بهترین فیلم تارانتینو پس از «قصه ی عامه پسند»
ترجمه اختصاصی سلام سینما
«لئوناردو دی کاپریو» نقش بازیگری به نام «ریک دالتون» را ایفا می کند که شهرت او به سرعت در حال کاهش است. ریک با یک کارگزار به نام «ماروین شارز»(ال پاچینو) آشنا می شود که در تلاش است او را به یک فیلم وسترن اسپاگتی معرفی کند تا بتواند شغلش را نجات دهد. ریک به همراه بدل قدیمی اش یعنی «کلیف بوث»(برد پیت) که راننده ی او نیز هست ، به بازی کردن در فیلم هایی مشغول می شود که اکثر بازیگران آن جوان هستند. یکی از کارهای هوشمندانه ای ریک انجام می دهد ، خریدن املاک است. او خانه ای در بلوار سیلو دقیقا کنار منزل مسکونی کارگردان مشهور «رومن پولانسکی» و همسرش «شارون تیت»(مارگو رابی) خریداری می کند.
داستان فیلم در طول دو روز در ماه فوریه سال 1969 مانند بسیاری دیگر از فیلم های «کوئنتین تارانتینو» از جمله «قصه ی عامه پسند» می گذرد. مخاطب فرصت زیادی برای آشنا شدن با کاراکتر ها و عادت کردن به آنها و روتین زندگیشان دارد. شارون از شهرتش لذت می برد ، به مهمانی ها می رود و برای دیدن فیلم هایش به سینماها می رود. از جمله آخرین فیلمش «گوی ویرانگر» که در آن با «دین مارتین» همبازی است. در سوی دیگر ، ریک در حال بازی کردن نقش شخصیتی منفی در یک سریال وسترن در کنار یک بازیگر جوان (تیموتی اولیفنت) که در اول مسیر شهرت خود به سر می برد و یک بازیگر بسیار با استعداد نوجوان دیگر (با نقش آفرینی چشم نواز جولیا باترز) است. در این بین کلیف نیز از فرصت استفاده کرده با یک دختر بسیار زیبا (مارگارت کوالی) که در منطقه ی سینمایی دشت اسپان به همراه دوستانش و فردی به نام «چارلی منسن» زندگی می کند ، آشنا می شود.
«روزی روزگاری در هالیوود» یک فیلم کاملا لس آنجلسی است و این فرصت را به ما می دهد تا در آن غرق شویم. بلوار هالیوود ، ماشین ها و بیلبوردها ، تابلوی سینماها ، رستوران ها و بارهای معروف همه به شکل تحسین برانگیزی توسط فیلمبردار همیشگی تارانتینو یعنی «رابرت رابرتسون» به تصویر کشیده شده اند. همچنین در فرهنگ آن دوران با سریال های تلویزیونی ، قطعات موسیقی و صدای رادیو که در پس زمینه در حال پخش شدن هستند نیز غرق می شویم. آدم های مشهوری می بینیم که «استیو مک کوئین»(دیمین لوئیس) و «بروس لی»(مایک موه) از جمله آنان هستند. این فیلم مانند یک رمان بزرگ درباره ی لس آنجلس است.
تاکید بسیار زیادی در پس زمینه درباره ی زندگی این شهر وجود دارد. نقش آفرینی ها بسیار عالی و فوق العاده اند و دیدن نقش آفرینی برد پیت و لئوناردو دی کاپریو در کنار یکدیگر لذت خاصی راه به همراه دارد. رابطه ی دوستی آنها در فیلم بسیار گرم و صمیمانه است. ریک و کلیف قلب تپنده ی داستان هستند و همانطور که راوی اشاره می کند ، رابطه ی آنها «چیزی بیشتر از یک دوست و کمتر از یک همسر» است. عشق بی وقفه ای به کسب و کار تلویزیون و سینما در فیلم موج می زند. می خواهم کمی شوخی کنم : این شاید خنده دار ترین فیلم تارانتینو باشد. و بله خشونت آن نیز تاریک ، افراطی و به میزان زیادی خنده دار(البته نباید به این موضوع بخندم) است. «روزی روزگاری در هالیوود» فیلمی برجسته ، زیبا و بی رحمانه است. این بهترین فیلم تارانتینو پس از «بیل را بکش» یا شاید «قصه ی عامه پسند» است و همه می دانیم وقتی این فیلم به جشنواره ی کن می آید چه اتفاقی می افتد.
منبع : CineVue
مترجم : وحید فیض خواه