اندرو راسل گارفیلد (گارفینکل) (Andrew Garfield)، بازیگر بریتانیایی-آمریکایی، در روز ۲۰ اوت ۱۹۸۳ در لس آنجلس متولد شده است.
او در طول بازیگریاش جوایز گوناگونی دریافت کرده است؛ از جمله یک جایزه گلدن گلوب، یک جایزه تونی و یک جایزه آکادمی تلویزیون بریتانیا و همچنین نامزد دریافت چندین جایزه نیز شد؛ از جمله یک جایزه لارنس الیویه، یک جایزه اسکار و سه جایزه آکادمی فیلم بریتانیا.
مادرش لین هیلمن، یک بریتانیایی و اهل اِسِکْس (شهرستان تشریفاتی و غیر شهری در شرق انگلستان) و پدرش ریچارد، اهل کالیفرنیا بود.
وقتی آندرو سه ساله بود خانواده اش از کالیفرنیا به بریتانیا مهاجرت کردند. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در انگلستان کنار خانواده یهودی خود گذراند. گارفیلد در یک خانوادهی سکولار بزرگ شده است اما به هر حال از طرف پدرش یهودی است و خود را یک هنرمند یهودی توصیف میکند. پدربزرگ و مادربزرگِ پدریاش نیز اهل بریتانیا بودند.
خانوادهی گارفیلد از شهروندانِ متوسط بریتانیا به شمار میرفتند. پدر و مادرش اوایل، فروشگاه دکوراسیون خانه راه انداخته بودند اما بعدها پدرش سرمربی باشگاه شنای شهر گیلدفورد شد و مادرش دستیار تدریس در یک مهد کودک بود و در کنار همسر به اداره فروشگاه مشغول بود. گارفیلد یک برادر بزرگتر دارد به نام بِن که پزشکِ خدمات بهداشت ملی (NHS) است.
پدر و مادر گارفیلد وقتی سه ساله بود خانواده را از لس آنجلس به بریتانیا نقل مکان کردند و او در شهر اپسوم در منطقهی ساری بزرگ شد.
گارفیلد از همان کودکی و نوجوانی خیلی شیفتهی مرد عنکبوتی ابرقهرمانی بود. او که یک بچه لاغر بود و اغلب مورد توجه قرار میگرفت، خود را با «پیتر پارکر»، شخصیت ابرقهرمان، یکی میدانست.
گارفیلد در مدرسهی ابتدایی در بنستد تحصیل کرد و آنگاه در مدرسه آزادگان لندن در اشتاد حضور یافت. آنگاه برای 3 سال دیگر در یک کنسرواتوار بریتانیا مدرسه مرکزی گفتار و درام در دانشگاه لندن تحصیل کرد. زمانی که گارفیلد فقط نه سال داشت، شروع به شرکت در کلاسهای بازیگری در شهر گیلدفورد [که در منطقهی ساری (Surrey) واقع در انگلستان بود] کرد.
گارفیلد در کودکی یک ژیمناستیک و شناگر بود و مورد اذیت و آزار همسنهایش قرار میگرفت. بعدها در نوجوانی تصمیم داشت بازرگانی بخواند اما متوجهِ استعداد بازیگریش شد و در سن ۱۶ سالگی تصمیم گرفت این حرفه را به طور آکادمیک بیاموزد. این تصمیم، در زمانی بود که یکی از دوستانش او را متقاعد کرده بود که به یک گروه کارگاهی کوچکِ تئاترِ جوانان در خیابان اپسوم (واقع در شهر ساری) بپیوندد تا تحصیلات تئاتر را در سطح A بگذراند.
در همین راستا، اولین بازیهای غیر حرفهایاش را از تئاتر جوانان آغاز کرد و در نمایش «باگزی مالونه» ظاهر شد. او در ادامه، با اجراهای خام اما خوبش کمکم مورد توجه قرار گرفت.
گارفیلد از روزهای ابتدایی خودش، راه زیادی را پیمود و پس از آموزشهای لازم، به خاطر حضور در نمایشنامههای کلاسیک و معاصر در این سو و آن سو، توجه زیادی را به خود جلب کرد. و همین حضور باعث شد که در چندین فیلم تلویزیونی نیز بازی کند و مورد توجه مخاطبان تلویزیون بریتانیا قرار گیرد.
گارفیلد آنقدر در تئاتر خیابان اپسوم نقشآفرینی کرد که سرانجام توانست در سال ۲۰۰۴ به خاطر اجراهای درخشانش مفتخر به دریافت جایزه تئاترِ Manchester Evening News Theatre برای بهترین بازیگر نوظهور به خاطر بازی در نمایش «کِس» (Kes) در رویال اکسچنج تئاتر منچستر شود.
او سرانجام به این تئاتر سلطنتی راه یافت و بار دیگر در سال ۲۰۰۶ برندهی Evening Standard Theatre Awards شد. او در همین مرکز تئاتر در نقش «رومئو» در نمایش «رومئو و ژولیت» ظاهر شد.
گارفیلد در سال ۲۰۰۵ برای اولین بار در یک فیلم و یک سریال، جلوی دوربین فیلمبرداری قرار گرفت: یکی در سریال Swinging و دیگری در کانال 4 در فیلم درام نوجوانانهی Sugar Rush.
در همین سال در فیلم کمدی و کوتاهِ Mumbo Jumbo به کارگردانی بیوان والش که درباره آدمربایی است ظاهر شد و مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت.
در سال ۲۰۰۷ در قسمتهای «دالکس در منهتن» و «تکامل دالکها» از فصل سوم سریال معروف و پر مخاطب و علمی-تخیلی «دکتر هو» (Doctor Who) ساختهی شبکه تلویزیونی بیبیسی که نمایش آن از ۱۹۶۳ آغاز شده است حضور یافت. گارفیلد خودش در مصاحبهای اعلان کرد که برایش حضور در این سریالِ پربیننده و جذاب باعث افتخار اوست.
در همین سالِ ۲۰۰۷ در فیلم درام بریتانیایی و تلویزیونی Boy A به کارگردانی جان کراولی و بر اساس فیلمنامهای از مارک اورو و نیز رمانی به همین نام (اثر جاناتان تریگل در سال ۲۰۰۴) حضور یافت که این اثر، اولین اثر مهم و جدیِ حرفهای وی بود.
در این فیلم اندرو گارفیلد در نقش یک قاتل بدنام به نام جک بریج (با نام مستعار اریک ویلسون) بازی کرد که پس از گذراندن 14 سال در زندانِ نوجوانان با نامی جدید در منچستر دوباره وارد جامعه میشود و به دنبال شیوهی زندگیِ تازهای است. او به خاطر این بازی، برنده جایزه بفتای بهترین بازیگر مرد شد.
باز هم در همین ساب ۲۰۰۷ در فیلم دیگری بازی کرد که این بار، افتخار همکاری با بازیگر بسیار محبوبش رابرت ردفورد و نیز مریل استریپ را داشت. او در این سال، در فیلم درام «شیرها برای برهها» (Lions for Lambs) به کارگردانی رابرت ردفورد و نویسندگی ماتیو مایکل کارنهان حضور یافت.
در همین سال به عنوان مهمان در بخشهای کوتاهی از سریال «محاکمه و مجازات» (Trial & Retribution) ظاهر شد.
در سال ۲۰۰۸ در فیلم درام و تاریخی The Other Boleyn Girl به کارگردانی جاستین چادویک، در نقش کوتاهِ فرانسیس وستون، و در کنار ستارگانی چون ناتالی پورتمن و اسکارلت جوهانسون و اریک بانا حضور یافت.
در سال ۲۰۰۹ در فیلم فانتزی «تخیلات دکتر پارناسوس» (The Imaginarium of Doctor Parnassus) ساخته تری گیلیام باز کرد. این یکی از اولین نقشهای سینمایی گارفیلد بود. او در نقش یک شعبدهباز را بازی میکند که بخشی از گروه تئاتری است که دکتر پارناسوسِ اکنون مسن اداره میشود.
خاطره تلخ این فیلم، مرگ غمانگیز ستارهی فیلم، هیث لجر، در جریان فیلمبرداری بود که واقعاً جایگاهی غمانگیز در تاریخ سینما دارد.
گارفیلد در این سال، در سه فیلم کوتاه آمریکایی و یک سریال نیز بازی کرد:
۱. فیلم درام Air به کارگردانی لوک دیویس در نقش یک مرد انگلیسی که در مناطق روستایی تگزاس پیادهروی میکند.
۲. فیلم عاشقانه و علمی-تخیلی «من اینجا هستم» (I'm Here) به کارگردانی و نویسندگی اسپایک جونز.
۳. در چند قسمت از سریال Red Riding در نقش نسبتاً کمرنگ.
گارفیلد در سال ۲۰۱۰ اولین بار برای فیلم رمانتیک و درام و علمی-تخیلی «هرگز رهایم نکن» (Never Let Me Go) به کارگردانی مارک رومنک، مورد توجه منتقدان و فیلمسازان آمریکایی قرار گرفت و پس از آن، گسترهی کاریاش را در ایالتها آغاز کرد.
این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته کازوئو ایشیگورو در سال ۲۰۰۵ ساخته شده است که در آن، گروهی از دانشآموزان جوان متوجه میشوند برای اهدای عضو آماده شدهاند و تنها مدت کوتاهی زندگی میکنند.
در همین سال ۲۰۱۰ گارفیلد، پس از بازی در نقشهای کوچک و بزرگِ گوناگون، سرانجام به نقطهی آغازِ اوجگیریاش در بازیگری رسید و در این سال، در فیلم درام «شبکه اجتماعی» (The Social Network) به کارگردانی دیوید فینچر حضور پیدا کرد. این فیلم، درباره پدیدآمدنِ شبکه اجتماعیِ فیسبوک و زندگی مارک زاکربرگ بود.
گارفیلد در این اثر، در نقش ادواردو ساورین، نزدیکترین دوست زاکربرگ ظاهر شده است و به خاطر آن، چندین جایزه، از جمله نامزدی گلدن گلوب را به دست آورد و همین نقش و همین جایزه، سکوی پرش او به جشنواره آکادمی اسکار در چند سال بعد شد. با این حال، از یک منظر، میتوان گفت که برای گارفیلد، این بازی، یک شکست بود؛ چرا که با توجه به بازی بسیار درخشانش در این فیلم، جزوِ نامزدهای اسکار قرار نگرفت.
پس از موفقیت اولیهی گارفیلد در فیلمهای آمریکایی، مارول، به ضرورت، گارفیلد را به عنوان نقش اصلی در سری دوم فیلمهای مرد عنکبوتی انتخاب کرد. منتقدان احساس کردند که گارفیلد لحن تیرهتری نسبت به توبی مکگوایر در سری فیلمهای قبلی به شخصیت پیتر پارکر داده است.
به هر حال، او در سال ۲۰۱۲ در فیلم «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» (The Amazing Spider-Man) به کارگردانی مارک وب و نویسندگی جیمز وندربیلت، آلوین سارجنت و استیو کلاوز حضور داشت. او در نقش پیتر پارکر/ مرد عنکبوتی که دانشآموز دبیرستانِ میتداون و عکاس آزاد برای دیلی بیوگل بود، و در کنار اِما استون و ریس ایفانز به اوج شهرت و محبوبیت جهانی و بینالمللی دست یافت.
این فیلم، هم در همهی کشورها به محبوبیت رسید، هم از نظر تخصصی مورد استقبال منتقدان قرار گرفت، و هم از نظر مردمی و مخاطبها هفتمین فیلم پرفروش سال شد.
دو سال بعد نیز در «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» (The Amazing Spider-Man 2) با همان کارگردان بازی کرد که در سطح جهانی با عنوان «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲: خیزش الکترو» شناخته میشود.
این فیلم، از نظر جذب مخاطب، یک موفقیت تجاری بزرگ بود و نهمین فیلم پرفروش سال و نامزد جوایز برگزیدهی مردم شد اما نتوانست چندان نظر منتقدان را جلب کند.
در سال ۲۰۱۴ در فیلم درام «۹۹ خانه» (99 Homes) به کارگردانی رامین بحرانی حضور پیدا کرد. گارفیلد در این فیلم در نقش یک پدر ناامید بازی کرده است که میکوشد خانوادهاش را از نظر مالی اداره کند. این در دنیای پس از رکود در املاک فلوریدا است که در آن سلب حق اقامه دعوی یک اتفاق بسیار رایج بود. و گارفیلد، در این راستا، با یک دلال املاک و مستغلات درگیر میشود.
در سال 2016 گارفیلد در نقش اصلی در فیلم درام جنگی «ستیغ ارهای» (Hacksaw Ridge) به کارگردانی مل گیبسون ظاهر شد. این فیلم موفقیت بزرگی داشت و به یکی از موفقترین فیلمهای سال تبدیل شد.
گارفیلد برای بازی دشوار و فوق العادهی خود در این فیلم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. این فیلم در مجموع شش نامزدی اسکار را به دست آورد اما بر خلاف نظر اهل فن و نقد، نزد مخاطبانِ عام، استقبال متوسطی از آن شد.
گارفیلد در این فیلم درخشان، در نقش یک پزشک بازی کرده است که به خاطر اعتقاداتِ خاص دینیاش صلحطلب و مخالف جنگ بود اما باید دوران خدمت سربازیاش را بگذراند. و لذا پایش به جنگ جهانی دوم میرسد و فیلم، نشان میدهد که چگونه این مردِ بسیار دیندار و معتقد و بسیار فداکار و سختکوش، مدال افتخار را بدون شلیک یک گلوله به دست میآورد.
در همین سالِ ۲۰۱۶ در فیلم درام تاریخی و مذهبی و معنویِ «سکوت» (Silence) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و در کنار آدام درایور و لیام نیسون و...، در نقش سباستینو رودریگز (کشیش) حضور یافت. پایه تاریخی این شخصیت، جوزپه کیارا است که در رمان «سکوت» توسط شوساکو اندو به نام سباستینو رودریگز به تصویر کشیده شده است.
در سال ۲۰۱۷ در فیلم «نفس بکش» (Breathe) به کارگردانی اندی سرکیس در نقش رابین کاوندیش بازی کرد؛ مردی که پس از دچارشدن به فلج اطفال در 28 سالگی تنها 3 ماه عمر میکند و به یکی از طولانیترین بازماندگان فلج اطفال در بریتانیا تبدیل میشود. او و همسرش برای سرپیچی از شانس بدی که پزشکان به عنوان پیشآگهی به او میدهند، سفری را آغاز میکنند.
در سال ۲۰۱۸ در فیلم کمدی-درام نئو نوآر آمریکایی «زیردریاچه نقرهای» (Under the Silver Lake) به کارگردانی دیوید رابرت میچل در نقش سَم بازی کرد؛ جوانی که برای تحقیق در مورد ناپدید شدن ناگهانی همسایه خود (رایلی کیو) درگیر یک توطئه بزرگ و خطرناک میشود.
گارفیلد برای این نقش درخشانش جوایز متعددی را دریافت کرد؛ از جمله دریافت جایزه جشنواره بین المللی فیلم پالم اسپرینگ و نخل طلای کن و جوایز انجمن منتقدان فیلم فینیکس و نیز دریافت نامزدی جوایز انجمن بازیگران.
در سال ۲۰۲۰ در فیلم کدمی- درام آمریکایی «جریان اصلی» (Mainstream) به کارگردانی جیا کاپولا و در کنار ستارگانی چون مایا هاوک و نات ولف و جانی ناکسویل ایفای نقش کرد.
در سال ۲۰۲۱ در فیلم درام زندگینامهای و آمریکایی «چشمهای تامی فی» (The Eyes of Tammy Faye) به کارگردانی مایکل شوالتر بازی کرد.
ماه نوامبر ۲۰۲۱ دوستداشتنیترین نقش را برای گارفیلد به ارمغان آورد: بازی نقش جاناتان لارسونِ فقید در فیلم «تیک، تیک... بوم!» (Tick, Tick... Boom!) به کارگردانی لین مانوئل میراندا.
این فیلم، یک موزیکال صحنهای است و توسط جاناتان لارسونِ فقیدِ آهنگساز و ترانهسرا و نمایشنامهنویسِ آمریکایی نوشته شده است و زندگی جاناتان را که به بررسی موضوعاتی مانند چندفرهنگگرایی و اعتیاد و همجنسگراهراسی میپردازد به تصویر میکشد.
گارفیلد خود را در مسیر آمادهسازیِ قبلیِ این فیلم، یاد گرفت که چگونه مانند آهنگسازِ فقید، آواز بخواند و برقصد. و در نتیجه، او به بهترین و کاملترین بازی رسید. جای تعجب نیست که گارفیلد بهترین نقدهای خود را برای این نقش دریافت کرده است، تا جایی که او را در مرکز گفتگوهای اسکار 2022 بهترین بازیگر مرد قرار داده است.
اندرو گارفیلد به ندرت درباره زندگی شخصی خود در جمع صحبت میکند و معتقد است که زندگی خصوصی خود را پنهان نگه دارد اما با این حال گاهی تکههایی از زندگی بر ملا شده است و به رسانهها رسیده است.
گارفیلد خود را به عنوان «پانتئیست آگنوستیک» (ندانمانگارِ خداناباور) یاد کرده است اگرچه خود را یهودی نیز معرفی میکند (شاید به این دلیل که خانواده و خاندانش یهودی بودهاند).
محل اصلی سکونت گارفیلد در شمال لندن است. او در سال 2021 در یک پادکست به شان کیونی گفت که او خانه انگلستان را جایی میداند که خانواده و دوستانش در آنجا هستند.
گارفیلد معمولاً درباره فعالیتهای خود مصاحبه میکند اما جزئیات را نمیگوید. برای نمونه، ظاهراً از سال 2011 تا 2015 با اِما اِستون، همبازیاش در «مرد عنکبوتی شگفتانگیز»، در ارتباط بود اما هیچکدامشان آن را تایید یا رد نکردند.
هنگامی که از گارفیلد در مورد تمایلات جنسی خود سؤال شد گارفیلد خود را دگرجنسگرا معرفی کرد اما گفت: «من نسبت به هر انگیزهای که ممکن است در هر زمانی در من ایجاد شود باز هستم.»
گارفیلد جهت آماده شدن برای بازی در نقش یک یسوعی در فیلم «سکوت»، تمرینهای معنوی و روحانیِ ایگناتیوس لویولا (یکی از قدیسان مسیحیت کاتولی) انجام داد و در این باره گفت:
«آنچه واقعاً آسان بود، عشقورزی به این قدیس و به عیسی مسیح بود. این شگفتانگیزترین چیز برای من بود»
گارفیلد دارای تابعیت دوگانه در ایالات متحده و بریتانیا است. در سال 2009 او به ساندی هرالد گفت که هم در ایالات متحده و هم در بریتانیا احساسِ «در خانه بودن» دارد و از تنوع فرهنگی لذت میبرد.
هنگامی که در سال 2019 دوباره از او پرسیده شد، او اظهار داشت:
«من بیشتر از هر چیزی یهودی هستم... من با هر دو کشور رابطه عشق و نفرت دارم و قبلاً به داشتن هر دو پاسپورت بسیار افتخار میکردم. و امروز کمتر افتخار میکنم.
در سال ۲۰۱۹ وقتی که مادرش سرطان لوزالمعده گرفت، گارفیلد میخواست مراحل فیلمبرداری «چشمان تامی فی» را رها کند و نزد مادر برود اما مادر اصرار داشت که او ادامه دهد. گارفیلد قبول کرد اما قول گرفت که اگر نیاز فوری بود، به او خبر بدهد. چندی بعد، حال مادر بد و بدتر شد و گارفیلد مجموعه را ترک کرد و به انگلستان بازگشت و بقیهی عمرِ مادرش را (تا ماه دسامبر) در کنار او گذراند.
۲۰۰۸: برنده بفتا در رشته بهترین بازیگر مرد، برای «پسر A»
۲۰۱۱: نامزدی بفتا در رشته ستاره در حال ظهور
۲۰۱۱: نامزدی بفتا در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای «شبکه اجتماعی»
۲۰۱۱: نامزدی گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر مکمل مرد، برای «شبکه اجتماعی»
۲۰۱۱: نامزدی جوایز انجمن بازیگران سینما در رشته بهترین گروه بازیگر در فیلم سینمایی، برای «شبکه اجتماعی»
۲۰۱۱: برنده جشنواره فیلم پالم اسپرینگ در رشته بهترین گروه بازیگر، برای «شبکه اجتماعی»
۲۰۱۳: نامزدی جوایز برگزیده مردم در رشته رابطه احساسی محبوب، برای «مرد عنکبوتی شگفتانگیز»
۲۰۱۵: نامزدی جوایز برگزیده مردم در رشته زوج محبوب، برای «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲»
۲۰۱۷: نامزدی اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای «زیردریاچه نقرهای»
۲۰۱۷: نامزدی بفتا در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای «زیردریاچه نقرهای»
۲۰۱۷: نامزدی گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر مرد در فیلمهای درام، برای «زیردریاچه نقرهای»
۲۰۱۷: برنده جایزه اسپودلایت از جشنواره فیلم پالم اسپرینگ، برای «زیردریاچه نقرهای»
۲۰۱۷: نامزدی جوایز انجمن بازیگران سینما در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای «زیردریاچه نقرهای»
۲۰۲۲: نامزدی گلدنگلوب در رشته بهترین بازیگر مرد در فیلمهای موزیکال، برای «تیک، تیک... بوم!»
۲۰۲۲: برنده جایزه دستاورد نخل صحرا از جشنواره فیلم پالم اسپرینگ، در رشته بازیگر مرد، برای «تیک، تیک... بوم!»
۲۰۲۲: نامزدی جوایز انجمن بازیگران سینما در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای «تیک، تیک... بوم!»