جستجو در سایت

محمدحسین مهدویان

زندگینامه

محمدحسین مهدویان در ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در بابل به دنیا آمد. در یکی از ملتهب‌ترین سال‌های تاریخ معاصر که بعدتر در یکی از بهترین فیلم‌هایش یعنی «ماجرای نیمروز» به وقایع آن سال به‌خصوص یعنی ۱۳۶۰ پرداخت. 

 

کودکی و نوجوانی

محمدحسین مهدویان از همان دوران کودکی مجذوب تصویر متحرک شد. او از آن دسته کودکانی بود که به‌جای بازی‌کردن در کوچه و خیابان، مدام پای تلویزیون می‌نشست و حتی پرت‌ترین برنامه‌ها را هم نگاه می‌کرد. اولین‌بار وقتی که ده سالش بود تصمیم گرفت وارد سینما شود و البته به‌تبع کودکی، می‌خواست بازیگر شود. 

سینما دل او را برده بود و مهدویان در کنار تماشای مدام تلویزیون، در سیزده سالگی اولین‌بار با دوربین خانگی دایی‌اش، تصویر ضبط کرد و به پسردایی‌هایش جلوی دوربین میزانسن داد. او در همین راستا اولین فیلمنامه خود را هم در دبیرستان به نگارش درآورد.

دایی او برخلاف پدرش به سینما علاقه داشت و اختلاف سنی کمش با مهدویان، باعث شد سینما برای محمدحسین جدی‌تر شود. دایی و خواهرزاده در آن روزها همهٔ سینماهایشان را باهم می‌رفتند. او نه‌تنها اولین‌بار مهدویان را به سینما برد که اولین کتاب دوران کودکی‌اش را هم به او هدیه کرد. «چیز دقیقی از فیلم‌های اولی که در سینما دیده‌ام به یاد ندارم اما مطمئنم چیزهایی از آن سال‌ها بر من تأثیرگذار بوده‌اند و گهگاه تصاویری که از آن‌ها در ذهنم مانده است، من را شگفت‌زده می‌کنند.»

 

تاریخ، درس موردعلاقه مهدویان

درس موردعلاقه مهدویان همان‌طور که حدس می‌زنید، تاریخ بوده است و به گفته خودش در نوجوانی روزنامه‌خوان بوده و پیگیر حوادث و اتفاقات. چیزی که امروز در فیلم‌های او در لوای حساسیت جالبش به تاریخ معاصر ایران نمود پیدا کرده است.

او در همان سنین به کتاب‌های ژول‌ورن هم علاقه پیدا کرد. فیلم‌های موردعلاقه او تا قبل از دبیرستان فیلم‌های پرجنب‌وجوش و اکشنی هستند که قهرمان دارند مانند فیلم‌های وسترن و یا «عقاب‌ها» و «افعی» در بین فیلم‌های ایرانی.

اما بعد از دبیرستان و به‌واسطهٔ آشنا شدن با فلسفه گرایشش بیشتر به سمت سینمای روشنفکری متمایل می‌شود. «عروسی خوبان» به کارگردانی محسن مخملباف و «هامون» ساخته داریوش مهرجویی فیلم‌های محبوب این دوران او هستند: «در آن سال‌ها به شکلی افراطی فیلم‌های روشنفکری می‌دیدم که معمولاً ریتم کندی دارند و توجه اصلی‌شان به روایت نیست، نوعی پز روشنفکری در آن سال‌ها داشتم و فکر می‌کردم فیلم خوب باید خیلی پیچیده باشد.»
    

تحصیلات

محمدحسین مهدویان لیسانس خود را در رشتهٔ کارگردانی سینما از دانشگاه سوره دریافت کرده و در ادامهٔ آن مدرک کارشناسی ارشد خود در رشتهٔ تهیه‌کنندگی را از دانشگاه صداوسیما گرفته است.

ورود به دانشگاه دوران جدیدی را در زندگی هنری مهدویان آغاز می‌کند. بعد از سینمای صنعتی هالیوود و سینمای روشنفکری، او به جهان تازه‌ای از معنا ورود پیدا می‌کند و متأثر از شهید آوینی، جای خودش را پیدا می‌کند.

به قول خودش آوینی او را از سینمای روشنفکری نجات می‌‌دهد. بر همین اساس به سینمای مستند توجه نشان می‌دهد و برای پایان‌نامه‌اش هم به سراغ ساخت یک داکیو دراما یا درام مستند می‌رود. 

 

ازدواج

محمدحسین مهدویان با محبوبه گلسرخ تبار که پژوهشگر «آخرین روزهای زمستان» بود، ازدواج کرده است. آن‌ها دو فرزند به نام‌‌های آرش و آسمان که متولد سال ۹۱ و ۹۵ هستند، دارند. 

 

کارنامه هنری

محمدحسین مهدویان با تماشای فیلم «سلطان قلب‌ها» و پشت‌بند آن یک فیلم هندی به نام «آمر اکبر آنتونی» عاشق سینما شد. او در دانشگاه تحصیلات خود را در رشتهٔ سینما دنبال کرد و کارش را به‌عنوان یک سینماگر با مستندسازی آغاز کرد. البته هیچ‌گاه مستندسازی را رها نکرد. او در میان فیلم‌های داستانی خود، به سراغ ساخت مستند هم می‌رود. «ترور سرچشمه» از جمله این مستندهاست که او را بعد از «ماجرای نیمروز» ساخت.

مستندهای دیگر مهدویان از سال‌های آغاز کارش تا کنون می‌توان به «استخوان‌لای‌زخم»، «دیکتاتور بزرگ»، «سه‌سوی میدان جنگ» و «ثنا» اشاره کرد. او می‌گوید مستند بهترین ابزارش برای فهمیدن مفهوم واقعیت و بازنمایی آن است.

مهدویان در سال ۸۳، بعد از فارغ‌التحصیلی شروع به کار در مجموعه روایت فتح کرد و اولین فیلمش مستند مهم خود یعنی «استخوان‌لای‌زخم» را ساخت. مستندی دربارهٔ دلایل شروع جنگ تحمیلی. او در دوران دانشجویی و سال‌های جوانی فیلم کوتاه هم زیاد ساخت. از جمله فیلم‌های کوتاه او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

«مرگ در نیمه تابستان»
«پدر»
«ملک الموت»
«تختخواب یک‌نفره»
«مجموعه بیم وامید»

 

تبدیل‌شدن به استعداد نسل جدید

مهدویان با ساخت اولین فیلم بلند خود که آن هم یک درام مستند بود، به‌عنوان یکی از استعدادهای نسل جدید مطرح شد. جالب است که او و سعید روستایی هر دو فیلم اولشان را در یک سال به نمایش درآوردند و گویی یک صفحه از تاریخ سینمای ایران را ورق زدند. 

«ایستاده در غبار» درام مستندی که درباره جاویدالاثر احمد متوسلیان بود و با صداهای مستند از آرشیوهای ضبط شده خود حاج احمد و مصاحبه با نزدیکان او ساخته شد، اولین فیلم بلند داستانی مهدویان است که البته مرز نامشخصی هم با سینمای مستند دارد. این مرز نامشخص فیلم خاص و منحصر به‌فردی را نتیجه بخشید که نامزد سیمرغ بهترین کارگردانی و فیلم‌نامه و جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران شد.

خود مهدویان درباره ساختن این فیلم به شخصیت احمد متوسلیان اشاره می‌کند؛ او شخصیتی منزوی، درون‌گرا داشت و هم‌زمان یک برافروختگی ناگهانی که جنسش مثل معصومیت کودکی بود. این او را متقاعد کرد تا فیلم را بسازد. 

محمدحسین مهدویان در دومین فیلم خود به سراغ موضوعی ملتهب رفت. موضوعی که سر حواشی و جنجال را به کارنامه فیلمسازی او باز کرد. وقایع تروریستی سال ۱۳۶۰ در پایتخت و مبارزه با منافقین در سطح خیابان.

کیفیت «ماجرای نیمروز» در جشنوارهٔ فجر ۹۵ همه را سورپرایز کرد اما موضوع فیلم هم بسیاری را برانگیخته بود. این فیلم یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال هم شد.

تجربه بعدی مهدویان یک عاشقانه جنایی بود. مهدویان این بار از تاریخ دست کشید و داستان یک عاشقانهٔ خونین را در تهران امروز روایت کرد که کارش به قاچاق دختران و امارات می‌کشید. امروز «لاتاری» در شمار فیلم‌های معمولی مهدویان قرار می‌گیرد. 

 

فیلم‌های متأخر

مهدویان در چهارمین فیلم خود باز هم به صفحات تاریخ برگشت و در حالی «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» را ساخت که دنباله ساختن بر فیلم‌های غیر کمدی در سینمای ایران مرسوم نبود. او در فیلم دوم به مبارزه با منافقان در مناطق کردنشین می‌پرداخت؛ وقتی که آن‌ها دیگر دشمن بودند و توسط ارتش عراق در سال پایانی جنگ حمایت می‌شدند. 

این فیلم را می‌توان پرحاشیه‌ترین فیلم مهدویان دانست. فیلمی که در اختتامیه جشنواره عملاً بایکوت شد. فیلمی که عموم جریان‌های سیاسی آن را کوبیدند. نه این‌وری‌ها پشتش ایستادند نه آن وری‌ها. جو منفی که علیه مهدویان به راه افتاد و انتقادات زیاد باعث شد او به این فکر کند که دیگر فیلم سیاسی نسازد. هرچند به خودش یک فرصت دوباره داد و پشت دوربین «درخت گردو» ایستاد. 

یک فیلم جنگی که هرچند یک تراژدی انسانی بود، یک «فهرست شیندلر»‌ایرانی حتی، اما باز هم مایه‌های سیاسی خاص خود را داشت و باز هم مورد بی‌مهری جشنواره قرار گرفت و اکرانش هم خورد به دوران کرونا و همهٔ این‌ها باعث شد فیلم آن‌طور که باید دیده نشود. هرچند مهدویان برای این فیلم بالاخره سیمرغ کارگردانی گرفت.

او درباره ساخت این فیلم می‌گوید تلخی کار در «درخت گردو» به‌قدری بوده که بسیاری اوقات عوامل نمی‌توانستند از نظر حسی به کار ادامه دهند و مثلاً بعد از سکانس حمام کردن بچه‌ها کار پیمان معادی به بیمارستان می‌رسد. کنترل احساسات بچه‌ها برای مهدویان از این نظر بسیار سخت بوده است. او برای جلوگیری از تأثیرات مخرب روانی سکانس‌های تلخ فیلم بر روی کودکان، تمرینات بازیگری خاصی شبیه به یک بازی طراحی کرده است.

پس از آن محمدحسین مهدویان، خسته از همهٔ اتهامات و حرف و حدیث‌ها، فیلم‌های سیاسی را بوسید و گذاشت کنار و یک کمدی اجتماعی ساخت. «شیشلیک» با بازی پژمان جمشیدی و رضا عطاران که در جشنواره فجر کرونایی نمایش محدودی داشت و هنوز هم به نمایش عمومی درنیامده است. اما واکنش‌ها در جشنواره به آن مثبت نبود.

«مرد بازنده» محصول سال ۱۴۰۰ مهدویان یک فیلم نئونوآر است که تماشاگران را به دودسته تقسیم کرد. عده‌ای طرف‌دار فیلم بودند و آن را از بهترین فیلم‌های مهدویان می‌دانستند و در مقابل هم عده‌ای اعتقاد داشتند این بدترین فیلم اوست!

 

شبکه نمایش خانگی

مهدویان با سریال «زخم کاری» تجربه ساخت سریال داستانی در شبکه نمایش خانگی را پشت سر گذاشت و در دورهٔ اوج پاندمی و قرنطینه که سینماها تعطیل شدند، مهدویان به شبکه نمایش خانگی روی آورد و یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های فیلیمو یعنی «زخم کاری» را بر اساس رمان «بیست زخم کاری» و ملهم از نمایشنامه «مکبث» ساخت. این سریال در میان تماشاگران بسیار محبوب شد. خودش تجربه اقتباس را چنین توصیف می‌کند:

«من وقتی می‌خواهم اثری را بسازم، باید بتوانم آن را اثر خودم کنم. اصولاً هنرهای نمایشی با ادبیات متفاوت است و اقتضائات خودش را دارد. وقتی وارد درام می‌شوی، ماجرا فرق می‌کند و این‌که شما بخواهید به یک اثر موبه‌مو وفادار باشید، توقع بیهوده‌ای است. من فکر می‌کنم این چیزی است که هر فیلمسازی در قدم اول باید با صاحب معنوی اثر راجع به آن گفت‌وگو کند و در موردش به نتیجه برسند.»

 

تلویزیون

مهدویان در سال‌هایی که بیشتر مشغول مستندسازی بود، «آخرین روزهای زمستان» را برای تلویزیون ساخت. یک مستند سریالی درباره شهید حسن باقری که در بین مخاطبان محبوب شد. مهدویان در این سریال از دوربین ۱۶ میلی‌متری استفاده کرد و جالب است بدانید «محمد آوینی» (برادر شهید مرتضی آوینی) به‌عنوان نریتور، با او همکاری کرده تا فیلمساز جوان بتواند به فیلمساز محبوبش شهید آوینی ادای دین کند. 

 

حواشی و نقل‌قول‌ها

 

سینما

- مهدویان از طرف‌داران مسعود کیمیایی است و می‌گوید ویژگی منحصربه‌فرد کیمیایی نسبت به کارگردانان دیگر شاید این باشد که سینمای او زنده، جاندار و پرخون است و تماشای فیلم‌هایش لذت‌بخش‌اند. فیلم «ضیافت» اولین تجربه او از دیدن آثار کیمیایی است.

 

- مهدویان علاقه زیادی به تصویرکردن خشونت فیزیکی و عریان دارد اما می‌گوید نمی‌گذارند آن‌طور که می‌خواهد خشونت را تصویر کند: «به نظرم یکی از تجربه‌های بی‌‌نظیری که تماشاچی باید در سینما و به‌خصوص در هنرهای نمایشی و ادبیات در آن شریک شود، خشونت است. یعنی اگر ما خشونت‌ورزی را تجربه نکنیم، تمرین نکنیم، آثار و تبعات و شکلش را نبینیم، ممکن است آن بخش تاریک وجودمان که خشونت‌خواه است، یک‌دفعه جنبه‌های تجربه واقعی پیدا کند.»

 

- او «مکبث» رومن پولانسکی را از همهٔ نسخه‌های مکبث بیشتر دوست دارد.

 

- مهدویان در واکنش به مدیریت جشنواره فجر می‌گوید: «خیلی‌ها می‌گویند خب اگر جشنواره این­قدر بد است، فیلمتان را ندهید جشنواره. ولی این حرف ساده‌انگارانه است. اصلاً مگر می‌شود؟ مگر ساختار اکران اجازه می‌دهد ما جشنواره نرویم؟ واقعیت این است که این موضوع دارد آسیب بزرگی به سیر طبیعی رشد در سینمای ایران می‌زند.»

 

- به نظر مهدویان این مرزبندی‌ها و برچسب‌زدن‌ها به او بیشتر بامزه است! «این‌ور حزب‌اللهی‌ها دارند شبیه‌سازی میکنند که بگویند این مثل مخملباف است، آن طرف هم روشنفکرها و اپوزیسیون می‌گویند ببین این حاتمی‌کیای نسل جدید است. اما واقعیت این است که من هیچ‌کدام اینها نیستم. من متعلق به آن نسل نیستم. این دعوای نسل دیگری است. من محصول نسل خودم هستم. گاهی به همکارانم می‌گویم ما قصه‌هایی را می‌سازیم که خودمان فکر می‌کنیم ارزش تعریف‌کردن برای مردم را دارد. من شغلم فیلمسازی است، مردم آن‌طوری که تو از جایگاه یک رسانه سیاسی به فیلم من نگاه می‌کنی، نگاه نمی‌کنند.»

 

- مهدویان معتقد است فیلم‌بردار در فیلم‌هایش بخشی از قصه را تعریف می‌کند. او درباره نورپردازی هم می‌گوید: «فضای فیلمسازی ما از نور ارتزاق می‌کند. مثلاً هادی بهروز در فیلم‌برداری «درخت گردو» از آینه استفاده کرد. تا از انعکاس نور خورشید برای نورپردازی استفاده شود و این در جهت بازسازی تصویری بهشت‌گونه بود.»

 

- او در جواب اینکه رسانه‌ها او را متهم می‌کنند که تغییر کرده و عوض شده می‌گوید: «تغییر باید اتفاق بیفتد. اگر من بیست‌ساله و چهل‌ساله فرق نکنم خیلی بدتر است. چیزی که مهم است این است که ببینند آیا از «ایستاده در غبار» تا فیلم‌های آخرم موضعم درباره ایران تغییر کرده یا نکرده.»

 

- او بارها خصوصاً در زمان پخش سریال «زخم کاری» به سانسور اعتراض کرده و در این باره می‌گوید: خود کسانی که کارشان ممیزی و سانسور است، محدودیت‌ها را می‌‌فهمند و به کارگردان حق می‌دهند اما باید مطابق دستورالعمل‌ها رفتار کنند. مشکل کج‌فهمی مدیران و بالادستی‌ها در بحث سانسور است. او عاشق سینما نیست، عاشق ادبیات نیست و فقط آمده نظارت کند و نیامده که لذت ببرد و تجربه کند.

 

- مهدویان با ساخت سریال عمق تفاوت سینما و سریال را فهمید. او به‌عنوان کارگردان معتقد است فیلمسازان سینمایی از ساخت سریال نهایت لذت را نمی‌برند. به نظر او رفتن به سراغ اقتباس در سینمای ایران ریسک را کمتر می‌کند.

 

- مهدویان در غرب کشور بیش از باقی نقاط ایران کار کرده.

 

حجاب زنان در فیلم‌ها

در سریال «زخم کاری» شخصیت‌های زن مانند سمیرا و منصوره بسیار به چشم آمده‌اند. مهدویان به بهانه خلق این شخصیت‌ها درباره چالش‌های اصلی پرداختن به زنان خصوصاً حجاب آن‌ها در فیلم‌هایش گفته همیشه به این فکر می‌کرده که اگر یک درام را حول یک زن شکل دهد، چطور می‌تواند او را باورپذیر و واقعی نشان دهد. «این برای من یک مسئله بود.» او حین نوشتن فیلمنامه مدام به ابراهیم امینی می‌گفته: تا می‌توانی زن‌ها را در موقعیتی بگذار که حجابشان منطقی باشد.

«من خیلی فکرها دارم برای کاراکترهای زن، ولی خیلی از آن‌ها را در نطفه وقتی به آن‌ها فکر می‌کنم، خفه می‌کنم ولی در «زخم کاری» این را گذاشتم کنار و گفتم ولش کن، بگذار با همین محدودیت‌ها باشد، حیف است، ما باید چند تا کاراکتر زن درجه یک داشته باشیم.»

او درباره مسئله حجاب در فیلم‌های ایرانی گفته: «در این سال‌ها خیلی به راه‌های مختلفی فکر کردیم که بشود این کار را طوری کرد که حالا ایراد شرعی نداشته باشد. آقای عیاری در فیلم آخرش راه‌حل پیدا کرد و مسائل شرعی‌اش را هم حل کرد، ولی باز نتوانست فیلم را اکران کند و به نظر می‌آید شیوه‌های عقلانی جواب نمی‌دهد، یعنی آدم ناامید می‌شود.»

 

سیاست

محمدحسین مهدویان یک اصلاح‌طلب است که از سال ۱۳۷۸ به جریان اصلاحات تمایل پیدا کرد.

او در انتخابات ۱۳۹۶ از جمله سلبریتی‌هایی بود که از حسن روحانی حمایت کرد اما اکنون تصویر «تا ۱۴۰۰ با روحانی» را از صفحه اینستاگرام خود پاک کرد.

 

ادبیات و موسیقی

جعفر مقدس صادقی نویسنده ایرانی موردعلاقه اوست. او کتاب‌هایش را سحرآمیز و جسورانه می‌داند. سلینجر و ونه گات هم نویسنده‌های خارجی موردعلاقه او هستند.

 

- مهدویان معتقد است شکل مطالعه در عصر رسانه‌های مجازی بسیار تغییر کرده. متناسب با سرعت بیشتر، می‌توان در رسانه‌ها بیشتر خواند. «امروز بیشتر از کتاب، مقاله‌های آنلاین می‌خوانم. از این نظر بدون ساختار بودن و شناور بودن فرمت اینترنت بسیار جالب است.»

 

- دربارهٔ موسیقی می‌گوید: «خیلی آدم فرهیخته‌ای نیستم! موسیقی هم هر چه باشد گوش می‌دهم. بعضی کارهای محسن چاووشی، ببار ای بارون ببار استاد شجریان و سومی هم نمی‌شود گفت!»


حواشی برنامه هفت

در روزهای جشنواره فجر، مهدویان بعد از نمایش «لاتاری» مهمان فریدون جیرانی بود و وقتی جیرانی گفت برخی معتقد هستند فیلم تو فاشیستی بوده، مهدویان در پاسخی عجیب گفت حتی برخی از شعرهای فردوسی هم فاشیستی هستند. این اظهارنظر برای مهدویان بسیار سنگین تمام شد و انتقادات زیادی برانگیخت.

 

حواشی روزنامه سازندگی

وقتی که سریال «زخم کاری» در اوج محبوبیت قرار داشت، روزنامه سازندگی مصاحبه مفصلی با محمدحسین مهدویان انجام داد. اما کریم نیکو نظر دبیر بخش سینمایی این روزنامه در توییتی اعلام کرد که این مصاحبه ربطی به او ندارد و به‌واسطه نزدیکی تحریریه روزنامه و پلتفرم فیلیمو، سفارش داده شده است. 

 

جوایز و افتخارات

۱۳۹۴: نامزد جایزه ویژه هیئت داوران سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «ایستاده در غبار»
۱۳۹۴: نامزد بهترین کارگردانی سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «ایستاده در غبار»
۱۳۹۴: نامزد بهترین فیلمنامه سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «ایستاده در غبار»
۱۳۹۵: نامزد بهترین کارگردانی سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «ماجرای نیمروز»
۱۳۹۶: برنده جایزه تندیس حافظ بهترین کارگردانی جشن دنیای تصویر برای «ماجرای نیمروز»
۱۳۹۶: نامزد بهترین فیلمنامه جشن دنیای تصویر برای «ماجرای نیمروز»
۱۳۹۷: نامزد بهترین کارگردانی جشن دنیای تصویر برای «لاتاری»
۱۳۹۷: برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشن دنیای تصویر برای «لاتاری»
۱۳۹۷: نامزد بهترین کارگردانی سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «ماجرای نیمروز: رد خون»
۱۳۹۷: برنده تندیس بهترین ساخت فیلم از هشتمین جایزه سینمایی ققنوس برای «ماجرای نیمروز: رد خون»
۱۳۹۸: برنده جایزه بهترین کارگردانی سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «درخت گردو»
 

گالری تصاویر

اخبار