پژمان جمشیدی در یک خانواده فرهنگی در ۱۰ شهریورماه ۱۳۵۶ در بیمارستان آریا در بلوار کشاورز تهران به دنیا آمد. خانواده جمشیدی ساکن گوهردشت کرج بوده و پدرش دبیر زیستشناسی و مادرش آموزگار پایه اول ابتدایی بودهاند. او یک برادر بزرگتر بنام هومن متولد آذر 1353 و یک خواهر بنام مامک متولد اردیبهشت 1361 دارد.
پدرش لیسانس تربیتبدنی و فوقلیسانس زمینشناسی داشت و پیش از انقلاب رئیس هیئت کشتی کرج و بعد از انقلاب نیز رئیس هیئت کوهنوردی بوده است. برادرش هومن نیز فارغالتحصیل رشته مهندسی دانشگاه صنعتی شریف است.
پژمان جمشیدی مقطع ابتدایی را در مدرسه «قائم» گوهردشت، مقطع راهنمایی را در مدرسه «کبریایی» و دبیرستان را در مدارس «دهخدا» و «دارالفنون» به اتمام رساند و در رشته ریاضی دیپلم گرفت.
جمشیدی بیشتر به فوتبال و ورزش علاقهمند بود و به اصرار خانواده علیالخصوص مادرش درس میخواند، او در دروس حفظی نسبت به ریاضی بهتر بود. به هر شکلی که بود در دانشگاه سراسری، مهندسی کشاورزی قزوین و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، مهندسی عمران را قبول شد و به اصرار پدر، مهندسی عمران را علیرغم علاقه خویش انتخاب کرد، او که مشغول فوتبال بود و درسش را بهخاطر فوتبال و سربازی به تعویق میانداخت در نهایت با مشکل سنوات تحصیلی مواجه شده و برای پاس کردن واحدهایش از فائزه هاشمی که آن زمان در دانشگاه آزاد اسلامی سمت داشت، نامهای دریافت کرده که یک ترم سنوات تحصیلی برای اتمام درسش به او بدهند، اما در نهایت پس از گذراندن ۱۱۰ واحد از ادامه تحصیل انصراف داد.
پدر پژمان جمشیدی رئیس هیئت کشتی و هیئت کوهنوردی کرج بود و از طرفداران تیم فوتبال استقلال تهران و پژمان نیز از کودکی کشتی میگرفت و حتی زمانی سنگنوردی میکرد، اما علاقه او به فوتبال و اسطورههای آن زمان نظیر شاهرخ بیانی، نامجو مطلق، کرمانی مقدم و فرشاد پیوس بیش از باقی رشتههای ورزشی بود. جمشیدی از همان کودکی تقریباً تمام روز را در کوچه، خیابان و زمینهای خاکی فوتبال بازی میکرد و هیچ ورزش دیگری او را اینگونه مجذوب خود نکرده بود.
در ۱۲ سالگی (کلاس اول راهنمایی) به پیشنهاد معلم تربیتبدنی خویش، حسین قربانی به تیم فوتبال آموزشگاهی گوهردشت رفت و با پرداخت ۱۵۰ تومان شهریه در آن آموزشگاه نامنویسی کرد. حسین قربانی (معلم تربیتبدنی و مربی فوتبال) به پژمان و دوستانش در زمینهای خاکی کرج فوتبال اصولی و با قاعده را آموزش میداد و از همان زمان فوتبال حرفهای برای پژمان آغاز شد.
حسین قربانی بعد از مدتی مربی فوتبال آموزشوپرورش و سپس مربی فوتبال تیم شاهین کرج شد و در نهایت به دلیل نسبت فامیلی با بیژن ذوالفقارنسب، مربی تیم فوتبال نوجوانان و جوانان دارایی شد. پس از انتصاب در این پست، او پژمان جمشیدی را نیز با خود به این تیم فوتبال برد. با این که تیم فوتبال دارایی در دسته سه لیگ تهران حضور داشت، اما پرویز ابوطالب (مربی تیم ملی نوجوانان وقت ایران) بازی خوب پژمان جمشیدی را تماشا کرده و او را در سال ۱۳۷۴ به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت کرد.
بعد از دعوت به تیم ملی نوجوانان، به تیم جوانان پرسپولیس و سپس به تیم فوتبال جوانان و در نهایت بزرگسالان کشاورز تهران به مربیگری سیروس قایقران پیوست و از همان جا برای اولینبار در سطح اول فوتبال کشور بازی کرد و در ۶۷ مسابقه ۷ گل به ثمر رساند. سپس به باشگاه فوتبال سایپا تهران به مربیگری حمید علیدوستی رفته و با بازی در آن تیم، استعداد فوتبالیاش موردتوجه قرار گرفت و از همان جا به تیم ملی جوانان و تیم ملی امید ایران ملحق شد. بازی و درخشش در تیم ملی جوانان و امیدهای ایران، باعث بیشتر دیدهشدن و پیشنهادهای بزرگتر از وی شد، تیم فوتبال دویسبورگ آلمان که در سطح اول فوتبال آلمان حضور داشت، او را برای بازی در تیمش دعوت کرد. اما به دلیل مشکلات سربازی و همزمانی پیشنهاد باشگاه فوتبال پرسپولیس از پیوستن به تیم آلمانی امتناع کرده و با قرارداد ۱۴ میلیون تومان در سال ۱۳۷۹ به تیم فوتبال پرسپولیس پیوست.
او در تیم پرستاره آن زمان پرسپولیس تهران در پست دفاع راست، دفاع چپ و هافبک راست با مربیگری علی پروین تبدیل به بازیکن ثابت و یکی از ارکان موفقیت تیم شد. وی در طول ۵ سال حضورش در پرسپولیس به عنوان بازیکنی سرعتی و با تکنیک، نزدیک به ۱۰۰ بازی برای این تیم انجام داد، در این بین او در 8 دربی (مسابقه با تیم فوتبال استقلال) نیز حاضر بود (یک برد، دو باخت و پنج تساوی) و اولین مقام قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر فوتبال را نیز در فصل ۸۱–۱۳۸۰ تجربه کرد.
جمشیدی در دوران حضور در پرسپولیس توسط میروسلاو بلاژویچ به تیم ملی فوتبال بزرگسالان ایران به عنوان جایگزین فرهاد مجیدی دعوت شد. او در 19 بازی (عادل فردوسیپور در برنامه نود تعداد بازی ملی جمشیدی را 14 بازی اعلام کرد، اما خودش اعتقاد دارد تعداد بازی های ملیاش 21 و البته فدراسیون فوتبال آن را 19 مسابقه اعلام کرده است.) برای تیم ملی به میدان رفت و در مقابل تیم ملی گرجستان تنها گل فوتبال ملی خودش را به ثمر رسانده است، او به همراه ستارگان آن دوران مانند علی کریمی و کریم باقری در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ آسیا حضور داشت و بازیهای به یاد ماندنی از خود به یادگار گذاشته است.
او در سال ۱۳۸۴ به دلیل خدمت سربازی ابتدا به پادگان مالک اشتر اراک برای آموزشی رفته و سپس دو فصل به تیم پاس تهران با مربیگری دنیزلی پیوست و با این تیم در جام باشگاههای آسیا حضور داشت. او با پاس به نائب قهرمانی لیگ برتر در فصل ۸۵–۱۳۸۴ رسید.
پژمان جمشیدی سپس به استیل آذین تهران پیوست و به همراه این تیم نتوانست در یک فصل حضورش از لیگ یک به لیگ برتر صعود کند تا او به فکر ترک این تیم باشد. وی در مرداد سال ۱۳۸۷ در مجموعه ورزشی انقلاب تهران بهطور اتفاقی مجید جلالی را میبیند و با پیشنهاد او به فولاد خوزستان میرود، اما پس از یک فصل بازی از آن تیم نیز جدا شده و به ابومسلم خراسان میپیوندد و در نوروز 1389 پژمان جمشیدی در 33 سالگی و پس از ۱۵ سال بازی در سطح اول فوتبال ایران، از فوتبال کنارهگیری کرد.
وی بعد از دوران بازی، دو سال نیز در تیم پاراگ تهران مربیگری کرد و با آن تیم قهرمان جام حذفی تهران شد، اما با آغاز بازیگری در تلویزیون بهطورکلی از ورزش و فوتبال فاصله گرفت.
اولین مواجه پژمان جمشیدی با سینما از طریق دستگاه آپارات همسایهشان در گوهردشت و فیلمهای ۸ میلیمتری بروسلی بود و اولین فیلمی که در سینما تماشا کرد، فیلم «فرار بهسوی پیروزی» به کارگردانی جان هیوستون و با بازی سیلوستر استالونه، پله، بابی مور و مایکل کین بوده است.
جمشیدی نخستین تجربه بازیگری خود را سال ۱۳۹۰ در یک قسمت از سریال ساختمان پزشکان بهصورت مهمان تجربه کرد. سپس در سال ۱۳۹۲ در مجموعه تلویزیونی پژمان نقشآفرینی کرد؛ طرح اولیه این سریال با ایده خود پژمان جمشیدی شکلگرفته و روایتی از زندگی خود اوست.
سریال پژمان به کارگردانی سروش صحت و تهیهکنندگی محسن چگینی و نویسندگی مهراب و پیمان قاسمخانی در بهمنماه ۱۳۹۱ تا خرداد ۱۳۹۲ ساخته شد و از شبکه سه سیما پخش شد.
در این مجموعه تلویزیونی پژمان جمشیدی نقش خودش یعنی ستاره سابق باشگاه پرسپولیس را بازی میکند. او نقش فوتبالیستی را دارد که برای چهارمین فصل متوالی باوجود تلاش فراوان، موفق نشده است تیمی را برای خود پیدا کند. پژمان بااینوجود همچنان در حال و هوای شهرت و محبوبیتش به سر میبرد. او به همراه مدیر برنامهاش (با بازی سام درخشانی) به دنبال تیم میگردد و در این مسیر اتفاقات جالبی برای او و مدیر برنامهاش رخ میدهد.
حمید درخشان، بهروز رهبریفر، علی موسوی، محمد محمدی، آرش برهانی و حسین ماهینی ازجمله بازیکنان فوتبالی هستند که در این مجموعه تلویزیونی به ایفا نقشهایشان پرداختهاند.
پژمان جمشیدی در این سریال در کنار سام درخشانی، بهاره رهنما، شقایق دهقان، هوشنگ حریرچیان، بیژن بنفشه خواه، ویدا جوان، بهنام تشکر و امیرحسین رستمی بازی میکند.
در سال ۱۳۸۱ پژمان جمشیدی طی مراسمی با بهاره رهنما آشنا شد و از آن جایی که از طرفداران و علاقهمندان پیمان قاسمخانی بود آن را با رهنما در میان گذاشت، در مقابل نیز رهنما از علاقه پیمان قاسمخانی به تیم فوتبال پرسپولیس گفت و او را به منزلشان دعوت کرد. پژمان جمشیدی به همراه برزو ارجمند به خانه قاسمخانی رفته و دوستی این دو از همان مهمانی آغاز شد. با بازنشستگی از فوتبال، جمشیدی تفاوت رفتار مردم با خود، قبل و بعد از دوران فوتبال و موقعیتهای خنده داری که برایش پیش میآمد را با قاسمخانی در میان میگذاشت. تا اینکه قاسمخانی بر اساس آن اتفاقات و موقعیت طنز، سریال «پژمان» را نوشت و به اصرار او جمشیدی نقش اول آن سریال (که در واقع خود او با اندکی تفاوت است) را بازی کرد.
مجموعه «پژمان» موردتوجه و استقبال مردم قرار گرفت و باعث شهرت پژمان جمشیدی این بار در عرصه تصویر و هنر گردید. بعدازاین سریال انتقادات فراوانی به نقشآفرینی و حضور او در عرصه هنر مطرح شد و جمشیدی برای این که ثابت کند برای رسیدن به این موفقیت، زحمات زیادی کشیده است، سعی میکرد در عرصههای دیگری چون تئاتر نیز فعالیت کرده و هم سطح بازیگریاش را ارتقا ببخشد و هم پاسخی مناسب به منتقدان خویش بدهد.
بنابراین پیشنهاد بازی در نمایش «بادی که تو را خشک کرد مرا برد» به نویسندگی و کارگردانی علی نرگسنژاد را پذیرفت، او در این نمایش با بهاره رهنما همبازی شد. وی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ مجموعاً در ۱۷ نمایش به ایفای نقش پرداخت، نمایشهایی چون «آرسنیک و تور کهنه» ساخته حسین پارسایی، «گنجفه» به کارگردانی نوشین تبریزی، «آرامسایش» محمد حاتمی، «وقتی ما برگردیم دوپای آویزان مانده است» ساخته ابراهیم پشتکوهی، «پلیس» به کارگردانی شایان افکاری، «پپرونی برای دیکتاتور» خسرو احمدی، «بینوایان» سروش طاهری، نمایش خوانی «الد سیبروک» به کارگردانی مرتضی برزگر زادهگان، «یادم تو را فراموش» ساخته ژاله صامتی، «دوباره اون آهنگ رو بزن سم» به کارگردانی داود بنیاردلان، «حکومتنظامی» تینو صالحی، «معرکه در معرکه» ژاله صامتی، «پوست انداختن» به کارگردانی آرش سنجابی، «آنسوی آینه» ساخته علی سرابی، «مادر» علی احمدی و «فرانکنشتاین» به کارگردانی ایمان افشاریان از جمله تئاترهایی بود که پژمان جمشیدی در آنها به ایفای نقش پرداخته است.
او در سال ۱۳۹۲ در فیلم سینمایی «آتشبس 2» به کارگردانی تهمینه میلانی، بازیگری در سینما را با حضور در نقشی کوتاه تجربه کرد. سپس در «50 کیلو آلبالو» مانی حقیقی و «من ناصر حجازی هستم» نیما طباطبائی نقشآفرینی کرد و اما با بازی در «خوب، بد، جلف» پیمان قاسمخانی بار دیگر با سام درخشانی همبازی شده و در آن فیلم بسیار درخشید و مورد تحسین مخاطبان و منتقدین قرار گرفت.
پس از درخشش در آن نقش و فروش خوب آن فیلم، پژمان جمشیدی پیشنهادهای بسیار زیادی برای بازی در آثار سینمایی و تلویزیونی دریافت کرد، بهطوریکه در سال 1397 در شش فیلم سینمایی، یک مجموعه تلویزیونی و یک تئاتر ایفای نقش کرد و از پرکارترین بازیگران آن سال شد. او در سال ۱۳۹۸ نیز با اکران سه فیلم «ایده اصلی»، «ما همه با هم هستیم» و «تگزاس ۲» به عنوان یکی از پرکارترین بازیگران مرد سینما در آن سال معرفی شد.
پژمان جمشیدی در سال ۱۳۹۸ پنج فیلم را در سینما داشت که در مجموع ۶۲ میلیارد و ۷۹۱ میلیون تومان فروش داشتند و از این منظر او یکی از پولسازترین بازیگران سینمای ایران محسوب میشود.
جمشیدی نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سی و ششمین دوره و سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلمهای «سوءتفاهم» و «شیشلیک» شده است. او در فیلم «شیشلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان در سال ۱۳۹۹ برای نخستین بار با رضا عطاران همبازی شد. وی در سال 1400 در دو فیلم «بی مادر» به نویسندگی و کارگردانی سیدمرتضی فاطمی و «علفزار» به نویسندگی و کارگردانی کاظم دانشی در نقشهایی متفاوت به ایفای نقش پرداخته است.
فیلم «خوب، بد، جلف» پس از مجموعه پژمان و دوگانه «تگزاس»، سومین همکاری مشترک پژمان جمشیدی و سام درخشانی محسوب میشود که موردتوجه و پسند مخاطبان قرار گرفت. «خوب، بد، جلف» فیلمی در ژانر کمدی به کارگردانی پیمان قاسمخانی و تهیهکنندگی محسن چگینی و عبدالله اسکندری، محصول سال ۱۳۹۴ است. فیلمبرداری این اثر در زمستان ۱۳۹۴ انجام شد و اولینبار در بهمن ۱۳۹۵ در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
این فیلم از تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ در سینماها اکران شده و در نظرسنجی سایت خبر آنلاین این فیلم بهعنوان بهترین فیلم نوروز ۱۳۹۶ انتخاب شد.
پس از استقبال بینظیر از این فیلم، پیمان قاسمخانی قسمت دوم «خوب، بد، جلف: ارتش سری» را تولید کرد که داستان آن در ادامه قسمت اول بود. این فیلم قرار بود بهعنوان سریال شبکه نمایش خانگی تولید شود که به دلایلی اینگونه نشد، قسمت دوم فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» به سبب طولانی شدن نیمهتمام ماند و باقی داستان در قالب سریال ۱۳ قسمتی در شبکه نمایش خانگی با عنوان «خوب، بد، جلف: رادیواکتیو» ساخته شده و به نمایش درآمد.
در سال 1399 درخشش جمشیدی در مجموعه تلویزیونی «زیرخاکی» در نقش «فریبرز باغپیشه» مورد تحسین قرار گرفت و این سریال در شبکه یک با جذب ۴۴ درصد مخاطب در صدر آثار تلویزیونی قرار گرفت. پژمان جمشیدی در سال ۱۴۰۰ برای ایفای نقش در سریال «زیرخاکی» از بیست و یکمین دوره جشن دنیای تصویر (حافظ) برنده تندیس بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیون شد.
فصل یکم سریال «زیرخاکی» به کارگردانی جلیل سامان و تهیهکنندگی رضا نصیری نیا در بهار (ماه مبارک رمضان) ۱۳۹۹ از شبکه یک سیما پخش شد. داستان این مجموعه درباره بلندپروازیهای مردی جاهطلب، سادهلوح و سربههوا به نام فریبرز (با بازی پژمان جمشیدی) است که میخواهد با پیداکردن گنج، یکشبه راه صدساله را برود؛ او که به همراه همسرش پریچهر (با بازی ژاله صامتی) و فرزند خردسالش کاوه در یکی از مناطق جنوب شهر تهران زندگی میکند، بهواسطه برادرش که یکی از افسران انقلابی نیروی هوایی است درگیر ماجراهایی میشود که بهموازات تلاشش برای یافتن گنج، او را ناخواسته وارد مبارزات انقلابی میکند و به جرم پخش اعلامیه ضد شاه دستگیر میشود.
این ماجراها پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه پیدا میکند تا این که شرایطی پیش میآید که او را ناگزیر به خروج از کشور میکند، این تصمیم او با آغاز جنگ تحمیلی همزمان میشود. فصل دوم در ادامه قصه فصل اول و در سال ۱۳۵۹ رقم خورده و با اسیر شدن فریبرز و ناصری (با بازی هومن برقنورد) به دست نیروهای بعثی عراق در جبهه به پایان میرسد.
در همه این موارد فریبرز از ماجراهایی که پیرامون تحولات ایران رخ میدهد بیخبر و بیاطلاع بوده و مشغول به کار خودش است.
در سال ۱۳۹۸ جمشیدی یک برنامه اینترنتی فوتبالی ساخته عادل فردوسیپور به نام «کلاسیکو» را با حضور و همراهی علی دایی اجرا کرد و این برنامه رکورد پربینندهترین برنامه اینترنتی را بدست آورد. وی در سال ۱۴۰۰ نیز مجری یک تاکشوی اینترنتی متفاوت با نام «پیشگو» بوده است که در آن مهمانان هنرمند و ورزشکار را دعوت کرده و درباره گذشته، حال و برنامهها و آرزوهای آیندهشان گفتوگو میکند.
در سال ۱۳۹۳ پژمان جمشیدی آلبوم موسیقی خویش را با نام «یازده» را منتشر کرد.
قطعات این آلبوم را آهنگسازانی همچون کارن هماینفر، سیروان خسروی، فریدون آسرایی، زانیار خسروی، مهدی یراحی و اشکان خشایی ساختهاند.
ترانههای این آلبوم را نیز عبدالجبار کاکایی، روزبه بمانی، زهرا عاملی، مریم اسدی و میلاد باران سرودهاند و تنظیم آنها را نیز سیروان خسروی، امیر علیزاده و فرشاد فارسی به عهده داشتهاند.
علاوه بر آلبوم «یازده»، جمشیدی تک آهنگهای «فرشته»، «سوت پایان» و «اگه این ارزشو دارم» را نیز بهعنوان خواننده منتشر کرده است.
جملات قصار:
چیزی که در مورد آقای پروین برای من قابلاحترام است این است که با وجود دنیای مجازی خیلی از ما نهتنها شخصیت واقعیمان را نشان نمیدهیم بلکه گاه یک تصویر پاک و منزه از خودمان نشان میدهیم.
آقای پروین همیشه همین بوده و هیچوقت نخواسته بگوید من یک چیز دیگرم. این برای من خیلی قابلاحترام است. به نظر من موفقیت خیلی به سواد ربطی ندارد. ایشان یک شخصیت کاریزما و هوشی سرشار دارد که تمام موفقیتهای پیشآمده برای ایشان نتیجه هوش و قدرت ذاتی شخصیتی اوست. شاگردی ایشان افتخار بزرگی برای من است.
ماجرای فیلم سقوط هواپیمای پژمان جمشیدی و تعطیلی مرکز آموزشی:
پژمان جمشیدی در سال ۱۳۹۶ برای تبلیغ یک اپلیکیشن از طریق صفحه اینستاگرام خودش استوریهایی از آموزش خلبانی به اشتراک میگذاشت و در استوری آخر بهگونهای فیلمبرداری شده که گویا این بازیگر در حین پرواز دچار حادثه و در نهایت سقوط میشود. این فیلمها در شبکههای مجازی بهسرعت منتشر شده و خبرساز شد، اما در نهایت با انتشار فیلم آخر معلوم شد که همه این کلیپها مقدمه تبلیغ آن اپلیکیشن بوده است.
با انتشار این ویدئوهای تبلیغاتی، سازمان هواپیمایی کشوری با اعلام اینکه تخلفات بسیاری در این پرواز بوده، حکم تعطیلی کامل پروازهای مرکز آموزشی «معراج» را به علت نقض پروتکلهای امنیت پرواز صادر کرد.
مرکز آموزش خلبانی «معراج» در این ویدئوها، یکی از هواپیماهای خود «سسنا ۱۷۲» را برای تبلیغ در اختیار سازندگان این شرکت تجاری قرار میدهد و آن شرکت هم از پژمان جمشیدی برای حضور در این ویدئو دعوت میکند و در چندین قسمت ویدئوهایی منتشر میکند که یکی از آنها سقوط ساختگی این هواپیما را نشان میدهد.
در نمایش «وقتی ما برگردیم دوپای آویزان مانده است» ساخته ابراهیم پشتکوهی، پژمان جمشیدی بعد از ۱۵ شب اجرا، به گروه میپیوندد. در شب اولین اجرا، هنگام ورود به چراغ پایهدار بزرگی که در صحنه حضور داشت برخورد میکند و آن چراغ بهسوی تماشاچیان میافتد، با این اتفاق پژمان جمشیدی نیز دچار وحشت، هیجان و استرس میشود و نمیتواند بازیاش را ادامه دهد، در این لحظه ابراهیم پشتکوهی وارد صحنه شده و جمشیدی را در آغوش میگیرد، چراغ را درست کرده و بعد از مدتی نمایش را ادامه میدهند.
بعد از حضور و نقشآفرینیهای متعددی که پژمان جمشیدی بر روی صحنه تئاتر داشت، بسیاری از اهالی تئاتر و سینما به حضور و بازیهای او انتقاد کردند، بعضی از منتقدین میگفتند او نان شهرتش در فوتبال را میخورد. حتی برخی از کسانی که با افتخار از «خاموش بودن تلویزیون» در خانهشان بهعنوان یک کنش اجتماعی - سیاسی حرف میزدند هم در مورد چند سریال تلویزیونی او که اصلاً ندیده بودند، نقد مینوشتند.
جمشیدی بعدازاین فشارها در گفتوگویی عنوان کرد: «من همیشه این را میدانستم که تئاتر جای محترمی است و آدمهایی که از تئاتر میآیند، بسیار آدمهای محترمی هستند اما این موضوع را نمیدانستم که عرصه تئاتر آنقدر محصور است. فحشهایی که برای بازی در این کار به من دادند، زمانی که در پرسپولیس بازی میکردم از علی پروین نخورده بودم.»
بعدازاین حواشی بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران از پژمان جمشیدی حمایت کردند.
گلایه و نقد هنرمندان و اصحاب سینما از بازیگر شدن پژمان جمشیدی:
عباس غزالی، بازیگر سینما و تلویزیون در مصاحبهای درباره نقشآفرینی پژمان جمشیدی اینگونه موضعگیری کرد: «ایشان در سینمای امروز جایگاه دارند، قطعاً مخاطب دارند و خیلیها دوستشان دارند، اما من همچنان ایشان را بهعنوان فوتبالیست میپذیرم، نه بازیگر. همیشه نظرم درباره کسانی که از حرفه دیگری وارد بازیگری میشوند این است که اگر بازیگران درسخوانده و پیشکسوتان این حرفه جایگاهشان محفوظ است و در حال فعالیت هستند، هیچ ایرادی ندارد اما بازیگر پیشکسوتمان ناراحت است و به دلیل این که به او کار نمیدهند، در خانه غصه میخورد، تا آن جا که یکی از آنها در یک برنامه تلویزیونی درد دل و گریه کند تا یک عده یادشان بیفتد و دوباره به آنها کار بدهند. تازه خیلیها همان برنامه و تریبون را هم ندارند. در این شرایط خیلی دردناک است که مثلاً فلان خواننده یا فوتبالیست، بازیگر شود. به نظر من در این دنیای هنر دارد یک مقدار نامردی صورت میگیرد. ما بازیگران درخشان مرد داریم که میانسال هستند، اما فراموش شده و در خانه نشستهاند و منتظر یک تلفن برای کار هستند، بعد موهای بازیگر جوان را سفید میکنند و نقش پیرمرد یا میانسال را بازی میکند! یا یک دختر جوان را پیر میکنند و نقش مادر را بازی میکند! من درباره این ماجرا بحث و نقد دارم، وگرنه در این که هرکس بیاید جای خودش را دارد و جای دیگری را نمیگیرد، شکی نیست.
در حوزه اجرا هم مجریانی داریم که از این اتفاق دلخور میشوند و میپرسند مگر ما نیستیم؟ فکر میکنند با این کار میتوانند مخاطب بیشتری جذب کنند اما بیشتر باید به این فکر کنند که آیا مخاطب با بطن برنامه ارتباط برقرار میکند؟ من خودم با این که در نوجوانی اجرا کردم اما در این سالها پیشنهاد اجرا را نپذیرفتم. مثلاً برای اجرای برنامه «وقتشه» با من تماس گرفتند، اما نپذیرفتم. بهتر است اگر قرار باشد این اتفاق هم بیفتد برنامه تخصصی باشد، بهعنوانمثال من را برای برنامهای مرتبط با سینما دعوت کنند.» (روزنامه خراسان)
غزالی در برنامه «پشت صحنه» رادیوتهران بهعنوان مهمان تلفنی دعوت شده و برای بار دوم در مورد حضور جمشیدی و دیگر اقشار در بازیگری اینگونه توضیح داد: «من نظر خودم را گفتم. ایشان را بیشتر بهعنوان فوتبالیست میپذیرم تا بازیگر. چون تخصصش فوتبال است. باید به نظرات هم احترام بگذاریم. من هیچوقت اهل توهین کردن نبودم و فکر میکنم که این فقط یک نظر بود. خیلیها میتوانند با آن موافق باشند و خیلیها میتوانند مخالف باشد. از اول هم میدانستم که این حرف من را شاید برخی بپذیرند و برخی نپذیرند. در اصل حضور اقشار دیگر در بازیگری نباید جای کسی را تنگ کند. ولی در سیستم ما من فکر میکنم که در حق یکسری اجحاف میشود. یعنی ما بسیار بازیگران توانمندی داریم که در جاهای مختلف کار میکنند اما هیچ بستری وجود ندارد که اینها بیایند و خودشان را نشان دهند. خیلیها را من به چشم دیدم که هم دوره من بودند و در این صحنه ناپدید شدند. همه پر از استعداد و نبوغ بازیگری بوده و درسش را خوانده بودند. اما فقط بهخاطر این که به آنها فرصت داده نشد، در اوج پژمرده شدند و زندگیشان هیچوقت به سمت عشق، علاقه و استعدادشان نیامد. اگر فضا برای تحصیلکردههای این حرفه درست باشد، چرا که نه؛ اقشار دیگر هم بیایند. امروز سر صحنه دوستی که ۲۰ سال سابقه تئاتر دارد، بازیگر درجه یکی است، مطمئناً شما نمیشناسیدش، درد دل میکرد که چرا باید این اتفاق باشد که ۲۰ سال است که دارد کار میکند ولی نباید این فرصت داشته باشد. این یک بخش بحث من است و بخش دیگر این که چرا الآن بازیگران پیشکسوتمان نباید کار کنند؟ چرا بازیگر جوان را گریم میکنند تا نقش میانسال و بزرگترها را بازی کند؟ بازیگری که پیشکسوت است و همه با او خاطره دارند، باید در خانه بنشیند. بعد در یک برنامه تلویزیونی اگر او را دعوت کنند که شاید یکسریها دعوت هم نشوند و صدایشان هیچوقت شنیده نشود.
نقد من به این مسئله بودهاست، نه به شخص. یک سری میتوانند این را بپذیرد و یکسری هم میتوانند نپذیرند. من هیچوقت در زندگیام یاد نگرفتم که به کسی جسارت و توهین کرده یا کسی را ازروی قصد ناراحت کنم. اگر این برداشت شده و یا خودش و طرفدارانش این حس را کرده باشند، من عذرخواهی میکنم. در نهایت میگویم باید خیلی به هم و نظرات هم احترام بگذاریم و هیچی بهتر از این نیست.»
مهدی صباغزاده، تهیهکننده سینما و تلویزیون درباره حواشی حضور جمشیدی در سینما و تلویزیون و مقایسه آن با علی انصاریان که او نیز از فوتبال به سینما آمده بود در گفتوگو با خبرآنلاین اینگونه گفت: «علی انصاریان هیچ حاشیهای نداشت، انسانی بود که با همه آدمها ارتباط درست و مناسبی داشت و با هیچکس برخورد بدی نمیکرد و یک انسان کامل بود. در این چهل و دو سال پس از انقلاب، من با هنرمندان زیادی کارکردهام و نمونهای مانند علی انصاریان ندیده بودم، اما ممکن است آقای جمشیدی حاشیهساز باشد و من هم حواشی ایشان را دنبال نمیکنم. پژمان جمشیدی یا بازی بدی دارد، یا جایش در سینما درست نیست، یا خیلی ادا در میآورد و بسیاری از موارد دیگر در ایجاد این حواشی تأثیر بگذارند. ممکن است پژمان جمشیدی ذاتاً هنرپیشه نباشد، اما بههرحال کار میکند و موردتوجه تهیهکنندگان نیز قرار گرفته است. ما دعا میکنیم که تمام بازیگرانی که وارد سینما میشوند، استعداد و خلاقیت کافی را داشته باشند و بهیادماندنی باشند نه برای اینکه صرفاً پول در بیاورند در چند فیلم بازی کنند و بعد بروند.»
پژمان جمشیدی در ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود. او در این برنامه، با اشاره به هجمه و انتقادهای رسانهای به ورودش از فضای فوتبال به عرصه هنر، گفت: «هر موفقیتی با ابعادش تبعاتی دارد. نمیتوانی موفقیت را پشت سر بگذاری و از سختیها و تبعاتش عبور نکنی و البته یکی از این سختیها، همین هجمهها بود. ولی برای من مهم این بود که احترام این حرفه را حفظ کنم. برای من هنر، عرصه محترمی بود و میدانستم باید در شأن هنر عمل کنم. از همان ابتدا میدانستم ممکن است مخالفتهایی باشد ولی چون از قبل این شرایط را پیشبینی میکردم، بهراحتی از آن عبور کردم. بهترین پاسخ به منتقدان این است که بتوانی خودت را در زمین فوتبال یا در قاب تلویزیون اثبات کنی و با حرفزدن به جایی نمیرسی؛ درصورتیکه از عهده کارت بهخوبی برآیی، منتقدان منصف، نظرشان را تغییر میدهند و تبدیل به مدافعان تو میشوند. برایناساس هیچوقت از انتقادها گلهمند نبودم و معتقدم هرکس با نگاهش به جامعه، زندگی و کار میتواند نظرش را ابراز کند. فوتبال و هنر بازیگری، اصلاً حرصوجوش خوردن ندارد چون مخاطبش مردم هستند. اگر آنها تو را قبول کنند، پذیرفته میشوی و در غیر این صورت کنار میروی.»
پژمان جمشیدی در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «سوءتفاهم» نامزد بهترین بازیگر مکمل مرد شد. اما هنگامی که محمدرضا فروتن با لبخندی بر لب نام وی را بهعنوان نامزد جشنواره در میان خبرنگاران و اصحاب رسانه اعلام میکرد، صدای خنده حضار بلند شد، بهگونهای که مجری برنامه برای خندیدن و برهمخوردن نظم جلسه به اصحاب رسانه و حاضرین جلسه تذکر داد.
مهدی مهدویکیا اسطوره باشگاه پرسپولیس و هامبورگ در توییتر خود از این رفتار اصحاب رسانه و هنر گلایه کرده و به تمجید از جمشیدی پرداخت.
او در توییتر خویش اینگونه نوشت: «پژمان جمشیدی گناهی نکرده که قبل از هنرمند شدن، فوتبالیست هم بوده. تخصصی در زمینه هنر ندارم که نظر کارشناسانهای بدم. فقط یک نکته: داورانی که ایشون رو انتخاب کردند، هنری هستند و داور فوتبال نیستند و بقیه کاندیداها رو هم انتخاب کردند.
دوستان کمی مهماننواز و منصف باشید.»
پژمان جمشیدی نیز با حضور در برنامه «هفت» درباره حواشی کاندیدا شدنش در جشنواره فیلم فجر و همچنین انتقادهایی که شد توضیح داد و تاکید کرد که اصلاً ناراحت نشده است.
جمشیدی در ابتدای گفتوگو درباره واکنشهای منفی به کاندیدا شدنش در جشنواره گفت: «اصلاً ناراحت نشدم، من دیگر ۴۰ سال دارم و اگر اتفاقی بیفتد و امروز بازیگری را کنار بگذارم اتفاقی نمیافتد و آنقدر وابسته به چیزی نیستم که نیاز به تعریف و تمجید از آن را داشته باشم. به روح مادرم ناراحت نشدم، امروز بابت اعتراضاتی که به آقای فروتن شده بود ناراحتم که مورد بازخواست قرار گرفتند به خاطره خندهشان در اعلام نامزدهای جشنواره و از ایشان عذرخواهی میکنم. یکعمر همین خبرنگارانی که آنجا بودند مرا در فوتبال با تشویقهایشان پژمان جمشیدی کردند و در سینما هم از من تعریف کردند. از این اتفاق نهتنها ناراحت نشدم بلکه باعث شد دوستانم را بیشتر بشناسم. از جمله آقای پرستویی که صمیمانه از ایشان بابت حمایتی که کردند ممنون و سپاسگزارم. از ته قلبم خوشحال شدم که آقای هاشمپور جایزه را دریافت کردند و خیلی خوشحال شدم که ایشان را در پردیس ملت دیدم.
بهخاطر مردم و مسائلی که رخ داد اینجا به احترام شما حضور پیدا کردم و از تمامی افرادی که در این فیلم کنارم بودند واقعاً سپاسگزارم. این عوامل باعث شدند که من بتوانم کاندیدا شوم.»
جمشیدی در پاسخ به رشیدپور که گفت باتوجهبه کاندیدا شدن آیا در سینما حضورت را پررنگتر میکنی، به شوخی گفت: «امروز سر کار آقای مقدم گفتم که من دیگر سریال بازی نمیکنم و دوربین بفرستید خانه تا سکانسهای بعدی را بگیرم. به نظرم یک تشویق بود برای چهار سالی که در این عرصه حضور دارم و زحمت کشیدم، البته راه زیادی تا موفقیت باقیمانده است و شاید دیگر چنین شانسی نداشته باشم و شاید هم این بخت را بار دیگر در آینده پیدا کنم. امیدوارم بتوانم دوباره تکرار کنم. به امیر جدیدی، سارا بهرامی، سحر دولتشاهی، هومن سیدی، آقای هاشمپور و همه برگزیدگان تبریک میگویم. انتخاب کردن من بهعنوان کاندیدا جسارت میخواست که از این بابت از هیئت داوران سپاسگزارم زیرا که خودم فکر نمیکردم اصلاً کاندیدا شوم.»
روزنامه کیهان درباره حواشی جشنواره سی و ششم فیلم فجر در مقالهای اینگونه نوشت: «بلافاصله پس از اعلام نامزدهای کسب عناوین برتر در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، غیرتخصصی بودن و سیاستزدگی قضاوت آثار در این گردهمایی بیشازپیش برملا شد. طوری که تقریباً همه اهالی سینما از هر جریان و با هر نگاه و سلیقهای نسبت به نامزدهای اعلام شده شگفتزده شدهاند.
عدم حضور برخی فیلمها و بازیگران که بهزعم اکثریت دیدگاهها، حداقل باید در جمع نامزدها میبودند و در مقابل، نامزدی برخی از آثار و افرادی که چندان شایسته به نظر نمیرسیدند، داوری این دوره از جشنواره فیلم فجر را زیر سؤال برد.
ازجمله اتفاقات شگفتانگیز این دوره از جشنواره فیلم فجر این است که از یک فیلم، دو بازیگر نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن شدهاند! این در حالی است که هر فیلم، فقط یک بازیگر نقش اول زن و مرد دارد! همچنین برای بسیاری جای سؤال است که چطور یک فوتبالیست که بهعنوان نا بازیگر شناخته میشود، نامزد بهترین بازیگر جشنواره شده است؟ جای انیمیشن «فیلشاه» با دستاوردهای فنی جدیدش در بین نامزدها کجاست؟ و... سؤالات بسیار دیگری که میتوان مطرح کرد.
در نتیجه به نظر میرسد که نهادهای نظارتی، بهویژه کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی باید ورودی جدی به آسیبشناسی جشنوارههای فجر کند.»
در نشست خبری فیلم «خط فرضی» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با حضور عوامل و بازیگران این فیلم سینمایی، یک خبرنگار در اقدامی توهینآمیز سؤالی از پژمان جمشیدی پرسید. در پرسش این خبرنگار آمده بود: «آقای جمشیدی شما در فوتبال به جایی نرسیدید! حالا برای دیدهشدن به سینما آمدهاید، آیا راههای دیگری به جز سینما برای دیدهشدن شما وجود نداشت؟»
پس از مطرحشدن این پرسش آزیتا حاجیان با ابراز ناراحتی گفت: «بازی درخشان ایشان در این فیلم را بیرحمانه نادیده گرفتهاید. گاهی شما خبرنگاران بسیار بیانصاف میشوید. ایشان برای دیدهشدن نیازی به سینما ندارد.»
پژمان جمشیدی نیز در پاسخ این خبرنگار گفت: «اگر کسی مرا از نزدیک نشناسد، گمان میکند زندگی برایم بسیار باارزش است. این را بدانید اصلاً زندگی آنطوری که شما فکر میکنید برایم اهمیت ندارد که برای دیدهشدن بخواهم وارد سینما شوم. انتخاب فوتبال و سینما هیچکدام برای دیدهشدن نبوده است.
حدود ۴ یا ۵ سال است که در جشنواره فیلم فجر حاضر میشوم. هرگز نقدی شخصی برایم نوشته نشده بود. سه روز قبل یکی از دوستان اطلاع داد که صفحهای درباره بازی من در «شیشلیک» نقد خوبی نوشته است. چون هرگز نقدی برای بازی شخص من نوشته نشده بود خیلی خوشحال شدم. بهمحض اینکه این نقد را در این صفحه خواندم، خبر بعدی روی آن صفحه قرار گرفت که خبر فوت علی انصاریان بود. چنین مسئلهای تلنگر بزرگی برای من بود که یک تعریف از خودم شنیدم و بعد خبر درگذشت دوست عزیزم را خواندم. این زندگی به همین جهت ارزشی برای من ندارد که برای دیدهشدن تن به بازی در فیلمها بدهم. من اینگونه خودم را سرگرم میکنم.»
پس از ایراد این سخنان، پژمان جمشیدی از طرف حاضرین در سالن مورد تشویق قرار گرفت.
به دنبال سؤال توهینآمیز خبرنگار از پژمان جمشیدی در نشست خبری فیلم «خط فرضی» بسیاری از هنرمندان از جمله علی ضیا، حسین پاکدل، سام نوری و دیگران به حمایت از جمشیدی، پست و استوریهایی را در صفحات شخصی خویش در فضای مجازی منتشر کردند.
حسین پاکدل، هنرپیشه سینما و تلویزیون در صفحه اینستاگرام خویش در حمایت از پژمان جمشیدی نوشت: «شش سال پیش مطلب کوتاهی خطاب به پژمان جمشیدی همینجا نوشتم، الان دیدم بد نیست تکرارش کنم:
پژمان عزیز قهرمان و هنرمند،
تو موجود صادقی هستی. حضورت سرشار از عرفان و خودسازی است. ایکاش میشد این صبوری و آرامش را تکثیر کرد و سر هر چهارراه به دیگران هدیه داد. تو بیش از روش ورزش، منش بزرگی در خود ذخیره کردهای. تو بیش از هنر، هنرمندی را پیشه کردهای. در همة زمانها و مکانها جا برای همه هست. مهم داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن است. ما چارهای نداریم جز این که درک کنیم هر کس وزن و جایگاه خودش را دارد. با تحقیر و کوچک کردن دیگران بزرگ نمیشویم. تو بزرگی چون همه بزرگان را بزرگ میبینی.
تو جای هیچکس را تنگ نکردهای و هنر بخصوص تئاتر ملک شخصی کسی نیست؛
تلاش کنی میمانی، نکنی خودبهخود حذف میشوی.»
سام نوری، بازیگر سینما و تلویزیون نیز در حمایت از پژمان جمشیدی در صفحه اینستاگرام خویش اینگونه نوشت: «پژمان عزیزم، آدمهای بزرگ رفتار و حرفهای افراد حقیر رو نادیده و نشنیده میگرند ... درست مثل تو.
هم خنده عصبی اونها رو وقتی نامزد سیمرغ شدی یادمه و هم منش تو رو.
رفاقت با تو مایه افتخاره ... روزافزون بدرخش.»
حمایت امیر آقایی از پژمان جمشیدی و بازیگریاش در برنامه «پیشگو»:
امیر آقایی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در برنامه «پیشگو» نسبت به صحبتهای جنجالی یک خبرنگار در حاشیه نشست خبری فیلم «خط فرضی» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر واکنش نشان داد.
او در این مورد گفت: «بگذار تا از گذشته بیرون نیامدهایم نکتهای کوتاه را که روی دلم مانده است بگویم. بهمن سال گذشته با جملهای در مورد پژمان جمشیدی مواجه شدیم که گمان میکنم تکتک همکاران را دلشکسته کرد و این از عزتنفس پژمان جمشیدی بود که سکوت کرد، خندید و به مسیرش ادامه داد.»
آقایی با اشاره به خاطرهای از سالهای دور، ادامه داد: «دلم میخواهد به گذشته برگردم؛ سالهای ۸۰، ۸۱، ۸۲ و... در راهروهای نمور تئاتر شهر از این سالن به آن سالن همیشه جوانی ورزشکار با کتی زرد در ردیف اول بیشتر نمایشها نشسته بود و آن تئاتر را تماشا میکرد. نه یکبار، نه دو بار، نه پنج بار. او پژمان جمشیدی بود. خاطرم هست، روزی بازیگری برای نمایشی دیر رسید و تماشاگر در سالن بود و عوامل پشتصحنه اینسووآنسو میدویدند که چه کنیم؟! دستیار کارگردان به شوخی گفت آقای جمشیدی در سالن منتظر است نمایشی ببیند او پنج بار کار ما را دیده است و حفظ است، بروید او را بیاورید. جایی که امروز پژمان جمشیدی ایستاده کمترین چیزی است برای تلاشی که در سالیان پیشین کرده است. پژمان جمشیدی نه رفیق صمیمی گرمابه و گلستان من است و نه پسرخالهام. او انسانی هدفمند است و اگر من امروز مهمانش هستم به دلیل رؤیاهای بزرگی که دانهدانهشان را تیک زده است روبهرویش نشستهام.»
پژمان جمشیدی با انتشار تصویری در صفحه شخصی اینستاگرام خویش در واکنش به حواشی ورزشگاهها و استادیومهای ورزشی و شعارها و فحاشیهایی که اتفاق افتاده است، اینگونه نوشت: «اگرچه چند سالی هست درگیر تئاتر و سینما هستم، اما از وضعیت فوتبال و اتفاقاتی که در اون می افته بیخبر نیستم. هنوز خبرهایی که توی سطح اول فوتبال کشورمون منتشر میشه رو دنبال میکنم و متأسفانه در این اواخر سیاهی عجیبی این اخبار رو احاطه کرده. با اینکه لیگ فوتبالمون تازه شروع شده، ولی وضعیت سکوها و ورزشگاهها جالب نیست.
این روزها خبر از خشونت تماشاگران تیم های مختلف، شعارهایی زننده تر از چیزی که در گذشته ها بوده و حتی حرکت های عجیب و پرخاشگرانه مثل پرتاب سنگ و آجر و خسارت زدن به اماکن ورزشی زیاد داره شنیده میشه و این خیلی اذیت کننده است.
اگر وضعیت توی فوتبال ما اینطور ادامه داشته باشه، باید منتظر روزهای بدتری باشیم و هر روز و هر هفته خودمون رو آماده شنیدن خبرهای تلخی کنیم.
حالا ورزش سه بهعنوان یکی از رسانههای ورزشی ایران، پیشقدم شده تا با یک حرکت دستهجمعی و همگانی، این اتفاقات تلخ رو کمتر کنه و جو ورزشگاهها رو به سمت آرامش و فوتبالی شدن پیش ببره. برنامه ۹۰ هم امشب آیتم خاصی برای این مسائل داره و به حاشیههای عجیب و خطرناک این چند هفته می پردازه. این ناهنجاریها باید به دست ما تموم بشه و خودمون قدم اولش رو برداریم.
جا داره از فضاهایی مثل اینستاگرام شروع کنیم و به این بیاخلاقیها پایان بدیم؛ بیاخلاقیهایی که متأسفانه فقط مختص ورزشگاهها نیست و در سطح شهر و جامعه امروزمون نیز بهوفور دیده میشه. حالا بهعنوان عضو کوچکی از مردم، از همه افرادی که دغدغه اخلاق در جامعه و ورزش ایران رو دارند، درخواست میکنم که به این فضایی که در رسانهها راه افتاده کمک کنند و در این حرکت دستهجمعی سهیم باشند.
يادمون نره ورزش در كنار رقابت ، راهيست براي تبادل فرهنگ و دوستي و از اون مهمتر ،فراموش نكنيم كه ايران موطن تمام اقوام عزيز و ماندگار آن است. درود بر ترك و كرد و فارس و لر و عرب و بلوچ و ... تك تك مردم شريف ايران.
شکی نیست که بخشی از این فریادها از مشکلات موجود در جامعه و بخصوص مشکلات اقتصادی و معیشتی نشئت میگیره. من هم با تمام وجودم مشکلات مردم رو میشناسم و با جونم درک میکنم. من هم با تمام وجودم از بسیاری بیکفایتیها و کمکاریها و دزدیها و بیمسئولیتیها خسته و درماندهام. اما چکیده مطلب و خواهش من اینه که ما مردم فقط همدیگه رو داریم، پس اجازه ندیم به بهانه مذهب و قوم و زبان مارو رودرروی هم قرار بدن. ما کنار هم میشیم یک ملت بزرگ و دوستداشتنی و ماندگار که میتونه کارهای بزرگی انجام بده.»
در کلیپی که از سخنان رائفیپور منتشر شده، او درباره «مهدی مهدویکیا و کریم باقری» میگوید: «یکی از آنها در حال تبلیغ خمیردندان است و دهانش را بسته. یعنی لبها را میتوان با آن شست. آنیکی در حال تبلیغ ماست و دوغ و در حال خندیدن است. گفتم خب جای اینها را عوض میکردید. خمیردندان را میدادی دست اون، ماست و دوغ را میدادی دست این. بابا اینها مشاور رسانهای ندارند؟ اینهمه پولها را میگیرند و پورشه سوار میشوند، ماهی دو میلیون تومان بده به یک نفر که بیاید مشاور رسانهایات بشود تا شرکتها اینطوری از شما استفاده نکنند. بعد اینها در حوزههای امنیت ملی کارشناس میشوند. میگویند کاش اینقدر پول که در سوریه و لبنان خرج کردیم را ورزشگاه میساختیم. برو دوغت را تبلیغ کن بابا!»
سخنان رائفیپور در خصوص این دو چهره ورزشی با واکنشهای زیادی مواجه شد. مهدی مهدویکیا در واکنش به این سخنان، بدون اینکه نامی از کسی ببرد، در صفحه توییتر خود یک متن کوتاه دررابطهبا این سخنان منتشر کرد: «امید به روزی که چاپلوسی ریشهکن بشه و هر کس نون تواناییاش رو سر سفره ببره. امان از حسادت و مشکلات درونی که آسایش آدمها رو میگیره.»
پژمان جمشیدی نیز در این باره در صفحه اینستاگرام شخصی خویش نوشت: «محبوبیت و بزرگیتون مثال دریاست، دریا هم که کثیف شدنی نیست. این رو برای حمایت از شما نگفتم چون شما نیازی به حمایت ندارین. جای شما در قلب ماست. دو اسطوره، باشخصیت، دوستداشتنی و ماندگار.»
در برنامه گفتگو محور «پیشگو» با اجرای پژمان جمشیدی، الناز حبیبی، بازیگر سینما و تلویزیون مهمان برنامه بود. در تمام بخش ابتدایی گفتگوی حبیبی با پژمان جمشیدی، مخاطب صورت مهمان را واضح نمیبیند و در تمام مدت مهمان رو به مجری و پشت به مخاطب است و این روند تا پایانبخش دوم برنامه ادامه دارد.
انتهای برنامه تنها زمانی است که حضور مهمان را بهدرستی و بهصورت واضح در تصویر میبینیم که آن هم موقع خداحافظی و تنها چند دقیقه است.
امین تارخ با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود از این برنامه انتقاد کرد و نوشت: «حداقل اسم مهمان را زیرنویس میکردید!
مجری برنامه «پیشگو» هنرمند گرامی پژمان جمشیدی است و میهمان، یک بازیگر ... ایکاش حداقل نام میهمان زیرنویس میشد.
چرا که چهره ایشان را مطلقاً ندیدیم و چنانچه مجری نامشان را ذکر نمیکرد، نمیدانستیم با کدام هنرمند روبرو هستیم!
آخر چه لذتی دارد سانسوری که سازندگان برنامه را وادار کند نمای نزدیک از آن مجری و نمای دور از آن میهمان باشد، تنها به دلیل زن بودن؟
خاصه برای بانویی که بسیار بی حاشیه است. میتوان گفت از سیما به صدا رسیدید، فقط!»
۱۴۰۰: برنده تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیونی از بیست و یکمین جشن دنیای تصویر (حافظ) برای بازی در مجموعه «زیرخاکی»
۱۳۹۳: نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیونی از چهاردهمین جشن دنیای تصویر (حافظ) برای بازی در مجموعه «پژمان»
۱۳۹۶: نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد فیلم از هفدهمین جشن دنیای تصویر (حافظ) برای بازی در فیلم «خوب، بد، جلف»
۱۳۹۶: نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای بازی در فیلم «سوءتفاهم»
۱۳۹۷: نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیونی از هجدهمین جشن دنیای تصویر (حافظ) برای بازی در مجموعه «دیواربهدیوار»
۱۳۹۹: نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و نهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای بازی در فیلم «شیشلیک»