بااستعداد زن جوان در سی و نهمین دوره جشنواره سینمایی سزار فرانسه برای فیلم «سنگ صبور»
۱۳۷۶: برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر بخش بینالملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «درخت گلابی»
۱۳۸۲: نامزد بهترین نقش اول زن دوره هشتم جشن خانه سینما برای فیلم «بوتیک»
۱۳۸۲: نامزد بهترین نقش اول زن دوره بیست و دوم جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «بوتیک»
۱۳۸۲: برنده تندیس زرین هشتمین جشن خانه سینما برای فیلم «اشک سرما»
۱۳۸۲: برنده تندیس بهترین بازیگر به انتخاب انجمن نویسندگان و منتقدان در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «بوتیک» و «اشک سرما»
۱۳۸۳: نامزد بهترین نقش اول زن دوره نهم جشن خانه سینما برای فیلم «ماهیها عاشق میشوند»
۱۳۸۵: نامزد بهترین نقش اول زن دوره دهم جشن خانه سینما برای فیلم «میم مثل مادر»
۱۳۸۵: برنده جایزه هیئت داوران دوره سی و هفتم جشنواره بینالمللی فیلم رشد برای فیلم «میم مثل مادر»
۱۳۸۶: نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن سیامین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «همیشه پای یک زن در میان است»
- عضویت در آکادمی اسکار
- جشنواره شصت و سوم لوکارنو
- سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مراکش