جستجو در سایت

1400/05/19 16:16

الگوی«آنیموس»در سریال«زخم کاری»و«می خواهم زنده بمانم»

الگوی«آنیموس»در سریال«زخم کاری»و«می خواهم زنده بمانم»
مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/در این نوشتار، به چگونگی تجلی یافتن کهن‏ الگوی «آنیموس» در دو اثر «می خواهم زنده بمانم» و«زخم کاری» می‏پردازم.« شهرام شاه حسینی»و«امیرحسین مهدویان» در این دو اثر، شخصیت‏های زنانی را به تصویر می‏کشند که بنا به موقعیت اجتماعی‏شان، آنیموس ند و قطب مذکر پویا و فعالی دارند. برقراری هماهنگی و اتحاد میان این دو نیمه از روان، حفظ تعادل در روان انسان را سبب می‏شود و استیلای هریک از این قطب‏های متقابل در فرد(آنیماو آنیموس)، سلسله‏ای از خصلت‏ها و ویژگی ها را پدید می‏آورد که از منظر اجتماعی و فرهنگی قابل مطالعه و بررسی است.

 

مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/در  این نوشتار، به چگونگی تجلی یافتن کهن‏ الگوی «آنیموس» در دو اثر «می خواهم  زنده بمانم» و«زخم کاری» می‏پردازم.« شهرام شاه حسینی»و«امیرحسین مهدویان»  در این دو اثر، شخصیت‏های زنانی را به تصویر می‏کشند که بنا به موقعیت  اجتماعی‏شان، آنیموس ند و قطب مذکر پویا و فعالی دارند.

برقراری هماهنگی و اتحاد میان این دو نیمه  از روان، حفظ تعادل در روان انسان را سبب می‏شود و استیلای هریک از این  قطب‏های متقابل در فرد(آنیماو آنیموس)، سلسله‏ای از خصلت‏ها و ویژگی ها را  پدید می‏آورد که از منظر اجتماعی و فرهنگی قابل مطالعه و بررسی است.

در اندیشه یونگ کهن‏الگوی آنیموس نیمه  مردانه در روان زن است که  قطبی نامعمول در روان ناخودآگاه زن است.مطالعه  خاستگاه و بازتاب اجتماعی و فرهنگی چیرگی آنیموس در شخصیت‏های زن این تیپی  در این  دو اثر، تاثیرپذیری کنش‏های روانی فرد از ساختارهای «اجتماعی» و  «فرهنگی» و ارتباط تنگاتنگ و متقابل میان این دو ساختار را آشکار می‏کند.

آنیموس مطابق با نظر یونگ کهن الگوها یا  آرکی تایپ هایی هستند که در ناخودآگاه تمام بشریت وجود ‏دارند و مشترک  هستند و ‏همین که به خودآگاه فرد می رسند، نمودهای مختلفی می یابند.

 از سویی دیگرعوامل خانوادگی و سیاسی در  شکل گیری و رشد آنیموس و نوع نگرش به آن در زنان، موثر است. هرچند تظاهر ‏و  نمودهای آنیموس به شکل واحدی نیست اما نتایج  اکثر مواقع واحد است .

سمیرا (رعنا آزادی‌ور) در «زخم کاری» و  زهره (آزاده صمدی) در «می‌خواهم زنده بمانم» ، انتاگونیست قصه اند. زنان  خطرناک، سلطه‌گر و فتنه‌گرکه چهره‌ای تازه، کامل و نامتعارف از زن با تمام  ابعاد رو می کنند و البته  این مسخ  و مرگ تدریجی زنانگی  به  واسطه‌ی  بحران‌هایی بزرگ  در احتماع مانند انقلاب و جنگ  و مدرنیته در حال گذر است .

زهره افشار(آزاده صمدی ) زنی مقتدرو منتقم  است.خفقان روزگار را پذیرفته و ترفند های خطرناکی از قتل و ادم ربایی در  سر دارد.بستر خانوادگی  و پدر به عنوان والد غیر همجنس در  شکلگیری شخصیت  او نقش اساسی دارد.

او زنِ مردانه ای است که مردها از او  عاجزند. استقلال و برخورد ستیزه‌جویانه او، حتی در مردانی- چون شوهر  مستبدش-  احساس عجز و ناتوانی به وجود می‌آورد. اشتیاقی به ادامه رابطه با  او در میان نیست .

شیوا مستور(آناهیتا درگاهی)آنیموسی است که  برای انتقامگیری از مرگ پدر -به عنوان والد مخالف-از جان، زندگی و آبرو می  گذرد. در اوعقده مردانگی دور نیست و می داند توفیقی بدست نمی آورد، مگر در  لوای قابوس  مردانگی . کشمکش بین حالات مردانه و زنانه منجر شده تا علاقه   اش متوجه هدف هایی است که برای رسیدن به آن می بایست  صفات زنانه را کنار  بگذارد و گاهی معشوقش را کنار بگذارد.از زن بودن خود احساس خوبی ندارد و  زنانگی را مانع رسیدن خونخواهی می داند.

سمیرا  به امور فکری  می کند که بیشتر به  مردان تعلق دارند، زیباترین صفات زنانه با مرگ تدریجی زنانگی همراه است .  حیات عاطفی اومرده و صفات زنانه ناچیز است.در این قلمرو با مردان رقابت  دارد و معرفت و استایل زنانه در شخصیت و روح او جای خود را به تعقل سرد و  جنگجویانه  و منفعت طلبانه داده است.

 جلوه های آنیموس و جنبه ها و نمودهای  مختلف آن در گفتار زنان، به وضوح تجلی می یابد. آنیموس در نظر این دو  فیلمساز هم منجی فیلم است و هم منجی بشریت .

 تکیه گاه و امنیت دهنده است. زنان به  دستیابی و اتحاد با آنیموس یا نیمه پنهان وجود خود نیازمندند و در طول  زندگی خود، همواره به دنبال دستیابی و یگانگی با این کهن الگو هستند.

با امیال و انگیزه‌های مردانه آگاهانه به  شرارت می کند. طراح قتل گاد فادر قصه می شود .  شخصیت‌  او فاعلیت ندارد.  مکمل قهرمان‌های مرد نیست . با قالب و نقش تحمیلی از سوی عرف و سنت‌ها  ناسازگار است  او زن به‌مثابه مرد رذل  است، اگر «مالک» پایش را کج  می‌گذارد،نه تنها وجدان بیدار مردش نیست بلکه  خود محرک گناه و خلاف است.  همسرش را به جنایت تشویق می‌کند، نقشه قتل می‌ریزد. وسوسه برای کسب قدرت از  مردان پیرامونش  بیشتر است و جنسیت از ابعاد وجودی او قابل حذف است.

انرژی های درونی  زنی چون سمیرا  که  روح  آنیموس در او جاری و ساری است کم رنگ است و یا برای تحریف ، تقلب و شگرد   انتقام جویی به کار گرفته میشود.

او «معشوقه» راستینی نیست ،حامی و سرپرست  نیست جز سواستفاده. «مادر»هم نیست و مادرانگی اش ظاهری است ،اما انرژی  «آمازون »او اکتیو است . دارای تمرکز حواس بالا و فزون خواه است، ابراز  وجود می‌کند، هدف‌دار و متکی به نفس و خود کفاست، ارتباط او با مردان در  قالب رفیق و رقیب است.

«سمیرا» در زخم کاری و  به سوی جنبه  آمازون شخصیتش متمایل شده است، او به سوی قدرت و در ضدیت با عشق جهت‌گیری  کرده است. مادری را به تعویق می‌اندازد، با «مادونا» که از مد افتاده، در  تماس نیست و از معشوقه فقط به قصد کامجویی جنسی استفاده می‌کند.

 انرژی«مادونا» حاوی متانت، معنویت، و  سرشتی الهام بخش است .بازتابنده و تجسم محسنات کامل زنانه از بعد بردبارى،  وقاراست که زنان مورد بحث کمترین میزان را دارند. این نوع زن در پی کسب  عظمت برای خود نیست، او ترجیحاً مرد را در زندگی به سوی عظمت می‌کشاند  .مهم‌ترین بخش غالب مادونای زن، وفاست. سمیرا ،مالک را در ثروت و خوشی  پذیرا است  نه تنگدستى و ناخوشی

سمیرا ،زهره و شیوا  نمونه شخصیت های  آمازون امروزى اند، نه آرامش یافته و نه حصارهای خود را گشوده است. پریشان  ورقیب  و مبارز مردانند . برای  انها صِرف وجود داشتن به تنهایی کافی نیست .

در پس ظاهر فریبنده، کامل و خودکفای خود  بعنوان یک  شخصیتهایی آنیموس زنانی عصبی و غمگینی  هستند که غالباً احساس  می‌کنند، برای زندگی واقعی خود وقت ندارد و می بایست در لباس مردانگی  ساختار زنانه اش را تقویت کنند.

انها در بند خانه و شوهر و فرزندانش  نیستند، با اهداف شوم،خود را به زنجیر کشیده اند . تمام انرژی‌اش را در  جهان بیرون به کار می‌گیرد . احساس می‌کند فقط به دلیل انجام دادن و نقشه  کشیدن  ارزش دارند و موفقیت‌ها و دستاوردهایش نه به دلیلِ بودن، بلکه در  پستوی مردانگی بوجود آمده است.

پستوی در همِ مردانه را بهترین شکل، برای  رسیدن به رویاهای خود می پندارد، اگرچه خمیر مایه درونش هر لحظه دستخوش مرگ  تدریجی زنانگی اش خواهد بود .زنان همچنان در پستوی مردانگی خود زنانه  رویانه می کنند و مردانه تلاش…!