جستجو در سایت

1394/10/16 09:28

هر آنچه درباره مهران مدیری می شود دانست

هر آنچه درباره مهران مدیری می شود دانست
هر آنچه درباره ی مهران مدیری می شود دانست

مقدمه

با کسب اجازه از استاد بزرگ مهران مدیری عزیز...

سلامی به گرمی 3 بعدازظهر روز 15 تیر ماه به همه ی خوانندگان گل و باحوصله ی این مقاله که نشستند و وقت گذاشتند و قصد خواندن مقاله ی این بنده حقیر را دارند. خیلی ارادت داریم و خیلی متشکرم از اینکه بخشی از وقت گرانبهاتون را صرف خواندن این مقاله می کنید. حالا اگر کمی و کاستی یا بالا و پایینی دیدید،  به بزرگی خودتون ببخشید چون که این اولین مقاله من هست و هنوز برای کسب تجارب بیش تر به زمان بیش تری احتیاج دارم. ظاهر و باطن دیگه همینیست که مشاهده می کنید. یک شب نشسته بودم توی اتاقم و قلم به دست روبروی انبوهی از کاغذهای A4 سفید که منتظر خط خطی های من بودند و با مشورت آن ها تصمیم بر این شد که اولین مقاله ام را در این باره بنویسم.  همونطور که از اسم مقاله هم پیداست، هرچیزی که راجع به مهران مدیری دوست داشتنی می خواهید بدونید توی این مقاله هست و فکر نمی کنم مشابه این مقاله وجود داشته باشد. بعضی ها اگر به نوع نوشتنم یا سبک حرف زدنم یا تند بودن قلمم یا طولانی بودن جملاتم که فعل رو به سختی میشه پیدا کرد در پایان جمله، آشنایی ندارند یا قراره ایرادی بگیرند؛ از همین ابتدای کار باید بگم که با تمام احترامی که به نظر شما استادان ادب پارسی گرانقدر قائل هستم، ولی سبک نوشتن من همین است و هرکس در نوشتن سبک خودش را دارد. بعضی ها هم دوست دارند کلیشه باشند و کلیشه وار بنویسند و خوانندگان کلیشه ای آن را مطالعه کنند و نظرات کلیشه ای هم دریافت کنند. اما متاسفانه یا خوشبختانه من از آن دست آدم ها نیستم و سبک خاص خودم را دارم. از تاریخ تولد شخصیت مورد نظرم شروع می کنم و به تحلیل شخصیت و فعالیت های او می پردازم و همچنین حواشی کارهایش و همچنان در بین مطالب مختلف شاید دوباره به بعضی مسائل اشاره کنم چرا که به نظر من مسائل مهمی هستند و برای ماندن در ذهن خواننده تکرار مطلب حرف اول را می زند و از آنجایی که این مقاله فقط یک مقاله نیست که بخوانی و از آن گذر کنی و قصد و هدفش، ماندن در ذهن مخاطب است؛ این مسائل در مقاله من رعایت شده است. این جزو قوانینی ست که در نوشتن بسیار به آن ها اهمییت می دهم و به نظر من درون مایه ی متن را این قوانین تشکیل می دهند. از اولین کار مدیری شروع کردم و تا آخرین کارش که هنوز به مرحله فیلمبرداری نرسیده است به پایان رساندم و سیر تا پیاز فعالیت های او را طی این سال ها روی کاغذ پیاده کرده ام. روند این مقاله به گونه ایست که به محض تمام شدن موضوعی، بلافاصله به سراغ موضوع بعدی رفته و وقت خواننده را تلف نکرده ام. موضوعی که بارها در مقالات دیگر دیده ام که مثلا برای رسیدن به کلمه ی فیلم، دوساعت صغری کبری می چینند و حوصله ی خواننده را سر می برند. از این رو این کار را در نوشتن مقاله از لیست ملزوماتم خط زده ام. فکر می کنم برای اولین کارم مقاله ای معقول و قابل قبولی شده باشد و یک دایره المعارف کامل و جامع برای مهران مدیری ست تا طرفداران او و حتی علاقه مندان به فیلم و سینما با خواندن این مطالب اطلاعات خودشان را گسترده تر کنند. امیدوارم از کارم خوشتان بیاید و کار های بعدی من را که به احتمال زیاد ادامه ی پرداختن به چهره های مردمی ست را دنبال کنید. هرچند که این مقاله ی بسیار مهمی نیست وشاید ارزش چندانی برای خیلی ها نداشته باشد و یا حتی اصلا این کار مرسوم نباشد اما، برای خودم بسیار ارزشمند و مهم است چرا که وقت فراوانی را صرف این مقاله کردم و روز ها و شب های زیادی را بیدار ماندم و بیخوابی کشیدم تا این مقاله به سرانجام برسد و مطالبی بشود که اکنون در دستان شماست. من این مقاله را تقدیم می کنم به کسی که برای اولین بار این اولین مقاله ام را می خواند و اولین نظر را از زبان او راجع به کارم می شنوم.

 

عرفان امیرسلیمانی

دوشنبه 26/5/1394 19:00

به نام خدا

"هر آنچه درباره ی مهران مدیری می شود دانست"

مهران مدیری متولد 18 فروردین 1346 است و 48 سال دارد. این مرد جزو محبوب ترین و مردمی ترین شخصیت های کشور ایران است که هیچگاه از دیده ها محو نشده و از قلب های مردم بیرون نمی رود و همیشه محبوب بوده است. چرا که همیشه با مردم شفاف بوده و برایشان از جان مایه گذاشته و هیچوقت از گفتن حقایق دست نکشیده است، حتی اگر به قیمت ممنوع التصویر شدنش تمام شود. مدیری همیشه در پس سکانس ها و پلان هایش حرف هایی دارد که درک آن آنقدرها هم دشوار نمی باشد و هیچ یک از کارهای او بدون مفهوم و بی معنی نیست. مدیری را می توان نمونه یک هنرمند کامل دانست چرا که در همه ی زمینه ها حرفی برای گفتن دارد. به غیر از بازیگری و کارگردانی وی در زمینه خوانندگی،طراح صحنه، طراح لباس و تهیه کنندگی هم تجاربی دارد که جای تقدیر نیز دارد. او همچنین در زمینه مجری گری و صداپیشگی مهارت دارد که این نشان دهنده ی عشق به هنر و هنردوستی فراوان اوست. مدیری ته تقاری است و سه برادر بزرگ تر از خودش دارد که هیچگاه دیده نشده اند و فعالیتی درسطح مشهور شدن همانند مهران نداشته اند. مهران 16 ساله بود که وارد تئاتر شد، درست همانند من که در همین سن با تئاتر آشنا شدم. در 22 سالگی به رادیو وارد شد و 6 سال به گویندگی در داستان شب پرداخت که متاسفانه سن بنده این اجازه را نمیداد که بتوانم باشم و کارهایش را دنبالش کنم. معروفیت مدیری به تدریج آغاز شد تا جایی که داریوش کاردان در سال 1372 به همراه مدیری برنامه ای طنز ساخت تا در نوروز پخش شود. مدیری همچنین نمایش های بسیاری در رادیو اجرا کرد و اجرا کردن در رادیو دیگر برایش  مثل آب خوردن شده بود. شهرت مدیری از آنجایی شروع شد که در سال 1372 در طنز 72 بازی کرد و پس از آن هم مجموعه های دیگری برای صدا و سیما ساخت که به صورت بازیگر و کارگردان حضور داشت که در ادامه به طور مفصل به آن ها می پردازیم. بر خلاف تصورات و تفکرات اکثر مردم، مدیری بچه جنوب شهر تهران است. خانواده و اراکی هستند و جالب تر از همه ی این مسائل که برای خود من هم بسیار شگفت آور و حیرت انگیز بود، مدرک تحصیلی دیپلم وی بوده و دانشگاه را نیمه کاره رها کرده است. بله دیگه عاقبت فرار از دانشگاه و درس و تحصیل شده مهران مدیری مشهور و محبوب! آقا حالا شما نرید فردا پس فردا دانشگاهتون رو ول کنید که بشید مثل آقای مدیری ها؟! بابا جان من، ایشون حالا از روی استعداد سرشارشون وارد رادیو شد و با افرادی آشنا شد و خلاصه پا به عرصه ی سینما و تلویزیون گذاشت. جان؟؟ بله؟؟! آقا اگه معروف و مشهور نشدید نیایید یقه منو بگیرید؛ به من هیچ ارتباطی نداره، گفته باشم! خب کجا بودیم...؟ بهتره بریم سراغ حرفه ی اصلی مهران مدیری یعنی بازیگری و کارگردانی. از آنجایی که هیچ کارگردانی، کارگردان به دنیا نمی آید و از بازیگری و کسب تجارب زیاد و استعداد ذاتی به مرحله ای می رسد که بتواند کارگردانی کند، مدیری هم از بازیگری شروع به هنرمندی خود در صدا و سیما کرد اما یک تفاوت بزرگ او با دیگر هنرمندان و بازیگران در این است که مدیری بسیار بلند پرواز است و علاقه ی شدیدی به پیشرفت سریع داشته و مخصوصا روحیه این شخصیت دوست داشتنی به گونه ایست که بیشتر به دستور دادن علاقه دارد تا دستور شنیدن. از همین رو بر خلاف دیگر بازیگران به سرعت به درجه ی کارگردانی ارتقاء پیدا کرد و اعتماد به نفس بالای وی مطمئنا در این امر بی تاثیر نبوده است. اگر نگاهی به کارگردان های هم اکنون سینما و تلویزیون بیاندازیم برای مثال افرادی مانند سروش صحت و یا سعید آقاخانی متوجه می شویم که همانند مهران مدیری از اعتماد به نفس کافی برخوردار نبوده اند، چرا که پس از سالیان دراز و بازی کردن در فیلم ها و سریال های مختلف یکی پس از دیگری در سن بالایی شروع به کارگردانی کرده اند و این در حالی ست که مدیری در همان دوران جوانی و تنها پس از یک سال، به این مسئله توجه کنید، فقط یک سال پس از بازیگری در تلویزیون، تصمیم به کارگردانی گرفت و در این تصمیم بسیار مهم و بسیار تاریخی خود موفق بوده چرا که خودش و توانایی هایش را باور داشته و بر این اعتقاد بوده که از پس تمامی کارها خودش بر می آید و نیازی به وجود کسی برای دستور دادن و بالای سر او ایستادن نیست، که طبق نظر شخص کارگردان عمل نماید. ذهن خلاق و بسیار بسیار گسترده ی مدیری آن قدر فضای فیلم سازی و سریال سازی دارد که اگر 200 سال هم عمر کند من به شما قول می دهم تا پایان عمرش باز هم همچنان سوِژه های جذاب و مخاطب پسند خودش را دارد و هیچگاه در مقابل دوربین کم نمی آورد، که شاید دوربین سرانجام جلویش کم بیاورد، اما مدیری هرگز! واقعا در حیطه ی سینما و تلویزیون بزرگ ترین جثارت وی همین بلند پروازی و اعتماد به نفس بالایش است که فقط یک سال بعد از بازیگری، روی به کارگردانی آورده است و این یک پدیده ی نادر و حتی نایاب در بین بازیگران و کارگردانان است که پدیدآورنده ی این پدیده کسی نیست جزمهران مدیری! انتخاب سمبل خواستن توانستن است برازنده ی این شخصیت می باشد و بهترین الگو برای بازیگران و کارگردانان جوان و تازه کار و کم تجربه می باشد. در سال 1371 اولین حضور مدیری در تلویزیون در سریال "مشت های کوچک" به کارگردانی آقای اسماعیل نوری بود، که اولین تجربه ی مهران مدیری در صدا و سیما به حساب می آید. در همان سال بار دیگر به عنوان بازیگر در سریال "حکایت ها" به کارگردانی مجتبی یاسینی، نقش آفرینی کرد و همکاری دوم او با همین کارگردان بار دیگر در سریال "پندها و اندرزها" بود که در مجموع در سال 1371 در سه سریال حضور داشت که برای اولین سال بازیگری بسیار برای وی موفقیت آمیز بوده و از بازی و استعدادهای نهفته وی بسیار رضایت داشتند. شهرت مهران مدیری از آنجایی شدت گرفت که در سال 1372 در سریال "نوروز 72" ساخته ی داریوش کاردان به عنوان بازیگر نقش آفرینی کرد و به قول معروف میخش را کوباند چنان که به هیچ وجه میخ از جایش کنده نشود. هنرمندی عالی او باعث شد تا در همان سال یعنی سال 1372 مجید بهشتی در سریال "باغ گیلاس" از مدیری استفاده کند و این آخرین بازی مهران مدیری در تلویزیون قبل از کارگردان شدنش بود. در همان سال تهمینه میلانی برای ساخت فیلم سینمایی "دیگه چه خبر" از مهران مدیری به عنوان دستیار صحنه استفاده کرد و این تجربه را هم مدیری کسب نمود. سال 72 سال سرنوشت ساز و تاریخی مدیری به حساب می آید که توانست اولین سریالش را به عنوان بازیگر/کارگردان به روی آنتن ببرد و میهمان خانه های مردم شود. نام اولین سریال مدیری "پرواز 57" است که در سال 72 از تلویزیون پخش شد. پس از سریال "پرواز 57" مدیری یک سال بعد سریال "ساعت خوش را ساخت و باز هم در این کار به عنوان بازیگر هم هنرنمایی کرد. پس از موفقیت "ساعت خوش در سال 73، مدیری در سال 74، یعنی دقیقا سال تولد بنده، سریال "سال خوش" را ساخت که باز هم به عنوان بازیگر/کارگردان در این مجموعه حضور داشت. موفقیت های مدیری همچنان ادامه پیدا کرد و همکاری او با صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیش تر شد. مدیری همچنین در سال 76 سریال "نوروز 76" و در سال 77 "جٌنگ 77" را کارگردانی کرد و به عنوان بازیگر هم در این مجموعه ها حضور داشته است. در سال 78 مدیری سریالی با نام "ببخشید شما" را ساخت و مجری گری این سریال را خودش به عهده گرفت و کاری بسیار موفق و عالی شد و در نوع خودش یک حرکت جدید و نو بوده که با استقبال فراوانی روبرو شده بود. هرچند اما قسمت های این مجموعه کم بوده و زود به اتمام رسید اما هنوز هم در ذهن مخاطبان و تماشاگران باقی مانده است و از آن به عنوان یکی از بهترین ها یاد می کنند. در سال 78 سریال دیگری توسط مدیری ساخته شد به نام "پلاک 14" و سال 79 سریال "90 شب" به بازیگری و کارگردانی مدیری در تلویزیون پخش شد. "طنز 80" در سال 1380 به تهیه کنندگی، کارگردانی و مجری گری مدیری به روی آنتن رفت. پس از سریال های پی در پی مدیری در تلویزیون در طی سال های 72 تا 80 که باعث شد محبوبیت زیادی برایش حاصل شود، بالاخره در یک سریال فقط به عنوان بازیگر و نه کارگردان حاضر به همکاری با کارگردان سریال "دردسروالدین" شد که سال 1380 روی آنتن رفت. مسعود نوابی کارگردان این سریال بوده که توانست با جلب رضایت تماشاگران و استفاده از شخصیت محبوب و دوست داشتنی مدیری در سریال خود، این سریال را با اینکه چندین قسمت بیش تر نداشت اما به یکی از پرطرفدارترین سریال های آن دوران تبدیل کند. درست یک سال بعد در سال 1381 مدیری که کاملا یک بازیگر و کارگردان حرفه ای و باتجربه شده بود، در یک همکاری جدیدی با صدا و سیما تصمیم به ساخت سریال "پاورچین" نمود و این مجموعه ار شبکه ی 5 تهران پخش شد و با استقبال فوق العاده زیادی روبرو شد که صدا و سیما از این حجم استقبال و رضایت بینندگان حیرت زده شده بود. با اینکه این مجموعه از شبکه ی تهران پخش میشد اما باز هم طرفداران بسیاری پیدا کرد که بر محبوبیت مدیری اضافه و همچنین  تجارب وی بیش تر و بیش تر می شد. مهران مدیری در سریال سازی از یک سبکی استفاده می کند که می توان گفت همانند تیم فوتبال عمل می کند. این طور می شود بیان کرد که مدیری دارای یک تیم بازیگری است که در تمامی سریال هایش از آغازین ساخته هایش گرفته تا به امروز از همان تیم استفاده می کند که یک پهن مثبت برای یک کارگردان است که تیمش را همچنان طی سالیان دراز حفظ کند وهیچ مشکلی در این بین پیش نیاید. مطمئنا اگر مدیری با آن ها بد رفتاری یا با خشونت برخورد می کرد هیچگاه قادر به حفظ این تیم نبود و این شایعات همینجا کاملا بی اساس و بی پایه خوانده می شوند مبنی بر خشونت طلبی مدیری و بد رفتاری وی با بازیگران. حفظ این تیم خود نشان دهنده ی شخصیت،  انسانیت، خوش رفتاری  و جاذبه  ی مدیری بوده و استفاده از متدهای به روز و رفتار صمیمی و دوستانه با تیم بازیگریش است که توانسته با گذشت سالیان دراز همچنان از همان تیم در تمامی ساخته هایش استفاده کند و هیچ گونه مشکل و مسئله ای پیش نیاید. هندل کردن چنین تیمی و در کنار هم نگه داشتن اعضای تیم در طول این سال ها، کاری ست بس دشوار که فقط از یک مدیر مدبر و باهوش بر می آید که بتواند این مجموعه را هندلینگ کند و کاملا این مسئله با نام خانوادگی وی یعنی "مدیری" هماهنگی کامل دارد و این نام بسیار برازنده ی اوست.

مهران مدیری در سریال "پاورچین" نقش فرهاد برره را بازی می کند و یک داماد سرخانه است که به همراه خواهرش، پسرعمویش، همسرش و برادر همسرش در یک خانه تقریبا ویلایی زندگی می کنند که هر کدام در یک واحدش ساکن هستند و داستان های فراوانی برایشان پیش می آید که هنوز هم بسیار دیدنی و جذاب است و بنده در حاضر مشغول تماشای این سریال با لپ تاپ شخصی خود هستم. این مجموعه هر قسمتش یک موضوع را در بر می گیرد و مورد بررسی قرار می دهد ودر کل دارای 103 قسمت می باشد. سریال "پاورچین" با هنرمندی تیم بازیگری مدیری یک مجموعه ی کامل وتمام عیاری را به وجود آورد که از جمله ی این ستاره ها میتوان از دوست صمیمی مدیری یعنی سیامک انصاری نام برد و افرادی همچون: جواد رضویان، محمدرضا هدایتی، سحر زکریا، شقایق دهقان، سحر ولدبیگی، ساعد هدایتی، وحید مهین دوست و سعید پیردوست نیز به عنوان نقش ها ی اصلی این سریال با مدیری همکاری کردند. سرپرست نویسندگان و در واقع نویسنده ی اصلی این مجموعه پیمان قاسمخانی ست که البته برادرش مهراب قاسمخانی هم با او در امر نویسندگی همکاری داشته. مهراب همچنین  طراح لباس این سریال نیز می باشد. البته در بعضی قسمت ها شقایق دهقان یا دیگر بازیگران هم دست به قلم می شدند و موضوعات و طرح هایی پیشنهاد می دادند که اگر مورد قبول نویسنده و کارگردان بود، در یکی از قسمت ها جای داده می شد. مدیری در ساخت این سریال بسیار دستش باز بود طوری که هرچه دلش خواست پیاده کرد و 103 قسمت ناقابل پخش هر شب شبکه تهران را در دست داشت و هرچه که می توانست خلاقیت از خودش نشان داد. مدیری آن قدر احساس راحتی با این سریال و تیم بازیگری داشت و آن قدر با همه صمیمی بود که کم ترین استرس و نگرانی در رابطه با این سریال نداشت و حتی در بیش تر قسمت ها شاهد رک صحبت کردن مدیری در رابطه با فیلمبرداری و به اسم های واقعیشان یکدیگر را صدا زدن، بودیم که برای تماشاگران تازگی داشت. برای مثال وقتی برای ضبط قسمتی از سریال لوکیشنی گیر نمی آوردند ، در فیلمنامه یک بهانه ای می آوردند و می گفتند به فلان دلیل در همین خانه انجام می شود و بلافاصله طغرل می گوید: دروغ می گوید لوکیشن گیر نیاوردیم مجبور شدیم در همینجا فیلمبرداری کنیم.  یا در سکانسی از ساعد هدایتی به عنوان نقش پدر یک دختر خانمی استفاده شد و مدیری به او می گوید که شما خیلی شبیه به یکی از همکاران من در شرکت هستید و در جواب ساعد هدایتی می گوید: تابلو نکن بابا. من همون سعیدم. بازیگر مهمان گیر نیاوردن گفتن من بیام به جای پدر فلانی نقش بازی کنم. و از این دست دیالوگ ها در "پاورچین" بسیار داشته ایم وحتی از پشت صحنه هم فیلمبرداری کردند و به عنوان یکی از قسمت ها پخش کردند و یکی هم در رابطه با سختی کار نویسنده بود که هرکس می آید و نظری می دهد. از مدیر شبکه و کارگردان گرفته تا بازیگران و تمامی دستیاران و تدارکات و حتی آبدارچی؛ اینکه طوری باید فیلمنامه بنویسد که دل همه را به دست بیاورد و صدای کسی در نیاید و از این موضوع  خیلی واضح و صریح در پشت صحنه از مهراب قاسمخانی فیلمبرداری کردند و فضای واقعی پشت صحنه را برای مردم به نمایش گذاشتند.

 

در سریال پاورچین مهران مدیری در نقش فرهاد برره، سحر زکریا در نقش مهتاب مهتابی، جواد رضویان در نقش آقا داوود برره، سیامک انصاری در نقش سپهر مهتابی و برادر زن و داماد فرهاد برره، سحر ولد بیگی در نقش شادی و همسر سپهر و خواهر فرهاد برره، محمدرضا هدایتی در نقش طغرل سرایدار خانه، سعید پیردوست در نقش آقای رئیس اینا ورئیس شرکت، ساعد هدایتی در نقش سعید و وحید مهین دوست هم در نقش وحید از همکاران شرکت فرهاد برره هستند.

 

در بسیاری از قسمت های این مجموعه به طور نامحسوس و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی سیاسی پرداخته شده که هوش سینمایی می خواهد تا متوجه حرف های پشت پرده مدیری بشوید. البته خود مدیری همچین اعتقادی در رابطه با سیاسی بودن کارهایش ندارد و جز این چیز دیگری هم نمی شود از زبانش انتظار داشت که خدای نکرده زبان سرخ و ... . مدیری در این سریال از جمله به مسائلی همچون پاچه خواری کارمندان و تشویق مدیران و رئسا به اینکار و ادامه ی پاچه خواریشان با دادن مرخصی و تشویقی های پی در پی اما در آن سمت قضیه کسانی که سرشان به کار خودشان است و کارشان را انجام می دهند و پاچه خواری نمی کنند نه تنها به دلیل درست کاری تشویق نمی شوند بلکه توبیخ و جریمه هم می شوند که در ادامه آن ها هم مجبور به پاچه خواری می شوند تا بتوانند لقمه نانی برای خانواده خود ببرند. از پاورچین که بگذریم می رسیم به مجموعه ی بعدی به نام "نقطه چین" که در سال 82 و 83 به کارگردانی مدیری ساخته شد و همچنین طراحی صحنه و لباس این مجموعه هم به عهده ی مهران مدیری بود. مدیری در این مجموعه نقش اردلان پشندی را بازی کرد که باز هم این سریال از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار شد تا این حد که سری دوم مجموعه "نقطه چین" هم ساخته شد و مدیری به ابراز احساسات و علاقه ی شدید مردم نسبت به این سریال این گونه پاسخ داد. این مجموعه از شبکه ی 3 سیما پخش شد و هر قسمت ٱن در حدود 30 الی 50 دقیقه می باشد. بازی  خاطره انگیز رضا شفیعی جم در این سریال کاری کرد که "نقطه چین" به یکی از بهترین پروژه های طنز تلویزیون تبدیل شد. این مجموعه همانند پاورچین به تهیه کنندگی حمید و مجید آقاگلیان بوده و بازیگران اصلی این سریال به این شرح است:

 

مهران مدیری(اردلان پشندی)، رضا شفیعی جم(بامشاد)، سحر جعفری جوزانی(منیژه)، سحر ولدبیگی(مژده)، سعید پیردوست(آقای پیردوست)، سیامک انصاری(کوروش)، محمدرضا هدایتی(ددی)، ساعد هدایتی(ساعد)، ساناز سماواتی، علی کاظمی، اصغر حیدری، شایان احدی فر، شیوا بلوریان، شقایق جودت و وحید مهین دوست.

 

داستان درباره ی یک آپارتمان است که از سه خانه تشکیل شده است  و یکی از خانه ها صاحبخانه آپارتمان یعنی سعید پیردوست در نقش آقای پیردوست و پسرش یعنی سیامک انصاری در نقش کوروش که مغازه ای نیز در نزدیکی دارند و مستاجر خانه دوم یعنی مهران مدیری در نقش اردلان است و همسرش سحر جعفری جوزانی در نقش منیژه و خانه سوم منزل باجناق مهران مدیری  ست یعنی رضا شفیعی جم که در نقش بامشاد پهن فر و همسرش سحر ولدبیگی در نقش مژده ایفای نقش می کنند. اردلان و بامشاد در یک شرکت همکار هستند و پدر زن آن ها رییس شرکت است. همچنین کوروش بعد ها با خواهر بامشاد یعنی بهنوش نیز ازدواج می کند. نویسندگان این سریال بسیار زیاد هستند و تیم نویسندگی قوی این سریال در محبوبیت این مجموعه بی دلیل نبوده است. پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، سروش صحت، محمدرضا آریان، شقایق دهقان، محسن چگینی و علیرضا ناظر فصیحی نویسندگان این مجوعه ی تلویزیونی می باشند. همکاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی و مهران مدیری همچنان ادامه یافت و روابط رفته رفته قوی تر می شد. این همکاری در سال 1384 هم ادامه یافت و نوروز همان سال در مدت ایام تعطیل سریالی با نام "جایزه بزرگ" پخش شد که موضوع آن درباره ی خانواده ایست که از نظر مالی وضع مناسبی ندارند. در همین هنگام یکی از آن ها به نام بیژن جمالی با بازی مهران مدیری خبردار می شود که در قرعه کشی بانک، برنده یک اتومبیل بسیار گرانقیمت شده است. او از شنیدن این خبر خوشحال می شود و برای گرفتن جایزه به بانک مراجعه می کند اما متصدی بانک به او می گوید که این اتومبیل را به طور مشترک با فرد دیگری در اراک به نام کامبیز باقی با بازی رضا شفیعی جم برنده شده است. از این زمان به بعد است که ماجراها و مشکلاتی آغاز می شود و همه سعی دارند سهم بیشتری از فروش ماشین ببرند که باعث ایجاد وقایع کمدی می گردد. این مجموعه 15 قسمتی بوده و طبق آمار مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 65 درصد بیننده داشته است و 78 درصد بینندگان آن را در حد زیاد و یا خیلی زیاد پسندیده اند. تهیه کننده این مجموعه حسن شکوهی بوده و نویسندگی این سریال را سروش صحت و محمدرضا آریان برعهده داشتند. بازیگران این سریال هم همان تیم قبلی به اضافه ی فلامک جنیدی، جواد رضویان، روشنک عجمیان، بهنوش بختیاری و ترلان پروانه هستند که به این مجموعه اضافه شدند. در آن سال ها نوروزهای هر سال شبکه 3 سیما به طور کامل در اختیار مدیری بوده و همه ساله مردم انتظار مجموعه ای جذاب و زیبا و مفرح را از وی داشتند. پس از نوروز 84 و اتمام سریال "جایزه بزرگ"، مدیری اقدام به ساخت سریالی کرد که پرطرفدارترین سریال تلویزیونی صدا و سیما لقب گرفت به نام "شب های برره"؛ که البته صحبت هایی از منطقه ای به نام برره و فرهنگ و آداب و رسوم آن در پاورچین شده بود که مدیری آن را به واقعیت تبدیل کرد. ساختن یک زبان جدا، لهجه، آداب و رسوم، یک منطقه ای به نام برره و کلا تمام مسائل مربوط به این سریال فقط و فقط از پس مهران مدیری بر می آمد. برره ای که خیلی ها مشتاق دیدن این منطقه بودند و اشتیاق فراوانی برای بیشتر آشنا شدن با این مکان خیالی در ذهن مدیری را داشتند که در پاورچین از آن بسیار حرف می زد و سخن می گفت. از پر مخاطب ترین سریال های مدیری شناخته می شود ودر ایران لنگه ای برای این مجموعه وجود ندارد. محتوای "شب های برره" کاملا سیاسی بوده و باز هم حرف هایش را به صورت غیر مستقیم به مردم منتقل می کرد که با کمی تیزهوشی به طور کامل سر ازکارش می توان در آورد و منظور و مقصودش را می شود فهمید. سبک این سریال درام و کمدی است که سرپرست نویسندگان این مجموعه پیمان قاسمخانی می باشد و باقی نویسندگان: مهراب قاسمخانی، سروش صحت، حمید برزگر، خشایار الوند، امیر مهدی ژوله، بهاره رهنما، محمدرضا آریان و محسن چگینی هستند که باز هم تیم نویسندگی بسیار قدرتمندی را تشکیل داده اند. شب های برره در 91 قسمت بوده و هر قسمت آن در حدود 43 دقیقه می باشد که هر شب از شبکه 3 سیما پخش می شد. شب های برره در هر قسمت داستانی را نقل می کرد که در روستای خیالی برره و در میان اهالی این روستا اتفاق می افتاد. پخش این مجموعه طبق روال معمول در شب های محرم متوقف شد اما در تاریخ 27 بهمن که قرار بود از سر گرفته شود در بخش خبری ساعت 22 شبکه 3 سیما اعلام شد که این مجموعه پایان یافته و قسمت های دیگری پخش نمی شود. برخی از اصطلاحات و کلمات و افعال ساخته شده توسط نویسندگان خالق روستای برره، تا چندین سال در زبان غیر رسمی کشور کاربرد داشت. وقایع این مجموعه در ایران در زمان رضا شاه اتفاق می افتد. البته در قسمت های مختلف اشاراتی به مسائل روز و مفاهیم امروزی وجود دارد و حتی اشاراتی به شخصیت های سریال های پیشین همچون نقطه چین و پاورچین دارند.

 

 در شب های برره مهران مدیری در نقش شیرفرهاد، سیامک انصاری در نقش کیانوش استقرار زاده، شقایق دهقان در نقش سحرناز برره، محمد شیری در نقش سالار خان، فلامک جنیدی در نقش شادونه خانوم، حسن شکوهی در نقش ببری خان، بهنوش بختیاری در نقش لیلون برره، سعید پیردوست در نقش سردار خان، فاطمه هاشمی در نقش شاخ شمشاد دوبرره، رضا شفیعی جم در نقش کیوون بالا برره، هادی کاظمی در نقش نظام دوبرره، ساعد هدایتی در نقش جان نثار برره، اصغر حیدری در نقش دکتر جکول، محمدرضا هدایتی در نقش طغرل، مختار سائقی در نقش سرجوخه، علی کاظمی در نقش بگوری برره، شایان احدی فر در نقش ملیجک برره، سید جلال طباطبایی در نقش تیمور قهوه چی و سر انجام احمد ایراندوست در نقش غول برره بازی می کنند.

 

در این مجموعه یک شخصیت خیالی به نام خرزو خان وجود دارد که هنگامی که نظام دوبرره گرد نخود مصرف می کرد و دچار توهم می شد خرزو خان را می دید. خرزوخان در زبان عامیانه به شخص نادیدنی، مخفی یا شخصی که وجود خارجی ندارد گفته می شود. در زبان مخصوص برره ای نوعی فعل به عنوان فعل معکوس وجود دارد که در آن گوینده در جمله ی خود دقیقا افعالی معکوس با نظری که می خواهد اعلام کند، انتخاب می نماید. مثلا اگر بخواهیم مهمانی را که در خانه است زودتر رد کنیم تا برود می گوییم تشریف داشته بیدید.این نوع فعل در واقع کنایه ای به تعارف که جزو ویژگی های خاص ایرانیان است و در آن فرد به دلایلی منظور واقعی یا درخواست حقیقی خود را به زبان نمی آورد است. همچنین در میان برره ای ها غیبت کردن، رشوه گرفتن و باج گیری امری زشت و ناپسند شمرده نمی شود که این خود کنایه ایست به کل جامعه که این روز ها خوب و بد جایشان با هم عوض شده و از بس همه این کار را انجام می دهند و رشوه گیر و رشوه بده شده اند که دیگر امری ناپسند به حساب نمی آید. در زبان برره ای به اول تمام افعال حرف "و" اضافه می شود و فعل سوم شخص جمع را هم به طوری خاص صرف می کنند. برای مثال می گویند ووی گولنزجگ!! لازم به ذکر است که خواننده ی تیتراژ این مجموعه نیز مهران مدیری ست که با صدای گرم و رسای خود در ابتدای سریال درکامل کردن همه جانبه ی این مجموعه و بی نقص بودن آن تاثیر بسزایی داشته است. او با این هنرنمایی به همگان ثابت کرد که صدای بسیار زیبایی هم دارد. پاییز سال 1385 مدیری تصمیم به ساخت سریال "باغ مظفر" گرفت. "باغ مظفر" به کارگردانی مهران مدیری از 13 آذر 1385 در قالب 45 قسمت 40 دقیقه ای از شبکه 3 سیما پخش شد و موضوع سریال در رابطه با دو خان است که در یک باغ باهم زندگی می کنند و دیواری، آن ها را از هم جدا ساخته است. وصلتی صورت می گیرد و آدم های جدیدی وارد این باغ می شوند که بر خلاف میل صاحبان آن، جور دیگری رفتار می کنند. تناقض های رفتاری اهالی باغ و آدم های تازه وارد، فضای غالب طنز باغ مظفر را تشکیل می دهد. اسامی بازیگران این سریال و نقش های آنان بدین شرح است:

 

مهران مدیری(مظفرخان/ راوی)، سیامک انصاری(کامران/ پدربزرگ مظفرخان)، محمدرضا هدایتی(منصورخان)، رضا شفیعی جم(قل مراد)، نادر سلیمانی(بردبار)، نصرالله رادش(حیف نان)، شقایق دهقان(نازی)، سحر جعفری جوزانی(فروغ الزمان)، بهنوش بختیاری(شیدا)، الیکا عبدالرزاقی(مهرناز)، هادی کاظمی(نیما/ پدر خان قلی خان)، علی لک پوریان(جمشید پورلک)، شایان احدی(شایان)، نگار پیل آرام(پسته)، محمد شیری(شهرام)، جواد عزتی(هومن)، مه لقا باقری(خانم انصاری)، حمید کاشانی(فرید)، سعید پیردوست(کامبیزخان)

 

توصیه می کنم که این سریال خودتان مشاهده کنید و اگر هم مشاهده نموده اید یکبار دیگر آن را تهیه کرده و به تماشای آن بنشینید. کارهای مدیری را هر چقدر هم که ببینید سیر نمی شوید. استراحت 2 ساله ی مهران مدیری با بازگشت شکوهمندانه ی او همراه شد. در سال 1387 با سریال "مرد هزار چهره" در عید نوروز، تکان شدیدی به خانه های مردم داد تا پس از چندین سال دوباره خنده را بر لب مردم بنشاند. اوج هنرمندی مهران مدیری در این سریال هویدا می شود و می بینیم که چطور به تنهایی می تواند خنده بر لب مردم بنشاند و این از هنر سرشار اوست. نویسندگان "مرد هزار چهره" به این شرح است: پیمان قاسمخانی سرپرست نویسندگان، مهراب قاسمخانی، خشایارالوند وامیر مهدی ژوله. این مجموعه طنز هرشب در ایام نوروز 1387 از شبکه 3 سیما پخش میشد. "مرد هزار چهره" عنوانی ست که در این داستان به مسعود شصتچی نقش اول فیلم به بازیگری مهران مدیری اطلاق می شود. مجید و حمید آقا گلیان  باز هم تهیه کنندگی این سریال را عهده دار می باشند. این سریال تلویزیونی که قرار بود در 15 قسمت 45 دقیقه ای پخش شود باز هم در طی سانسور های فراوانی که انجام شد تبدیل به 13 قسمت شد و در روز 13ام نوروز خاتمه یافت. این مجموعه روایتگر داستانی اجتماعی است و موقعیت های مختلفی را به تصویر می کشد که امکان دارد برای هر کسی رخ بدهد. نکته ی قابل توجه در این سریال تعداد لوکیشن های بسیار زیاد و تفاوت های فراوان با کارهای قبلی مهران مدیری است. بازیگران معروف این سریال به این شرح است:

 

علیرضا خمسه، پژمان بازغی،‌رضا فیض نوروزی، بهاره رهنما، سروش صحت، پرستو گلستانی، نادر سلیمانی، نصرالله رادش، غلامرضا نیکخواه، فلامک جنیدی، شقایق دهقان، الیکا عبالرزاقی، سعید پیردوست، ساعد هدایتی، علی لک پوریان، جواد عزتی، امیرحسین رستمی، سیامک انصاری و... .

 

شاید مسعود شصت چی هزار چهره، آقای مدیری ما باشد که خانواده های ایرانی به مقتضای حال راهی برایش گشودند تا قدم به محفلشان گذارد و یکی از اعضا گردد. تا با فراز و فرود هایش همراه شوند؛ و هنگامی که معصومانه خیره می شود و جدی ترین جملات را با حماقتی شیرین همراه می کند از خنده ریسه روند و تکه کلام هایش را با وسواسی خاص تکرار کنند. قرار بود این سریال با نام "اگه جای من بودین" پخش شود ولی اینگونه نشد و با همان نام اصلی خودش از روز اول عید پخش شد. همچنین حواشی فراوانی گریبانگیر این مجموعه شده بود که شنیدنی ست. برخی خبرگزاری ها اعلام کردند که ثبت احوال شیراز خواستار اعاده حیثیت و دریافت 21 میلیارد ریال به عنوان خسارت معنوی وارد شده به مجموعه ی ثبت احوال شیراز شده است. در این دادخواست به مواردی همچون سوء استفاده از موقعیت شغلی و شیادی و کلاه برداری و بی نظمی در ثبت احوال و فضای بی نظم و خارج از شأن اداری اشاره شده است که یک سایت غیر رسمی نیز این خبر را از سوی دادستانی شیراز تکذیب نموده است. یکی دیگر از حواشی این سریال سانسور قسمت های زیادی از این سریال بوده که منجر به کم شدن 2 قسمت از آن شده است. همچنین در تیتراژ پایانی سریال از محمدرضا حسینیان مجری معروف تلویزیونی شبکه 3 سیما به عنوان بازیگر که حضور افتخاری داشته است یاد می شود که نقش آفرینی وی نیز از صدا و سیما پخش نشد. لوگوی طراحی شده برای این سریال که در تیتراژ نهایی میتوان مشاهده نمود، مشابهی از لوگوی فیلم پدرخوانده بوده است. نوروز سال بعد یعنی سال 1388 با سریال "مرد دوهزار چهره" دوباره به خانه های مردم بازگشت و به نظر من آن پایان امپراطوری مهران مدیری در تلویزیون محسوب می شود. مرد دوهزار چهره دنباله ی مرد هزار چهره است که در سال 1387 پخش شده بود. علاوه بر بازیگران مشترک سری گذشته حدودا 40 بازیگر به این سری نیز اضافه شده اند. این سریال در 13 قسمت 42 دقیقه ای تولید شده است. که مدیری این بار در پنج موقعیت مختلف با افراد دیگری از جمله یک خلبان، یک سرمربی فوتبال و خودش(مهران مدیری) اشتباه گرفته می شود. نویسندگان این مجموعه امیر مهدی ژوله، مهراب قاسمخانی و خشایار الوند هستند. انتخاب موسیقی این سریال به عهده ی فرهاد مدیری فرزند مهران مدیری بوده است. در ابتدای سریال او را با مهران مدیری اشتباه می گیرند و بعد از خوشگذرانی به جای خودش، مجبور میشود خلبانی کند و یک هواپیما را تا شیراز ببرد که دچار نقص فنی شده و به تهران بازگشت. سپس به جای یک مربی فوتبال اشتباه گرفته می شود و مسائل پشت پرده ی فوتبال کشور را به نقد می کشد. بعد به طور اتفاقی باز هم از دست پلیس فرار کرده و وارد یک باند خلاف شده که خود را جادوگر جا زده اند و کف بینی و احضار روح می کنند. در این ماجرا همه متوجه نیروی فوق العاده ی وی در این کار می شوند اما او در حین فریب اشخاصی دستگیر می شود و به زندان می افتد. در پایان او را به روستایی در بدترین نقطه ی کشور به مدت 10 سال تبعدید می کنند که آن جا جایی نیست جز، برره! اینجا امپراطوری مهران مدیری به پایان می رسد چرا که پس از مسائلی که بین مدیری و صدا وسیما پیش آمد و مشکلات به وجود آمده، همکاری آن ها قطع شد و از آن به بعد صدا و سیما دچار کمبود شدید سریال و طنزی شد که به هیچ وجه کسی نمی توانست و هنوز هم نمی تواند جای او را پر کند. مدیری پس از آنکه مخالفت صدا و سیما را در رابطه با پخش سریال جدیدش به نام "قهوه تلخ" مشاهده نمود، تصمیم به ورود به شبکه ی خانگی گرفت تا همچنان در رکاب مردم باقی بماند و حرف دلش را که صدا و سیما آن را غیر قابل پخش می دانست را به مردم بزند. فروش فوق العاده ی این سریال در شبکه ی نمایش خانگی به حدی بود که مدیری اعلام کرد در همان قسمت های ابتدایی سود و پول سرمایه گذاری شده را به دست آورده و از مردم کمال تشکر را داشته و در ویدیویی این مطلب را بازگو کرد و از این که از روی دی وی دی ها کپی نکردند و اصل آن ها را خریدند بسیار ابراز خرسندی نمود.این سریال همچنین پرفروش ترین سریال نمایش خانگی نیز نام گرفت و در تاریخ ثبت شد.حال شما بیاندیشید اگر این اتفاق در صدا و سیما می افتاد چه پیش می آمد! خود بنده این سریال را خریداری کرده ام اما از خرید خود پشیمان شده ام چرا که من از سریال نیمه کاره و ناقص متنفرم! اواخر قسمت های قهوه تلخ بود که حتی جلوی پخش این سریال در شبکه نمایش خانگی را هم گرفتند و این سریال را هم ناقص کردند و نگذاشتند دو مجموعه ی پایانی این سریال به بازار بیاید. این سریال در سال 89 تولید شده بود که متاسفانه به سرانجام نرسید. نویسندگان مجموعه "قهوه تلخ" نیز یاران همیشگی مدیری یعنی امیر مهدی ژوله و خشایار الوند بوده اند. 102 قسمت 40 دقیقه ای از این سریال با هنرمندی بازیگرانی که در ذیل نام می برم پخش شده است:

 

مهران مدیری(بلوتوث)، سیامک انصاری(نیما/استاد تاریخ/مستشارالملک)، محمدرضا هدایتی(پادشاه/جهانگیر شاه دولو)، سحر جعفری جوزانی(رویا/دختر صدر اعظم/ناز خاتون)، سحر زکریا(لعبت الملوک/دختر پادشاه)، رضا فیض نوروزی(اعتماد الملک دیلمی/صدر اعظم)، برزو ارجمند(برزو خان/سپهسالار اداره پیشمرگان)، بیژن بنفشه خواه(بیخودی الملک/پسر صدر اعظم)، آرام جعفری(کاترین/سوگلی)، الیکا عبدالرزاقی(فخرالتاج/زن پادشاه)، نادر سلیمانی(رستم/سرآشپز/اداره امیال مبارکه)، فلامک جنیدی(کبوتر/زن سرآشپز)

 

 پس از سال ها بار دیگر مهران مدیری در یک سریال حاضر به ایفای نقش شد که خود کارگردان آن نبوده است. سریال "قلب یخی" به کارگرانی سامان مقدم که در شبکه نمایش خانگی حضور داشت و متأسفانه مدیری در این مجموعه دچار سانحه شد و انگشت کوچک دست راستش قطع شده بود. که تا مدت ها از دستکش مشکی برای پوشش دستش استفاده می کرد تا از دیده ها پنهان شود و سرانجام پس از زیر تیغ بهترین جراحان رفتن، انگشتش به حالت تقریبا طبیعی بازگشت و ترمیم شد. جدایی مدیری و صدا و سیما همچنان ادامه یافت و مدیری دیگر سراغ تلویزیون نرفت و کارش را در شبکه نمایش خانگی ادامه داد. وی در سال 1391 با ساخت سریال "ویلای من" بمب دیگری را در ایران ترکاند و موجی از خوشحالی طرفدارانش را فرا گرفت. در این مجموعه به عنوان بازیگر، کارگردان، طراح صحنه و لباس و تهیه کننده حضور داشت که باز هم قدم های شجاعانه و بلند پروازانه اش را با هم برداشت و اکثر مسئولیت های سریال را به تنهایی عهده دار شد. سریالی که برای مدیری بسیار حیثیتی بود چرا که سریال "قهوه تلخ" برایش سابقه ی خوبی به جای نگذاشته بود و مقصر هم خود مدیری نبوده و دستگاه های اجرایی مقصر این ماجرا بوده اند و دود این ها فقط در چشم مهران مدیری می رفت که همینطور هم شد و به قیمت آبروی رفته ی مدیری تمام شد. این مسئله واقعا باعث رنجش تماشاگران و مخاطبان سریال های مدیری و به خصوص قهوه تلخ شده بود که باید در این سریال جبران می کرد و برای اشتباه نمودن در سریال ویلای من اصلا جایی باقی نمانده بود و هرجور که میشد باید به بهترین شکل ممکن این سریال را به اتمام می رساند و دل هوادارانش را شاد می نمود. نویسندگان "ویلای من" امیرمهدی ژوله و خشایار الوند هستند. این مجموعه به زبان های ترکی و کردی هم دوبله شده و به این زبان ها نیز اهمییت داده شده است. این سریال مدیری در 40 قسمت 40 دقیقه ای تولید و پخش شده است و توزیع کننده ی آن گلرنگ رسانه بوده است. این سریال نخستین سریال ایرانی است که با دوبله ترکی و کردی و به همراه زیرنویس فارسی، عربی، ترکی و کردی عرضه شده است. تصویربرداری سریال ویلای من اواخر پاییز 1391 آغاز شد و در هفته پایانی اردیبهشت 1392 به پایان رسید اما این مجموعه در جذب مخاطبان نتوانست به موفقیت قهوه تلخ دست پیدا کند. بازیگران این سریال بدین شرح است:

 

مهران مدیری(ارسلان مشکات/گارسون رستوران)، سیامک انصاری(هدایت/پیک موتوری، جائل سابقه دار اسناد و مدارک)، برزو ارجمند(فرید فتاحی/مسئول تاسیسات و امور فنی ویلا)، کمند امیرسلیمانی(روح انگیز/سرآشپز ویلا، دستیار آلبرت)، رابعه اسکویی(مهین/آشپز ویلا)، امیرکاوه آهنین جان(هلاکو منفرد/همسر شعله)، بهار ارجمند(شعله مشکات/خواهر جمشید)، افسانه چهره آزاد(منیژه/همسر سابق ارسلان)، پانته آ رهنمون(مژده/دختر روح انگیز)، ماندانا سوری(سی سی/همسر جمشید مشکات)، الیکا عبدالرزاقی(هلیا/همسر مرحوم هرمز مشکات)، رضا فیض نوروزی(آلبرت/سرپیشخدمت ویلا)، مهدی فقیه(دکتر مشیری/دکتر ارباب مشکات)، محسن قاضی مرادی(فیضی/پیشکار ارباب مشکات)، هادی کاظمی(خاتون آبادی/طلبکار ارباب مشکات)، مریم کاویانی(هما رنجبر/همسر محسن مشکات)، علی لک پوریان(محسن مشکات/برادرزاده ارباب مشکات)، عارف لرستانی(عارف خاتون آبادی/پسر کارگر سابق کارخانه پروفیل مشکات)، نگین معتضدی(هنگامه مهاجر/وکیل ارباب مشکات)، غلامرضا نیکخواه(جمشید مشکات/برادرزاده ارباب مشکات)

 

داستان ویلای من درباره پیرمردی 90 ساله و پولدار است به نام آقای مشکات که قرار است به زودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همه ی آن ها فوت کرده اند. وکیل درستکار وی که نگین معتضدی ست به دنبال وراث واقعی او می باشد که به طور اتفاقی ارسلان که مهران مدیری ست و هدایت که سیامک انصاری ست که در یک رستوران کار می کنند متوجه این ماجرا می شوند و تصمیم می گیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی می کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار باسابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است. بعد از آن سریال مدیری یک مجموعه ی جدید با سبکی جدید به نام "شوخی کردم" در سال 1392 کلید خورد که بسیار متفاوت با کارهای دیگرش بود و کاملا صریح و شفاف حرفش را به عنوان مجری در جلوی دوربین زد و دیگر خبری از انتقال غیر مستقیم پیام هایش به مخاطبانش نبود که پشت پرده سخن بگوید. این مجموعه با حضور بیش از 67 نفر از چهره های مطرح طنز ایران در بیست سال گذشته آغاز شد. این مجموعه ویدئویی به کارگردانی مهران مدیری ست و در قالب طنز آیتمی با سرمایه گذاری موسسه فرهنگی گلرنگ رسانه تولید شد که در سریال های پی در پی مدیری شاهد این بوده ایم که این موسسه فرهنگی سرمایه گذار کارهایش بوده است. این مجموعه دارای 24 قسمت بوده که هر قسمت در حدود 80 دقیقه می باشد. نویسندگان این سریال: خشایار الوند، امیر مهدی ژوله، حمید برزگر، الهه زارع نژاد، مهران مدیری، رضا شفیعی جم، امیر وفایی، محمد صفاجویی و مسعود مرعشی هستند. بازیگران معروف و طنز پردازان "شوخی کردم" بدین شرح است:

 

مهران مدیری، سیامک انصاری، مهران غفوریان، جواد رضویان، رضا شفیعی جم، نادر سلیمانی، لاله صبوری، نصرالله رادش، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، ساعد هدایتی، عارف لرستانی، سحر ولدبیگی، نیما فلاح، سپند امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی و شبنم فرشادجو.

 

در مجموعه ی شوخی کردم، کلیپ های طنز در محیط ها و قالب هایی خاص همچون اتاق عمل، آدم های اولیه، متهم و بازپرس، اخبار، نقد ادبی، مشاور خانواده، گزارشگر تلویزیونی، تبلیغات و تماس مردم با رادیو اجرا شد. یکی از ویژگی های این مجموعه نمایش نوازنده های در حال اجرا با ساز های مختلف است که در میان کلیپ های نمایشی این مجموعه به صورت بی کلام در حال نواختن ساز موسیقی هستند. مجموعه شوخی کردم در هر سری در یک دی وی دی دو قسمت را در بر می گیرد که هر دو قسمت بر یک موضوع متمرکز است. علاقه ی اینجانب هم به سریال شوخی کردم به حدی زیاد بود که به محض پخش سریال در همان ساعات ابتدایی پخش "شوخی کردم" بلافاصله آن را می گرفتم و مشغول به تماشای آن می شدم و وقت را هدر نمی دادم. واقعا از این سری سریالش از صمیم قلب خوشم آمد چرا که باز هم یک کار نو و تازه انجام داد و یک کار تکراری و حوصله سر بر و روتین نبود که مانند بقیه کار ها باشد. بعد از سالیان سال مثل اینکه مدیری دلش برای مجموعه های آیتمی گذشته اش تنگ شده بود که باز سراغ این سبک سریال آمده و موفقیت بسیاری در این مجموعه هم نیز داشته است و کم کم داستان تلخ "قهوه تلخ" از ذهن ها در حال از بین رفتن است و دیگر فراموش می کنند که چنین تجربه ای را مدیری پشت سر گذاشته است. بعد از گذشت 6 سال از جدایی مهران مدیری باصدا و سیما و تلویزیون بالاخره در واپسین لحظات سال 92 در برنامه 3 ستاره که احسان علیخانی مجری این برنامه بود، مهران مدیری جلوی لنز دوربین صدا و سیما آمد و شگفتی ساز شد. آشتی دوباره وی با تلویزیون بهترین عیدی برای مردم در آخرین لحظات سال 92 بود. قراردادی با مدیری بسته شد که قرار شد یک سریال 90 قسمتی به نام "اتاق عمل" از عید سال 94 شروع کند و از شبکه ی 3 سیما پخش شود که در ماه های آخر با تغیراتی در فیلمنامه مواجه شد و اسم این سریال به " در حاشیه" تغییر پیدا کرد.این مجموعه راجع به پزشکان و پرستاران و پرسنل بیمارستان است که مدیری حقایقی را برملا می کند که بسیار دیدنی می باشد و تمامی پیام های این مجموعه واقعیت داشته چرا که بلافاصله از ابتدای تولید این سریال با اعتراض شدید جامعه ی پزشکی مواجه شد و دست به تظاهرات بزرگی زدند و شروع به امضا کردن تومار کردند و صدا و سیما را به شدت تحت فشار قرار دادند. نویسندگان این مجموعه را امیر مهدی ژوله، خشایار الوند، الهه زارع نژاد، امیر وفایی، امیر برادران و امیر عباس پیام تشکیل می دهند. 26 قسمت از این سریال توانسته در شبکه 3 پخش شود که از قبل برنامه بر این اساس بوده است که 30 قسمت باشد. هر قسمت  سریال "در حاشیه" هم در حدود 40 دقیقه می باشد و تهیه کننده ی این مجموعه حمیدرضا مهدوی می باشد. سریال "در حاشیه" چهارمین سریال مهران مدیری در دهه ی 1390 و اولین سریال او پس از بازگشت به تلویزیون است که با استقبال فراوان و گسترده ی مردم مواجه شد تا جایی که بازتاب های آن در واکنش های مردم به مذاکرات هسته ای هم راه یافت. هومن صحرایی در یک رشته ی خاص پزشکی مربوط به خون که در کشور کمتر به آن پرداخته می شود، متخصص است و در شرایطی ست که در پست بیمارستانی خود هیچ مراجعه کننده ای ندارد. او که فردی متعهد و متخصص است برای رفع بیکاری خود به اورژانس سرکشی می کند و به دلیل تخلف یک پزشک با او درگیر می شود و همین باعث می شود تا از کار بی کار شود. شرایط مالی وی بسیار نابسامان است و مجبور به فروش کتب دانشگاهی خود شده و اتفاقی استاد دانشگاه خود را در خیابان حین فروختن کتاب می بیند و استادش پیشنهاد مدیریت یک بیمارستان را به او می دهد به نام "در حاشیه" که تمام داستان و قضایا و اتفاقات در همین بیمارستان حاشیه رخ می دهد. بازیگران سریال در حاشیه بدین شرح است:

 

مهران مدیری(جراح پلاستیک)، سیامک انصاری(رئیس بیمارستان حاشیه)، جواد رضویان(مالم بیمارستان حاشیه)، مهران غفوریان(پزشک با تخصص امعاء و احشاء)، محمدرضا هدایتی(نگهبان بیمارستان)، عارف لرستانی(بیمار لرستان)، سحر زکریا(نامزد بهروز)، نصرالله رادش(مسؤل داروخانه)، فلامک جنیدی(پرستار اورژانس)، آرش نوذری(پزشک اورژانس)، سپند امیرسلیمانی(مسؤل پذیرش)، غلامرضا نیکخواه(مسؤل سردخانه)، علی لک پوریان(فیزیوتراپ)، شبنم فرشادجو(خواهر هومن)، علی اوجی(وکیل وکتر کاشف)، ماندانا سوری(سرپرستار)، پروین قائم مقامی(مادر بهروز)، ساعد هدایتی(صندوق دار).

 

و حال می رسیم به واکنش هایی که  نسبت به این سریال نشان داده شد. در آذر 1393 اخباری مبنی بر احتمال توقف ضبط سریال منتشر شده و ضبط  این سریال به مدت 20 روز متوقف شد. می پرسید دلیل؟ با رخداد تغییرات مدیریتی جدید در سازمان صدا و سیما و انتصاب علی اصغرپور محمدی به عنوان معاون سیما در 26 آذر ماه 1393 اعلام شد ساخت سریال متوقف شده است تا در فیلمنامه، قسمت هایی از آن بازنگری شود. سرانجام در اسفند 1393، در پی جلسات مشترک بین صدا و سیمای وزارت بهداشت، با اعمال تغییراتی در فیلمنامه ی این مجموعه، فیلمبرداری آن پیگیری شد. پس از توقیف ساخت سریال با مخالفت سازمان نظام پزشکی به دلیل نمایش رفتارهای خلاف قانون پزشکان در این سریال، و تصمیم مجدد سازمان صدا و سیما به ساخت سریال با جرح و تعدیل مضمون، مدیری در اینستاگرامش خبر از نمایش این سریال داد و گفت که احتمالا نام این سریال "دکتر" خواهد بود. اما صدا و سیما در اسفند 1393 تیزرهای این سریال را با نام "در حاشیه" پخش کرد و با نام "دکتر" مخالفت کردند. قرارداد پخش آن از شبکه تهران نیز لغو و با شبکه سه منعقد شد. خشایار الوند، نویسنده اصلی این سریال در گفتگو با هفته نامه مثلث گفت که اصرار وزارت بهداشت بر توقف پروژه تا حدی بود که حاضر شدند از بودجه بهداشت کشور پول داده و خسارت توقف پروژه را بپردازند و جلوی تولید و پخش آن را بگیرند. اما مهران مدیری و تیمش پاک تر از این حرف هاست که رشوه قبول کند و کنار بکشد و هنرش را به پول بفروشد. باز هم مدیری و تیمش ثابت کردند که به مردم همچنان اعتقاد دارند و مهم ترین اصل برای آن ها مخاطبانشان می باشند. تهدید به تجمع از سوی سازمان نظام پزشکی بعد از این پیشنهاد رشوه صورت گرفت. به جز دو نامه اعتراضی علیه سریال "در حاشیه" که یکی منجر به تغییرات اساسی در محتوی سریال شد، رئیس این سازمان در 14 فروردین 1394 نامه دیگری به رئیس سازمان صدا و سیما نوشته و خواستار جلوگیری از پخش سریال شد. همچنین سایت نظام پزشکی اقدام به نظر خواهی از پزشکان برای شرکت در تجمع علیه سریال کرد. اما در 18 فروردین 1394 حسن قاضی زاده هاشمی(وزیر بهداشت) در حاشیه مراسم تودیع و معارفه معاون آموزشی این وزارتخانه همکاران خود را به پرهیز از حاشیه سازی و پرداختن به کارهای مهمتر توصیه کرد. لپ کلام اینکه وزیر بهداشت اعلام کرد دست از این مسخره بازی ها بردارید و به کار اصلیتان و وظیفه تان یعنی طبابت بپردازید تا اینکه به دنبال حواشی باشید و به ساختن حاشیه های مختلف فکر کنید. وزیر بهداشت که اینگونه اعلام کرد، سازمان صدا و سیما هم که فیلمنامه را تایید کرده بود پس دیگر هیچ مشکلی برای پخش این سریال وجود نداشت اما همیشه نمی دانیم از کجا ناگهان دست های پشت پرده می آید و همچون طوفانی همه چیز را از بین می برد. آرش نوذری که در نقش نوشین عادل در این سریال است، در این رابطه گفته که تا چه زمانی فیلمبرداری ادامه پیدا می کند نمی دانم چون شراط واقعا دشوار شده و اصلا مطلوب نیست و خوشبین نیستم که سریال تا پایان پخش شود.آرش نوذری در ادامه می گوید ما با ترس و لرز فیلم برداری می کنیم چون افرادی هستند که چوب لای چرخ ما می گذارند و دست از سر سریال بر نمی دارند. درباره اعتراضات به چنین تولیدات سینمایی یا تلویزیونی، بی بی سی فهرستی از مجموعه های قبلی مثل مرد هزار چهره که با شکایت اداره کل ثبت احوال استان فارس مواجه شده بود همانطور که در بالا به این مسئله اشاره کرده بودم. در سریال در حاشیه بسیاری از صحنه هایی که سپند امیرسلیمانی بازی کرده است را از سریال حذف کردند. دقیقا همانکاری با مرد هزار چهره کردند و 2 قسمت ازآن را زدند، این بار دو برابر گذشته عمل کردند، یعنی باعث پخش نشدن 4 قسمت از این سریال شدند. برخی از بازیگران همچون سحر ولد بیگی، نیما فلاح، الیکا عبدالرزاقی و رامین ناصر نصیر با اینکه اسامی آن ها هر شب در تیتراژ وجود داشت و هر شب اسمشان را مشاهده می کردیم اما در حاشیه تمام شد و ما هیچ بازی از این عزیزان دز این مجموعه ندیدیم. چرا که آن قدر سریع این سریال توقیف شد که حتی وقت به بازی به این بازیگران برای بازی نرسید. مدیری اعلام کرده بود که در سه فصل 30 قسمتی قرار است این مجموعه را کار کند اما نگفته بود که قرار است هر فصل موضوع جداگانه ای برای خودش داشته است. منظور مدیری از فصل های دیگر موضوعات متفاوت در همین بیمارستان حاشیه بوده که حال با توقیف این مجموعه مجبور به ساخت مجموعه ای در رابطه با زندان و زندانی می باشد به کل باید "در حاشیه" را فراموش کند. از جوش و خروش جامعه ی پزشکی کاملا می شد فهمید که از زدن حرف حق به جوش آمده اند و تحمل شنیدن این حقیقت ها را ندارند و تمام سعیشان را می کنند تا به هر شکلی که شده این سریال را از کنداکتور صدا و سیما حذف کنند. به گفته ی خود مهران مدیری سریال "در حاشیه" اگر آنطور که می خواهد پیش برود بهترین مجموعه اش می شود، حتی از سریال های قبلی جذاب تر خواهد شد اما آن طور که می خواست پیش نرفت. تا جایی که دیدیم و سریال پخش شد، همان گونه که مدیری می گفت جزو بهترین سریال هاست و بسیار پر مخاطب و کمدی وار قسمت به قسمت پیش می رفت و پیشرفتهای خوبی در سریال دیده می شد. اگرچه بعضی قسمت ها رو به لودگی و مسخره بازی آورده بود اما تا سریال جا بیافتد زمان می خواست که خیلی زود این سریال جای خودش را پیدا کرد. بالاخره پس از 6 سال بازگشت به صدا و سیما کمی این مسائل عادی ست. هنوز بسیاری از بازیگرانی که اسامی آن ها را در تیتراژ می خواندیم به سریال اضافه نشده بودند که خبر توقیف این سریال به گوش رسید و دستور فوری برای جمع کردن هرچه سریع تر سریال "در حاشیه" صادر شد، به گونه ای که حتی خود مدیری هم متوجه نشد که چطور قسمت آخر را در قسمت 26ام جای داد و یک سریال 90 قسمتی را در کمتر از 30 قسمت به پایان رساند. همانند سریال قهوه تلخ مدیری که در شبکه نمایش خانگی جلوی آن گرفته شد؛ این بار در تلویزیون سریال "در حاشیه" به حاشیه کشیده شد و جزو جنجالی ترین سریال های مدیری به حساب می آید. این بار به دلیل محتوی واقعی و حرف حق درباره ی حقیقت بیمارستان ها و پزشکان، جلوی پخش این این مجموعه گرفته شد تا بار دیگر این هنرمند را به حاشیه ببرند و چوب لای چرخ حرفه و کارش بگذارند. حال قرار است بعد از ماه محرم و صفر سری جدید سریال در زندان باشد، چرا که فیلمنامه به کل عوض شده و همه ی برنامه های مدیری به هم ریخته  اند، فقط بخاطر راضی نگاه داشتن عده ای چاقو به دست و به اصطلاح دکتر.

مدیری رابطه خوبی با فیلم های سینمایی ندارد و همیشه از او سریال های متعدد دیده ایم تا فیلم سینمایی. برای همین فیلم های این شخصیت که انگشت شمارند در اینجا با ذکر سال تولید و کارگردان ها به آن ها اشاره ای کوچک می کنیم:

 

دستیار طراح صحنه در فیلم "دیگه چه خبر!؟" به کارگردانی تهمینه میلانی  در سال 1372

بازیگری و بازیگردانی در فیلم "توکیو بدون توقف" به کارگردانی محمدرضا هنرمند در سال 1373

بازیگری در فیلم "همیشه پای یک زن در میان است" به کارگردانی کمال تبریزی در سال 1386

بازیگری در فیلم "دایره زنگی" به کارگردانی پریسا بخت آور در سال 1386

صداپیشگی در فیلم "تهران 1500" به کارگردانی بهرام عظیمی در سال 1390

بازیگری در فیلم "پل چوبی" به کارگردانی مهدی کرم پور در سال 1390

 

تعداد فیلم های مهران مدیری حتی دو رقمی هم نشده اند و تک رقمی باقی ماندند. همان طور که علاقه ای به فیلم های سینمایی ندارد و به ساخت سریال علاقه ی بسیاری دارد. نکته ی قابل توجه در رابطه با این کارگردان این است که تا به امروز مدیری هیچ فیلم سینمایی را کارگردانی نکرده است و هیچ میلی هم به این کار از خود نشان نداده است. دلیل این امر شاید یک علاقه ی شخصی باشد و شاید هم دلیل منطقی دیگری داشته باشد. اما در هر حال عجیب است که در همچین سطحی از بازیگری و کارگردانی باشی ولی هیچ علاقه ای در زمینه ی ساخت فیلم سینمایی از خود نشان ندهی! امروزه اکثر هنرمندان به محض پا گذاشتن در عرصه ی کارگردانی، بلافاصله سعی در ساخت فیلم سینمایی می کنند تا ساخت سریال. شاید بتوانیم بگوییم مدیری برای ساخت فیلم های سینمایی علاقه ای ندارد چون ساخت سریال چندین برابر فیلم برایش سود آور بوده و همچنین برایش آسان تر از ساخت فیلم سینمایی است و البته این روزها بازار سینما آن قدر خراب و کم تماشاگر شده است که ساخت فیلم این روزها نوعی ریسک هم محسوب می شود. به نظر من بهترین فیلم سینمایی مدیری "پل چوبی" بوده که علاوه بر زیبایی بازی او، خود فیلم بسیار بسیار حرفه ای و تک تک لحظه های آن حساب شده بوده و همچنین فوق العاده چاشنی درام و عاشقانه را با هم آمیخته اند و هر کدام از بازیگران را همچون پازل دربهترین جای خودش قرار دادند که این موضوع باعث تحت تاثیر قرار دادن مخاطب از جمله خود من شده است و این فیلم در ذهن من تا ابد باقی خواهد ماند، که حتی با فکر کردن به این فیلم و حتی اسم فیلم ناخودآگاه احساس نوستالژی درونی انسان برانگیخته می شود و آدم را به جاهایی می برد که انسان از این همه قدرتی که درون این فیلم نهفته است حیرت می کند. از فیلم و سریال که بیاییم بیرون و اگر به زندگی شخصی مهران مدیری بخواهیم بپردازیم حرف زیادی برای گفتن نداریم. چرا که اولا مهران مدیری بر خلاف دیگر بازیگران و هنرمندان که غرق در حاشیه و انواع و اقسام اتفاقات مختلف و ازدواج مجدد و طلاق هستند، وی زندگی سالم و و بسیار پاکی را برگزیده و مثل بسیاری ازانسان ها مثل آدم دارد زندگیش را می کند و خانواده و فرزندانش را دوست دارد و بسیار خانواده دوست و برای خانواده اش ارزش زیادی قائل است. متتاسفانه اگر اکنون سری کوچک به زندگی بازیگران امروزی بزنیم یا در شرف جدایی هستند یا جدا شده اند و یا با همسر چندمشان در حال زندگی هستند. نکته ی جالب اینجاست که که چرا این آدم ها از اول ازدواج می کنند وقتی قرار است چند وقت بعد همانند فیلمنامه ها با شخص دیگری باشند و این روند همچنان ادامه پیدا می کند؟ افرادی همچون فرزاد حسنی، آزاده نامداری، رامبد جوان، محمدرضا شریفی نیا، بهاره افشاری و خیلی دیگر از بازیگران اینگونه زندگی دارند. هرچند خیلی ها با نام بردن اسم بازیگران مشکل دارند اما من کاملا رک و شفافم و از سانسور کردن به شدت بدم می آید و همه چیز حقیقت و درستش خوب است و نه سانسور کرده اش. مهران مدیری زندگی ساکت و آرامی دارد و همسر وی در کمتر جایی دیده شده و یا بهتر است بگوییم اصلا دیده نشده. مدیری دو فرزند دارد به نام های فرهاد و شهرزاد. اگر دقت کرده باشید در بسیاری از کارهای مدیری در سال های اخیر نام فرهاد مدیری در تیتراژ سریال هایش به عنوان انتخاب کننده و سازنده ی موسیقی برای سریال های پدرش به چشم می خورد. جالب اینجاست که در هیچ یک از سریال های مدیری پسرش را مشاهده نمی کنیم که بازی کند. اگر من جای پسر مدیری بودم یک لحظه هم تلف نمی کردم و در تمامی سریال ها بازی می کردم و رفته رفته در کنار بهترین هنرمندان ایران تجارب فراوانی را کسب می نمودم. شباهت فرهاد با پدرش بسیار زیاد است، همان جمله ی معروف فتوکپی برابر اصل گفتنش کفایت می کند. از آنجایی که درباره ی بازی نکردن و کم بازی کردن مدیری در فیلم های سینمایی صحبت کردم مسلماً جوایز مربوط به فیلم های سینمایی او هم خود به خود کاسته می شود و از آنجایی که در ایران همانند کشورهای دیگر جشنواره هایی مخصوص سریال ها و فیلم های تلویزیونی به صورت جدّی وجود ندارد تا بین سریال ها هر سال بهترین را انتخاب کنند و به آن جایزه بدهند، از این رو در این بخش هم به صورت کاملاً رسمی جایزه ای به مدیری تعلّق نمی گیرد اما افتخارات او عبارتند از:

 

نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم "همیشه پای یک زن در  میان است"

برنده ی تندیس حافظ سال 1386

تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیون برای سریال "مرد دوهزارچهره" و "قهوه تلخ" در سال 1390

نشان خلاقیت هنری در سال 1386

بهترین خواننده ی تیتراژ و بهترین کارگردان طنز در سال 1384

 

همچنین مهران مدیری به پاس انجام فعالیت های هنری و انسانی دارای دکترای افتخاری از دانشگاه لیبرتی آمریکا واقع در در لس آنجلس است که درسال 2011 طی مراسمی به وی تقدیم شد که مدیری به دلیل مشغله کاری و ضبط مجموعه قهوه تلخ نتوانست در مراسم حضور پیدا کند و با واسطه، این مدرک از آمریکا به ایران آمد و به دستش رسید.هرچند این جوایز معلوم نیست از کجا و طی چه مراسم و چه جشنواره ای به مدیری تقدیم شده و یا اصلا تندیس به وی در رابطه با بهترین کارگردان طنز برای مثال داده شده یا خیر؟ اما هر آنچه که هست خب از هیچ بِه است. جالب است درباره کودکی مدیری بدانید که او دوستان زیادی نداشته و احساس تنهایی می کرد. از کودکی به خواندن کتاب های عجیب و غریب و حتی فلسفی علاقه داشت و با دقّت مطالعه می کرد. درست مثل خودم مدیری هم از ریاضیات متنفّر است و هیچ دلیلی برای خواندن ریاضیات نمی بیند و فقط در حدود جمع و تفریق را مفید می داند و هر چیز جز این را بیهوده و بی فایده می داند. در فیزیک و جبر و درس هایی که درون آن ریاضیات بوده هم موفق نبوده و تقریبا میشه گفت شباهت های بسیاری بین من و مهران مدیری تا اینجای کار وجود دارد.

بهاره رهنما همسر پیمان قاسمخانی که در سریال های مدیری نویسندگی هم انجام داده و در "مرد هزار چهره" هم بازیگر سریالش بوده است، مدیری را تلخ ترین آدمی می داند که در طول عمرش دیده است. امیدواریم این جمله به ضرر پیمان قاسمخانی تمام نشود و باعث قطع رابطه آن ها نباشد! البته این تلخ بودن را خود مدیری هم قبول دارد و حتی در اینکه چهره ی تلخی را داراست، این مسئله را تایید می کند و می گوید: که "در بیش ترمواقع غمگین بودنم بر شاد بودنم می چربد و این غم اگر به جاهای ناجور کشیده نشود چیز خیلی بدی نیست و حتی منشا خلاقیت هم می تواند باشد." جمله ای می گوید که باز هم همانند پیام های مفهومی سریال هایش از درون و مغز جمله یک هسته ی سیاسی و اجتماعی می توان یافـت و آن جمله این است:

"ظاهرا در شرق برای غم نسبت به شادی اصالت بیشتری قائلند."

شاید خیلی ها باورشان نشود اما حقیقت دارد که مهران مدیری به مدت 3 سال در جبهه از کشورش دفاع کرده و برای مردمش جنگیده است. این برخلاف پرستیژ و چهره ی اکنون اوست که حتی شاید خودش هم باورش نشود که زمانی در جبهه حضور داشته است. خانواده ی مدیری یعنی مادر ایشان بسیار مذهبی بوده و هر پنج شنبه مادر آقای مدیری در جلسات قرآنی شرکت می کند و امکان ندارد که چادر از سرش بیافتد و در کل، خانواده ی کاملاً مذهبی دارد. متأسفانه پدر مهران در اثر سکته از دنیا رفت. مراسم خاکسپاری آن مرحوم بسیار شلوغ و پرجمعیت برگزار شد و این نکته شایان ذکر است که تمامی اقوام مدیری هم که در مجلس حضور داشتند کاملا مذهبی بوده اند و این ها دقیقا برعکس چیزهایی ست که این روزها از مدیری می بینیم.البته منظور من بد برداشت نشود، منظور من این است که خیلی در گیر و دار این مسائل مذهبی نیست و همین مسئله شاید درک این حقایق را برای خیلی ها دشوار سازد که چطور این شخصیت همان بوده و این حرف ها حقیقت دارد؟

شهرام شکیبا مجری تلویزیون، مهران مدیری را همچون چلوکباب کوبیده زعفرانی می داند. کسی در دنیا وجود ندارد که شناسنامه ایرانی داشته باشد و چلوکباب کوبیده زعفرانی دوست نداشته باشد. مدیری دقیقا حکم همین کباب کوبیده را برای هر ایرانی دارد. شاید هیچکس این موضوع را نداند که  سبک مورد علاقه ی خود مهران چیز متفاوتی ست از سریال هایی که طی سالیان سال از او می بینیم. سبک مورد علاقه ی مهران به گونه ایست که کمدی و طنز وجود داشته باشد اما در کنار همین طنز، تلخی های زندگی هم نشان داده شود و تلخی و طنز در کنار هم را دوست دارد. شنیده ایم که آن که می خندد غمش بی انتهاست، حرفیست کاملا درست. چرا که کافیست اندکی تأمّل در شخصیت مدیری داشته باشیم تا متوجه این موضوع شویم. حتی خودش هم به صراحت اعلام کرده  که، بیشتر موج های غم در اطرافش وجود دارد تا موج های شادی. مدیری اساساً دارای یک شخصیت درونگرا می باشد و از نگاه من جزو اندک شخصیت های محبوب من است که تمام کارهایش را دنبال کرده و همیشه پیگیر کارهایش بوده ام، هستم و خواهم بود. طوری که در تمام وقت های آزادم مشغول دیدن سریال های مدیری که در گذشته نتوانسته ام ببینم، هستم. به نظر من هم بهترین سریال مدیری "شبهای برره" است و خود مدیری هم بر همین عقیده است که برره برای او تجربه ای کاملا متفاوت بوده چرا که یک خلاقیّت تمام عیار یک هنرمند را به رخ کشیده است و یک فرهنگ، ادبیّات، لهجه، گویش و یک منطقه را به وجود آورده و از حالت روتین دیگر سریال ها درآمده و سبک جدیدی را به وجود آورد که تا کنون بعد از مدیری کسی حاضر به انجام چنین کاری نشده و در واقع هیچ کارگردانی جرأت انجامش را نداشته و این نشان دهنده ی تک بودن این کارگردان و بازیگر در حرفه ایست که بسیاری در آن ادعای بهترین بودن دارند اما به گرد پای مدیری هم حتی نمی رسند و به هیچ وجه جرأت ریسک و بلند پروازی مدیری را ندارند.

کسانی که اغلب کارهای مدیری را دیده باشند می دانند که او علاقه ی بسیاری به ساخت کارهای تقریبا سیاسی دارد و از همین رو در فیلم "پل چوبی" با کمال میل حاضر به همکاری شد و نقش یک استاد را بازی کرد. و همچنین دیالوگ های ماندگاری در این فیلم از خودش به جا گذاشت که بر خلاف خط قرمز های جمهوری اسلامی ایران بوده و بعید بود که بتواند اکران شود و به راحتی در نمایش خانگی نیز پخش شود. البته هرچند در زمان اکران این فیلم حواشیی را به دنبال خود داشته ولی در آن حد نبوده است که خیلی جدّی باشد. این فیلم بعد از مقاومت های بسیار و کش و قوس های فراوان و دست بردن سانسور چی ها در آن مجوز اکران گرفت. هرچند این روز ها جدای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مجوز اصلی را می دهد، گروه دیگری به صورت خودجوش به وجود آمده است که بعد از مجوز گرفتن فیلم، اگر باب میل این گروه مافیایی نباشد به خیابان ها ریخته و یا به سینمای مورد نظر حمله کرده و فیلم را از پرده پایین می کشند که این روز ها شاهد رخ دادن این اتفاقات و حتی بدتر از این ها هم در مورد فیلم "رستاخیز" هستیم که بی دلیل مورد توقیف مجدد و پی در پی قرار گرفت. و اما دیالوگ های ماندگار مدیری در پل چوبی بسیار زیاد است که تمام آن ها تا همین حالا در ذهن من حک شده باقی مانده است. مدیری می گوید: "شما تلاش خودتونو بکنید هرچند باید بین بد و بدتر یکیو انتخاب بکنید، اما تلاشتونو بکنید. به فرض هم چند ماه دیگه یکی اون بالا عوض شد...توی اصل ماجرا که تفاوتی نمیکنه." که در اینجا منظور مدیری به حکومت است و مقصودش انتخابات 88 است که اگر هم کسی بیاید بازهم همان آش و همان کاسه است. برزو ارجمند در ادامه می گوید: که "همه رفتن، فقط بعضی ها موندن. اون هایی هم که موندن توی فکر رفتن هستن. و مدیری در ادامه ی صحبت هایش می گوید: "مطمئن باشید هروقت دلتون خواست می تونید برگردید و هیچ چیز عوض نمیشه، هیچ چیز تغییر نمیکنه و همه چیز سر جای خودشه. نوستالژی هم یعنی چی؟ یعنی چی؟ یعنی کشک!" مدیری به صراحت به نظام و دولت نقد سنگینی کرده و همه چیز را با این دیالوگ هایش زیر سوال برده که خود نشان از شجاعت و نترس بودن وی در زمینه ی سیاست و انتقاد بی پرده  دارد. مدیری همچنین در کار های خود اعتقاد شدیدی به صراحت لهجه و شفافیت و راستگویی و صداقت در برابر مردم دارد و هیچگاه این اعتقاد را به مجوز صدا و سیما نفروخته و همیشه سر اعتقادش ایستاده است. همانطور که در سال های گذشته شاهد حضور نداشتن وی در صدا و سیما بودیم که این فقدان بر سر به توافق نرسیدن بر سر محتوی سریال "قهوه تلخ" بوده که اگر از شبکه 3 پخش می شد معجزه ای رخ می داد که در تاریخ شبکه 3 باقی می ماند و حتی می توانست از شب های برره  هم پیشی بگیرد و در تاریخ صدا و سیما ثبت شود. که متأسفانه اینطور نشد و از شبکه نمایش خانگی پخش شد و بر سر اعتقاد خودش باقی ماند و کاری که میخواست بسازد را ساخت که البته پرفروش ترین سریال تاریخ شبکه نمایش خانگی نیز شد. اگر کمی به بازی مدیری دقت کنیم می بینیم که مدیری نقش را بازی نمی کنه، بلکه نقش را زندگی می کند واین همان چیزی ست که هر بازیگر باید سر لوحه ی کار خودش قرار دهد اما متأسفانه این روزها کم تر می بینیم که کسی در فیلم زندگی کند و فقط شاهد بازی کردن نقش هنرمندان جلوی دوربین هستیم. این زندگی کردن در نقش است که کار مهران را تک می کند. برویم سراغ یکی از حرکات خاص مدیری که مکمل بازی زیبایش می شود. حرکت منحصر به فرد مدیری در سریال هایش این است که بعد از تعجّب فراوان به دوربین نگاه می کند و در 90 درصد سریال هایش از ابتدا تا به امروز این حرکت را گنجانده و به یک سبک تبدیل کرده است.

تخلفات پزشکی که همگان در سریال "در حاشیه" دیدیم:

 جا گذاشتن وسیله در شکم بیمار، پول دوستی بیمارستان ها، کلاه برداری دکترها و دروغگویی پزشکان و گرفتن پول های زیر میزی و مبالغ اضافه از بیماران، ناکارآمد بودن و بی سوادی مدیران یا رئسای بیمارستان ها و سر رشته نداشتن آن ها از پزشکی، قیمت های گزاف و گرفتن چند برابر قیمت مصوّب در بیمارستان ها، ناکارآمدی خود پزشکان و جراحان زیبایی و آسیب رساندن به بیمارانی که زیر تیغ آن ها  قرار گرفته اند.

 از جمله دلایلی بوده که باعث به جوش آمدن صنف پزشکان شده و دست به تظاهرات و اعتراضات خیابانی زدند و جلوی پخش این سریال را گرفتند. در حالی که این مجموئه از قبل دارای مجوز بوده و تمامی فیلتر های وزارت فرهنگ و ارشاد و صدا وسیما و هرکسی که در این زمینه ضاحب نظر است را رد کرده و مورد قبول واقع شده بود. اما از آنجایی که صدا و سیما هیچ اراده ای از خود نداشته وکاملا انحصاری در اختیار یک عده قرار دارد که به راحتی در برابر اعتراضات تسلیم می شوند، هیچ عکس العملی نشان ندادند و فقط دست روی دست گذاشتند. این توقیف باعث به هم ریختن برنامه های آینده ی مدیری شد و تمام قسمت های آینده ی از قبل نوشته شده ی در حاشیه را به هیچ تبدیل کردند. از همین رو مدیری اعلام کرد که فعلا تا مدتی در صدا و سیما نخواهد بود تا سریال جدیدش آماده ی پخش شود. دلیل سکوت مدیری فقط و فقط بخاطر 70 میلیون بیننده ی صدا و سیماست که این چند سال کمبود این همه تماشاگر را کاملاً حس کرده و حاضر به عوض کردن این همه بیننده با 3 میلیون بیننده ی شبکه نمایش خانگی نیست. کلاً این مجموعه "در حاشیه" را بیخیال شده است و در فکر ساخت مجموعه ای جدید می باشد. سری جدید را بعد از ماه محرم و صفر سال 94 به روی آنتن می آورد که در مورد زندان و زندانیان است. این  تایم پخش بسیار با اعلام زمان قبلی فاصله دارد و نشان دهنده ی یک مجموعه ی کاملا متفاوت از نظر موضوع نسبت به "درحاشیه" است که نیاز به نوشتن فیلمنامه جداگانه دارد. از این مجموعه گذر می کنیم و در انتظار می نشینیم تا مجموعه ی جدیدش را روی آنتن و شبکه ی 3 سیما ببینیم.

اگر توجه کرده باشید تیم بازیگری مدیری از سالیان دور تا به امروز رفته رفته افزایش یافته و کمدین های ایران به این تیم اضافه شده و همکاری خود را با مدیری نیز تا به امروز ادامه دادند. کمدین هایی چون جواد رضویان، علی اوجی، مهران غفوریان و سیامک انصاری که یک تیم کامل هنری را به همراه مدیری تشکیل داده اند که باعث مخاطب پسندتر شدن این مجموعه شده اند.

سروش صحت در ابتدا با مدیری همکاری می کرد و زیر سایه او هنرمندی می کرد و بازیگر و نویسنده سریال های او بوده است که اکنون احساس کارگردانی و نویسندگی می کند و در امر بازیگری هیچ نقشی ایفا نمی کند. این همان احساس غروری ست که بعضی بازیگران طی سالیان به درجه ای از آن می رسند که در حد و اندازه ی خود نمی دانند که نقش بازی کنند و همان کارگردانی و نویسندگی را ترجیح می دهند. کاری که مدیری هیچ گاه انجام نداده و هیچ احساس تکبر و غروری نکرده و هنوز هم که هنوزه در امر بازیگری حرف اول را می زند در حالی که نیازی و اجباری به بازیگری او نیست. و این نشان دهنده ی تواضع و فروتنی مدیری می باشد که همچون بعضی از هنرمندان غرق در غرور و تکبر نشده است. نه تنها همچین شخصیتی ندارد بلکه با فروتنی تمام همچنان به بازی در جلوی لنز دوربین ادامه می دهد. با اینکه مهران مدیری در امر هنرمندی یک نمونه ی نایاب است و اگر در تلویزیون حضور نداشته باشد کمبود او را واقعا حس می کنیم، اما بعضی منتقدین با کم لطفی خود این مسائل را زیر سوال می برند که البته نمی توان گفت منتقدین، چرا که منتقد به کسی گفته می شود که حداقل چند فیلم دیده باشد و با دقت تمام به کلیه جزئیات فیلم احاطه داشته باشد و همه ی جوانب را زیر نظر داشته باشد که این ویژگی ها را در جامعه ی پزشکی که نامه ای شدید اللهن نسبت به سریال "در حاشیه" نوشته اند، نمی توان دید. پزشکان معترض نوشته بودند که این تمسخر و مسخره جلوه دادن پزشکان و کار جراحی، دور از شأن انسانی ست و بسیار در این امر اغراق شده است، اما هیچگاه سریال را به خوبی تماشا نکرده اند که ببینند در سریال دکتر کی مرام یک دکتر باشخصیت، تحصیلکرده و با فرهنگ است که حتی حق ویزیت هم در مطب خود از بیماران دریافت نمی کرد و حتی پول داروهای بیمار را هم خودش حساب می کرد. وقتی چشم بینا و گوش شنوای فیلمی ندارید اظهار نظر نکنید برای خودتان بهتر است. وقتی چیزی از هنر و هنرمندی نمی دانید و فقط به خون ریختن مشغول هستید راجع به هنر چیزی نگویید که بعد توسط خوانندگان مطلب مورد تمسخر قرار بگیرید. در همه جای دنیا هم خوب وجود دارد و هم بد. امکان ندارد که همه جا گل و بلبل باشد، یعنی شما می خواهید بگویید هیچ مشکلی در جامعه ی پزشکی وجود ندارد و تمام شما پزشکان حاذق و کار درست و سالم هستید؟ اصلاً خوب شد که اینطوری شد و همگان پی به شخصیت جامعه ی پزشکی و بی منطق بودن آن ها بردند. این توقیف هیچ از ارزش های مدیری کم نکرده و تا جایی که توانست تمام حرف هایش را در سریال گفته و حقایق را آشکارا در قسمت های پخش شده جا داده و دیدیم که در روزنامه ها و اخبار صدا وسیما که پشت سر هم از اشتباهات پزشکی و کلاه برداری های آنان صحبت میشده و دستان آن ها برای مردم رو شده و پیروز این دوئل مدیری بوده که حرفش را زده و به هدفش که شفاف سازی در این موضوع بوده رسیده و توقیف سریال هیچ اهمییتی برای رسیدن به هدف اصلیش نداشته. در آن نامه ی تندی که خطاب به مدیری نوشته شد در پاراگراف اول به این مسئله اشاره شد که "خود شما وقتی انگشت کوچک شما در سریال "قلب یخی" قطع شد، سراغ بهترین جراحان برای ترمیم و جراحی انگشتتان رفتید، و حالا به تمسخر پنجه طلاها پرداخته اید؟" طوری راجع به این مسئله صحبت می کنند که انگار هیچ وقت در صدا و سیما درباره ی پزشکان فیلم و سریال فاخر ساخته نشده و همیشه مورد انتقاد قرار گرفته اند! با کمی توجه در سریال "در حاشیه" به راحتی می توان تعریف و تمجید از شغل پزشکی را یافت.

چند ماهی است که مدیری سریالی را تولید نموده و برای پخش در شبکه نمایش خانگی آماده نموده به نام "عطسه". این سریال سبک "شوخی کردم" دارد و از همان گروه بازیگری طبق شنیده ها استفاده شده است اما مسئله ای که وجود دارد تأخیر در پخش این سریال است که هر چند وقت عقب می افتد و شایعاتی مبنی یر اینکه قرار است با توجه به ورود مدیری به تلویزیون، از صدا و سیما به جای شبکه نمایش خانگی پخش شود شنیده شده که درست نمی باشد و حتما از شبکه نمایش خانگی پخش خواهد شد.

همان طور که در فیلم "پل چوبی" هم دیدیم، مدیری سیگار می کشد و علاقه ی شدیدی به پشت هم دود کردن سیگار دارد و در این فیلم شاهد پشت هم سیگار روشن کردن او نیز بوده ایم. حتی مدیری سال های پیش در شبکه ی تهران در سریال "پاورچین" برای اولین بار سیگار روشن کرد و این خط قرمز را همانند دیگر خط قرمز ها رد کرد. صحبت از سیگار کشیدن مدیری شد یاد خاطره ای افتادم که بد نیست آن را برایتان تعریف کنم. مهران مدیری 8 سال پیش یعنی در سال 1386 مصاحبه ای در ویژه نامه نوروزی فیلم انجام داد که با هم می خوانیم. مدیری نفس زنان خودش را به دفتر مجله رساند چرا که آن قدر با عجله رفته بود که آسانسور را حتی ندید! مدیری از سر صحنه ی یک فیلم ضد زن به کارگردانی کمال تبریزی به نام "همیشه پای یک زن در میان است" به بهانه ی سیگار خریدن بیرون زده بود و به دفتر مجله برای مصاحبه رفته بود. جلسه ساعت ها به طول انجامید و آن ها رو به مدیری گفتند این احتمالا طولانی ترین زمانی ست که کسی برای خریدن سیگار صرف کرده است. اما مهران می گوید که این رکورد در اختیار رضا شفیعی جم است و هنوز کسی نتوانسته رکوزدش را بزند. سر ضبط برنامه "ساعت خوش" شفیعی جم برای خریدن سیگار به بیرون رفت و دیگر خبری از او نشد. بعد از چند ساعت مادرش را پیدا کردند و شفیعی جم را از او جویا شدند مادرش گفت: رضا آمد ساکش را بست و خداحافظی کرد و رفت خدمت سربازی! و دوماه بعد از دوره آموزشی سربازی بازگشت. سیگار کشیدن امروزه جدای اینکه امری پیش پا افتاده شده، حتی دیگر زن و مرد هم ندارد و بسیاری از بازیگران محبوب و مشهور سینما و تلویزیون سیگار می کشند. هرچند برای خیلی ها این نام بردن خوشایند نیست اما من بسیار به شفاف بودن اعتقاد دارم وحاضر به سانسور مطالبم نمی باشم. مهران مدیری، حامد بهداد، شهاب حسینی، امین حیایی، رضا عطاران، رضا شفیعی جم، رضا رشید پور، امیر جعفری، سحر قریشی، بهاره افشاری، لعیا زنگنه و حمید فرخ نژاد از جمله بازیگرانی هستند سیگار می کشند که این روز ها همه ی آن ها را در انواع و اقسام فیلم ها می بینیم. مهران مدیری دارای یکسری ویژگی هایی ست که او را خاص می کند. برای مثال در انتخاب بازیگر در درجه ی اول باید با بازیگر سریال هایش دوست باشد و با او ارتباط برقرار کند. برای مثال سراغ سریال پاورچین می رویم که اولین کار مهران مدیری در این نوع سریال سازی بوده که قبل از آن هیچ تجربه ای از اینگونه ساخت نداشته بود.حضور سیامک انصاری در سریال "پاورچین" به عنوان نقش سپهر به پیشنهاد پیمان قاسمخانی آمد. پیمان سرپرست نویسندگان پاورچین بوده و التبه نجات دهنده ی سیامک انصاری! چرا که اگر سیامک در "پاورچین" کار نمی کرد برای همیشه از ایران می رفت و بازگشتی نداشت. اما این سریال باعث شد تا تصمیم سیامک عوض شود و خودش را بیش تر بشناسد و در "پاورچین" نقش آفرینی کند. البته افراد زیادی مثل خسرو شکیبایی نقش سپهر را تست زدند! اما سیامک انصاری مورد قبول واقع شد و دوستی او با مدیری از اینجا آغاز شد. حتی سیامک ساعت ها پشت دیوار لوکیشن "پاورچین" قدم زد و فکر کرد و بالاخره تصمیم به بازی نقش سپهر گرفت. مهران مدیری از آنجایی که فردی خاص است انتخاب بازیگر او هم مثل خودش خاص می باشد. از نظر او باید با بازیگر در درجه اول دوست بود و بتوان او را در پشت صحنه تحمل کرد. مثلا اگر کسی بازی بسیار خوبی داشته باشد ولی نتوان در پشت صحنه تحملش کرد مسلماً مورد قبول مدیری نمی باشد و انتخاب نمی شود. شناخت سیامک از نظر طنز و هوشی که دارد باعث شد تا همیشه انتخاب اول مدیری باشد. تا جایی که حتی به جای نقش مسعود شصتچی در سریال "مرد هزار چهره"، سیامک انصاری را برگزیده بود اما نویسندگان این بار جلوی او ایستادند. از مدیری پرسیدند اگر خودت مسافرت باشی و نتوانی نقشت را بازی کنی چه کسی را جای خودت می گذاری؟ مدیری بلافاصله گفت سیامک! مهران مدیری و سیامک انصاری به عنوان کارگردان و بازیگر انگ هم هستند. سیامک به قدری از "شب های برره" می گوید و تعریف می کند که می گفت حاضر بودم حتی خودم را بعد این مجموعه بکشم چون به همه ی آن چه می خواسته ام در زندگی رسیده ام. مهران مدیری دقیقا مغز مخاطبانش را می خواند و میداند که چگونه با آن ها ارتباط برقرار کند. او کاریزمای عجیب و غریبی دارد که واقعا توضیح دادنی نیست. افرادی مانند مدیری در هنر هفتم ایران بسیار کم هستند و هوش او را هیچکس ندارد. یک کاریزماتیک به تمام عیاراست. طوری که اگر او بخشی از اخبار را هم در تلویزیون گویندگی کند آن بخش پر بیننده ترین قسمت اخبار و تلویزیون می شود. اگر بازیگری در کنار مدیری قرار بگیرد، بهترین نقش ها به او پیشنهاد می شود و کارش با مدیری بهترین کارش محسوب می شود. چرا؟ به دلیل هوش بالای مدیری که می داند چه کسی برای چه نقشی و چه نوع بازیگری مناسب است و می داند چه استفاده ای از بازیگر کند و چه چیزی از او بسازد. حتی آن قدر قدرتی دارد که می تواند کسی را تبدیل به سوپراستار کند که دیده ام افرادی را به شهرت رساند که اکنون برای خود سریال می سازند و در خیال خودشان رقابت می کنند. همانند سروش صحت که برای مدیری بازی می کرد و حالا که سال هاست از او جدا شده است، برای تلویزیون سریال می سازد. مانند "ساختمان پزشکان" و "شمعدونی" که از کارهای او می باشند. کار "شمعدونی" وی و کلاً کار های سروش صحت واقعاً اعصاب خورد کن است. سبک کار های او مخاطب آزار است که واقعاً ساخت این نوع سریال فکری مریض و مردم آزار می خواهد. در کل با تجربه های تلویزیونی که داشته هنوز هم ارتباط برقرار کردن با مخاطب را بلد نیست. این روزها هرکسی که بالا باشد می خواهند او را پایین بکشند. هرکسی حسادت و قضاوت می کند. قضاوت هایی سیاه و سفید که خیلی سخت بتوان جان سالم از آن به در برد. اما من یک تنه پشت او ایستاده ام و تمام قد حمایتش می کنم. اینکه چرا مدیری رو به ساختن فیلم سینمایی نمی آورد این است که کارگردان پلاتوست. آن قدر این بشر محبوب است و پرطرفدار که سر فیلمبرداری قهوه تلخ که در یکی از کوچه های دارآباد باید ضبظ میشد آن قدر هجوم آوردند که کار به پلیس امنیت کشید، یا سکانس مترو آن، آن قدر دور مهران را شلوغ کردند که نمیشد پلاتوی بیرونی گرفت. مدیری آن قدر شخصیت جذابی دارد که سیامک انصاری اعلام کرده: چرا فیلم بازی کنم وقتی مدیری هست؟ این مرد آنقدر فوق العاده است که یک بازیگر(سیامک انصاری) را تمام و کمال اشباع کرده که حتی حاضر به بازی در فیلم های سینمایی و پول بسیار زیاد آن نیست. چیزی که خیلی ها برای آن سر و دست می شکنند و جانشان را هم می دهند! برای تیم بازیگری مدیری کار کردن با او بسیار راحت است. چرا که حفظ تیم بازیگری از ویژگی های بارز مهران مدیری است. جالب است بدانید که مدیری با خنده های سیامک انصاری چه می کند. سیامک بیش ترین خنده را سر صحنه می کند. خود سیامک می گوید: مهران از من بیش تر می خندد. بعضی وقت ها بالای 20 نفر پشت دوربین می خندند و نمی شود جلوی خود را گرفت. در قهوه تلخ هم سیامک انصاری نمی توانست مقابل جواد عزتی و هادی کاظمی بازی کند و حتی از مدیری خواسته بود که مقابل آن ها به او بازی ندهد! هرچند از نفوذ مدیری در طی این سال ها کمی کاسته شده است اما قطعا جزو 20 نفر اول ایران از نظر قدرتمندی است. آن قدری ست که حتی وقتی می گوید کپی نکنید مردم کپی نمی کنند و مردم اصل دی وی دی ها را خریدند و نه دانلود کردند و نه کپی. کاری که مدیری سر سریال قهوه تلخ کرد، هیچ کس جرأت انجامش را نداشت. انتقال از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی ریسک بسیار بزرگی که مدیری این ریسک را انجام داد. شخصیت مدیری و سیامک را می شود اینگونه بیان کرد که مثلا ً سیامک اگر با عجله به بانک وارد شود و خیلی هم عجله داشته باشد اما یک نفر جلوی او بیاستد و از او سوالی بپرسد، سیامک می ایستد و سوال را پاسخ می دهد. اما همین سیامک چهار متر آن طرف تر سر چهار راه سر رانندگی شاید حتی درگیر شود و بدترین فحش ها را بدهد، ولی مدیری نه جلوی بانک می ایستد و نه درگیر می شود. سیامک خودش است ولی مهران مجبور است خودش نباشد. داستان ناراحت کننده ی دیگری در سریال قهوه تلخ فلج شدن صورت سیامک انصاری ست که نصف صورتش از کار افتاد و یک ماه و نیم کار مهران مدیری به همین دلیل خوابید تا عضلات صورت سیامک دوباره بازسازی شوند و این اتفاق به دلیل ضربات باتومی بود که مهدی ناطقی به صورت او زده بود و البته این باتوم ها اسفنجی بودند و چون در زمستان سفت شده بودند باعث این اتفاق ناگوار شده است. مهران مدیری در اغلب مراسم و جشنواره ها شرکت نمی کند. اصولا ً مراسمی که از او تقدیر نشود و یا به تشخیص خودش در آن مراسم به واسطه ی حضورش نتواند مثمر ثمر واقع شود، شرکت نمی کند و نمی رود و کلا ً سیاهی لشکری در جایی حاضر نمی شود که به عقیده ی من بسیار هم کار درستی انجام می دهد. او این کار را برای شخصیت حقوقی مدیری انجام می دهد و نه خودش. سحر زکریا که در "پاورچین" نقش همسر مدیری را دارد، درباره ی مدیری می گوید: که کار با او بسیار برایش لذتبخش است. از "پاورچین" می گوید که اولین کار طنزش بود که مهران مدیری کم و کاستی هایش را با حوصله به او گوشزد می کرد و او را به خوبی راهنمایی می کرد. سحر زکریا می گوید: "مدیری شخصیت آرامی دارد و به همین دلیل تیم بازیگریش و جمع ما در صحنه هم آرام است. " یکسری افراد از نظر من همانند مهران مدیری یک شخصیت درونی دارند که همان کاریزماتیک بودنی است که اشاره کرده بودم. این خاصیت درونی آن است که پا به هر عرصه ای بگذارند بدون شک به فرد مطرحی در آن حوزه تبدیل خواهند شد و مدیری از آن دست آدم هاست، که این مطلب در مورد ورود مدیری به عرصه موسیقی کاملا ً صدق می کند و هنرمندی او را در این عرصه مشاهده کرد. همچنین در عرصه تئاتر هم هنرمندی کرده و سوابق وی در تئاتر بدین شرح است:

 

"خرگوش" به کارگردانی حمید عالمی به عنوان بازیگر در سال 1353

"شوخی" به کارگردانی صدرا رسولی به عنوان بازیگر در سال 1356

"تلگراف" به کارگردانی مهدی شریفی به عنوان بازیگر در سال 1358

"پلنگ نادان" به کارگردانی بهروز سلیمی به عنوان بازیگر در سال 1362

"یک طنز و یک غم آوا" به کارگردانی بهروز سلیمی به عنوان بازیگر در سال 1364

"ساعت عمو اسکندر" به کارگردانی حسن شکلاتی به عنوان آهنگساز در سال 1366

"آرسنال" به کارگردانی محسن حاجی یوسفی به عنوان بازیگر در سال 1367

"پانسیون" به کارگردانی محسن حاجی یوسفی به عنوان بازیگر در سال 1368

"سیمرغ" به کارگردانی دکتر قطب الدین صادقی به عنوان بازیگر در سال 1370

"هملت" به کارگردانی دکتر قطب الدین صادقی به عنوان بازیگر در سال 1369

"کیسه بوکس" به کارگردانی مؤذنی به عنوان بازیگر در سال 1371

 

سوابق 6 سال هنرمندی مهران مدیری در رادیو هم نیز بدین شرح است:

 

گوینده "داستان شب"

بازیگر "داستانهای شب" رادیو

"دیوانه از قفس پرید" به کارگردانی بهزاد فراهانی در سال 1370

"دژ" به کارگردانی اکبر زنجانپور در سال 1370

"واسکادلوگاما" به کارگردانی جواد شیرگر در سال 1371

"موشها و آدمها" به کارگردانی محمد عمرانی در سال 1371

گوینده برنامه "جلوه های پایداری"

 

مهران مدیری در کتاب "خسرو شکیبایی" نیز حضور دارد و یادداشتی برای وی نوشته است که مؤلف این کتاب خانم الهام قره خانی ست که در سال 1387-1389 به چاپ رسیده است. متن این یادداشت به این شرح است:

از روزی که او را شناختم و از اولین باری که او را دیدم، حالش خوب نبود. اصولا ً هیچ وقت حالش خوب نبود. منظورم بدحالی جسمانی اش نیست. احساس خوشبختی درونی نداشت. از آن آدم های غمگینی بود که ذاتاً اندوه را در خود داشت. این در صدایش بود. در لحن گفتارش بود، در چشمانش بود و در حرکت دستانش. شاید با همین اندوه درون، احساس شادی داشت و با همین دلمشغولی های درون، خودش را زنده نگه می داشت. دوست داشت تنها باشد. دوست داشت خلوت باشد. دیگران را به خود راه نمی داد. هرگز نفهمیدم چه چیزی خوشحالش می کند و چه زمانی حالش خوب است. برای بازی در پاورچین به او تلفن زدم. رفتم خانه اش و نشستیم به درد دل. در همه جای خانه بود. مجسمه اش، عکس هایش، نقاشی هایی که از چهره او کشیده بودند، جوایزی که گرفته بود، تصویر آدم های مهمی که با او کار کرده بودند و نقطه درخشان کارنامه اش، هامون. همه جا پر از او بود و اوغمگین، مثل کودکی بود که توسط خداوند تنبیه شده باشد. یک بغض نهفته که در گلوی او بود و نمی دانم چرا. گفت که می آید و در پاورچین بازی می کند. فردا به محل فیلمبرداری ما آمد و حرف زدیم. می دانستم که نمی آید. حوصله نداشت، حقیقت را نمی گفت که دل مرا نشکند، حوصله نداشت و رفت. چند سال گذشت. برای بازی در مرد هزار چهره به او تلفن زدم و در یک روز برفی دوباره به محل فیلمبرداری ما آمد. غمگین تر، شکسته تر و بی حوصله تر. باز هم می دانستم که نمی آید. باهم حرف زدیم، حوصله نداشت. باز هم نمی خواست که دل من را بشکند. بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت. نزدیک درب خروجی برگشت. مرا بوسید و گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم، و رفت، برای همیشه رفت. روزی که برای خاکسپاری رفتم، هزاران نفر آمده بودند تا این پیکر غمگین را به خاک بسپارند و مردم فراوانی که دوستش داشتند و می گریستند. و مردم فراوان دیگری که آمده بودند با هنرمندان مورد علاقه شان عکس بگیرندو عده فراوان هنرمندانی که سعی داشتند به دیگران بفهمانند که ما بیشتر از شما با ایشان دوست بودیم، و در این هیاهوی عظیم ، آخرین جمله او را دوباره شنیدم که می گفت: من همیشه یک بازی به تو بدهکارم............ مطمئنم در بهشت، روزی با او کار خواهم کرد. احتمالا در یک تئاتر مشترک که آنجا دیگر، حوصله دارد، حالش خوب است و غمگین نیست.

و این بود یادداشت پر احساس مهران مدیری در سال 89 درباره زنده یاد خسرو شکیبایی.

مدیری همچنین در مستند "ساکن صحرای سکوت(زندگینامه خسرو شکیبایی) به کارگردانی الهام قره خانی و مهرتاش مهدوی در سال 1387 تا 1390 همکاری کرد. ورود مدیری به عرصه ی موسیقی از سال 1372 آغاز شدکه کاستی برای کودکان ضبط کرد و به بازار داد. در ذیل سوابق مهران مدیری را در عرصه ی موسیقی نیز مشاهده می کنیم:

 

کاست برای کودکان در سال 1372

کاست "دلتنگی ها" در سال 1378

آلبوم "از روی سادگی" در سال 1379

خوانندگی تیتراژ فیلم "هم نفس" در سال 1382

خوانندگی تیتراژ سریال "باغ مظفر" در سال 1385

خوانندگی تک آهنگ در آلبوم "دارکوب" در سال 1389

خوانندگی تیتراژ سریال "قهوه تلخ" در سال 1389

خوانندگی تیتراژ سری جدید سریال "قهوه تلخ" در سال 1391

 

مهران مدیری هم به موسیقی کلاسیک علاقه دارد و هم موسیقی ایرانی. اطلاعات فراوانی هم راجع به موسیقی کلاسیک دارد و به ساز ضربی نیز علاقه ای بیش دارد. از همکاری مهران با گروه دارکوب بگوییم که با وجود وسواس های فراوانی که به خرج می داد و با هرکسی هم همکاری نمی کند، با این گروه قبول همکاری کرد و با جمع کردن عده ای موزیسین ها و خواننده های کاربلد و حرفه ای و مسلط باعث شد که گروه دارکوب به جایگاه خوبی برسد. در این مورد باید بگویم صداقت و حضور مهران مدیری دلیل اصلی به وجود آمدن این اتفاق ویژه و موفقیت این گروه موسیقی بوده است. مهران مدیری از آنجایی که به عقیده ی من صدای بسیار رسا و گرمی دارد و جنس صدای او به قول معروف خوب است و سابقه ی سابقه ی خواندن خواندن آواز ایرانی هم دارد، به راحتی می تواند بر توانایی های خوانندگی اش سرمایه گذاری کند، آلبوم بیرون دهد و حتی کنسرت برگزار کند. که بنده مطمئن هستم یک جای خالی هم در کنسرت هایش باقی نخواهد ماند و انرژی و امواج مثبت فراوانی از سوی مردم به او منتقل خواهد شد. مهران مدیری با همین گروه دارکوب قصد اجرای کنسرتی را داشته اند و همه چیز تمام شده بود و مجوز ها گرفته شده بود اما در لحظات پایانی به دلایل نامعلوم و دست های پشت پرده و همان کسانی که حسادت می کنند و چشم دیدن بعضی ها را ندارند، این کنسرت منحل شد و اریکه ایرانیان را با صندلی های خالی ترک کردند و این موضوع باعث رنجش شدید تمامی اعضای گروه دارکوب شده بود. علیرضا عصار از رفت و آمد های خانوادگی با مهران مدیری می گوید و دوستی خودش با وی که منجر به همکاری این دو در یک کار مشترک شد. علیرضا عصار هم شیفته ی صدای گرم مدیری است و می گوید اگر مهران هوش فوق العاده اش را در خوانندگی هم به کارببرد قطعا بدون شک موفق خواهد شد. علیرضا عصار و مهران مدیری هر دو به صدای فرهاد علاقه ی خاصی دارند؛ عصار در رابطه با مدیری از لذت بردن هنگام گوش دادن به صدای مدیری می گوید و تعریف می کند. سری دوم "در حاشیه" ی مهران مدیری که شاید اسم سریال با تغییری مواجه شود و شاید هم همین اسم بماند، قرار است بعد از ماه صفر روی آنتن برود و از شبکه 3 سیما پخش شود. تا کنون فیلم نامه 10 قسمت آن نوشته شده و همزمان تیم تولید در لوکیشن جدید مستقر شده و در حال طراحی و ساخت دکور ها می باشند. همان طور که می دانیم علاوه بر بازیگران سری اول، بازیگران دیگری نیز به این مجموعه اضافه خواهند شد تا بتوانند لحظات دلنشین و شادی را برای خانواده ها فراهم آورند. البته دلیل دیگر دیر پخش شدن این مجموعه، پخش سریال "تنهایی لیلا" و پس از آن پخش "خانم و آقای سنگی" است که شبکه 3 را اشغال کرده اند. اگر نظر سنجی برگزار کنند مردم به قطع چخش این سریال ها و شروع هرچه سریع تر سریال مدیری رای خواهند داد. در سری دوم با توجه به تجربه ی قبلی مدیری این بار متن های نگارش شده سری دوم را که ماجراهای آن در زندان می گذرد را علاوه بر ارائه به صدا و سیما، به سازمان زندان ها نیز ارسال کرد تا این بار با واکنش ها ی تند و متعدد روبرو نشود و پش از تایید، کار فیلمبرداری را شروع کند. در این سری مهدی ژوله، خشایار الوند، الهه زارع نژاد و... تیم نویسندگی را زیر نظر مهران مدیری تشکیل می دهند. امیدوارم چیزی روی آنتن تماشا کنیم که حرف بی پرده و بی سانسور و رک مهران مدیری باشد، نه سفارشات مدیران و رئسای مربوطه. امیدوارم همچنان به شفاف سازی و صداقت اش ادامه دهد تا همانگونه که در سری قبل مفید واقع شد و مردم را آگاه ساخت این بار هم بیش از قبل به این موضوع بپردازد و سبب رسیدگی مسئولان مربوطه به داد مردم بشود. امیدارم از فرصتی که مردم در اختیار او قرار داده اند نهایت استفاده را برده و به نفع مردم مثل همیشه فیلم سازی کند نه به نفع عده ای سودجو، هرچند کار با صدا و سیما مشکلات، فیلترها، و خط قرمزهای خودش را داراست. امیدوارم این کار هم مثل تمامی کارهای وی با استقبال میلیونی مواجه شود وهمه جا صحبت از سری جدید این مجموعه باشد. از مدیری هرچه بگوییم کم گفته ایم چرا که درباره ی کسانی که جعبه سیاهشان هنوز پیدا نشده حرف برای گفتن بسیار است. حتی اطرافیان وی و نزدیکترین افراد و دوستان صمیمی مهران از پاسخ دادن به برخی سوال ها سر باز می زنند و طور دیگری جواب می دهند. خب این هم نوعی سبک است برای خود که این روزها سخت می شود جعبه سیاه کسی را یافت و تمام زندگیش را از سیر تا پیاز بدانی. به نظر می رسد همان طور که خودش در مرد هزار چهره هم عنوان کرده بود دوران طولانی افسردگی به سر می برده و تحت درمان بوده تا به زندگی عادی خود بازگردد. موضوعی که بسیاری از ما درگیر این موضوع هستیم و حتی خیلی از ماها خبر نداریم که دچار افسردگی شده ایم. با بازگشت دوباره و طوفانی مهران مدیری به تلویزیون منتقدان بسیاری دست به قلم شده اند و چه بد و چه خوب راجع به کارهایش می نویسند  و کم تر نویسنده ای را می توان پیدا کرد که از نوشتن در رابطه با سریال مدیری گذر کند. کمبود حضور مدیری وقتی آشکار می شود که به صورت تصادفی پس از سریالی به نام شمعدونی پخش می شود و خود به خود با اثر مهران مدیری که خب باید اعتراف کنیم قابل مقایسه هم نیستند، مقایسه می شود. کار مهران مهدیری کجا و سروش صحت کجا؟ قبلا هم به این مسئله اشاره کردم اما باز هم لازم می دانم که این موضوع را تکرار کنم که مدیری به خوبی با مخاطبش می تواند ارتباط برقرار کند و ذهن تماشاگر را بخواند که چه چیزی می خواهد. واما برعکس مدیری، سروش صحت است که هیچ بویی از ارتباط برقرار کردن با مخاطب نبرده است. این شخص نه تنها ارتباطی با تماشاگر برقرار نمی کندبلکه باعث قع ارتباط مخاطب با تلویزیون شده تا احساس بی رقبتی به تماشگر دست دهد، طوری که دیدن و ندیدن برایش تفاوتی نکند. درحالی که من اگر زمان پخش سریال در حاشیه در منزل نبودم به جای خلوتی در کوچه و خیابان می رفتم و به صورت آنلاین شبکه 3 را تماشا می کردم. تا لحظه ای را از دست ندهم. در رابطه با سریال شمعدونی باید بگویم که بعضی شب ها که در منزل هم بودم میلی به دیدن این سریال نشان نمی دادم و حتی این زحمت را به خود نمی دادم که از اتاقم بیرون بیایم. و چه شب هایی که در زمان پخش این سریال ساعت 9 شب، شبکه را عوض کردم و مشغول تماشای هرچیزی جز این سریال شدم. به قدری با اعصاب بیننده بازی می شود که حتی فشار عصبی به تماشاگر وارد می شود و باعث فحاشی و پرخاشگری به سریال شده است. دیگر شما تا انتهای این سریال را بخوانید که چه جور سریالی است. نه تنها از این ویژگی برخوردار است بلکه بسیار لودگی، دیالوگ های تقلیدی و مسخره، جلف بازی، سکانس های بی معنی، صحنه های چرت و پرت، حرف های تکراری، موضوعات کلشیه و بسیار ویژگی های چرندی که همه را به تنهایی از آن خودش کرده و همه ی این جوایز را از "جشنواره ی مزخرفان" دریافت نموده است. با پخش سری جدید سریال مدیری مردم نفسی می کشند و انرژی و شادابی و سر زندگی دوباره ای به مخاطبان تزریق خواهد شد. نگاهی به گذشته و آینده ی مهران مدیری می اندازیم. تفاوت چندانی در شخصیت بازی هایش و در واقع حرکات و کارهای منحصر به فرد و خاص او را مشاهده نمی کنیم و همان حرکات طنز البته به تقاوت موضوع سریال و نوع آن را داراست. ولی گذشت زمان و بالا رفتن سن مهران باعث نشده تا از حرکات فیزیکیش جلوی دوربین دست بردارد و فقط به شوخی های لفظی بسنده کند. در سریال "درحاشیه" هم مشاهده کردیم که وقتی خودش را معرفی می کرد و می گفت: "من دکتر سهراب کاشف بهترین جراح زیبایی خاورمیانه و معروف به پنجه طلا هستم." سر تا پای مدیری تکان می خورد و سر تا پای بدنش به رقص در می آمدند. همین موضوع در رابطه با جواد رضویان هم صدق می کند و واکنش های فیزیکی فراوانی از خود نشان می داد. و با توجه به تجربه ی بالای این طنز پردازان بسیاری از دیالوگ ها و حتی حرکات آن ها نیز فی البداهه بوده و در لحظه پدید می آمد و مهران مدیری خود استاد بداهه دیالوگ گفتن و حرکات فیزیکی گوناگون است. گذشته ی مدیری پر است از کارهای موفقی که از تیم موفقش و هوش سرشارش این موفقیت ها را بدست آورده است. شاید اگر مدیری خارج از ایران زندگی می کرد و مشغول به سریال سازی می شد بیشتر به او بهاء داده می شد و امکانات بیشتری در اختیارش قرار می دادند تا هر آنچه که می خواهد برای تولید سریال داشته باشد و بهترین سریال ها را بسازد. چرا که شاهد هستیم در سالیان اخیر کم لطفی هایی نسبت به او شده است که باعث شده مخاطبان 70 میلیونی اش را از دست بدهد و به سراغ 3 میلیون بیننده شبکه نمایش خانگی برود. دلیل این ها هرچه که هست از دید مردم بهاء ندادن به مدیری و کارهایش و بی اهمییت بودن طرفداران و مخاطبانش بوده که مدیری را از شبکه ی 3 کنار گذاشتند و حالا پس از سال ها دوباره به دلیل کم مخاطب بودن برنامه های صدا و سیما روی به مدیری معجزه گر کرده اند تا دوباره مخاطبان به پای تلویزیون هایشان بنشینند. این کم محبتی ها مطمئنا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه آسیب هایی به او رسانده که جبران ناپذیرند و صدمات روحی به وی وارد نمودند که شاید از این موضوع مطلع نباشند. حال که دوباره به تلویزیون بازگشته به هیچ وجه دوست ندارد که این موقعیت را از دست بدهد و تمام تلاشش را می کند تا نه سیخ بسوزد و نه کباب، و یک کباب خوش طعم و آبدار تقدیم به تماشاگران میلیونی خود در شبکه 3 نماید.

 

گفتنی ها را گفتیم و همه ی آنچه که توانستیم در این مقاله جای دادیم تا توانسته باشیم اندک اطلاعاتی را منتق کنیم و باعث مطالعه ی هرچند کم تعدادی از شما عزیزان شده باشیم تا حداقل سرانه ی مطالعه ی هر ایرانی در سال جدید مقداری اقزایش پیدا کند. البته منظورم از ما خود بنده هستم که خودم را جمع بستم. بله همانطور که گفتم، گفتنی ها را گفتیم و حال منتظر شنیدنی های شما هستیم تا پیشنهادات و انتقادات و نظراتتان را در خصوص این مقاله بشنویم.

 

پل ارتباطی :     Erfan.amirsoleimany@gmail.com

 

توجه داشته باشید که هنگام ایمیل زدن، نام مقاله را در قسمت موضوع (Subject) حتما بنویسید تا در خواندن ایمیل مشکلی ایجاد نشود.