شکست هنری،موفقیت تجاری
پایان بازی مشخصا جزو بدترین فیلم های مارول قرار نمیگیرد.متأسفانه نمیشود فیلم های خیلی خوب و قابل تأمین در بین آثار این کمپانی یافت.اما این به معنی بیمصرف بودن آثار این شرکت نیست.فیلم هایی مثل محافظین کهکشان و مرد آهنی ۱،شاید شاهکار نباشند،ولی تجربه های بسیار زیبا و نوآورانهای هستند که تماشای چند بارهشان لذت بخش است.این موضوع درباره پایان بازی صدق نمیکند.آشفتگی فیلمنامه در جنگ ابدیت هم ملاحظه میشد،اما نه به این اسفناکی.جنگ ابدیت کاراکتری خلق نمیکند.ادعایش را هم ندارد.اما پایان بازی شدیدا روی چند بعدی بودن کاراکتر هایش تأکید دارد.کدام کاراکتر؟این فیلم نه تنها کاراکتری خلق نمیکند،بلکه همان تصور قدیمیمان را هم خراب میکند.نتیجه فیلمی میشود که بدون هیچ گونه کاراکتری و با حداقل منطق داستانی روی فیلمنامهاش،با کمترین میزان صحنه های اکشن سوار است.جنگ ابدیت در فیلمنامه وضعیتی بهتر از پایان بازی ندارد،ولی حداقل روی فیلمنامه سوار نیست.آنقدر اکشن های پر زرق و برق به مخاطبش میدهد که کاملا حواس او را از فیلمنامه پرت میکند.
خیلی ها میگویند که فیلم متعلق به اونی استارک است و کاراکتر های دیگر فقط حکم مکمل هایی برای او را دارند.به جرأت میتوانم بگویم که اگر تمام کاراکتر های پایان بازی را حذف کنید(به جز تونی استارک)کوچک ترین تأثیری روی روند شکل گیری داستان فیلم نمیگذارد.کاراکتر های فیلم همانند گذشته چندین عضله متحرک هستند که به دلایلی نا مفهوم در حال جفتک انداختن هستند.برای من جای تعجب است که چطور همچین ایده پر و پیمانی،تا این حد خالی است.از بین رفتن نصف دنیا خیلی اتفاق بزرگتر از آن چیزی است که در این فیلم به تصویر کشیده میشود.خیلی دردناک تر از یک بشکن.درست است که فیلم در ۱۵ دقیقه ابتدایی،هرچند با اشکال،ولی طوفانی شروع میشود.اما در ادامه چنان افت ریتم وحشتناکی میکند که به جز طرفدار های مارول،برای هیچ مخاطب جدی سینما قابل تحمل نیست.
لحن فیلم در نیمه اول و دومش کاملا متفاوت است.به گونهای که در نیمه اول،یک فیلم تاریک،با رنگ بندی آبی رنگ!!!!!!!!!!!!!!!!شاهد هستیم.همین برای شک کردن به وجود عقل در سر کارگردانا این اثر کافیست.در نیمه دوم یک فیلم شدیدا شاد و شنگول با شوخی هایی که مثل باقی فیلم های انتقام جویان،شدیدا لوس و بیمزه هستند را شاهد هستیم.متأسفانه،کلا هدف از خلق یک سری کاراکتر ها در فیلم(مثل راکت،هالک و ثور)هیچ چیز جز شوخی های نم پس داده نیست.چاق شدن ثور یا پروفسور شدن هالک،هدفی نداشته جز مزه پارتی و سر نرفتن حوصله مخاطب.انگار خود سازندگان هم میدانستند که فیلم اصلا نمیتواند مخاطب را تا انتها با خودش بکشد و به خاطر همین سعی کردن با قرار دادن جوک های تاریخ گذشته،فیلمشان را برای مخاطب سرگرم کننده جلوه دهند که اینطور که معلوم است موفق هم شدند!
بازی ها در فیلم به دو دسته عالی و افتضاح تقسیم میشود.بازی اسکارات جوهانشون،مثل تمام نقش آفرینی های دیگرش در این کاراکتر افتضاح است.در سکانسی از فیلم او مجبور به گریه کردن میشود.او آنقدر ضایع این کار را انجام میدهد که گاها شک میکنید که با یک بازیگر هالیوودی مشهور طرف هستیم.کریس ایوانز در این فیلم اصلا نتوانسته احساسات درون کاپیتان آمریکا را برای مخاطبش بروز دهد.او همچنان نقش همان کاپیتان آمریکای عضلهای را بازی میکند.مشخصا بازی های این دو بازیگز،سطح کاراکتر هایشان را چندین پله از آن افتضاحی که بودند پایین آورده اند.
اما فیلم نکات مثبتی هم دارد.طراحی اکشن و جلوه های ویژه فیلم بسیار عالی است.هرچند که هنوز هم به شدت تخیلی و باور ناپذیر است.در یکی از بهترین سکانس های فیلم شاهد مبارزه هاکای و بلک ویدو هستیم.
در نهایت پایان بازی اصلا فیلم خوبی نیست.اما راجب بد بودنش نمیشود با قاطعیت حرف زد.به هر حال جمع کردن این همه ابر قهرمان کنار هم کار دشواری است.اما متأسفانه پایان بازی هم مانند باقی فیلم های این چنینی از پس انجامش بر نیامده.