صفحه اصلی
ترانه علیدوستی متولد 22 دی ماه 1362 در شهر تهران؛ هنرپیشه سینما و تئاتر، صداپیشه، نویسنده و مترجم ایرانی می باشد. او در فیلمهایی همچون «من ترانه 15 سال دارم»، «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری»، «تردید»، «درباره الی»، «پذیرایی ساده» و «فروشنده» به ایفای نقش پرداخته است و عناوین فراوان سینمایی از جمله جایزه بهترین بازیگر زن، پنجاه و پنجمین جشنواره فیلم لوکارنو سوئیس، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم آسیایی و عربی اوسیان سینه فن و سیمرغ بهترین بازیگر زن در جشنواره فیلم فجر را گرفتهاست، همچنین در سال ۱۳۹۰، مجله فیلم او را بهترین بازیگر زن دهه ۸۰ سینمای ایران انتخاب کرد.
ترانه علیدوستی از جمله بازیگرانی است که فعالیتهای اجتماعی و سیاسی هم میکند و این مسئله بارها نام او را در سرخط حواشی مطرح کرده است. از این نظر علیدوستی هم محبوب تماشاگران عام است و هم جایگاه ویژهای نزد منتقدان، سینماگران و حتی تحلیلگران اجتماعی و فعالان اجتماعی دارد. البته لازم به ذکر است که حواشی که حول نام او میچرخند، همیشه جنبههای اجتماعی و جدی داشتهاند و هرگز زرد نبودهاند. او از جمله بازیگرانی است که شهرت، مواجههاش با جامعه را دستخوش تغییر نکرده و سلبریتی بودن از دغدغههای او کم نکرده است. این بازیگر جوان حتی بابت اظهار نظرهای خود به دردسرهای قضایی هم افتاده که در بخش حواشی مفصلاً به آنها میپردازیم.
ترانه علیدوستی در ۲۲ دیماه ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمد. وی فرزند نادره حکیمالهی و حمید علیدوستی میباشد. مادرش نادره حکیم الهی نقاش و مجسمهساز و پدرش بازیکن سابق تیم ملی و مربی کنونی فوتبال میباشد.
حمید علیدوستی در کنار حرفه خود بهعنوان فوتبالیست یک عشق سینما هم بود و آرشیوی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما را در خانه داشت. آثار فلینی، کیشلوفسکی و برگمان از جمله آرشیو سینمایی پدر بود و «سینما پارادیزو» بهعنوان فیلم محبوب حمید علیدوستی بارها در خانهشان پخش شده بود. به همین واسطه ترانه از همان دوران کودکی باهنر سینما آشنا و فیلم دیدن بدل به بخش مهمی از اوقات فراغتش شد.
دوران کودکی ترانه علیدوستی یک اتفاق پررنگ داشت که در شکلگیری شخصیت او بعدها تأثیر بسزایی گذاشت. او سه سال داشت که به همراه خانواده به آلمان مهاجرت کردند تا پدرش در لیگ آلمان بازی کند. این حضور او در کودکی در آلمان باعث شد دو ویژگی مهم در شخصیت علیدوستی هویدا شود.
اول علاقه به یادگیری زبانهای خارجی خصوصاً انگلیسی و آلمانی که او را به سمت مطالعه و کتابخوانی سوق داد تا امروز از جمله هنرمندانی باشد که دست به ترجمه آثار ادبی مهمی از زبان انگلیسی زده است. از سوی دیگر آشنایی او بافرهنگ غربی و مدرنیسم باعث شد در بزرگسالی علاوه بر بازیگر در جایگاه یک فعال اجتماعی هم قرار بگیرد. خصوصاً جذب جنبشهای فمینیستی و زنآزادخواهانه شود.
ترانه علیدوستی خیلی زود در نوجوانی به هنر علاقه نشان داد. البته در آن دوران خبری از بازیگری نبود و ترانه پیگیر نقاشی و موسیقی بود. او به هنرستان موسیقی رفت و نواختن پیانو و کلاویه را آموخت اما پیش از آنکه درسش تمام شود با حضور در کلاسهای بازیگری امین تارخ در دوران هنرستان به سمت بازیگری متمایل شد.
حمید علیدوستی متولد ۲۱ اسفند ۱۳۳۴ بازیکن سابق تیم ملی فوتبال و از مربیان کنونی فوتبال ایران میباشد. وی در دو جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ بازیکن فیکس تیم ملی ایران بود و در این تورنمنت ها برای تیم ملی ایران هشت بازی کرده و ۳ گل به ثمر رساند. او همچنین سابقه بازی در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ و ۱۹۸۲ برای تیم ملی ایران را دارد.
حمید علیدوستی فوتبال را از محلات شروع کرده و پس از عضویت در باشگاه تهرانجوان، در سال ۱۳۵۴ در لیگ ایران با پیراهن تیم دارایی به میدان رفت. علیدوستی حضور در تیمهایی مثل هما و کشاورز را هم تجربه کرد و بین سالهای ۱۳۶۵-۱۳۶۶ در لیگ دو آلمان و در باشگاه «زالرمو» به بازی پرداخت و طی ۳۰ بازی، ۱۰ گل به ثمر رساند. حضور در فوتبال اروپا در سالهای آغازین انقلاب و جنگ تحمیلی باعث جدایی و خط خوردن وی از تیم ملی فوتبال ایران گردید. در سال ۱۳۷۴، با تیم سایپا در مسابقات لیگ ایران حاضر شد و آخرین سال دوران فوتبالش را همراه با این تیم، با قهرمانی در لیگ فوتبال ایران رقم زد. او جزو معدود بازیکنان مطرحی بود که هیچگاه به عضویت تیمهای محبوب سرخ آبی پایتخت در نیامد. قهرمانی در جام باشگاههای تهران با تیم هما و قهرمانی در لیگ ایران با تیم سایپا در سالهای ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳، همچنین قهرمانی در مسابقات مقدماتی المپیک مسکو از افتخارات وی محسوب میشود.
نادره حکیمالهی در اسفند ماه ۱۳۴۰ در شیراز به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۳ در کلاسهای طراحی و نقاشی آیدین آغداشلو شرکت کرد. سپس در سال ۱۳۶۸ سفالگری را نزد عبدالله مهری آموخت و در سال ۱۳۷۶ مجسمهسازی را نزد فیاض و شهابی فرا گرفت. وی مؤسس آموزشگاه آزاد هنرهای تجسمی کانون هنر در شهر رشت میباشد و تا به حال نمایشگاههای مختلفی از آثار او برگزار شدهاست.
ترانه علیدوستی در راهنمایی به هنرستان موسیقی رفت و در دبیرستان به تجربی تغییر رشته داد. در دوران دبیرستان بود که برای اولینبار جلوی دوربین رفت و حضورش در سینما در تحصیل او وقفه انداخت. پس از آن در رشته کامپیوتر دیپلم گرفت و باقی مسیر خود را به بازیگری اختصاص داد.
در سال ۱۳۹۰ ترانه علیدوستی با علی منصور ازدواج کرده و ثمره این پیوند دختری به نام حنا میباشد که در سال ۱۳۹۲ به دنیا آمد.
علی منصور در سال ۱۳۹۵ اولین نقشآفرینی خود در سینما را با فیلم «من» به کارگردانی سهیل بیرقی تجربه کرد. او در این فیلم نقش شخصیتی به نام مجتبی براتی را بر عهده داشت که به دنبال معافیت سربازی بود. در این فیلم سینمایی بازیگران شناخته شده همچون لیلا حاتمی، امیر جدیدی، بهنوش بختیاری، علیرضا استادی و مانی حقیقی بازی میکردند.
این فیلم سینمایی در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۴ در سه رشته نگاه نو و سودای سیمرغ و بهترین بازیگر نقش مکمل زن و مرد کاندید سیمرغ بلورین شد.
پس از شرکت در کلاسهای آزاد بازیگری توسط امین تارخ برای بازی در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» به رسول صدرعاملی معرفی شده و اولین نقشآفرینی خویش در سینما را تجربه کرد. صدرعاملی درباره انتخاب علیدوستی برای این نقش میگوید:
"وسطهای تدوین فیلم «دختری با کفشهای کتانی» فکر کردم که چگونه میشود یک قصه درباره دختری بنویسیم که احساساتی نباشد، خیلی عقلگرا و منطق داشته باشد و مشکلات زندگی را خودش یکتنه حل کند. متوجه شدم کامبوزیا پرتوی آن را کارکرده است با او صحبت کردم؛ از طرح خوشش آمد و نزدیک به یک سال طول کشید تا فیلمنامه آماده شد.
یادم میآید در هفتهنامه سینما یک آگهی دادم که بسیار جذاب بود. متن آگهی این بود که «من ترانه ۱۵ سال دارم دختر خوبی هستم اگر این شخصیت را میشناسید به ما معرفی کنید» درواقع دنبال بازیگر بودیم که ترانه علیدوستی این آگهی را دیده بود. امین تارخ به من زنگ زد و گفت ترانه دختر حمید علیدوستی است و او را برای حضور در فیلم به من معرفی کرد. برای این نقش ۸۰ نفر را دیده بودیم و حبیب رضایی برای اولینبار انتخاب بازیگری را انجام میداد و برای انتخاب این نقش به مدارس زیادی رفته بود."
صدرعاملی درباره تمرینات علیدوستی برای بازی در آن فیلم میگوید:
"ترانه جنس صدایش خوب بود اما نمیتوانست آن را مدیریت کند. البته ما هر بازیگری را میگذاشتیم باید دو ماه بر روی صدایش کار میکردیم زیرا شخصیت قصه سه لحن داشت؛ لحن دانشآموزی، لحن دوران بارداری و یک لحن دوران مادری که اینها لحن صداهایشان فرق میکند. سه ماه طول کشید تا ما بر روی صدای او کار کردیم و من در طول این مدت هیچوقت به او نگفتم که برای نقش ترانه حضورش قطعی است و دقیقاً ۴۸ ساعت قبل از فیلمبرداری به او گفتم که برای نقش قطعی شده است. اولین لوکیشنی که تولید در اختیار من قرار داد، زندان رجایی شهر بود. در زندان شروع، وسط، بارداری، مادر شدن و پایان فیلم را داشتیم و برای این کار تنها هشت روز فرصت داشتم." (خبر آنلاین)
بازی درخشان و تأثیرگذار او در این فیلم ۴ جایزه معتبر داخلی و خارجی از جمله سیمرغ بلورین بیستمین جشنواره فیلم فجر، جایزه نخل زرین از سومین جشنواره اجتماعی آبادان، جایزه منتقدین و نویسندگان سینمای ایران و همچنین جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین جشنواره فیلم لوکارنو (سوئیس) را برایش به ارمغان آورد.
علیدوستی پس از بازی در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» به مدت ۳ سال هیچ پیشنهادی را برای کار نپذیرفت تا این که در فیلم «شهر زیبا» به کارگردانی اصغر فرهادی حاضر شده و بازی کرد. وی در این باره میگوید:
"فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» خیلی سروصدا کرد. در آن سه سال با انبوه پیشنهادهای جورواجور روبهرو شدم. من چهره جدیدی بودم و در آغاز راه و سینما هم همیشه دنبال چهرههای جدید هست. آنقدر پیشنهادهایم زیاد بود که ترسی من را در برگرفت. از اینکه فکر میکردم همه منتظرند ببینند آیا من لایق آن هایوهوی بر سر فیلم اولم بودم یا نه. این بود که انتخاب بعدی برایم سخت شده بود. در آن سه سال که بازی نمیکردم، بیش از هر کار دیگری مینوشتم. کلاس فیلمنامهنویسی میرفتم و در کنارش دایم داستان کوتاه مینوشتم. روزی که آقای فرهادی از من دعوت کرد تا با ایشان کار کنم، تا آن زمان از نزدیک ایشان را ندیده بودم. همان اول بیرودربایستی به من گفت که نگران تصویر جاافتاده در کار اولم است و نمیداند همکاریمان در فیلم «شهر زیبا» چطور از کار دربیاید. در واقع پیشنهاد مستقیمی به من نداد. خواست که کار را با هم تست کنیم. من هم نمیخواستم بعد از سه سال دوباره در شمایل تکراری کار اولم دیده شوم و از پیشنهادش استقبال کردم. خوشبختانه خیلی زود ترغیب شدیم به همکاری با هم و واقعاً از ساخت «شهر زیبا» لذت بردیم." (شرق)
پس از نقشآفرینی در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» بهعنوان یک چهره جدید و بااستعداد در سینما شناخته شد، تا این که در سال ۱۳۸۲ که اصغر فرهادی او را برای بازی در فیلم «شهر زیبا» دعوت کرد، دو سال بعد، فرهادی دوباره او را برای بازی در فیلم «چهارشنبهسوری» انتخاب کرد که بازی در این دو فیلم به شهرت ترانه علیدوستی افزود. این فیلمها بهعنوان آغازگر روند همکاری اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی محسوب میگردد که در دو فیلم سینمایی بعدی یعنی «درباره الی» (۱۳۸۷) و «فروشنده» (۱۳۹۴) نیز ادامه پیدا کرد.
بازی درخشان علیدوستی در فیلم «چهارشنبهسوری» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد.
ترانه علیدوستی همچنین در فیلمهای کارگردانان مطرح و صاحبسبک دیگری همچون مانی حقیقی، عباس کیارستمی، عبدالرضا کاهانی، بهرام توکلی و واروژ کریممسیحی نیز حضور داشته است.
علیدوستی درباره کارنامه هنری خود میگوید:
"فیلم اولم، «من ترانه ۱۵ سال دارم» بهترین فیلم من نیست، اما اگر تازه واردی من و سطح موفقیت آن فیلم را در نظر بگیرید قطعاً آن را تعیینکنندهترین کارم میدانید. اما فیلمهایی که سروشکل به کارنامهام دادهاند و شاید تعریف درستی از جنس فعالیتم دادهاند، فیلمهایی هستند که با اصغر فرهادی و مانی حقیقی کارکردهام." (شرق)
ترانه علیدوستی از سرمایهگذاران فیلم «اژدها وارد میشود» به کارگردانی مانی حقیقی میباشد. این دو قبل از این پروژه در دو فیلم «کنعان» و «یک پذیرایی ساده» با یکدیگر همکاری کرده بودند.
ترانه علیدوستی در مجموعه «شهرزاد» ساخته حسن فتحی به ایفای نقش پرداخته و خوش درخشید.
این سریال در ۲۲ مهر ۱۳۹۴ به شبکه نمایش خانگی آمد وی در این سریال نقش «شهرزاد» را ایفا میکند. شهرزاد دانشجوی رشته پزشکی است که در سال ۱۳۳۲ با کودتای ۲۸ مرداد زندگیاش دچار تغییروتحول میشود.
علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار بازیگران نقشهای اصلی این مجموعه هستند. شهرزاد یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین مجموعه ها در شبکه نمایش خانگی می باشد که در سه فصل تولید شده است.
جشن سریال شهرزاد در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار شد، بلیت این جشن در مدت ۴۵ دقیقه اینترنتی فروخته شد، این جشن با حضور عوامل و بازیگران و مردم برگزار شد و از این سریال تقدیر به عمل آمد. علیدوستی برای بازی در این مجموعه در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۷ نامزد تندیس حافظ برای بهترین بازیگر زن درام از جشنواره دنیای تصویر (حافظ) گردید.
ترانه علیدوستی در سال ۱۳۸۴ در انیمیشن سینمایی «جمشید و خورشید» حضور داشته و صداپیشگی شخصیت «خورشید» را بر عهده گرفت.
ترانه علیدوستی در نمایشنامه «آنا کارنینا» که به کارگردانی هما روستا، در ۱۵ آذر ۱۳۹۳ در کتابخانه ملی و در حمایت از هنرمندان مبتلا به سرطان نمایشنامهخوانی میشد، نقش «آنا کارنینا» را اجرا کرد. همچنین این نمایشنامهخوانی بار دیگر به مناسبت چهلمین روز درگذشت هما روستا (۲۳ آبان ۱۳۹۴) در کتابخانه ملی برگزار شد که این بار هم در حمایت از هنرمندان مبتلا به سرطان مراسم اجرا شد.
ترانه علیدوستی سابقه ایفای نقش در دو نمایش «فنز» و «مانفیست چو» به کارگردانی محمد رحمانیان را در کارنامه هنری خویش دارد.
علیدوستی علاوه بر هنرپیشگی سینما، نویسنده و مترجم نیز میباشد. او که در خانوادهای اهل ادب و فرهنگ و هنر به دنیا آمده و بزرگ شده بود، از همان دوران کودکی به مطالعه و بعدتر نویسندگی علاقهمند شد. وی در این باره میگوید:
"در کودکی، باتوجهبه این که پدر و مادرم اهل کتاب بودند، من نیز خیلی زود جذب کتاب شدم. کتاب زیاد میخواندم. هر جور داستانی از «تام سایر» گرفته تا «بربادرفته» و داستانهای چخوف. قوه تخیل نسبتاً قوی ای هم داشتم. دفتری داشتم که در آن داستانهای کوتاه جن و پری مینوشتم. یکجور رمان بلند عاشقانه هم داشتم که هیچوقت تمام نمیشد و با سالبهسال بزرگتر شدنم وقایعش بنا به اقتضای سنم تغییر میکرد. خود را در آینده میدیدم که نویسنده شدهام. از سال ۸۳ سعی کردم نوشتن را به شکل جدی پی بگیرم و شروع کردم به نوشتن یک سری داستان خیلی کوتاه. آن سالها محمد رحمانیان و مجید اسلامی کسانی بودند که داوطلبانه نوشتههای من را میخواندند و کمکم میکردند. رحمانیان که آن موقع هنوز همکاریام را با او شروع نکرده بودم هفتهای یکبار وقت میگذاشت و من میرفتم دیدنش، فارغ از محتوای قصهها، آنها را بلند میخواند و جلوی چشمم ویرایش میکرد و با این کار بهنوعی کارکردن با نثر را یادم میداد. نهایتاً مجموعه داستانی از آن تلاشها درآمد که دوتایشان آن زمان در مجله «هفت» منتشر شد. با توقیف این مجله در زمستان آن سال، سومین داستانم با نام «بیلچه و خاک» که قرار بود در هفت منتشر شود، در سالنامه مجله فیلم چاپ شد."
داستانهای کوتاه و نقدهای گوناگون او در مجلهها و روزنامههایی مانند روزنامه شرق و همینطور در وبگاه شخصیاش با نام «اسپات لایت» منتشر کرده است. در خبرها آمده است که در سال ۲۰۱۰ در پی انتشار مطلبی از او در وبلاگش در پشتیبانی از اصغر فرهادی که در دفاع از هنرمندان دگراندیش مطلبی منتشر کرده بود، وبلاگ این بازیگر سینما و تئاتر به دستور کمیته دولتی فیلترینگ، حذف شد و بدین ترتیب آرشیو این وبلاگ نیز ازروی سایت بلاگفا حذف شده است. اما علیدوستی در مصاحبه با ماهنامه اندیشه پویا درباره این موضوع توضیح میدهد:
"حذف نوشتههای وبلاگ بعد از مطلب مربوط به حواشی پیشآمده برای فیلم «جدایی»، دلسردم نکرد؛ تمام نوشتهها را برگرداندم و روی سایتی شخصی گذاشتم که هنوز هم هست. منتها بهمرور و با شهرتی که وبلاگ به دست آورده بود از آن راحتی که در نوشتن داشتم مرحوم شدم. خواهناخواه وقت نوشتن خودم را در حال احتیاط و حسابگری میدیدم، چون هرچه را مینوشتم بعضی از روزنامهها مستقیم در ستونهایشان کار میکردند. بدون این که بخواهم انگار ستوننویس شده بودم و ناچار به رعایت قواعد کاری بودم که نیت اصلی من نبود. دلیل دیگرش هم برخی حوادث جاری آن دوران بود. بعد از سال 1388 سخت بود نوشتهها رنگ و بوی آن چه را جامعه از سر میگذراند نداشته باشد.
برای ادامه دادن نیاز بود بتوانم خودم را به کوچه علی چپ بزنم و برخورد لوکسی با نوشتن داشته باشم که من آدمش نبودم. مدتی به مستعارنویسی روی آوردم اما خود نگرانی ای که مستعارنویسی به همراه داشت به ترمزهایی که هر روز بیش تر می شدند اضافه کرد. برای همین رفته رفته وبلاگ نویسی برایم کم رنگ و نهایتاً متوقف شد."
علیدوستی که به زبان انگلیسی و آلمانی مسلط است، از چگونگی یادگیری و تسلط به این زبانها میگوید:
"پدر من، حمید علیدوستی، بین سالهای ۶۵ تا ۶۷ در باشگاههای آلمان توپ میزد. سه تا ششسالگیام را در آلمان گذراندم و آن جا به مهدکودک رفتم. به همین خاطر آلمانی را همزمان با فارسی یاد گرفتم. همین، در یادگیری زبان انگلیسی کمکم کرد. بهغیراز یک دوره کلاس مقدماتی زبان انگلیسی در نوجوانی، کلاس دیگری نرفتم و خودآموز، این زبان را یاد گرفتم. با کمک خواندن کتابهای زبان اصلی و فیلم دیدن."
علیدوستی یک مترجم حرفهای به شمار میرود و حتی ترجمه او از داستان «رؤیای مادرم» اثر آلیس مونرو در نوزدهمین دوره کتاب فصل، در گروه ادبیات، شایسته تقدیر شناخته شد. همچنین ترجمه او از رمان «تاریخِ عشق» به قلم نیکول کراوس توانست عنوان پرفروشترین کتاب نشر مرکز در سال ۱۳۹۵ را به خود اختصاص دهد. او درباره فعالیتش در زمینه ترجمه میگوید:
"سال ۱۳۸۶ بود. مانی حقیقی به همراه اصغر فرهادی در حال نوشتن فیلمنامه «کنعان» بودند. مانی حقیقی چند سال پیشازاین تاریخ، داستانی از آلیس مونرو با عنوان «تیر و ستون» در «نیویورکر» خوانده بود. حالا میخواست فیلمنامهای اقتباس شده از آن به همراه فرهادی بنویسد. مانی مشکل زبان نداشت اما چون برایش مهم بود فرهادی تسلط کامل روی داستان پیدا کند ترجیح میداد داستان ترجمه شود. از من که وقت بیشتری داشتم خواست ترجمهاش کنم. گفت کیفیت ترجمه برایش مهم نیست و همین که ماجرا به فارسی برگردانده شود، کافی است.
بعد از این که ترجمهام را خواند گفت داستانهای مونرو تاکنون در ایران ترجمه نشده. حیف است، چرا تو این کار را نکنی؟ من هم وسوسه شدم.
آخرین کتابی که آن زمان از مونرو چاپ شده بود «فراری» بود. چهار مجموعه از داستانهایش را خواندم و نهایتاً هفت داستان را از بین چهار مجموعه انتخاب و ترجمه کردم. معیارم جز سلیقه شخصی، قابلیت انتشار داستان ها با کمترین ممیزی بود و اینها داستانهایی بودند که فکر کردم دست نخورده به چاپ میرسند. که البته ناشر دوتای آنها را از نگرانی ممیزی فعلاً کنار گذاشته که شاید روزی در مجموعهای دیگر کارشان کنیم. آن چه ماند این پنج داستان بودند با نامی که ناشر برای کتاب پیشنهاد کرد: «رویای مادرم»، «صوت»، «کویینی»، «تیروستون» و «نفرت؛ دوستی، خواستگاری، عشق و ازدواج." (اندیشه پویا)
پویان علیدوستی برادر ترانه در چهارشنبهسوری سال ۱۳۸۳ در اثر جراحت حاصل از مواد منفجره فوت کرد.
ترانه علیدوستی هنگام آن حادثه دلخراش سر فیلمبرداری فیلم «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی بود که برادر خود را بهخاطر منفجر شدن مواد محترقه در روز چهارشنبهسوری از دست داد. او در این باره در «عصر ایران» نوشت:
"خیلی سخت بود که در فیلم «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی مشغول بازی بودم، کل ماجراهای فیلم در این روز میگذشت، آنوقت خبر دادند که در دل چهارشنبهسوری واقعی برادرم بهخاطر حادثه ناگواری که همان منفجر شدن مواد محترقه است، درگذشته است. هروقت این خاطره تلخ را مرور میکنم، یاد آن لحظهای میافتم که خبر فوت برادرم را سر صحنه فیلمبرداری دادند. همه شوکه شده بودیم.
بابا و مامان همیشه نگران برادرم بودند و در آخر همزورشان به او نرسید. پویان پسر سرسخت و شیطانی بود، مثل خیلی از پسرهای نوجوان. اصلاً پسر سادهای نبود؛ کنترلی که من نمیشدم او میشد، اما جوابی که از او نمیگرفتند را از من میگرفتند. همین کارهای او هم در آخر به اینجا ختم شد که این بلا را سر ما و خودش بیاورد. هنوز باورم نمیشود، ماجرای آن روز چهارشنبهسوری هنوز کابوس من و خانوادهام است. آخر سال ۸۳ و عید ۸۴ روزهای بد و سنگینی را من و خانوادهام پشت سر گذاشتیم. هر روز برای ما نبودن پویان سخت بود و همچنان هم سخت است.
زمان مرگ پویان من سر فیلمبرداری چهارشنبهسوری بودم و دقیقاً در همان روز چهارشنبهسوری، یعنی ۲۵ اسفند سال ۸۳ فوت کرد. وقتی خبر را دادند نمیدانم چطور تا خانه رفتم. اما بعد از آن و وقتی مراسم تمام شد، دوست داشتم که خیلی سریع و به طور خودخواسته سر خودم را با بازی در فیلم گرم کنم و دوباره به گروه پیوستم.
در حقیقت یک هفته سرکار نرفتم که سه روز آن، سه روز اول عید بود که درهرصورت و بدون هیچ اتفاقی هم آن سه روز تعطیل بود. در واقع من بهخاطر این حادثه فقط ۴ روزکار را متوقف کردم. بعد از اینکه به کار بازگشتم حس کردم این یک هفته برای من حکم چهل روز را داشته و خیلی دیر گذشته.
خوشبختانه هیچکس با من مثل عزادارها صحبت نمیکرد و فضا هم سنگین نبود، مثل قبل دوستانه بود، شاید چون بچهها هم در این یک هفته مدام با من همراه بودند و در تمام مراسم حضور داشتند. امیدوارم برای هیچ خانوادهای این اتفاق نیفتد. چون اینگونه اتفاقات واقعاً وحشتناک است و هیچوقت هم هضم نمیشود.
شاید کسی که هیچوقت نتواند با این مسئله کنار بیاید مادرم است. البته نمیتوان گفت که این اتفاق برای چه کسی سختتر بوده! اگر روزی تصمیم بگیرم تنها پیام اخلاقی زندگیام را به جوانها بدهم (چون از پیام دادن خوشم نمیآید) میگویم تا جایی که میتوانید خوش بگذرانید، شلوغ کنید. الان وقتش است ... اما با آتشبازی نکنید، با خطر، نه بهخاطر خودتان، بهخاطر ما، خواهرها."
ترانه علیدوستی بعد از آن حادثه دلخراش و در مواقع ملتهب و استرسزا به کارکردن و بازیکردن در نقشهای گوناگون پناه میبرد، وی در این باره میگوید:
"آن چیزی که از بقیه نگرانیها در زندگی روزمره نجاتم میدهد بازی است. در واقع «بازی تراپی» میکنم. با نقشها از خودم بیرون میآیم. وقتی از خودم خوشم نمیآید، نقشها کمکم میکنند به خودم فکر نکنم و آن نگرانیها و غم ها را فراموش کنم."
ترانه علیدوستی با فیلم سینمایی «برادران لیلا» در هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن که در سال 2022 برگزار شد، شرکت کرد. این فیلم در بخش مسابقه(نخل طلا) حضور داشت.
همچنین مراسم فتوکال و نشست خبری این فیلم، ۵ خرداد ماه در این دوره از جشنواره فیلم کن برگزار شد.
ترانه علیدوستی از طریق اکانت توییتر خویش اعلام کرده است که به بیماری «کلاستروفوبیا» یا «ترس از محیط بسته» (تنگناهراسی) مبتلا است و به همین خاطر نمیتواند از اتوبوس یا مترو استفاده کند.
پس از جشنواره فیلم کن و افتخارآفرینی فیلم «فروشنده» در آن جشنواره، هنگام مراجعت عوامل فیلم به ایران، جمعیت زیادی از مردم برای استقبال از عوامل فیلم در فرودگاه امام خمینی (ره) حاضر شده بودند. در آن هنگام فیلم کوتاهی از علیدوستی منتشر میشود که او در آن فیلم میگوید:
"من میترسم، آخر چهکار کنیم"
پس از انتشار این قطعه کوتاه واکنشهای زیادی در صفحات مجازی به راه افتاد، علیدوستی پس از این حواشی در صفحه توییتر خود اعلام کرد به این بیماری مبتلا است. او در مصاحبهای دیگر در این باره میگوید:
"از خیلی چیزها میترسم، از فضاهای بسته خیلی میترسم. اگر خیلی تنگ و کوچک باشد، یا بیخودی از حرکت بایستد. از هر فضای کوچکی که درش بسته شود و همیشه این وحشت همیشه با من هست که آن در دیگر باز نشود [مکث]. این یک هراس خیلی عینی است. درباره مسائل مفهومی و ناشناخته مثل مرگ یا آوارگی یا بیماری صحبت نمیکنم." (شرق)
ترانه علیدوستی تا کنون در هیچ سریال تلویزیونی حضور نداشته درباره حضور نیافتن خود در سریالهای صداوسیما اینگونه میگوید:
"من در تلویزیون بازی نمیکنم، ۱۲ سال هم هست که بازی نمیکنم چون معتقدم یک خیانت فرهنگی است، قبلاً هم گفتهام و انتخاب کردهام، حتی سریالهای سطح بالاتر ما نهایتاً دستخوش یک جهتگیری بیموردی در پخش میشوند، من کسانی را که در تلویزیون کار میکنند قضاوت نمیکنم، ولی مردم حق دارند قضاوت کنند ما در این جایگاه قرار داریم که قضاوت شویم." (مشرق نیوز)
شناور حامل دستاندرکاران و بازیگران فیلم سینمایی «هرچه خدا بخواهد» به کارگردانی نوید میهندوست در هنگام فیلمبرداری سکانسهای مربوط به لوکیشن روی دریا (آبهای خلیجفارس نزدیک جزیره کیش) دچار حادثه شده و واژگون گردید قایقی که ترانه علیدوستی و دیگر عوامل فیلم در آن حضور داشتند پس از تمام شدن بنزینش با برخورد موجی بزرگ واژگون میشود. آنان یک ساعت و نیم در دریا شناور بودند تا این که شناور تجسسی دریا (ناجی) به طور معجزهآسایی آنان را پیدا کرده و نجات میدهد. (ایرنا)
علیدوستی درباره آن حادثه میگوید:
"من و هشت نفر از آقایان قایقمان غرق شد و افتادیم توی دریا. دم غروب. یک ساعت ونیم طول کشید تا یک قایق ماهیگیری پیدایمان کند. مطلقاً شانس آوردیم که زنده ماندیم." (روزنامه شرق)
پس از انتشار عکسهای نشست خبری فیلم «فروشنده» در تهران، عکسی از ترانه علیدوستی که روی دست چپ او یک طرح تاتو با سمبلی فمینیستی دیده میشد، در شبکههای توسط کاربران به اشتراک گذاشته شد.
هنوز ۲۴ ساعت از مناقشات مجازی مخالفان و موافقان در فضای مجازی نگذشته بود ترانه علیدوستی با نوشتن این جمله که «بله، من یک فمینیست هستم»، پستی را که حدود یک سال پیش درباره «فمینیسم» در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده بود، بازنشر کرد.
علیدوستی در صفحه شخصی خود در اینستاگرامش نوشته بود:
"برای مخالفت با واژة فمینیسم، بهتر است ابتدا معنی دقیق آن را بدانیم. «فمینیست: شخصی که به برابری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر دو جنس معتقد است» (از کتاب همه باید فمینیست باشیم، نوشتة چیماناندا انگوزی آدیچی)
اگر سوءتفاهم یا واهمهای از این کلمه دارید بهجای اتکا به روایت رسانههایی که عمری است اخبارمان را تحریف و روند رسیدن اطلاعات به ما را مهندسی میکنند، از گوگل استفاده کنید. خودتان تحقیق کنید و اگر فمینیسم همان فرقة عقدهگشایانهی مرد ستیز و خانمان براندازی بود که در گوش ما خواندند، باز آن را پس بزنید.
مبارزه با سکسیسم فقط در جهت زنان نیست. مبارزه با نقشهایی است که جای اینکه خود انتخابشان کنیم جامعه و فرهنگ از پیش آن را به ما تحمیل کنند. فقط چون زن یا مرد هستیم. برچسبهایی روی زنان و مردان هست که الزاماً واقعیت ندارند. نیازی نیست ما این چرخه بیمار را بازتولید کنیم.
اگر زنی انتخاب کند که خانهدار باشد این انتخاب حق اوست و قابل احترام. اگر مردی انتخاب کند وظیفه کار بیرون را داشته باشد این حق اوست. مسئله این است که مردان و زنان خودشان بنا به فردیتشان تصمیم بگیرند میخواهند چگونه زندگی کنند، نه اینکه جامعه از روزهای ابتدای کودکی رفته رفته ما را به جبر در این نقشها قرار بدهد و کمکم طلبکار شود و این نقشها را از ما بخواهد.
این شوخی کودکیمان یادتان هست؟ «پسرا شیرن، مثل شمشیرن. دخترا بادکنکن، دست بزنی میترکن»
اینگونه متلها فرهنگسازی نامنصفانهای بود برای کودکانی که هنوز حتی تفاوتهایشان با هم را نمیشناختند. کار فمینیسم نزدیک کردن مرد و زن به هم است نه جنگ انداختن بین آنها. فمینیسم یعنی حق هر انسان فارغ از جنسیتش، این است که فردیتی داشته باشد و طبق آن زندگیای که دوست دارد را برگزیند. میخواهد ان زندگی خانهداری باشد و لذت بچه بزرگ کردن و غذا دادن به همسر، می خواهد آن زندگی در راستای شغلی باشد که دوست دارد و میخواهد هر دو با هم باشد یا حتی هیچکدام نباشد. مسئله فقط این است: جامعه نباید بنا به جنسیت اعضایش را دستهبندی و برای حقوقشان تبعیض قائل شود. ما گاهی با شوخیهای نا به جا هم به چرخه این روند بیمار کمک میکنیم. من و همسرم هر دو شاغلیم، هر دو درآمدمان را برای زندگیمان خرج میکنیم، هر دو در بزرگ کردن فرزندمان نقش برابر داریم، و هر دو بخشی از نظافت خانه را هم به عهده میگیریم.
ما مبارزه با سکسیسم را اینطور آموختهایم.
به این دلایل من خودم را قطعاً فمینیست میدانم، فمینیسم معرف اتحاد و انصاف است. من فمینیستم و کاش شما هم فمینیست باشید، یا بشوید."
ماجرای تاتوی دست ترانه علیدوستی در روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» و خبرگزاری فرانسه هم بازتاب داشته است. علیدوستی در برنامه ای اینترنتی با شهیندخت مولاوردی درباره حقوق زنان و بحث قوانین آن خصوصاً لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت و درباره دلایل توقف این لایحه و سرانجام آن گفتوگو کرد.
در دومین دیدار فینال رقابتهای لیگ بسکتبال باشگاههای کشور در سال ۱۳۹۶ در تبریز، بازی که بین تیمهای شهرداری تبریز و مهرام برگزار میشد. دو خبرنگار زن روزنامههای ورزشی آسمان آبی و گل، به دست مأموران یگان ویژه، ابتدا از سالن بیرون و سپس در اقدام عجیبی در اتاقی محبوس شدند. پس از این حادثه ترانه علیدوستی نسبت به این برخورد واکنش نشان داد. (خبر آنلاین)
علیدوستی در توییتر در این باره نوشت:
"برخوردتون با زن، با ورزشکار، با خبرنگار ... ربطی به مصلحت و شرع و عرف نداره که هیچ، روزبهروز چندشآورتر میشه."
پس از انتشار فیلمی از برخورد نامناسب یکی از مأموران گشت ارشاد با دختری در تهران، واکنشهای زیادی در فضای مجازی به وجود آمد. ترانه علیدوستی در توییتر در واکنش به این برخورد نوشت:
"البته که مردم معطل اطلاعرسانی ما نیستن و خودشون بلدن، اما من هم از این به بعد هر ویدئویی از رفتار وحشیانة مأمور، معذور، پلیس، شهرداری، گشت ... ببینم، هم اینجا میذارم هم اینستاگرام. اگه از هویت عزیزان اطلاع موثق در دسترس باشه که چه بهتر." (خبرآنلاین)
در پی اظهارات دادستان کل کشور درباره حضور زنان در ورزشگاه آزادی ترانه علیدوستی هم به این اظهارات در توییتر واکنش نشان داد. او در این باره نوشت:
"در ورزشگاه احتمال داره ما این جوانان نیمهلخت رو از صدها متر دورتر ببینیم. اما در صداوسیما بارها این سرووضع گناهآلود رو در نماهای خیلی بسته تماشا کردیم. حالا چیکار کنیم؟"
در دیماه ۱۳۹۸ ترانه علیدوستی، به شکایت «نیروی انتظامی» و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار و محکوم شد. کاوه راد، وکیل ترانه علیدوستی،در رابطه با این شکایت گفت:
"او در ارتباط با «توئیتهایی است که حاوی مضامین سیاسی و اجتماعی در موضوعاتی همچون حجاب، گشت ارشاد، رفع حصر، و وضعیت نگهداری از زندانیان بودهاست، محکوم گردیده."
ترانه علیدوستی در ۲۹ دی ۱۳۹۸ پس از بیان آخرین دفاعیات خود در دادگاه، با قرار کفالت آزاد شد.
در ۲ تیر ۱۳۹۹ وکیل ترانه علیدوستی، از صدور حکم پنج ماه زندان تعلیقی برای موکلش خبر داده و بیان کرد که علیدوستی با شکایت پلیس و همچنین ستاد امر به معروف و نهی از منکر اصفهان به ۳ اتهام «اقدام تبلیغی علیه نظام»، «نشر اکاذیب و افترا» و «توهین به مأموران در حین انجاموظیفه» به دادسرا احضار شد اما از ۲ اتهام نخست تبرئه گردیده است. بااینحال در ۱ تیر ۱۳۹۹ دادگاه کیفری ۲ تهران، ترانه علیدوستی را «به دلیل انتشار توییتهایی علیه نیروی انتظامی و گشت ارشاد» به پنج ماه زندان تعزیری محکوم کرد که به مدت دو سال تعلیق شده است.
در پی دستور دونالد ترامپ مبنی بر لغو صدور روادید برای مهاجران ۷ کشور از جمله ایران، ترانه علیدوستی در اعتراض و واکنش به این تصمیم و با نژادپرستانه خواندن این اقدام در صفحه توییتر خود اعلام کرد که در مراسم اهدای جوایز اسکار در لسآنجلس شرکت نخواهد کرد. این در حالی بود که «فروشنده» یکی از اصلیترین شانسهای دریافت اسکار محسوب میشد.
علیدوستی در گفتگویی ایمیلی با نیویورکتایمز در این باره گفت:
"تصمیم گرفتم حتی اگر بتوانم در این مراسم شرکت نکنم، چون این مرا عمیقاً متأثر میکند که میبینم مردم معمولی هموطنم از دیدن فرزندانشان یا ادامه تحصیل در آمریکا محروم میشوند درحالیکه این حقِ قانونیشان است. مطمئنم آمریکا چندین برابر از حضور ایرانیان مهاجر و خدمات آنها در آن کشور سود برده است؛ بنابراین برای من قابلقبول نیست به دولتی احترام بگذارم که برای مردم کشور من احترامی قائل نیست."
خبر اعتراض ترانه علیدوستی نسبت به این اقدام در بسیاری از رسانههای معتبر جهان از جمله نیویورکتایمز، گاردیَن و هالیوود ریپورتر بازتابی گسترده یافت. ایندیپندنت در این باره نوشت:
"این نخستینبار نیست که اسکار با جنجال دیدگاههای نژادپرستانه روبهرو میشود. سال پیش نیز بیتوجهی به سیاهپوستان موجب شد تا شماری از چهرههای مطرح چون اسپایک لی و جیدا پینکت اسمیت این مراسم را تحریم کنند."
ایندیوایر نیز در این باره نوشت:
"اگر «فروشنده» جایزه اسکار را ببرد، غیبت علیدوستی بسیار طعنهآمیز خواهد شد و یادآوری تلخی این امر است که هالیوود هم نمیتواند تصویر آمریکا را در چشم جهانیان نجات دهد."
دیلیمیل نیز در این باره نوشت:
"بازیگر ۳۳ ساله که بهعنوان ناتالی پورتمن ایران شناخته میشود اسکار را به دلیل نژادپرستانه بودن دستور ترامپ تحریم کرد. این خبر منجر به کامنت گذاشتن وسیع مردم درباره این خبر شده که در بیشتر موارد تصمیم ترامپ را تقبیح و اعلام کردهاند ایران را دوست دارند."
واشنگتنپست نیز این عمل ترانه علیدوستی را یادآور سخنرانی مریل استریپ در دعوت به خیزش علیه سیاستهای ترامپ خوانده و توییت و مصاحبه وی با نیویورکتایمز را نقل کرد.
ترانه علیدوستی با اعتراض به ساخت یک اکانت جعلی برای او در برنامه روبیکا اعلام کرد در صورت پاک نشدن آن، از روبیکا شکایت خواهد کرد. علیدوستی در استوری اینستاگرامش نوشت:
"به چه حقی، بیاطلاع ما، برایمان اکانت ساختهاید؟ من در این اپ نیستم و نخواهم بود و در صورت پاک نشدن اکانتی که به نامم هست، از این اپلیکیشن شکایت میکنم. پیشنهاد میکنم در نسخه وب روبیکا، نام اکانت خودتان را جستجو کنید و به این نقض احمقانه حریمتان معترض باشید."
ترانه درباره همبازیهای خود گفته است که شیرینترین لحظات بازیگریاش را در کنار شهاب حسینی سپری کرده است. البته شهاب حسینی معتقد است که ترانه علیدوستی بهترین بازیگر زن سینمای ایران است.
- او درباره سینمای معاصر ایران نظری آیندهنگرانه دارد و میگوید:
"ما در سینمای ایران از مخاطب عقب افتادیم زیرا نمیخواهیم باور کنیم و بپذیریم که مخاطب ما، مخاطب فیلمها و سریالهای بهروز خارجی بوده و برای تأمین سلیقه و نظر این مخاطب باید به استانداردهای آن فیلم و سریالها از لحاظ تکنولوژی و قصهپردازی برسیم و سادهانگارانه با این مقوله برخورد نکنیم."
- جالب است بدانید خود ترانه علیدوستی عاشق «بازی تاجوتخت» و «بریکینگ بد» است.
2012: داوری جشنواره فیلم هانوی ویتنام
2014: داوری جشنواره فیلم وزول فرانسه
2018: داوری جشنواره بینالمللی توکیو
1380: برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیستمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»
1381: برنده جایزه بهترین بازیگر زن از انجمن منتقدین و نویسندگان ایران برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»
1381: برنده جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین جشنواره فیلم لوکارنو سوئیس برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»
1381: برنده نخل زرین بهترین بازیگر زن از سومین جشنواره اجتماعی آبادان برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»
1382: نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «شهر زیبا»
1383: نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشن خانه سینما برای فیلم «شهر زیبا»
1384: برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «چهارشنبهسوری»
1385: نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن از دهمین دوره جشن خانه سینما برای فیلم «چهارشنبهسوری»
1387: نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «تردید»
1388: نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از سومین جشن انجمن منتقدان برای فیلم «تردید»
1390: نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از سی امین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «پذیرایی ساده»
1391: نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «آسمان زرد کمعمق»
1391: برنده جایزه بهترین بازیگر اول زن از جشنواره فیلم آسیایی و عربی اوسیان سینه فن برای فیلم «پذیرایی ساده»
1391: برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره وزول برای فیلم «پذیرایی ساده»
1391: برنده جایزه پروین به همراه لیلا حاتمی و نگار جواهریان
1392: نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران برای فیلم «آسمان زرد کمعمق»
1395: نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر زن درام از جشن دنیای تصویر (حافظ) برای مجموعه «شهرزاد»
1396: نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول زن از جشن دنیای تصویر (حافظ) برای فیلم «فروشنده»
1397: نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر زن درام از جشن دنیای تصویر (حافظ) برای مجموعه «شهرزاد»