عباس نعمتی نویسنده سینما و تلویزیون ایران است که در سال 1332 چشم به جهان گشود. او بیشتر در زمینه نویسندگی سریال فعالیت داشته است. یکی از اولین سریالهای مهم که بهنگارش درآورد و با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان تلویزیون همراه شد، «اولین شب آرامش» به کارگردانی احمد امینی در سال 1385 بود. پرویز پورحسینی، مهتاج نجومی، مهدی پاکدل و یکتا ناصر در این سریال بازی میکردند و موضوع آن درباره آذر، علیرضا و نوشین سه همدانشگاهی بود. نوشین به خاطر علاقهاش به علیرضا مانع ازدواج آذر و علیرضا میشود و آذر را به ازدواج با برادرش فرزاد تشویق میکند پیمان پیشکار پدر نوشین یعنی رفیع ملکی است و به نوشین علاقمند است و او را از رفیع خواستگاری میکند غافل از اینکه برادر ناتنی نوشین است و فقط رفیع و همسرش زرین که مادر نوشین و مادر ناتنی فرزاد است از این قضیه خبر دارند و درگیری پیمان و رفیع منجر به مرگ رفیع میشود طبق وصیت رفیع، فرزاد وارث ثروت رفیع است و زرین و پیمان را تشویق به قتل فرزاد میکند و قول میدهد نوشین را راضی به ازدواج با پیمان کند نوشین موفق به جلب محبت علیرضا نمی شود و پیمان هم دردسرهایی برای علیرضا درست میکند وقتی پیمان میفهمد برادر نوشین است زرین را به قتل میرساند و خودش هم توسط پلیس مجروح و کشته میشود علیرضا که همچنان به آذر علاقمند است به او پیشنهاد ازدواج میدهد.
عباس نعمتی در دهه 60 کار خود را در سینما به عنوان بازیگر، مسئول تدارکات، طراح صحنه و نویسنده آغاز کرد و در بسیاری از آثار مهم آن دهه مانند «مهاجر»، «دندان مار»، «راز کوکب»، «جاهل و رقاصه»، «آرماندو»، «تا صبح»، «نون و ریحون»، «رویای جوانی»، «سایه خیال»، «هزاران زن مثل من»، «عشق + 2» با عناوین مختلف حضور داشت.
در سال 1389 سریال «نون و ریحون» به کارگردانی فرزاد موتمن و بهرنگ توفیقی را نوشت. داستان آن درباره یکی از پنج دوستی بود که از کودکی در یک محل بزرگ شدهاند و یک حمام بهش به ارث میرسد. آنها تصمیم میگیرند حمام را به یک سفرهخانهی سنتی تبدیل کنند که ماجراهای بسیاری را برای آنها و دیگران به وجود میآورد تا آنجا که تصمیم میگیرند هرگز ازدواج نکنند و ...
رضا داودنژاد، برزو ارجمند، امیرحسین رستمی، علی قربانزاده، مهران رنجبر، ملیکا شریفینیا، گلاره عباسی، شقایق دهقان، بیتا سحرخیز همراه با مائده طهماسبی، خسرو احمدی، سوسن مقصودلو و سعید پیردوست بازیگران این مجموعه بودند.
این سریال حواشی زیادی را برای نویسنده بهوجود آورد. طرح شوخیهایی که بیان آن در یکی از شبکههای صداو سیما کاملاً عجیب و دور از انتظار بود، علاوه بر جذابیت بالای آن برای تماشاگران موجب شگفتزدگی شد.
شوخی با بازجوهای زندان، ماشینهای نیروی انتظامی خیلی زود واکنشبرانگیز شد و تغییراتی را در این مجموعه حاصل کرد. شوخی سیاسی آن هم در مورد مسائل روز سبب شد تا حدی لحن مجموعه «نون و ریحون» بعد از چند قسمت تغییر کند.
او درباره این مجموعه و ایجاد تغییراتی در آن اظهار داشت: «از دید من این حق طبیعی تلویزیون است که در همه مراحل تولید از نگارش تا پخش حضور داشته باشد و هرجا صلاح دانست با توجه به بازخورد و وضعیت کنداکتور و شباهت با سریال دیگر تغییرات دلخواهش را اعمال کند. این نکته در تمام قراردادهای تلویزیون با تهیهکنندگان هم قید شده و همه از پیش میدانند تمامی حقوق معنوی اثر متعلق به صدا و سیما است. نقطه نظرات صدا و سیما فقط در مرحله پخش اعمال نمی شود. از سیاستگذاری آغاز میشود. در جایی که ایده نهایی میشود نماینده شبکه و سیما حضور دارد. در طول نگارش این تعامل ادامه دارد. در پخش هم بسته به شرایط روز و بازخوردها و اینکه جامعه این موضوع را پسندیده یا نه تغییراتی اعمال میشود.
متن سریال «نون و ریحون» هم مانند تمام سریال ها زیر نظر شبکه و طرح و برنامه سیما انجام شده است.. کار ما بر منبای اعتماد بین نویسنده و شبکه جلو می رود. شبکه با سعه صدر با کار مواجه شد. بعضی جاها که نقطه نظر اصلاحی داشت تصمیم گیری نهایی را به بعد از تولید موکول کرد و این شانس را به ما داد تا متن را به تصویر بکشیم و اگر با حساسیتهای جامعه همخوانی داشت پخش شود.
این موارد بعد از ساخت سکانسی بوده که در تولید خوب در آمده و پخش شده و سکانسی هم بوده که در تولید زهرش بیشتر شده و ممکن بوده صنف یا قومیتی دل آزرده شود یا شوخیاش در نیامده است. برای همین در جلساتی که تیم تولید و شبکه داشتند به این جمع بندی رسیدیم که مثلا اینجا کوتاهتر شود. مواردی هم بوده که بعد از پخش جامعه حساسیت نشان داده و با توجه به بازخورد آنها اصلاحاتی انجام دادهایم تا خدای نکرده دلی نرنجد. کار تیمی همین است. کار در جریان همراهی تمام عوامل تولید و شبکه شکل میگیرد.
در هر تعاملی قاعدتاً کار میتواند پخته شود و یک جا هم لطمه بخورد. ما نباید زیادی رومانتیک فکر کنیم. این جور نیست که فیلمنامهنویس باید بنویسد و باقی فقط آن را اجرا کنند. از تهیهکننده گرفته تا کارگردان، بازیگر، طراح صحنه، تدوین و شبکه هر یک نقطه نظراتی دارند که اثرش در کار دیده می شود. این از نمودها و تجلیهای دموکراسی ست.
معمولاً شبکهها دو سه پروژه را با هم پیش میبرند و در آستانه ماه رمضان تصمیم میگیرند کدام را روی آنتن بفرستند. بعضی مجموعهها در مواجهه با تماشاگر و یا بازخوردها نمیتواند تغییری کند، زیرا در نهایت یک مجموعه ملودرام است که نیازی نیست تغییری در آن به وجود آید، اما «نون و ریحون» با توجه به فیدبکها و آن چه مخاطب میپسندد و نمیپسندد میتواند تغییر کند.
مخاطب ما با هوش است و به نظرم این مدل کمدی را هم میپسندد. من سالها در گلآقا شاگردی کردم و دیدم این جنس طنز با استقبال خوبی روبرو میشود. مدلهای خوبی از کمدی این نوع شوخیها را نیز در مجموعههایی چون «فرندز»، «چطور با مادرتان آشنا شدم» و «بیگ بنگ تئوری» و «اسکراپس» و «جویی» همچنین کارهای وودی آلن دیده بودیم. البته ممکن است در کل مخاطب خاصتر بیشتر به این کارها جذب شود، اما مخاطبان عام نیز جذب آن هم میشود.»
او در سال 1391 «تکیه بر باد» را به کارگردانی بهزاد خداویسی و محمود معظمی نوشت. فرامرز قریبیان، افسانه پاکرو، مهدی فخیمزاده و شهرام عبدلی در این سریال نقشآفرینی کردند. موضوع سریال این بود: عاطفه دختر جوانی از خانوادهای اهل شیراز است که پس از قبولی در رشته حقوق، تهران میآید. او در پی رسیدن هر چه سریعتر به آرزوها و خواستههایش، با وجود مخالفتهای خانواده، تصمیم به ازدواج با فردی را میگیرد که همسن و سال با پدرش است . . .
سریال «بوی باران» آخرین نوشته او است که باز هم حواشی زیادی برانگیخت. اینبار صحبتهایی میشد که شخصیت اصلی این سریال را از روی قهرمان سریال «ستایش» کپی کردهاند که البته نعمتی این ادعا را صراحتا رد کرده است: « طبیعی است که در یک سریال 70قسمتی المانهای مشترک با هر جایی پیدا شود. یک سری الگوهای تکرارشونده در هر سریالی ممکن است دیده شود. در سریال احساس خود من این است باید چند تا شخصیت و سه، چهارتا لاین جدید داشته باشید و کنارش چندین تیپ و چند ده روابط آشنا که مخاطب بتواند با آن تیپ ها و روابط آشنا سریع ارتباط برقرار کند و آن سه، چهار لاین جدید را پیش ببرد و کشف کند و لذت ببرد. توی زبان شناسی قاعده ای است که گفتگو جایی بین دو نفر شکل می گیرد که هشتاد درصد واژگان دو طرف یک معنی بدهد و بیست درصد اختلاف باشد. در داستان هم مدام روابط و کاراکترهای جدید و همه چیز متفاوت باعث انقطاع مختلف با جهان داستان می شود. به نظرم این شباهت بخاطر بازیگر مشترک توی ذهن شما شکل گرفته. وگرنه ستایش و ترانه دو کاراکتر کاملامتفاوت اند. کجا در «ستایش» نرگس محمدی سرش را پایین میاندازد و برای کشف یک حقیقت وارد یک خانه میشود؟ یا مثلا اینقدر مصر است روی کارش؟ من دارم قصه یک دختری را تعریف میکنم که برای کشف حقیقت یک قتل وارد یک خانواده میشود. این بخش نوی قصه است و بخش تکراریاش میتواند مخالفت خانوادهها با ازدواج این دختر باشد. آنجا قرار نیست من وقت تلف کنم. اینها مثل ترشی سر سفره میماند. غذا و قرمه سبزی و اصل داستان من باید تازه باشد.»