کیلین مورفی در ۲۵ ماه مه سال ۱۹۷۶ در داگلاس از شهر کورک، جمهوری ایرلند به دنیا آمد اما در بالینتمپل از همان شهر کورک بزرگ شد.
نخستین نقشهای سینمایی قابلتوجه کیلین مورفی (Cillian Murphy) عبارتاند از نقش "دارِن" در نمایشنامهی «دیسکوخوک» (۲۰۰۱)، نقش "جیم" در فیلم «۲۸ روز بعد» (۲۰۰۲)، نقش "جان" در فیلم کمدی «تاریک» (۲۰۰۳)، نقش "جکسون ریپنر" در فیلم اکشن «چشم قرمز» (۲۰۰۵) ، و نقش "پاتریک" در کمدی - درام «صبحانه بر پلوتون» (۲۰۰۵).
او برای بازی در این فیلم اخیر، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر مرد و برنده جایزه فیلم و تلویزیون ایرلند برای بهترین بازیگر مرد شد.
شهرت کیلین مورفی(Cillian Murphy)، بیشتر، بهخاطر همکاری با کارگردان معروف، کریستوفر نولان، بازی در سهگانهی «شوالیه تاریکی» و حضور در فیلمهای اکشن و علمی - تخیلی و درام جنگی است. او در نقش تامی شلبی در سریال درام جنایی بیبیسی «پیکی بلایندرز» بسیار خوش درخشید و برای نقشش برنده جایزه فیلم و تلویزیون ایرلند برای بهترین بازیگر مرد در سالها ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ شد.
در سال ۲۰۱۱ نیز برنده جایزه تئاتر ایرلند تایمز برای بهترین بازیگر مرد شد. در سال ۲۰۲۰ در فهرست بزرگترین بازیگران فیلم ایرلندی در رتبه ۱۲ ایرلند تایمز قرار گرفت.
کیلین مورفی با ایوون مک گینس، هنرمند تجسمی ایرلندی ازدواج کرده است و دارای دو پسر است و هماکنون در دوبلین زندگی میکند. او با ۱۷۵ سانتیمتر قد با چشمانی آبی و بازیهای جذاب و جوانپسند در سالهای اخیر دلرباییهای فراوانی کرده است و مخاطبان جوان سینما را بسیار به خودش جذب کرده است.
مادرش معلم زبان فرانسه و پدرش بازرس آموزشوپرورش بود. جالب است که مورفی، پدربزرگ مادری و خاله و داییاش نیز معلم بودند.
کیلین مورفی در آدابورسوم و فرهنگ کاتولیکی بزرگ شد و حتی در مدرسهی راهنمای سطح عالی کاتولیکی تحصیل کرد. برادرش پائیدی و دو خواهر سیله و اورلا همواره همراه او و در کنار او رشد کردند.
کلین مورفی اغلب در مدرسه با اینکه نمراتش خوب بود، از نظر رفتاری و شیطنت، هنجارشکن و مشکلساز بود؛ تا جایی که گاهی از مدرسه به طور موقت اخراج میشد. یکی از برنامهی مهم مدرسه، تمرین بدنی و ورزش بود اما او علاقهای به ورزش نداشت و بیشتر به هنر توجه میکرد. او کمکم متوجه شده بود که کارهای هنری در مدرسه نادیده گرفته میشود.
عشق و علاقه کیلین به موسیقی از همان کودکی نمایان شد و زمانی که تنها ۱۰ سال سن داشت، ترانهنویسی و اجرای موسیقی را آغاز کرد. او از همان کودکی، رؤیای ستارهی راک شدن را در سر داشت. او نخستینبار در دوران دبیرستان، در یک ماژول نمایشی که توسط مدیر شرکت تئاتر کوکادورا ارائه شده بود، مزهی اجرای موسیقی را در حضور دیگران چشید. او بعدها این تجربه را بهعنوان یک "جهش عظیم" و یک احساس "کاملاً زنده" توصیف کرد.
مورفی که در دوران مدرسه در ورکشاپ بازیگری پت کیرنان حضور داشت و کموبیش کارهای نمایشی نیز میکرد اما علاقه و کار اصلیاش موسیقی بود. معلم انگلیسیاش ویلیام وال (که یک رماننویس بود) او را تشویق به بازیگری کرد اما مورفی از کودکی قصد داشت ستارهی راک شود و همچنان در دلش هوای آن را داشت؛ و لذا کیلین مورفی همچنان و بارها به همراه برادرش در مراسمها و مهمانیهای مختلف میرفتند و ساز میزدند و آهنگ اجرا میکردند و مورفی متخصص اجرای ترانههای سخت و اجرای انفرادی با گیتار بود.
حدود بیست سالش بود که در چندین گروه در کنار برادرش میخواند و مینواخت. یکی از موفقترینشان گروهی بود دو برادر تشکیل داده بودند به نام The Sons of Mr. Green Genes. کار این گروه، آنقدر خوب بود که از طرف کمپانی اسید جاز پیشنهاد امضای قرارداد همکاری دریافت کرد اما هر دو برادر از این کار ممانعت کردند، زیرا برادرش پایدی هنوز درس میخواند. از طرف دیگر، مبلغِ پیشنهادشده نیز ناچیز بود.
مورفی در این باره میگوید:
"در آن زمان برادر من فقط ۱۶ سال داشت و پدر و مادر ما نمیخواستند پسرشان اختیار زندگی خود را از دست بدهد. ما نیز نمیخواستیم که بدون او کاری انجام دهیم. بههرحال معاملهی وحشتناکی بود. امضای این قرارداد به معنی رفتن به لندن و اقامت در یکی از محلههای آن، با پرداخت ۵۰ پوند استرلینگ برای هر هفته بود؛ و این، در حالتی بود که کمپانی صاحب همهی کارهای ما میشد. آن دوره کوتاه نقطه اوج ما بود و پس از آن، همه چیز با شکست روبهرو شد."
کلین مورفی در سال ۱۹۹۶ برای تحصیل حقوق وارد دانشگاه کالک کورک شد اما در همان امتحانات سال اول، مردود شد و شکست خورد. جو جکسون در "مجلهی زندگی مستقل یکشنبه" در باره علتش چنین میگوید "زیرا جاهطلبی انجام این کار را نداشت". چیزی نگذشت که با گروه تئاتر کورکادورکا آشنا شد و نمایشی به کارگردانی پتکییِرنان را تماشا کرد و تقدیر، مسیر زندگیاش به طور کامل تغییر داد. به همین علت بود که بعدها در آغاز کار هنریاش وقتی اولین بازیگریاش را در نمایشنامهی "دیسکوخوک" در سال ۱۹۹۶ تجربه کرد، کمکم دانشگاه و رشته حقوق و موسیقی را بهکلی کنار گذاشت و وارد دنیای بازیگری شد.
نخستین تجربهی مورفی کمک به فرایند تولید آماتوری نمایشنامهی"مشاهده راهپیمایی فرزندان اولستر بهسوی سُوم" بود که یکی از مشهورترین نمایشنامههای فرانک مک گینس و یکی از نمایشنامههای مهم تاریخی ایرلندی است. او همچنین در تولید نمایشنامهی "فروشگاه کوچک وحشت" که در خانه اپرای کورک اجرا شد پیشتاز بود. البته او خودش بعدها گفت که انگیزهی اصلی او برای این کار در آن زمان، دنبالکردن بازیگری نبود، بلکه رفتن به مهمانیها و ملاقات با زنان بود.
کیلین مورفی در همان آغاز جوانی و هنگام تماشای تئاترهای کورکادورکا آنقدر به پتکییِرنان اصرار کرد تا اینکه بالاخره در تستِ شرکت تئاتر کورکادورکا شرکت کرد و تست داد. ازاینرو مورفی در سپتامبر سال ۱۹۹۶ نخستین بازیگری حرفهای خود را در سن ۲۰ سالگی و در نمایشنامهی "دیسکوخوک" (Disco Pigs) به کارگردانی اِندا والش و در نقش یک نوجوان چوبپنبهای تجربه کرد.
این نمایشنامه در ابتدا قرار بود سه هفته در کورک اجرا شود اما اوج گرفت و کمکم در سراسر اروپا و کانادا و استرالیا به مدت دو سال اجرا شد و همین، باعث شد که مورفی دانشگاه و گروه خود را ترک کرد. البته او قصد بازگشت به دنیای موسیقی داشت اما در ادامهی این اجراها جذب بازیگری شد و حرفه بازیگری را آغاز کرد.
کیلین مورفی در بسیاری از نمایشنامهها بازی کرد. یکی از آنها از نمایشنامهی کمدی "هیاهو برای هیچ" (۱۹۹۸) اثر شکسپیر بود. نمایشنامهی دیگری که او در آن بازی کرد، "پسر روستا" (The Country Boy) اثر جان مورفی و به کارگردانی گری هاینس و بازیگرانی تام ماهر، ایمون موریسی، مری کیت، کیلین مورفی و... است.
جان مورفی در این نمایش، به دنبال این است که مشکلات اجتماعی مهاجرت را و نیز زندگی روستایی در اواخر ۱۹۵۰ را بازتاب دهد. داستان ازاینقرار است که پدر کورلی، تام، پدری تغییرناپذیر است؛ بنابراین پسر کوچکتر خانواده به نام کرلی، بهسختی میتواند خانه را ترک کند. او میخواهد مزرعه خانواده را و پدر دلسوز اما غیر منعطفش را ترک کند و با دوستدخترش ایلین ازدواج کند اما وقتی برادر بزرگترش، ادی، پس از ۱۵ سال از آمریکا بر میگردد، و ...
آفتابسوختگی
کیلین مورفی در سال ۱۹۹۹ کار بازیگری در فیلم را با بازی در فیلم کمدی - درام "آفتابسوختگی" (Sunburn) در نقش داوین و به کارگردانی نلسون هیوم و نویسندگی مارک ادینگتون و نلسون هیوم آغاز کرد. نقشآفرینی او در این اثر (که محصول مشترک ایرلند و آمریکا بود)، در کنار بازیگرانی چون پالوما بائزا (در نقش ایدین)، بری وارد (در نقش رابرت)، اینگبورگا داپکونایت (در نقش کارولین) و سینید کینان (در نقش مارگارت) نردبان ترقی و پیشرفتش شد. از این نقطه بود که او قدم در قلمرو صحنه و فیلمبرداری وارد شد و ازآنپس، کمتر به بازی در تئاتر میپرداخت.
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۰ در یک فیلم ایرلندی به نام "خیانت به خیانتکار بازمیگردد" (Filleann a feall ar a fheallaire) در نقش یک جنایتکار دوبیلینی ظاهر میشود. کارگردان این اثر فرانکی مککافری و تهیهکنندهاش آنبرهونی و برخی بازیگرانش کیلین مورفی و دان ویچرلی است. نام فیلم، یکی از ضربالمثلهای ایرلندی است. در انگلیسی به The treachery returns to the betrayer ترجمه شده است: خیانت به خودِ خائن بر میگردد.
نگهبانان
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۱ در دو فیلم بازی کرد؛ یکی "نگهبانان" (که خودش از نویسندگان آن بود و نقش اول را در آن بازی کرد)، و دیگری "روی لبه". کارگردان فیلم "نگهبانان" پالوما بائزا، و نویسندهاش پالوما بائزا و کیلین مورفی هستند، با نقشآفرینی بِری وُرو و جک وود. قصه این اثر درباره دو دوست است که مات و مبهوت در حال پیداکردن یک بسته مرموز هستند و این مسئله، آنها را در وضعیت پیچیدهای قرار میدهد.
روی لبه
کلین مورفی در این سال در یک فیلم مستقلِ ایرلندی و درام به نام "روی لبه" (On the edge) به کارگردانی و نویسندگی جان کارنی و با بازی کیلین مورفی (در نقش جاناتان برچ)، تریشا وسی در نقش راشل و جاناتان جکسون (در نقش توبی) بازی کرده است.
"روی لبه" از معدود فیلمهای کمدی کارنامهی کیلین مورفی، دربارهی پسر جوانی به نام جاناتان بریچ است که پس از مرگ پدرش دچار فروپاشی عصبی میشود و با یک اقدام به خودکشی ناموفق خودش و دیگران را به دردسر میندازد. جاناتان برای گذراندن دوران محکومیتش یا باید زندان را انتخاب کند یا ۳ ماه در یک بیمارستان روانی بستری شود.
او در این کمدی سیاه، باظرافت تمام، نقش مردی را بازی میکند که از نظر روانی ثبات ندارد. جاناتان میکوشد خودش را و نیز همهی اطرافیان را قانع کند که مشکل خاصی ندارد و بیدلیل در بیمارستان بستری شده است اما او نمیدانست که مشکلات روانیاش ریشهدارتر از چیزی است که فکر میکند.
دیسکوخوک
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۱ همان نقشی را در فیلم سینمایی "دیسکوخوک" (Disco Pigs) بازی میکند که در سال ۱۹۹۶ در نسخهی نمایشی و تئاتریاش اجرا کرده بود؛ یعنی همان نقش "دارِن/خوک". این اثر سینمایی اثری ایرلندی به کارگردانی کیرستن شریدان و نویسندگی اِندا والش است.
کیلین مورفی و ایلین کسیدی در نقش نوجوانانی در کورک بازی میکنند که دوستی مادامالعمر اما ناسالم دارند و با نزدیک شدن به بزرگسالی در حال انفجار است. داستان فیلم درباره رابطهی ناسالمِ عاشقانه - افلاطونیِ دو قهرمان نوجوان، دارِن (با بازی کیلین مورفی) و سیناد (با بازی ایلین کسیدی) است که یکدیگر را "خوک" و "رانت" مینامند. خوک و رانت تقریباً در یک بیمارستان متولد شدند و در همسایگی یکدیگر بزرگ میشوند. آنها در دنیای خود زندگی میکنند و با انگیزهای خصومتآمیز، خیلی کم با افراد دیگر تماس دارند.
راهورسم زندگی ما
سریال تلویزیونی و بریتانیایی ۴ قسمتیِ "راهورسم زندگی ما" (The Way We Live Now) به کارگردانی دیوید یتس و نویسندگی اندرو دیویس و تهیهکنندگی نیجل استافورد کلارک، اقتباسی از رمان آنتونی ترولوپ (۱۸۷۵) به همین نام است. این سریال در آغاز در تلویزیون بیبیسی پخش شد. کیلین مورفی در نقش پل مونتاگ، همبازی با ستارگانی مانند دیوید سوچه در نقش آگوستوس ملموت، شرلی هندرسون در نقش دخترش ماری، متیو مکفادین در نقش فلیکس کاربری و میراندا اتو در نقش خانم هارتل است.
قصهی فیلم ازاینقرار است که آگوستوس ملموت، سرمایهدار خارجی که گذشتهای اسرارآمیز دارد، وقتی همراه با خانوادهاش به لندن نقلمکان میکنند، شایعاتی درباره او پخش میشود و برخی گمان میکنند که زندگیشان بهخاطر حضور او در لندن تغییر کرده است.
شکل چیزها
کیلین مورفی در فیلم درام "شکل چیزها" (The Shape of Things) در نقش [حضرت] آدم (اشاره به قصه آدم و حوا و باغ عدن)، همراه با بازیگر دیگری به نام فلورا مونتگومری بازی کرد. کارگردان این اثر درام آمریکایی نیل لابیت بود.
فیلم دربارهی یک دانشجوی رشته هنر است که به کمک دوستدخترش توانست زندگی خودش را دگرگون کند و کمکم خصلت ترس را کنار بگذارد. اما همهی مسئله، این نیست و این، فقط ظاهر مسئله است …
فینتان اوتول مقالهنویس روزنامهی ایرلندی تایمز نوشت: "مورفی دگرگونی خود را باظرافت و هوش چشمگیر اندازهگیری میکند.
"۲۸ روز بعد" و دستیابی به موفقیت کلین مورفی
گیل استیونز مدیر بازیگری پیشنهاد کرد که دنی بویل برای نقش اصلی در فیلم ترسناک "۲۸ روز بعد" (28 Days Later)، از کیلین مورفی تست بگیرد تا در کنار بازیگرانی چون نائومی هریس، مگان برنز، کریستوفر اکلستون و برندن گلیسون بازی کند، چرا که از بازی مورفی در "دیسکوخوک" بسیار خوشش آمده بود.
کیلین مورفی در این اثر، نقش بیماری را بازی کرد که پس از خارجشدن از کما در یکی از بیمارستانهای لندن دنیای خود را ویرانشده و در وضعیت آخرالزمانی میبیند. مورفی با این نقشش برای اولینبار بود که در مقابل انبوهی از مخاطبانِ جهانی قرار گرفت و باعث شد تا او در همهی جهان معروف شود و نامزد بهترین تازهوارد در هشتمین دوره جایزه امپایر و عملکرد برتر مرد در جوایز فیلم MTV 2004 شود. زیرا پس از اکران، این فیلم به یکی از محبوبترین فیلمهای آمریکای شمالی و سراسر جهان تبدیل شد. مورفی خودش گفت که فیلم را بسیار عمیقتر از یک فیلم زامبی یا ترسناک میداند و این فیلم در قلبش جایگاه ویژهای دارد. او از موفقیت فیلم شگفتزده شد. تماشاگران آمریکایی نیز به محتوا و خشونت آن واکنش خوبی نشان دادند.
فیلم، اثری آخرالزمانی است و شباهت فراوانی به حالوروز این روزهای جهان دارد. بهخاطر همین، این فیلم، در دوران همهگیری کووید ۱۹ بسیار دیده شد و نامش دوباره بر سر زبانها افتاد.
"۲۸ روز بعد" سرشار از سکانسهای هیجانی و پرتنش و احساسی است و بیتردید نقش جیم یکی از متمایزترین و بهترین نقشآفرینیهای کیلین مورفی است. این اثر با واکنشهای خوبی روبهرو شد. فروش آن، باتوجهبه هزینهی ۸ میلیوندلاریاش، ۸۲ میلیون دلار بود که واقعاً باورنکردنی بود.
نمایشنامهی مرغ دریایی
در سال ۲۰۰۳ کیلین مورفی بار دیگر پا به عرصهی صحنه و نمایش و تئاتر گذاشت و در نقش کنستانتین در نمایش "مرغ دریاییِ" آنتوان چخوف به کارگردانی جان کرولی و نویسندگی مارک اُرُوِه و با همراهی بازیگرانی چون کِلی مکدونالد و کورین فارِل بازی کرد.
کارگردان بازیگرانی را تشویق کرد تا برای دیدن محل زندگی چخوف به ملیکوو در روسیه بروند تا بتوانند شخصیت خود را بهتر درک کنند. این نمایش موفقیت بزرگی به دست آورد و در سال ۲۰۰۳ در جشنواره معتبر ادینبورگ به نمایش گذاشته شد. مورفی خودش درباره نقشش چنین گفت:
این نقش و شخصیت، از طریق این نمایشنامه، به سفری شگفتانگیز میرود؛ بهخاطر همین، پذیرش این نقش، صرفاً بهخاطر نویسندهاش نیست بلکه جستجو برای فرمهای جدیدی است که باید یک چیزی درونش داشته باشد.
وقفه
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۳ با جان کراولی، کارگردان اثر جنایی - کمدیِ سیاه "وقفه" (Intermission) همکاری میکند. نویسندهی این اثر مارک اُوُوِه و بازیگران مهم دیگرش کالین فارل (در نقش یک دزد کوچک به نام لایِف) و کِلی مکدونالد (در نقش دییِر دِری) هستند.
فیلم، تقریباً مستند است و از مجموعهای بزرگ از داستانهای بههمپیوسته تشکیل شده است که بهصورت غیرخطی روایت میشوند. قصه این است که بازندگان گوناگون در دوبلین، داستانهای وحشتناکی از عشق و حرص و آز و خشونت دارند و این داستانها و تصادفات و جنایتها و عشقها، در پایتخت ایرلند با هم آمیخته میشوند. جان (با بازی مورفی)، عاشق جوانی است که دل به دییِر دِری (که ترکش کرده است) داده است. جان برای بازگرداندنش کار خود را در سوپرمارکت ترک میکند و به لایِف میپیوندد اما حوادث، چرخشی کاملاً غیرمنتظره خواهد داشت ...
سارا لیال در روزنامهی آن زمان، هرالد بینالمللی (که تا ۲۰۱۳ منتشر میشد) نوشت که بازی روان و آسان مورفی بهشدت برازندهی او و کاملاً باورپذیر است. چهرهی جذاب و زیبا و ظریف او به اندازهی قدرت بازیگریاش باعث شده است که مردم او را بهعنوان کالین فارلِ بعدیِ ایرلند به شما آورند.
کوهستان سرد
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۳ با بازی در این فیلم "کوهستان سرد" (Cold Mountain) برای اولینبار و در نقش مکمل، وارد دنیای هالیوود شد؛ فیلمی که کارگردان و نویسندهاش آنتونی مینگلا، و بازیگرانش جود لا، نیکول کیدمن، رنه زلوگر، برندن گلیسون و فیلیپ سیمور هافمن بود. این اثر بر اساس رمان کوهستان سرد به نویسندگی چارلز فریزر ساخته شد.
فیلم روایتگر زندگی اینمان (جود لاو) و آدا (نیکول کیدمن) است که وارونهی میل باطنی، زندگیشان با جنگ و خونریزی و ترس خشم و اضطراب و ناامیدی و از همه مهمتر انتظاری نومیدانه (که از تمهای اصلی فیلم است) آمیخته شده است.
یک سرباز جوان به نام اینمان با اینکه زخم شدیدی که در جنگ برداشته است، سفر سخت و طولانی و خستهکننده و اُدیسهواری را در تلاش برای رسیدن به خانهاش در کوهستان سرد (شمال کالیفرنیا) آغاز میکند، به امید دیدار دوبارهی نامزدش آدا. اما در نبود اینمان، آدا که با دختری جسور و خودساخته و طبیعتخو به نام روبی (رنه زلوگر) آشنا میشود و نگاه و نگرش و زندگیاش تغییر میکند. اینمان که میرسد خوشبختی آنان چندان دوام نمیآورد؛ چرا که ...
کیلین مورفی همان زمان درباره این اثر نیز اظهار داشت که این فیلم، یک دستاورد بزرگ است. او افزود که آنتونی مینگلا، کارگردان فیلم، آرامترین کارگردانی است که تابهحال او دیده است.
دختری با گوشواره مروارید
در این سال، پیشنهاد عیبی به کیلین مورفی شد! او قرار شد در نقش یک قصاب در فیلم تاریخی - درام "دختری با گوشواره مروارید" (Girl with a Pearl Earring) به کارگردانی پیتر وبر (که اولین اثر سینماییاش بود) و نویسندگی الیویا هیترید ظاهر شود! درحالیکه بهشدت یک فرد گیاهخوار بود.
این اثر بر اساس رمان "دختری با گوشواره مروارید" نوشتهی تریسی شوالیه ساخته شد و البته این رمان نیز خودش بر اساس تابلوی نقاشیِ معروفِ آن زمان یعنی قرن هفدهم نوشته شده بود. بازیگران اصلی فیلم عبارتاند از اسکارلت جوهانسون، کالین فرث و تام ویلکینسون.
پدر گریت (با بازی اسکارلت جانسون) نابیناست و مجبور میشود دخترش را برای خدمتکاری در خانهی ورمیر (یکی از نقاشان باروک قرن هفدهم) بفرستد. خانهی ورمیر، تحت سلطهی مادرزن سختگیری است که دخترش را ترغیب کرده تا در زمانی که دامادش سرگرم نقاشی است، بچهدار شود. از طرفی جوان قصابی به نام پیتر (با بازی کیلین مورفی) به گریت علاقهمند است. گریت دختر خدمتکار خانهی ورمیر (با بازی کالین فرث) نقاش معروف هلندی، خیلی زود پی میبرد که وضع مالی خانواده آنگونه که از بیرون نشان میدهند، چندان خوب نیست. همسر و مادرزن ورمیر انتظار دارند که او بیشتر نقاشی کند و بفروشد. گریت در این خانه و این وضعیت، بهتدریج با وجوه تازهای از زندگی این طبقه و نیز استعدادهای خودش آشنا میشود. تا اینکه کسی سفارش کشیدن چهرهی گریت را به ورمیر میدهد و...
و دقیقاً در سال ۱۶۶۵ میلادی بود که این نقاش بزرگ در هلند که در آن زمان خیلی مشهور نبود، تابلوی "دختری با گوشواره مروارید" را کشید.
کیلین مورفی در این سال دوباره به دنیای تئاتر بر میگردد و همراه با کمپانی تئاتر دروید، برای ارائهی نمایش "دلاور سرزمینهای غرب" (The Playboy of the Western World) ایرلندگردی میکند. او در این نمایشنامه که کارگردانش گری هاینس است، در نقش کریستی ماهون بازی میکند.
بتمن آغاز میکند
کیلین مورفی سیساله بود که کریستوفر نولان کارگردان و نویسندهی فیلم ابرقهرمانی "بتمن آغاز میکند" (Batman Begins) که بر پایهی شخصیت بتمن دیسی کامیکس است، او را برای بازی انجام تست دعوت کرد. قرار بود در نقش بتمن ظاهر شود اما خودش میگوید قد و هیکل و شخصیتش به آن نقش نمیخورد. نولان بهقدری تحتتأثیر تست مورفی قرار گرفت که نتوانست نقش مکمل دکتر کرین (مترسک) را به او واگذار نکند. نولان درباره مورفی به مجله اسپین گفته بود: مورفی خارقالعادهترین چشمها را دارد.
این اثر ابر قهرمانی، مانند دو قسمت بعدیاش نظرات مثبت منتقدان را در پی داشت و در رشتهی بازیگری و کارگردانی و فیلمنامه مورد تحسین قرار گرفت. از میان مهمترین بازیگران این فیلم میتوان از کریستین بیل (در نقش بتمن)، لیام نیسون (در نقش رأس الغول) مایکل کین (در نقش آلفرد پنیورث)، گری الدمن (جیمز گوردون)، کن واتانابه (رأس الغول)، مورگان فریمن (لوشس فاکس) نام برد. فیلم "بتمن آغاز میکند" با بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری تولید شد و بیش از ۳۷۴ میلیون دلار در باکس آفیس فروش کرد.
چشم قرمز
کیلین مورفی دو بار در نقش یک بیماری روانی و شرور و جنایتکار بازی کرده است؛ یکبار در "بتمن آغاز میکند"؛ و بار دیگر برای وِسکِرِیْون، کارگردان و نویسندهی فیلم ترسناک و اسرارآمیز و روانشناختی آمریکاییِ "چشم قرمز" (Red Eye). مورفی در این اثر، در نقش جکسون ریپر بازی میکند و ظاهر مظلومی دارد اما در واقع، یک ظالم و شرور تمامعیار است.
مورفی در این اثر با بازیگرانی مانند ریچل مک آدامز (در نقش لیزا رایسِت)، برایان کاکس (در نقش جو رایسِت) و جایما مایز (در نقش سینثِیا) همبازی است. وِسکریوِن این فیلم را بر اساس داستانی از الزورث و دان فوس ساخته است.
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۵ نامزد جوایز گوناگونی برای نقشهای شرور و منفیاش شد. در همین راستا دیوید دنبی از نیویورکر در همان زمان نوشت: "کیلین مورفی که ظاهر فرشته گونهای دارد، این قدرت را دارد که تبدیل به یک چهرهی شرور و شوم شود. او یکی از جذابترین هیولاهای فریبنده در فیلمهای اخیر است".
داستان فیلم این است که یک زن توسط یک غریبه در یک پرواز معمولی ربوده میشود. با تهدید قتل احتمالی پدر، او به نقشهای برای کمک به اسیر خود در یک ترور سیاسی کشانده میشود.
صبحانه در پلوتون
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۵ برای اولینبار در نقش درخشانِ یک زن ترنس (دوجنسه) در فیلم کمدیـدرام "صبحانه در پلوتون" (Breakfast on Pluto) ظاهر شد. مورفی در این فیلم و در این نقش فوقالعادهاش که به کارگردانی و نویسندگی نیل جوردن و تهیهکنندگی نیل جوردن و آلن مولونی و استفان وولی، و بر اساس رمانی به همین نام از پاتریک مککیب بود، برای اولینبار نامزد گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول، و برنده جایزه فیلمهای ایرلندی و آکادمی تلویزیون شد. این فیلم، یکی از دو سه فیلم و سریال از مورفی است که باعث اوجگیری در شهرت هنری و بازیگریاش شد.
"صبحانه در پلوتون" در رشتهی بازیگری نیز (بهخصوص بازی کیلین مورفی) مورد تحسین قرار گرفت و نمرات بالایی دریافت کرد. کیلین مورفی، لیام نیسون، استیون ری، برندن گلیسون، لیام کانینگهام و روث نگا از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
کیلین مورفی با بازی در این اثر کمدیـدرام، از برچسبهایی که به او میزدند و میگفتند همواره در نقش ضد قهرمانی بازی میکند، رها شد و موج جدیدی از محبوبیت سراغش آمد. منتقدان این نقش او را از بهترین نقش در دوران حرفه او میدانند. این نقش مستلزم آمادهسازی جدی مانند برداشتن ابرو و برداشتن موهای سینه و ساق پا بود. راجر ایبرت اشاره میکند که چگونه مورفی با "صدایی مبهوتکننده و امیدوارکننده" این شخصیت و نقش را بازی میکرد. مجلهی premiere بازی و کارکرد درخشان او در این نقش را بهترین کار هنریاش در ۲۰۰۵ دانست. اما یک منبع خبری و فرهنگی آمریکایی به نام صدای دهکده، ساز مخالفت زد و گفت: نقش مورفی غیر متقاعدکننده و بیش از حد بانمک بود.
مورفی در این سال، فقط در یک فیلم بازی کرد و با نقشآفرینی و درخشش در نقش اول، برندهی نخل طلای کن و موفقترین فیلم مستقل ایرلندی شد. فیلم "بادی که بارلی را لرزاند" (The Wind That Shakes the Barley) به کارگردانی کن لوچ و نویسندگی دوستِ قدیمیاش پل لاورتی، اثری تاریخی درباره جنگ داخلیِ مردم ایرلند برای استقلال و روایتی است داستانی از دو برادر اهل کانتی کورک در ایرلند، دیمین اُدانِوِن (کیلین مورفی) و تدی ادانون (پدریک دلینی) است که برای استقلال ایرلند از انگلیس، به ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) پیوستند.
لاورتی با زیباییِ تمام، جزئیات تاریخی مبارزات ایرلندیها را وارد فیلمنامه کرده است و توانسته است تلخی آن روزها را در برابر انگلیسیها بهخوبی روایت کند. عنوان فیلم از ترانهای به همین نام از رابرت دوایر جویس گرفته شده است که در قیام سال ۱۷۹۸ در ایرلند سروده شد و در اوایل فیلم پخش میشود. فیلم کاملاً از رمان «باد سوزان» (۱۹۶۴) نوشته والتر مکن تأثیر پذیرفته است.
کیلین مورفی به علت داشتن انس و الفتِ خاصی که به کونتی کورک (محل زندگیاش) داشت، و قرار بود محل فیلمبرداری در آنجا باشد، خیلی علاقه داشت در این فیلم بازی کند. او قبل از پذیرش نقش دکتر دِیمییِن اُدانِوِن، برای این نقش خاص، شش بار تست داد. او این نقش را یک افتخار بزرگ برای خودش، و خاطراتش از بخشهای سیاسی و خانوادگی فیلم را بسیار بسیار ژرف و عمیق و بهیادماندنی دانست. دیوید دنبی سکانسهای سکوت مورفی را و ویژگیهای خاصش در بهتصویرکشیدن شخصیت را بسیار موردتوجه قرار داد. کنت توران از لسآنجلس تایمز نوشت: "مورفی بهویژه در اجرای هنرمندانهی شخصیت غیرتمند و روحیهی بازنگری در خودش، خوب است."
این اثر توجه منتقدان بسیاری را به خودش جلب کرد و جوایز متعددی را دریافت کرد اما برخی منتقدان معتقدند که گاهی و در برخی صحنهها فیلم از نظر تطبیق تاریخی دچار مشکل بود. مثلاً در صحنهای که ماشینها در حال عبور از روستا هستند، خانهای آبی پشت آنها به چشم میخورد که پنجرههای مدرن امروزی دارد. یا در صحنهی دیگری، در قطار وسایلی کاملاً مدرن و امروزی دیده میشود.
در سال ۱۹۲۰ دیمین اُدانِوِن، تازه از دانشکدهی پزشکی فارغالتحصیل شده است و میخواهد برای یافتن کار به لندن برود. تدی (با بازی دیلینی) برادرش، که از طرفداران استقلال ایرلند است، از کار برادرش ناراحت است. اتفاقاتی پیش میآید که باعث تغییر اساسی در دیمین میشود و او را علیه بریتانیائیها بر میانگیزد و...
مورفی از نوامبر ۲۰۰۶ تا فوریه ۲۰۰۷ باز به صحنهی نمایش و تئاتر بازگشت و با بازی در کنار نیوکمبل در نمایشنامهی کمدیـدرام "آهنگ عشق" (Love Song) نوشتهی جان کولونباخ و به کارگردانی جان کراولی، نقش اصلی را بر عهده گرفت.
جان کراولی توانسته بود بازیگران بزرگ بینالمللی را برای بازی در این اثر بهدور خود جمع کند؛ بازیگرانی مانند نیو کمبل، کریستین جانستون و مایکل مکین.
تئاتر رکورد، کاراکترِ "بین" را یک قهرمان توصیف کرد که نظر ذهنی ناپایدار و احساساتی است. خاطرنشان کرد که چگونه او با "تمام چشمهای آبی و دستان تکاندهنده" به طنزی از "کاغذ دیواری" به طرز دردناک خجالتی به مردهای خندهدار و دوستداشتنی حرکت میکند.
تماشای کارآگاهان
کیلین مورفی در سال ۲۰۰۷ با کارگردانی کار میکند که اولین فیلم سینماییاش را میسازد؛ یعنی پل سوتر. فیلم کمدیـدرام "تماشای کارآگاهان" (Watching the Detectives) که نویسندهاش نیز همان کارگردانش است، محصول ایالات متحدهی آمریکاست. مورفی در این اثر نقش یک فروشگاه مستقلِ اجارهی ویدئو به نام نیل را بازی میکند که فیلم و صنعت سینما را دوست دارد. اما وقتی وایلِت (با بازی لوسی لیو) به فروشگاه میآید، با طنازی و اداهای فریبندهاش وارد زندگی او میشود و زندگیاش را زیر و رو میکند.
آفتاب
فیلم علمیـتخیلی و ترسناک و دلهرهآور "آفتاب" (sunshine) یکی از آثاری و شاید تنها اثری بود که کیلین مورفی، هم خیلی زحمت کشید تا نقش را بشناسد، و هم شخصیت و افکارش بهشدت تحتتأثیر فیلمنامه قرار گرفت و از یک مسیحیِ کاتولیکِ معمولی تبدیل شد به یک ندانمانگار نسبت به دین و مذهب. او در نقش رابرت کاپا فیزیکدانی که راهاندازی دستگاه عظیم بمب ستارهای را بر عهده دارد، به کارگردانی دنی بویل بازی کرد.
مورفی خودش شخصیت و کاراکتر کاپا را یک شخصیت غریب و غریبه و خاموش و ساکت و تنها توصیف میکند، چرا که در آن جمع، فقط کاپا است که روش و معیار عملکرد بمب ستارهای را میشناسد و میفهمد.
مورفی برای ایفای این نقش، بهعنوان یک فیزیکدان که در پی نجات سیاره است، از راهنمایی یکی از فیزیکدانهای درهی یک به نام برایان کاکس بهره گرفت. خودِ این فیزیکدان، که مورفی نقشش را بازی کرده بود، قدرت بازیگری مورفی در فیلم را درخشان توصیف کرد و نمایش او از شخصیت خودش را ستود. این استاد فیزیک، حق داشت او را بستاید. مورفی بهعنوان بهترین بازیگر مرد، نامزد جایزه فیلم ایندیپندنت اسپیریت بریتانیا، و نیز نامزد پنجمین دوره جایزه فیلم و تلویزیون ایرلندی شد.
شوالیه تاریکی
یک سال از زمانی که دکتر جاناتان کرین معروف به «مترسک» که به طور اسرارآمیزی ناپدید شد و همچنین نقشههای راس برای نابود کردن شهر گاتهام توسط بتمن خنثی شد، گذشته است. اکنون با تلاشهای بروس وین، بتمن و کمکهای ستوان جیمز گوردون و یک بازپرس قضایی جدید به اسم هاروی مورفی بار دیگر در نقش مترسک/دکتر جاناتان کرین در شوالیه تاریکی نولان که دنبالهی "بتمن آغاز میکند" بود ظاهر شد.
کریستوفر نولان در فیلم شوالیه تاریکی (The Dark Knight) تمامی آنچه را که در شهر گاتهام میگذرد را زیر میکروسکوپ میبرد. نولان به طور بسیار دردناک و صریحی به موشکافی مسئله عدالت و قدرت، فساد و هرجومرج پرداخت و صدالبته برای این کار به قهرمانی مثل بتمن نیاز بود. باید لجر را گرامی داشت زیرا وی باعث شد تا بیننده کاملاً بازیگری را که در پشت این گریم ترکخورده و پوزخند قرمز خونی رنگی است را فراموش کند و غرق شدن او در نقشش کاملاً ماهرانه و حتی ترسناک است.
لبه عشق
فیلم عاشقانهی زندگینامهای انگلیسی "لبه عشق" (The Edge of Love) به کارگردانی جان میبوری و نویسندگی شرمن مک دونالد، ربکا گیلبرتسون و بازی کایرا نایتلی (در نقش ورا)، سینا میلر (در نقش کیتلین توماس)، کیلین مورفی (در نقش ویلیام کیلیک)، متیو ریس (در نقش دیلن توماس) و... درباره رابطهی مشکلساز بین دو زوج متأهل است. داستان، درباره شاعر ولزی، دیلن توماس (با بازی ریس)، همسرش کیتلین مکنامارا (با بازی میلر) و دوستان متأهل آنها کیلکس (با بازی نایتلی و مورفی) است.
در ژوئیه ۲۰۰۸ کیلین مورفی برای اولینبار، افزون بر رسانهی موسیقی و تئاتر و سینما، در یک رسانه دیگر نیز ظاهر شد: روی یک تمبر پستی. اداره پست ایرلند، این کار را در مجموعهای از چهار تمبر منتشر کرد که هرکدام بهافتخار فیلمهایی بود که اخیراً در سرزمین ایرلند تولید شدهاند. این کار، ادای احترامی بود به اهالی هنر و سینما، از جمله کیلین مورفی. تصویر مورفی بر روی تمبر اداره پست، نمایی از او در فیلم " بادی که بارلی را لرزاند" را نشان میدهد.
آب
کیلین مورفی در این سال در فیلمی بازی میکند که پیشاپیش آن را سختترین آزمون برای هر بازیگری میدانست چرا که تقریباً همهی سکانسها و صحنههای فیلم ۱۵ دقیقهای "آب" (The Water) ساکت است و فقط اواخر فیلم، آهنگِ "آب" (از خوانندهی راک، لزلی فیست) پخش میشود. لزلی فیست، خودش نیز در نقش مادرِ مورفی در این فیلم بازی میکند. نقش پدر را نیز دیوید فاکس بر عهده دارد. کارگردان و نویسندهی این اثر کوین درو است که آن را به مدت فقط دو روز در ژانویه ۲۰۰۸ در تورنتو فیلمبرداری میکند.
فیلم آب، در واقع، گذشته و حال و آینده یک خانواده را در ۲۴ ساعت بررسی میکند و سؤالاتی را در مورد مرگ و زندگی و عشق به جا میگذارد. داستان این است که پدر و پسر، به مدت ۲۴ ساعت، گذشتهی دردناک خود را در حالتی تنها و منزوی به یاد میآورند. فیلم که در میانهی زمستانی زیبا و سرد قرار دارد، پویایی پیچیده و صمیمی بین عزیزان و فقدان عزیزان را بررسی میکند. تقریباً هیچ دیالوگی ندارد و کلیت اثر، مانند یک شعر تصویرگونه ظاهر میشود و یکدنیای هرمی را با حسرت و انتظار و عشق خانوادگیِ غیرقابلانکار تزریق میکند.
پاداش پِرییِر
این فیلم، اثری کمدی سیاه ایرلندی است که در آن، گانگستری به نام پِرییِر (با بازی برندان گلیسون) به دنبال انتقام از خلافکارانی است که مسئول مرگ تصادفی یکی از دوستانش هستند. فیلم "پاداش پرییر" (Perrier's Bounty) به کارگردانی یان فیتزگیبون و نویسندگی مارک اُرُوِه یک فیلم جنایی است که در دوبلین امروزی جریان دارد.
مایکل مک کریا (کیلین مورفی) بر اثر مشکلاتی که دارد، از حال میرود. وقتی از خواب بیدار میشود، دو خلافکار، ایوان (مایکل مک الهاتون) و اورلاندو (دان ویچرلی) را میبیند که به او خیره شدهاند. آنها به او میگویند که او به پرییر رئیس جنایات محلی بدهکار است و باید همان شب پرداخت شود وگرنه استخوانهایش خرد خواهند شد. بعد از رفتن آنها مایکل دوستش برندا (با بازی جودی ویتاکر) را میبیند که یک دستهگل در دست دارد و...
طاووس
کیلین مورفی در سال ۲۰۱۰ فیلمنامهی مهیج و روانشناختی و آمریکاییِ "طاووس" (Peacock) به دستش رسید، گفت: "فیلمنامهی "طاووس" مرا از آغاز تا پایانش مات و مبهوت کرد! این فیلمنامه، یک چالش و آزمون باورنکردنی و شگفتآور برای هنر بازیگری است. من با خودم گفتم که هرگز نمیتوانم ردش کنم."
کیلین مورفی (در نقش "جان اسکیلپا" و "اِما اسکیلپا") که یک کارمند آرام و بازنشسته و خجالتی و عجیب و غریب و کاملاً غیرقابلتوصیف یک بانک است، زندگی مختل و دوگانهای را بهعنوان "اما اسکیلپا" مدیریت میکند که یک هویت تجزیهشدهی زنانه و دارای نوعی اختلال هویت تجزیهای است. او بر اثر اتفاقاتی که رخ میدهد، مادرش را از دست میدهد و این فقدان مادر، باعث میشود که او لباسهای زنانه بپوشد و خودش و اسمش را "اما" معرفی کند؛ اما این کار برای او پایان خوشی ندارد و...
کارگردان این اثر مایکل لندر و نویسندهی مشترکش مایکل لندر و رایان او روی است. این اثر مهیج و خاص با بازی زیبای مورفی و بازیگر مقابلش سوزان سارادون (در نقش فانی کریل) به پروژهای برجسته در سال ۲۰۱۰ تبدیل شد. برخی بازیگران دیگرش عبارتاند از الیوت پیج (در نقش مگی بیلی)، بیل پولمن (در نقش ادموند فرانسوی)، جاش لوکاس (در نقش تام مک گونیگل) و کیث کارادین (در نقش شهردار ری کریل).
کریستین توتو از واشنگتنتایمز از این فیلم و بازی کیلین مورفی بهعنوان "یک درام روانشناختی بسیار زیبا یاد میکند و میگوید که کار مورفی در فیلم یک "استاندارد جدید برای عملکردهای شکنندهی جنسیتی" است.
تلقین
کیلین مورفی در فیلم علمیـتخیلی و دلهرهآور "سرآغاز" (Inception) به کارگردانی و نویسندگی و تهیهکنندگی کریستوفر نولان، که در ایران تحت عنوان "تلقین" شناخته میشود، در نقش رابرت مایکل فیشر، وارث امپراتوری تجاری پدرش بازی کرده است که هدف تیم دام کاب (دیکاپریو) قرار دارد. دام کاب قرار است به درون ذهنش نفوذ کند تا او را در خواب و ناخودآگاهش متقاعد کند تجارت خودش را منحل کند.
در این فیلم، بازیگران بزرگی نقشآفرینی کردهاند؛ کسانی مانند لئوناردو دیکاپریو (در نقش دام کاب)، الن پیج (در نقش آریادنی)، جوزف گوردون لویت (در نقش آرتور)، ماریون کوتیار (در نقش مار)، تام هاردی (در نقش ایمز) و دیلیپ رائو (در نقش یوسف) به ایفای نقش پرداختهاند.
ترون: میراث
فیلم "ترون: میراث" (Tron: Legacy) فیلمی علمی - تخیلی محصول و سینمای آمریکا است به کارگردانی جوزف کازینسکی. این فیلم اولین دنباله برای فیلم "ترون" محصول سال ۱۹۸۲ است. بسیار گفتهاند که این اثر شباهت زیادی به داستان آفرینش و زندگانی مسیح (از دیدگاه دین مسیحیت) دارد.
کیلین مورفی در این اثر با اینکه در نقش کوتاه و افتخاریِ رئیس طراحی نرمافزار به نام ادوارد دیلینجر جونیور (پسر اد دیلینگر) را بازی میکند، اما یکی از بهترین فیلمهای او همین فیلم است که البته موفق نشد نظر منتقدان را جلب کند.
بازگشت چندباره به تئاتر (نمایش میسترمن)
در سال ۲۰۱۱ کیلین مورفی برای چندمین بار پا به خاک صحنهی تئاتر گذاشت و در یک نمایش به نام "میسترمن" (Misterman) به نویسندگی و کارگردانی اندا والش بازی کرد. این کارگردان، همان است که مورفی قبلاً با او "دیسکوخوک" کار کرده بود.
عامل و باعث این بازگشت چندباره، مارک رایلنس بود. کیلین مورفی خودش در مورد رایلنس میگوید: جدای از اینکه آقای مارک رایلنس مرد فوقالعادهای است، او یکی از افرادی بود که سبب بازگشت چندباره من به تئاتر با بازی در نمایش میسترمن بود.
عملکرد کیلین مورفی در این نمایش موردتوجه منتقدان قرار گرفت و جایزه تئاتر ایرلند تایمز و میز دراما را دریافت کرد. کیلین مورفی خودش درباره این نقشش میگوید: طبیعت زندهی این نقش، خیلی ریسکپذیر و خطرناک است. شما در آنجا و در وسط صحنه، فقط بهخاطر ارادهی تماشاگران و آن اجرای تکنفره حاضر میشوید.
سارا لیال از مجلهی بینالمللی هرالد تریبون شخصیتی را کیلین مورفی باریش میکند، "آمیزهای پیچیده از دو خصوصیت «دلسوزی» و «اصلاً خوب نبودن»، با یک کدِ اخلاقی خطرناک و منحرف توصیف کرد که توانایی او را برای تقلید شیطانی تحسینبرانگیز میکند. کیلین مورفی قدرت خاصی درباره خلق و استقرار شخصیتهای ترسناک اما جذاب دارد". او افزود و شاهد آورد که یک شب، تماشاگران و همهی سالن، چنان غرق نمایش و اجرای تکنفرهی مورفی بودند که در پایان، همهی سالن، اندکی غرق سکوت شدند؛ و سپس بهشدت او را تشویق کردند.
انزوا
کیلین مورفی در فیلم ترسناک و هیجانی انگلیسی "انزوا" (Retreat) که اولین کارِ کارگردانی کارل تبتس است، در نقش اصلی یک معمار لندنی به نام مارتین کندی، به همراه همسرش کیت کندی (با بازی تاندی نیوتن) که یک روزنامهنگار است، و جیمی بل (در نقش جک کلمن) بازی میکند. این سه تن، در جزیرهای دورافتاده و جدا از آدم و شهر و روستا و خیابان قرار دارند. نویسندگان مشترک این اثر جانیس هالت کارل تبتتس، و بازیگرانش تندیوی نیوتن و جیمی بل هستند.
سر وقت
فیلم علمیــتخیلی و اکشن "سر وقت" (In Time) که نام قبلیش "من فانی هستم" بوده است، ساختهی اندرو نیکول و محصول آمریکا است، با بازی جاستین تیمبرلیک، آماندا سایفرد، کیلین مورفی، اولیویا وایلد، جانی گالکی که به دنیایی پادآرمانشهری میپردازد که در آن دنیا، "زمان"، واحد پول به شمار میرود و هر کسی در حد و اندازهی خاصی دارای زمان است و اگر آن را به صفر برسد، خواهد مرد.
این فیلم، یکی از بهترین آثار کیلین مورفی است. البته چندان موردتوجه منتقدان قرار نگرفت و نتوانست نمرات خوبی به دست آورد اما نزد تماشاگران موفق بود و توانست با بودجهی۴۰ میلیون دلاری، حدود ۱۷۴ میلیون دلار در باکسآفیس فروش کند.
چراغهای قرمز
کیلین مورفی در فیلم مهیج و متافیزیکی "چراغهای قرمز" (Red Lights) نیز مانند دو فیلم دیگرش "شوالیهی تاریکی بر میخیزد" و "شکسته"، در نقش مترسک بازی میکند. این اثر، به کارگردانی و نویسندگی رودریگو کورتس، و با بازیگرانی چون سیگورنی ویور (در نقش استاد دانشگاه و روانشناس به نام مارگارت ماتسون)، کیلین مورفی (در نقش دستیار ماتسون به نام تام باکلی) و رابرت دنیرو (در نقش سیمون سیلور) ساخته شده است.
کیلین مورفی همکاری با رابرت دنیرو را یکی از ترسناکترین لحظات در زندگی حرفهای خود دانست و چنین گفت: "اولین صحنهای که به ملاقات او میآیم، قرار است شخصیت من وحشتزده و مرعوب شود. هیچ بازیگری در میان نبود. فقط این مرد حضور دارد. شما نمیتوانید حضور داشته باشید. من هرگز چنین چیزی را نخواهم داشت."
درهم شکسته
در فیلم درام بریتانیایی "درهم شکسته" (Broken) به کارگردانی روفوس نوریس، کیلین مورفی با بازیگرانی چون تیم راث (در نقش آرچی) و روری کینیر (در نقش باب اسوالد) و رابرت امز (در نقش ریک) همبازی است. مورفی در این فیلم، بازی درخشانی دارد و مورد تحسین منتقدان قرار میگیرد.
این اثر، یک درام زیبای برگرفته از رمان "کشتن مرغ مینا" (نوشته دنیل کلی در ۲۰۰۸) است که رویدادهای زیادی در آن رخ میدهد و چندین شخصیت به جرائم مختلفی متهم میشوند. فیلمنامهی آن را نیز مارک اُروِه نوشته است.
شوالیه تاریکی بر میخیزد
این فیلم ابرقهرمانی و اکشن (The Dark Knight Rises) یکی از بهترین فیلم های کیلین مورفی، و یکی از بهترین فیلمهای کریستوفر نولان (کارگردان اثر)، بلکه یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما به شمار میرود. نقش کوتاه و زیبای کیلین مورفی (دکتر کرین) درباره وقتی است که در شهر گاتهام همه چیز به هم ریخته است. او بازگشته است و بهعنوان قاضی ناظر بر زندگی شهروندان گاتهام میشود.
بعد از اکران با نقدهای مثبت و استقبال بینظیر طرفداران و منتقدان مواجه شد و توانست با بودجه ۱۸۵ میلیون دلاری، بیش از ۱ میلیارد دلار بفروشد. کریستوفر نولان به همراه برادرش جاناتان فیلمنامه فیلم را نگاشته و به همراه دیوید اس. گویر داستان آن را طراحی کردهاست.
این اثر بر پایهی شخصیت بتمن کمیکبوکهای کمپانی دیسی کامیکس ساخته شده است و آخرین قسمت از سهگانهی شوالیه تاریکی نولان است. کریستین بیل در نقش بروس وین/ بتمن، مایکل کین در نقش آلفرد پنیورث، گری اولدمن در نقش جیمز گوردون و مورگان فریمن در نقش لوشیوس فاکس، همگی نقشهای خود در دو فیلم قبلی را ایفا کردهاند. تام هاردی نیز در این قسمت، در نقش «بین»، سردسته تروریستها و اخراجی انجمن سایهها ظاهر شد.
کیلین مورفی در سریال موفق "پیکی بلایندرز" (Peaky Blinder) در نقشی بازی میکند که شبیه مایکل کورلئونه در "پدر خوانده" است؛ یعنی خشن و بیرحم و اما بسیار وفادار و با ظرفیتهای پنهان برای مهربانی کردن. این سریال، درامی جنایی از تلویزیون بریتانیا است که قصهی خانوادهای گانگستری را (که اهل بیرمنگام هستند) بعد از جنگ جهانی اول به تصویر میکشد. کیلین مورفی در نقش شبلی، قهرمانی است که در جنگ جهانی اول، کارهای بزرگی کرده است و مورد تحسین قرار گرفته است؛ اما از طرفی تجربیاتش نیز مورد نقد و حمله واقع شده است.
کیلین مورفی درباره سریال میگوید: "ما با دو تامی روبهرو هستیم: تامی قبل از جنگ و تامی بعد از جنگ. در واقع جنگ، سکوی درخشانی برای این شخصیت است. شلبی مردی است که با وقوع جنگ تغییر میکند، چیزی که من و شما تصورش را هم نمیکنیم. او شخصیتی چند لایه و چند وجهی دارد. ایفای این نقش، بسیار شگفتانگیز است."
سریال، قصهای درام دارد و استیون نایت، آن را بر پایهی وقایع تاریخی نوشته و کارگردانی کرده است. مهمترین بازیگرانش عبارتاند از کیلین مورفی در نقش تامی شِلبی، سم نیل در نقش چستر کمپبل (مأمور دولتی)، هلن مککروری در نقش عمه پالی یا الیزابت گرِی، تام هاردی در نقش آلفی سولومونز (در فصل دوم)، پل اندرسون در نقش آرتور شلبیِ پسر، و...
پیکی بلایندرز به یک گروه تبهکاری اطلاق میشد که جوانان ظبقهی پایین، برای گذران روزگارشان به آن ملحق میشدند. این اسم خاص از چند ریشه مختلف می آید؛ پیک (peak) به لبهی کلاههای لبهدارِ رایج آن زمان (خصوصا در میان کارگران) گفته میشد. این گروه، به پنهانکردن تیغهای ریشتراشی در لبهی کلاهشان نیز مشهور بودند تا در صورت لزوم بهعنوان سلاح از آن استفاده کنند.
بلایندرز (Blinder) نیز یعنی کورکننده؛ همان چشمبند مخصوصی است که روی چشم اسبهای مسابقه و کالسکه میزنند تا تنها در مسیری بروند که سوارشان آنها را هدایت میکند. در باندهای تبهکار خانوادگی و قومی نیز به استعاره، معنای اطاعت و وفاداری داشت.
اوج
کیلین مورفی در سال ۲۰۱۴ با کلادیا لیوسا، فیلمسازِ پرویی و کمکار، همکاری کرد و در فیلم درام او به نام "اوج (Aloft) بازی کرد. کلاودیا خودش نویسندهی این اثر نیز بود. مورفی در این اثر، در نقش ایوان، پسر نانا (با بازی جنیفر کانلی)، در کنار بازیگرانی مانند اونا چاپلین در نقش آلیس بازی کرد.
نانا زن مشهوری است که بیست سال پیش پسرش ایوان را به علت لغزشهای اعتقادی ترک کرد. اکنون یک مستندساز به نام جانیا (با بازی ملانی لاورنت ) میخواهد زندگی پسر تبدیل به یک فیلم مستند کند اما..
برتری
کیلین مورفی در فیلم علمیـتخیلی مهیج آمریکایی "برتری" (Transcendence) با فیلمسازی به نام والی فیستر (فیلمبردار قدیمی هالیوود) همکاری میکند که اولین تجربهی فیلمسازیش است. اما از طرف، تهیهکنندهی این اثر کریستوفر نولان و اِما توماس هستند و نویسندهی آن جک پگلن. کیلین مورفی در نقش یک مأمور مخفی اف بی آی به نام دونالد بوکانان بازی میکند؛ و از طرف دیگر، همکاران کیلین مورفی در این فیلم، ستارگانی چون جانی دپ (در نقش ویل کاستر ، دانشمندی که درباره هوش مصنوعی پژوهش میکند) و ربکا هال (در نقش ایولین کاستر ، همسر ویل و همکار دانشمند) و کیت مارا (در نقش بری نوینز ، رهبر سازمان تروریستی انقلاب مستقل از فناوری) هستند.
فیستر از زمانی که فیلمبرداری میکرد، همیشه رؤیایش این بود که در جهت ایجاد تصویری جدید از هوش مصنوعی و برطرف نمودن ذهنیت عموم نسبت به آن، فیلمی را بسازد و سرانجام چنین نیز شد.
داستان از جایی شروع میشود که خالق یک هوش مصنوعی خارقالعاده، به نام دکتر ویل کستر به دلیل سرطان چند روزی را بیشتر مهمان این دنیا نخواهد بود، بنابراین او و اطرافیانش تصمیم میگیرند با اتصال این هوش مصنوعی به مغز سازندهاش، هم باعث جاودانه شدن دکتر کستر شوند و هم هوش مصنوعی فیلم به نام بیل را به یک موجود عجیب و خارقالعاده تبدیل کنند. در ادامه دکتر کستر به دلیل پیشرفت بیماریاش جان میدهد اما در اتفاقی عجیب، ...
فیلم درام و تاریخی "در دل دریا" (In the Heart of the Sea) محصول مشترک آمریکا و اسپانیا و به کارگردانی ران هاوارد است که از کتابی غیر داستانی به همین نام نوشتهی ناتانیل فیلبریک ساخته شده است. فیلم، درباره یک کشتی آمریکایی شکار نهنگ است که در ۱۸۲۰ میلادی غرق شد.
در زمستان سال۱۸۲۰ نهنگی غولپیکر به کشتی صید نهنگ حمله میکند تا از انسانها انتقام بگیرد. خدمه کشتی ۹۰ روز دریا هزاران مایل دور از خانه سرگردان میشوند و توفان و قحطی و گرسنگی و ترس و اضطراب و ناامیدی، عمیقترین باورهای آنها را به چالش میکش
ستارگان این فیلم میتوان به کریس همسورث (در نقش اوون چیس)، بنجامین واکر (در نقش کاپیتان جورج پولارد جونیور)، کیلین مورفی، تام هالند (در نقش توماس نیکرسون)، بن ویشاو (در نقش هرمن ملویل) و برندن گلیسون اشاره کرد. کیلین مورفی در این اثر، نقش فرعی متیو جوی را بازی میکند.
آتش آزاد
نقش کریس، سهم کیلین مورفی از بازی در فیلم کمدی سیاه و اکشن "آتش آزاد" (Free Fire) به کارگردانی وبن ویتلی و نویسندگی مشترک خودِ کارگردان و امی پرش است. فیلم، محصول بریتانیا است. همبازیهای کیلین مورفی در این اثر، بازیگرانی مانند شارلتو کوپلی، آرمی هامر (در نقش ارد)، بری لارسون (در نقش جاستین)، جک رینور (در نقش هری) و شارلتو کوپلی (در نقش ورنون) و بابو سیسی (در نقش مارتین) هستند. "آتش آزاد" یک سال بعد، یعنی در ۲۱ آوریل ۲۰۱۷ در ایالات متحده توسط A24 بهصورت تئاتر به نمایش در آمد.
رخدادهای فیلم در شهر بوستون و در سال ۱۹۷۸ روایت میشود که گروهی از باندهای قاچاق اسلحه تصمیم میگیرند با یکدیگر شراکتی انجام دهند و هر یک از این معامله سود ببرند، آنها اسلحههای زیادی در یک انبار مخفی جاسازی میکنند اما...
انتروپوید
فیلم جنگی انتروپوید (Anthropoid) به کارگردانی شان الیس و نویسندگی وی و آنتونی فرووین، و بر اساس یک داستان واقعی در جنگ جهانی دوم از علمیات انتروپوید است. این عملیات، ماموریتی برای ترور جنرال راینهارد هایدریش سومین فرمانده بعد از هیتلر و هیملر در جنگ جهانی دوم است. راینهارد هایدریش، طراح اصلی راه حل نهایی (برنامه آلمان نازی برای کشتار جمعی یهودیان در طول جنگ جهانی دوم) و رهبر نیروهای نازی در چکسلواکی اشغال شده توسط آلمان هاست. کیلین مورفی به همراه بازیگرانی مانند جیمی دورنان ـ شارلوت لبون در این اثر نقشآفرینی میکنند.
در دسامبر سال ۱۹۴۱ دو سرباز چکسلواکی که مدتها قبل، تبعید شده بودند و در انگلستان دورههای جدید آموزشی را گذرانده بودند، بار دیگر به کشور بر میگردند تا در اندیشهی ترور فرمانده نیروهای اس اس آلمان، راینهارد هایدریش، ملقب به قصاب پراگ باشند. آنها رمز عملیات را "انتروپوید" میگذارند و قصد دارند در مراسم روز استقلال چکسلواکی آن را عملی کنند که …
از نکات مثبت فیلم این است که کسی اگر حتی یک خط تاریخ هم نخوانده باشد، با نوشتههای ابتدای فیلم وارد فضای داستان میشود و در طول فیلم، گیج و سردرگم نمیشود.
مهمانی
فیلم کمدی سیاه بریتانیاییِ "مهمانی" به کارگردانی سالی پاتر و نویسندگی وی و والتر دانوهو محصول آمریکاست. کیلین مورفی در این اثر در نقش تام، شوهر ماریان و زیردست جانت، بازی کرده است.
فیلم بهصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده است و گروه هفت بازیگری از کیلین مورفی و پاتریشیا کلارکسون (در نقش آوریل ، بهترین دوست ژانت ، فردی بدبین و واقع بین)، برونو گانز (در نقش گاتفرید ، دوست پسر جدا شده آوریل ، شفادهنده شبه علمی)، امیلی مورتیمر (در نقش جینی ، شریک باردار مارتا ، آشپز معروف)، چری جونز (در نقش مارتا ، دوست ژانت ، استاد مطالعات زنان)، کریستین اسکات توماس (در نقش جانت ، سیاستمدار آرمان گرا) و تیموتی اسپال (در نقش بیل ، همسر جانت ، پروفسوری مادی گرا و ملحد) در آن حضور دارند.
ژانت به مناسبت ترفیع شغلیاش، یک مهمانی میگیرد، اما به محض اینکه مهمانانش از راه میرسند، مشخص میشود که قرار نیست همه چیز خوب و طبق برنامه پیش رود و...
بعد از موفقیتِ یک زوج سالخوردهی سیاسی در یک رقابت، آنها تصمیم میگیرند مهمانی برپا کنند اما هرکدام از این زوج راز هایی دارند که در دل این مهمانی فاش می شود.
دانکرک
کیلین مورفی بازهم با کریستوفر نولان کار میکند؛ برای بار پنجم. او در فیلم جنگی "دانکرک" (Dunkirt) نقش مکمل دارد. فیلم، واقعهی تاریخیِ تخلیهی دانکرک در جنگ جهانی دوم را از زاویهی زمین و دریا و هوا به تصویر میکشد. آلمانیها سربازان انگلیسی و کانادایی و بلژیکی و فرانسوی را در سواحل دانکرک محاصره کردهاند و باید نیروها تخلیه شوند.
یکی از تصاویر جذاب و جادویی فیلم، نمای سُرخوردن هاردی با هواپیمای بدون سوختش در آسمان و نگاه و چشمان کیلین مورفی. این سکانس، به تنهایی، احساسات کل فیلم را تأمین میکنند.
بازیگران این اثر تاریخی و جنگی عبارتاند از فیون وایتهد در نقش تامی، تام گلین کارنی در نقش پیتر، جک لودن در نقش کالینز، هری استایلز در نقش الکس، آنئورین بارنارد در نقش گیبسون، جیمز دارسی در نقش سرهنگ وینانت، کیلین مورفی در نقش سرباز لرزنده، و تام هاردی در نقش فریر.
در این سال کیلین مورفی برای سومین بار در فیلمنامهی مارک اُرُوِه قرار گرفت و در نقش جیم، هنرنمایی کرد. "فصل بزهکاری" (The Delinquent Season) یک فیلم ایرلندی به نویسندگی و کارگردانی مارک اُروه است. قصه، قصهی تنش دو زوج است (در حومه دوبلین) که در روابط خود با مشکل روبرو می شوند. در واقع، فیلم، زندگی زناشوییِ شیرینِ آرمانی را با متن تلخِ واقعیت جفت میکند و بنابراین به اثری باورپذیر تبدیل میشود. این اثر از این دید قابل توجه است که به بررسی مقایسهایِ عشق و شهوت و آرمان و واقعیت و روابط خانوادگی می پردازد و این پرسش را با بیرحمیِ تمام به رخ مخاطب میکشد که: واقعاً هر یک از ما چقدر یکدیگر را میشناسیم؟
هری گرین به این فیلم چهار ستاره میدهد. تارا برادی از ایرلند تایمز از هر پنج ستاره دو ستاره به آن داد و گفت: "ساکنان فصل بزهکاران همه وحشتناک هستند و با این حال - با وجود تلاشهای شجاعانه گروه بازیگران با استعداد – آنقدرها هم وحشتناک نیستند که جالب یا جذاب باشند.
فیلم جاسوسی و اکشن "آنا" (Anna) یک فیلم فرانسوی اما به زبان انگلیسی به نویسندگی و تهیهکنندگی و کارگردانی لوک بسون است. کیلین مورفی در نقش میلر، در کنار بازیگران بزرگ و مشهوری مانند بازیگر و مدل مشهور روسی، ساشا لوس (در نقش آنا)، هلن میرن (در نقش اولگا) و لوک ایوانز بازیگر فیلم "سریع و خشمگین" ظاهر میشود.
فشردهی مضمون فیلم، همان چیزی است که کارگردان، همیشه دغدغهاش را داشته است: اعتراض به مشکلات اجتماعی مختلفی که برای یک زن رخ میدهد و مسیر زندگیاش را برای همیشه به سوی خوبی یا بدی عوض میکند.
کیلین مورفی به همراه جایمون هانسو بازیگرانی بودند که در قسمت دوم فیلم ترسناک "یک مکان ساکت: بخش ۲" (A Quiet Place: Part II) به فیلم اضافه شدند. کارگردان و نویسندهی این اثر جان کرازینسکی است، و همبازیهای مورفی نیز عبارتاند از امیلی بلانت (در نقش اِوِلین آبوت)، میلیسنت سیموندز (در نقش ریگن آبوت؛ دختر لی و اولین و خواهر مارکوس)، نوآ جوپ (در نقش مارکوس آبوت؛ پسر لی و اولین و برادر ریگن)، جان کراسینسکیِ کارگردان (در نقش لی ابوت) و جایمن هانسو (بهعنوان مردی در جزیره که رهبر مستعمرهی جزیرهی کوچک بازماندگان است).
کیلین مورفی در نقش اِمِت، شخصیت خودش را چنین توصیف کرده است:
"برای من، اِمِت نشان میدهد که قلب جهان در حال حاضر کجاست. این نقش، به شما این حس را میدهد که خود را باور داشته باشید. من همیشه این ایده بودهام."
کارگردان، جان کراسینسکی، نیز در نقش لی ابوت، همسر فوت شده ایولین و پدر فرزندانش در فیلم خودش به کوتاهی بازی کرده است. او در یک سکانس فلشبک آغازین ظاهر میشود که روزی را نشان میدهد که موجودات برای اولینبار به زمین آمدند و حمله کردند.
ـ سازندگان فیلم "۲۸ روز بعد" پس از دیدن هیکل باریک مورفی در حین فیلمبرداری، تصمیم گرفتند او را در اوایل فیلم، کاملاً برهنه نشان دهند.
ـ کیلین مورفی باتوجهبه اینکه گیاهخوار بود، برایش سخت بود که در فیلم "دختری با گوشوارهی مروارید" در نقش یک قصاب بازی کند. به همین خاطر این فیلم برایش تجربهای چالشبرانگیز بود.
ـ در آغاز برای بازی در نقش «بروس وین» در فیلم «بتمن آغاز میکند» تست داده بود اما سرانجام، آن نقش به «کریستین بیل» رسید. نولان بهقدری از تست بازیگری او راضی بود که نقش «جاناتان کرین» را به او سپرد. مورفی خودش گفته بود که شرایط بدنیاش برای ایفای نقش یک ابرقهرمان مناسب نیست.
ـ کیلین مورفی معمولاً از مصاحبهکردن میگریزد. به همین جهت تقریباً هیچ اطلاعاتی در مورد زندگی خصوصی او در دسترس خبرنگاران نیست.
ـ فیلمبرداری فیلم "بادی که بارلی را لرزاند" در کونتی کورک که محل زندگی کیلین مورفی بود صورت گرفت.
ـکیلین مورفی با اینکه در خانوادهای کاتولیک بزرگ شد اما بر اثر پژوهشها و تحقیقاتی که برای بازی در فیلم آفتاب در نقش یک فیزیکدان انجام داد و در متن فیلم و فیلمنامه نیز غرق شده بود، به بیدینی روی آورد و یک ندانمانگار شد.
ـ روی تمبر پستی؛ اداره پست ایرلند، آن پست، مجموعهای از چهار تمبر را برای ادای احترام به خلاقیت فیلمهایی که اخیراً در ایرلند تولید شده است، منتشر کرد، از جمله یکی که شامل کیلین مورفی در یک فیلم از باد که جو را میلرزاند بود.
ـ خب اولین گوشتی که پس از اینهمه خودداری طولانیمدت نوش جان کرد چه بود؟ یک ساندویچ بیکن؟ آقای مورفی میخندد. او میگوید: «در واقع استیک گوشت گوزن و آهو بود.» او و دوستانش در یکخانه ییلاقی در ایرلند تولد چهلسالگی همسرش را جشن میگرفتند. قبل از شام کمی کوکتل خوردیم، وقتی پیشخدمت از من پرسید که آیا استیک گوشت گوزن و آهو میل دارم من شک داشتم. پیشخدمت پیشنهاد داد که استیک گوشت گوزن را امتحان کنم. پیشخدمت حق داشت. استیک گوزن فوقالعاده بود. آنها گوزنها را در مزرعه خود پرورش میدهند.
۲۰۰۲: برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره اورنس مستقل، برای "۲۸ روز بعد"
۲۰۰۳: نامزد جایزهی بهترین تازهوارد از امپایر، برای فیلم "۲۸ روز بعد"
۲۰۰۳: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی از جایزه فیلم و تلویزیون ایرلندی، برای "دیسکو خوک"
۲۰۰۴: نامزد جایزهی بهترین عملکرد از جشنوارهی سینمایی ام تی وی برای "۲۸ روز بعد"
۲۰۰۵: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جایزهی فیلم و تلویزیون ایرلندی برای "بتمن آغاز میکند".
۲۰۰۵: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اول، از فیلم و تلویزیون ایرلندی، برای "چشم قرمز"
۲۰۰۵: نامزد جایزهی ستلایت برای بازیگر برجستهی جشنواره فیلم کمدی و موزیکال
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بازیگر حمایتکنندهی سال بریتانیا از انجمن منتقدان فیلم لندن، برای "بتمن آغاز میکند"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی و کمدی از گلدن کلوب، برای "صبحانه در پلوتون"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از ساترن، برای "چشم قرمز"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد از فیلم اروپا، برای "صبحانه در پلوتون"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد از فیلم اروپا، برای "بادی که بارلی را لرزاند"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی مستقل فیلم بریتانیا، برای "بادی که بارلی را لرزاند"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد از انجمن منتقدان فیلم دوبلین، برای "بادی که بارلی را لرزاند"
۲۰۰۶: برنده جایزهی بازیگر سال از GQ انگلستان، برای "بادی که بارلی را لرزاند"
۲۰۰۶: نامزد جایزهی بهترین ستاره نوظهور از بفتا، برای "بادی که بارلی را لرزاند"
۲۰۰۷: برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی از فیلم و تلویزیون ایرلندی، برای صبحانه در "پلوتون"
۲۰۰۸: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل یک فیلم مستقل بریتانیا از فیلم بریتانیا، برای "آفتاب"
۲۰۰۸: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نققش اصلی از فیلم وتلویزیون ایرلندی، برای "آفتاب"
۲۰۱۰: نامزد جایزه بهترین گروه از انجمن منتقدان واشینگتن دی.سی، برای "تلقین"
۲۰۱۰: نامزد جایزهی بازیگر نقش اول از فیلم و تلویزیون ایرلندی برای "پاداش پریر"
۲۰۱۲: برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل از تئاتر تایمز ایرلندی برای "میسترمن"
۲۰۱۲: برندهی جایزهی نمایش برجستهی تکنفره از انجمن درام برای "میسترمن"
۲۰۱۲: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از مستقل فیلم بریتانیا، برای "درهم شکسته"
۲۰۱۵: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اول در نمایش از فیلم و تلویزیون ایرلندی، برای "پیکی بلایندرز"
۲۰۱۵: نامزد جایزهی بهترین ارای درام از تلویزیون ملی NTA، برای "پیکی بلایندرز"
۲۰۱۷: نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی از شیر چک، برای "انتروپوید"
۲۰۱۸: برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی درام از فیلم و تلویزیون ایرلندی، برای "پیکی بلایندرز"
۲۰۲۰: برندهی جایزهی بهترین رای درام از تلویزیون ملی NTA، برای "پیکی بلایندرز"