بهرام رادان در ۸ اردیبهشتماه ۱۳۵۸ در تهران در خانوادهای اصالتاً اهل اصفهان به دنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش (رضا رادان) ارتشی (سرهنگ) بازنشسته و وکیل پایه یک دادگستری است. دو خواهر و یک برادر به نام شهرام دارد، بهرام کوچکترین فرزند خانواده است. برادر و خواهران بهرام رادان همگی در آمریکا زندگی میکنند.
بهرام رادان در ۱۵ سالگی به آمریکا مهاجرت کرده و یک سال در آن کشور زندگی کرد، اما نتوانست غربت را تحمل کرده و به ایران بازگشت.
وی در مدارس فرهنگیان و هجرت و برهان تحصیل کرد. بهرام در رشته انسانی دیپلم خود را گرفت و در سال ۷۷ در کنکور شرکت کرد اما در رشته موردعلاقه خود قبول نشد و تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود.
بعد از ۵ ماه او نام خود را در لیست قبولشدگان رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی مشاهده کرد و به همین علت سربازی را نیمهتمام رها کرد و در این رشته موفق به اخذ لیسانس شد.
بهرام رادان با مینا مختاری، مدل و طراح لباس ازدواج کرده است.
بهرام رادان و همسرش در ۱۳ فروروین ۱۴۰۱ خبر ازدواجشان را تایید کردند.
رادان از دوران نوجوانی به سینما علاقهمند بود، اما هیچگاه فکر نکرده بود که آن را بهعنوان حرفه خویش برگزیند. او در این باره میگوید:
"دبیرستانی که بودم بهسختی و پنهانی فیلمهای VHS را تهیه میکردیم و طرفدار «جانی دپ» و «برد پیت» بودم، آن زمان دوران اوج کاری آنان بود. حتی طرز پوشش آنها بر من تأثیر میگذاشت."
پس از دوران سربازی و قبولی در دانشگاه، به علت مشکلاتی که در ترخیص سربازی برایش پیش آمد، ثبتنام دانشگاهش به ترم بهمن موکول شد. در این فاصله بهصورت اتفاقی به آموزشگاه بازیگری «هیوا فیلم» رفته و سه هفته پس از ثبتنام در آن آموزشگاه، اولین قرارداد بازیگریاش را در سال ۱۳۷۸ برای بازی در فیلم «شور عشق» با داریوش بابائیان منعقد نمود. وی در این باره میگوید:
"سربازی من تازه تمام شده بود و در دانشگاه آزاد رشته مدیریت بازرگانی قبول شده بودم. برای انجام کارهای ترخیص سربازی مجبور شدم بهجای ترم مهر از بهمنماه ثبتنام دانشگاه را انجام دهم. اوایل مهرماه نمایشگاهی در تهران برگزار میشد به اسم «نمایشگاه بینالمللی بازرگانی» که در آن جا از پفک تا اتومبیل ژاپنی غرفه داشتند؛ من و دوستانم معمولاً بهخاطر نزدیکی منزلمان به محل نمایشگاه به آن جا میرفتیم. تا این که یکی از دوستان به من زنگ زد و گفت: شرکتی در نیازمندیهای روزنامه همشهری تبلیغی برای یک فرصت شغلی گذاشته است که افرادی را استخدام میکنند که تبلیغات آن شرکت را در نمایشگاه انجام بدهند و بابت آن کار روزی دههزار تومان دستمزد میدهند.
من هم رفتم روزنامه را گرفتم و به آن شماره زنگ زدم، هر چه زنگ میزدم، آن تلفن اشغال بود و از این بابت ناراحت شدم. در همین حال صفحات نیازمندیها را ورق میزدم که به آگهی آموزش کارگردانی و بازیگری آموزشگاه «هیوا فیلم» برخوردم. با شماره آن تماس گرفتم و از آقایی که آن طرف خط جوابگو بود پرسیدم آیا درست است که از طریق آموزشگاههای بازیگری، افراد بازیگر میشوند؟ آن آقا هم با یک چربزبانی خاصی در پاسخ به من گفت: حتماً همینطور هست.
شهریه آن آموزشگاه ۳۵ هزار تومان بود. به پدر گفتم و او قبول نکرد و گفت باید بروی دانشگاه درس بخوانی، به مادرم گفتم و او به من ۳۵ هزار تومان بهصورت قرض داد و برگهای هم از من گرفت که باید آن پول را پس بدهم. چون فکر میکردند این کاری که میخواهم انجام بدهم مثل بسیاری از کارهای دیگر مربوط به حالات شروشور دوران جوانی است و بعد از مدتی از ذهنم خارج میشود. من رفتم آموزشگاه و ثبتنام کردم، اما به دوستانم گفته بودم که به کلاس کامپیوتر میروم.
در آن آموزشگاه خانم ثریا قاسمی، میکائیل شهرستانی و خانم فهیمه راسکار از مدرسین ما بودند.
تا این که بعد از سه هفته گروهی آمدند و از پشت شیشهها تمرینات ما را دیدند و از من خواستند پیش مدیریت آموزشگاه آقای ابراهیمی بروم، من هم پیش ایشان رفتم و آقای ابراهیمی گفتند که قرار است فیلمی ساخته شود و عوامل آن فیلم از شما برای آن پروژه دعوت کردهاند، آدرس دفتر آقای داریوش باباییان در خیابان انقلاب را به من دادند و من هم رفتم.
در دفتر (شکوفا فیلم) نشسته بودم، هیچ کسی هم من را تحویل نمیگرفت، همینطور نشسته بودم و عقربههای ساعت را نگاه میکردم، تا اینکه یک نفر آمد و از من پرسید برای چه کاری به آن دفتر آمدهام که من هم پاسخ دادم به من گفتهاند برای تست بازیگری اینجا بیایم. چند دقیقه بعد صدایم کردند داخل اتاقی که تعدادی ندر آن نشسته بودند نشسته بودند و پشتسرهم سؤال میکردند، من همروی صندلی نشسته بودم و به سؤالات جواب میدادم در نهایت هم مرخصم کردند که بروم، اما چند روز بعد با من تماس گرفتند و باز به آن دفتر رفتم و این رفتوآمد و گفتوگوها چند مرتبه دیگر تکرار شد تا این که سه روز قبل از فیلمبرداری به من گفتند شما برای این فیلم و نقش پذیرفته شدهاید.
اما تا آن لحظه فکر میکردم قرار است نقشی حاشیهای و گذرا را بازی کنم تا اینکه دستیار آقای نادر مقدس (کارگردان) سناریو را به من داده و گفت شما چشموچراغ این پروژه هستید و من با شنیدن این جمله تعجب کردم و سناریو را تا انتها ورق زدم و متوجه شدم که نقش اول فیلم را به من دادهاند."
«شور عشق» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی نادر مقدس و تهیهکنندگی داریوش بابائیان محصول سال ۱۳۷۹ بود و سومین فیلم پرفروش سال شد. رادان در اولین حضور سینماییاش در فیلم «شور عشق» شناخته شد. اما فیلم به فیلم شناخته شدهتر و البته کارآزمودهتر شد تا اینکه در چهارمین نقشآفرینیاش در فیلم «آواز قو» کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد.
بهرام رادان در این باره میگوید:
"قبل از اکران فیلم «شور عشق» من در دفتر هدایت فیلم قرارداد دو فیلم دیگر به نامهای «مریم» که بعداً به «ساقی» تغییر نام داد و «آبی» را بسته بودم و هنگام اکران آن، سر فیلمبرداری فیلم «آبی» بودم.
سر فیلم «آبی» بهخاطر جوی که حاکم شده بود حالم آنطور که باید خوب نبود. چون عوامل فیلم منتظر امین حیایی برای نقشی که من بازی کردم بودند و سر همین قضیه با من خیلی خوب نبودند. امین (حیایی) سر فیلمبرداری فیلم «تکیه بر باد» برای بازی در سکانس پایانی آن مجبور میشود موهای خود را از ته بتراشد و این باعث شده بود که برای ایفای نقش در فیلم «آبی» برای آن نقش مناسب نباشد و من جایگزین او شوم.
شاید تنها کسی که با من خیلی خوب بود، کارن همایونفر (آهنگساز فیلم) بود که همیشه هم سر فیلمبرداری حضور داشت. البته تمام بچههایی که با من گارد داشتند، آخر فیلمبرداری با من رفیق شده بودند."
بعد از بازیکردن در فیلم «آبی» و همکاری با ستاره زن آن زمان سینما ایران یعنی هدیه تهرانی، بهرام رادان برای بازی در فیلم «آواز قو» به کارگردانی سعید اسدی و تهیهکنندگی حسین فرحبخش انتخاب گردید. وی در این باره میگوید:
"آقای فرحبخش سناریوی فیلم «آواز قو» را به من داد و گفت این را باهم کار میکنیم."
«آواز قو» فیلمی به کارگردانی سعید اسدی، نویسندگی سعید اسدی و پیمان معادی و تهیهکنندگی حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی میباشد. بهرام رادان برای بازی در فیلم «آواز قو» در پنجمین جشن دنیای تصویر (حافظ) نامزد دریافت تندیس حافظ و در پنجمین دوره جشن خانه سینما توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند.
رادان پس از شهرتی که بهواسطه بازیکردن در فیلمهای پرمخاطب و پرفروش به دست آورده بود به ناگاه تصمیم گرفت در نقشی متفاوت نسبت به نقشهای قبلی بازی کند. وی در این باره میگوید:
"وقتی نقدهای آن دوره را میخواندم آن زمان اصطلاحی بود که به من نسبت داده بودند، و میگفتند بهرام رادان قهرمان فیلمهای دختر - پسری است. من بهشدت به دنبال این بودم که خودم را از این قالب در بیاورم و به خودم و دیگران بگویم که اینگونه نیست و در انتخاب نقشها این را لحاظ میکردم. مثلاً در فیلم سینمایی «رز زرد» به کارگردانی داریوش فرهنگ و تهیهکنندگی حسین فرحبخش ابتدا قرار بود من نقش امین حیایی را بازی کنم و من تاکید کردم که فقط نقش جوان مکانیکی را بازی میکنم. تا اینکه رسیدیم سر فیلم «گاوخونی»، بهروز افخمی بهتازگی از فیلم «شوکران» میآمد و کارگردان بسیار پر طرفداری بود، علی معلم هم بهعنوان یکی از منتقدین قدیمی بهعنوان تهیهکننده آن فیلم حضور داشت، در کل فیلم خاصی بود. خاطرم هست وقتی علی معلم کتاب «گاوخونی» جعفر مدرس صادقی را به من داد تا مطالعه کنم، همیشه با خود میگفتم که این کتاب چگونه میخواهد به فیلم تبدیل شود. در نهایت این فیلم ساخته شد و اتفاقاً فیلم خوبی هم بود. این فیلم در واقع ادای دین سینما به ادبیات داستانی ما میباشد."
«گاوخونی» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی بهروز افخمی و تهیهکنندگی علی معلم با بازی متفاوت بهرام رادان است که یکی از آثار موفق او در کارنامه هنریاش محسوب میشود. بهرام رادان برای بازی در فیلم «گاوخونی» برنده تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول مرد در سال 1384 شد.
بازی درخشان و تأثیرگذار بهرام رادان در فیلم «شمعی در باد» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد.
«شمعی در باد» به کارگردانی پوران درخشنده و نویسندگی خود او و محمدهادی کریمی و با بازی بهرام رادان، شهاب حسینی، عسل بدیعی، آزیتا حاجیان و جمشید مشایخی، محصول سال ۱۳۸۲ میباشد. بهرام رادان علاوه بر دریافت سیمرغ بلورین برای ایفای نقش در این فیلم، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از هشتمین دوره جشن خانه سینما نیز شد.
پیمان معادی نویسندگی فیلم «آواز قو» را بر عهده داشت. دوستی بهرام رادان و پیمان معادی از آن فیلم شروع شد. این دو در فیلم سینمایی «عطش» به کارگردانی محمدحسین فرحبخش نیز با یکدیگر همکاری کردهاند.
رادان درباره دوستی خود و معادی و فیلم «عطش» میگوید:
"ما سر فیلم «آواز قو» دوستان بسیار صمیمی شدیم و در فیلم «عطش» نیز پیمان فیلمنامهنویس بود و من بهخاطر او سر آن فیلم رفتم و قرارداد بستم. هنوز ده روز از فیلمبرداری «عطش» نگذشته بود که معلوم بود کارگردان با پروژه و تیم هماهنگ نیست و خاطرم هست که بعد از همان ده روز آقای جعفری دیگر کارگردان آن فیلم نبود و خود حسین فرحبخش کارگردانی آن فیلم را بر عهده گرفت که به نظرم فیلم بدی هم نشد."
بهرام رادان در دو فیلم «سربازهای جمعه» و «حکم» مسعود کیمیایی به ایفای نقش پرداخته است. بهرام رادان درباره همکاری خویش با کیمیایی در فیلم «سربازهای جمعه» میگوید:
"مسعود کیمیایی بهعنوان اسطوره سینما، بخشی از تاریخ ایران، کارگردانی بزرگ و این که من شخصاً او را بسیار دوست دارم انسان بسیار محترمی است، اما اگر بخواهم صادقانه بگویم من کارهایی که با ایشان انجام دادهام را دوست ندارم.
در زمان فیلمبرداری «سربازهای جمعه» من از حسین فرحبخش برای بازی در فیلم «کما» که پیمان معادی آن را نوشته بود پیشنهاد داشتم. اما به دلیل بازی در فیلم «سربازهای جمعه» آن را رد کردم. بیتعارف من از خودم در این فیلم و بر روی پرده اصلاً راضی نبوده و نیستم.
همیشه حواشی تولید و عوامل آقای کیمیایی خیلی جذاب است و این باعث میشود شما بهعنوان بازیگر جذب کار شوید، اما خود فیلم برای من بهعنوان بازیگر جذاب و خوب نبوده است. خاطرم هست مثلاً تیتراژ «سربازهای جمعه» را عباس کیارستمی و جعفر پناهی ساخته بودند که البته این حواشی بعد از سالها از ذهن من بهعنوان بازیگر میرود و آن چیزی که میماند نقش من (آصف) در آن فیلم است که آیا برای من بازیگر ماندگار شده است یا خیر."
درحالیکه بهرام رادان از بازیکردن در فیلم «سربازهای جمعه» راضی نبود، اما بعد از دو سال، یعنی در سال ۱۳۸۴ بار دیگر در فیلم دیگری از کیمیایی با عنوان «حکم» بازی میکند. وی در این باره میگوید:
"چند سال بعد از «سربازهای جمعه»، امیرعباس اسماعیلی که آن زمان دستیار آقای کیمیایی بود، سناریویی به نام «حکم» را برای من فرستاد و من بهخاطر همان تجربه و سابقه «سربازهای جمعه» پیشنهاد بازی را قبول نکردم، این واقعه البته همزمان شده بود با تصادفی که آقای کیمیایی داشتند و به سبب آن در منزل خویش در خیابان بهار بستری بودند، امیر شهاب به من گفت بهتر است خودت بیایی و ضمن عیادت از استاد، دلایل بازی نکردنت را به ایشان بگویی که البته من هم قبول کردم و در منزل آقای کیمیایی خدمتشان رسیدم. بعد از سلام و احوالپرسی، آقای کیمیایی نظرم را درباره سناریو و بازیکردن در «حکم» پرسید و من هم در پاسخ گفتم بهخاطر خاطراتی که از فیلم قبلی دارم من در این فیلم بازی نمیکنم. دقیق خاطرم هست که وقتی من این جملات را میگفتم آقای کیمیایی با ریششان بازی میکرد و پس از مکثی کوتاه با همان لحن و صدای خودشان گفتند که نقش «سهند» را میخواهی یا «محسن» را؟ و من اعتراف میکنم که در آن لحظه کاریزمای آقای کیمیایی من را گرفت و من در پاسخ گفتم: نقش «سهند» را میخواهم. اینگونه شد که رفتیم سر فیلمبرداری.
بعد از فیلمبرداری و تدوین خاطرم هست که در منزل آقای کیمیایی به همراه پولاد (کیمیایی)، علی مصفا، لیلا حاتمی و خود ایشان فیلم را تماشا میکردیم که من همان جا هم ناراحت بودم و به ایشان گفتم اگر نقش «سهند» را از فیلم حذف کنید اتفاق خاصی در فیلم نمیافتد."
اوج شهرت و افتخار این بازیگر که مسیر هنریاش را تغییر داد بازی در فیلم سنتوری به کارگردانی داریوش مهرجویی سال 1385 و در نقش علی سنتوری بود. بهرام رادان برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر 1385 و نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر نقش اول مرد 1389 شد.
رادان درباره بازی در این فیلم میگوید:
"علی سنتوری به نظرم محبوبترین نقشی است که تابهحال بازی کردهام که در ذهن مخاطب ماندگار شده است. اما من خودم علاوهبرآن «ایرج» فیلم «بیپولی» و «امیر» فیلم «پل چوبی» و حتی «پیمان» فیلم «آواز قو» را دوست دارم.
یکی از کارهایی که از اول به دنبالش بودم آن بود که نقشهایی را بازی کنم که آن نقشها ماندگار شوند.
خاطرم هست که برای بازی در فیلم «مهمان مامان» من را دعوت کرده بودند و میخواستم نقشی را بازی کنم که پارسا پیروزفر آن را بازی کرد که البته میسر نشد، بعدها شریفینیا دلیل آن را به من گفت که وقتی برای صحبت درباره پروژه آمده بودی دفتر، آقای مهرجویی از مدل نشستن و برخوردت خوشش نیامد و تو را انتخاب نکرد. تا اینکه چند سال گذشت و من در جراید میخواندم که همکارانم برای نقش «علی» در فیلم «سنتوری» میرفتند و تست میدادند و آقای مهرجویی قبول نمیکردند، تا این که خواهر آقای مهرجویی خانم ژیلا مهرجویی را سر صحنه فیلم «خون بازی» خانم بنیاعتماد دیدم و به ایشان گفتم من متوجه نمی شم چرا آقای مهرجویی برای این نقش به سراغ من نمیآید؟ خانم مهرجویی به من گفتند که به ایشان زنگ بزن. اتفاقاً آن موقع کسالتی هم داشتند، من هم زنگ زدم و جویای حالشان شدم. چند وقت بعد محمدرضا شریفینیا که مدیر تولید آن فیلم بود با من تماس گرفت و در دفتر آقای فرازمند حاضر شدیم، بعد از تست گریمی که بر روی صورت من انجام شد، آقای مهرجویی وارد دفتر شده و هنگامی که من برگشتم، بهمحض این که آقای مهرجویی من را دید گفت: خودش هست. بعد از آن هم تمرینات و فیلمبرداری را شروع کردیم."
فیلم «سنتوری» برای اکران عمومی اصلاحیه خورده و ۱۷ دقیقه از آن کاسته شد. با این حساب تنها ۴۸ ساعت به اکران عمومی، فیلم توقیف شده و ۶ ماه بعد نسخه قاچاق فیلم روانه بازار گردید.
پس از اتمام فیلمبرداری «پول چوبی» بهرام رادان به کانادا مهاجرت کرد. او درباره دلایل رفتنش میگوید:
"همیشه دوست داشتم مدتی زندگی در غربت را تجربه کنم. به نظرم مردی که غربت را در هیچ کجای زندگیاش تجربه نکرده باشد، چندتکه از پازل مردانهاش کم است. رفتم زندگی در غربت را تجربه کنم و از اولین روزی که رفتم گفتم: امروز میروم و سال دیگر شهریورماه بازمیگردم و برگشتم."
در کانادا به مدت شش ماه دوره «متد اکتینگ» و شیوههای حفظ دیالوگ به زبان انگلیسی را در دانشگاه آموزش دید، سپس در همان جا مستندی به نام «رؤیای شهرت» را تولید کرد و با اکران فیلم «پول چوبی» (۱۳۹۲) به ایران بازگشت.
در کارنامه هنری بهرام رادان بازیکردن در طیف گستردهای از فیلمهایی با ژانرهای گوناگون دیده میشود. او در این میان با کارگردانان مطرح سینمای ایران همکاری کرده است. او در آثاری چون «گیلانه» رخشان بنیاعتماد، «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» سیروس الوند، «کنعان» مانی حقیقی، «بیپولی» حمید نعمتالله، «راه آبی ابریشم» محمد بزرگنیا، «تردید» واروژ کریم مسیحی و «آتشبس 2» تهمینه میلانی به ایفای نقش پرداخته است. او برای بازی در این نقشهای متفاوت بسیار تلاش کرده است، در فیلم سینمایی «سونامی» که او در آن نقش یک قهرمان تکواندو را بازی میکند، برای آمادهسازی نقشش با تکواندوکاران ملیپوش به مدت هشت هفته تمرینات فشرده ورزشی انجام میداد. رادان در گفتوگویی با خسرو نقیبی از ماهنامه نسیم با اشاره به بازی در فیلمهای تجاری و غیرتجاری و ماندگار میگوید:
"مطمئناً فروش پفکنمکی در ایران بسیار بالاتر از فروش یک غذای پروتئینی است من هیچوقت نمی¬خواهم مثل پفکنمکی باشم. خب یک پفکنمکی که ارزش ندارد، بود و نبودش فرقی نمی¬کند، فقط یک تزئین است در جامعه، مطمئناً من جلوی این می¬ایستم که پفکنمکی نباشم."
رادان در سال ۱۳۹۸ در فیلم «گربه سیاه» به کارگردانی کریم امینی و نویسندگی علیاصغری و تهیهکنندگی خودش بازی کرده است.
آخرین فیلمی که او در آن به ایفای نقش پرداخته، «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی میباشد که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشته و در ده رشته نامزد و در چهار رشته، از جمله بهترین فیلم از نگاه تماشاگران برنده سیمرغ بلورین شده است.
بهرام رادان در کنسرت - نمایش «سی» به کارگردانی علیاصغر دشتی در کاخ سعدآباد تهران در سال ۱۳۹۶ بر روی صحنه رفته و نقش «زال» پدر رستم را بازی کرد.
کنسرت نمایش «سی» به کارگردانی علیاصغر دشتی براساس سه داستان از داستانهای شاهنامه (زال و رودابه، رستم و اسفندیار و رستم و سهراب) است که در مرداد و شهریور ۱۳۹۶ در کاخ سعدآباد تهران اجرا شدهاست.
این نمایش به نویسندگی نغمه ثمینی و بازیگری سحر دولتشاهی، بهرام رادان، مهدی پاکدل، بانیپال شومون، حسین صوفیان، دلنیا آرام و صابر ابر به نمایش درآمده است، همچنین همایون شجریان خواننده و سهراب پورناظری آهنگساز این پروژه میباشند.
بهرام رادان در بهمنماه ۱۳۹۱ آلبوم موسیقی «روی دیگر» را در ژانر موسیقیایی راک و توسط شرکت «الوندکار» منتشر کرد. وی درباره انتشار این آلبوم و ادامه فعالیت خوانندگی میگوید:
"من نمیخواهم بهعنوان خواننده تماموقت و حرفهای موسیقی را دنبال کنم، بلکه بهعنوان کار جنبی به آن نگاه میکنم."
این آلبوم از ۱۲قطعه تشکیل شده است که شامل ۹ قطعه به زبان فارسی و ۳ قطعه به زبان انگلیسی می شود. کار آهنگسازی و تنظیم قطعات این آلبوم توسط کیوان هنرمند انجام گرفته و .میکس و مسترینگ این آلبوم در استودیویی در ترکیه انجام شده است.
رادان تا کنون در هیچ یک از سریالهای تلویزیون بازی نکرده است، اما در مجموعه «رقص روی شیشه» به کارگردانی مهدی گلستانه (۱۳۹۷) و سریال «جیران» به کارگردانی حسن فتحی برای شبکه نمایش خانگی بازی کرده است.
مجموعه «رقص روی شیشه» یک ملودرام در سبک اجتماعی و عاشقانه در نکوهش مهاجرت و در ستایش خانواده است. رعنا و یغما، زندگی خوب و عاشقانهای دارند اما زندگیشان را سایه رازهایی که پنهان کردهاند، تهدید میکند و همین پنهانکاری، ماجراهای هولناکی را برایشان رقم میزند.
سریال «جیران»:
بهرام رادان در مجموعه «جیران» در نقش ناصرالدینشاه قاجار به ایفای نقش میپردازد. کارگردان این مجموعه تاریخی، حسن فتحی و تهیهکننده آن اسماعیل عفیفه میباشد.
فیلمبرداری این مجموعه در زمستان ۱۳۹۹ در شهرهای خوانسار و گلپایگان کلید خورده و پس از آن در شهرک سینمایی غزالی تهران ادامه پیدا کرد.
بهرام رادان، تهیه کنندگی در سینما را با فیلم «ستاره قطبی»(پولاریس) آغاز کرد و اولین فیلمی که به تهیهکنندگی بهرام رادان وارد جشنواره فیلم فجر شد، فیلم سینمایی «علف زار» بود.
بهرام رادان باتوجه به اینکه در رشته مدیریت تحصیل کرده است، تصمیم گرفت تا علاوه بر بازیگری، وارد عرصه تهیه کنندگی نیز شود.
بهرام رادان در سال ۱۳۸۹ سفیر ایرانی برنامه جهانی غذا در مبارزه علیه گرسنگی منصوب شد.
نگار گرامی، نماینده برنامه جهانی غذا دراینرابطه گفت:
"باعث افتخار من است که اکنون یک سفیر ایرانی به جمع افراد تأثیرگذار بر مردم در جهان که ما را در دستیابی به اهدافمان در مبارزه علیه گرسنگی یاری میرسانند ملحق گردیده است. آقای رادان از ماه مه سال ۲۰۰۸ میلادی با برنامه جهانی غذا آشنا شده و تمایل خود را برای شرکت در پیامهای اطلاعرسانی تصویری برنامه جهانی غذا که در نظر است در طی ماههای آتی تهیه شود ابراز داشتهاند. برنامه جهانی غذا بزرگترین سازمان بشردوستانه در دنیا و در مبارزه علیه گرسنگی است."
بهرام رادان نیز در پاسخ به این انتصاب گفته است:
"من بسیار مفتخرم که بهعنوان اولین سفیر ملی این نهاد در جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدهام و مشتاق همکاری با برنامه جهانی غذا در راستای کمک به گرسنگان جهان میباشم. در سال گذشته، اثرات روزافزون بحران اقتصادی در پی بحران نرخ بالای مواد غذائی در سال 2008، سبب گردید تا تعداد گرسنگان در جهان به طرز بیسابقهای افزایش یابد. بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان هر روز گرسنه هستند و در جهان درحالتوسعه یکسوم مرگومیرها در بین کودکان زیر ۵ سال به کمبودهای تغذیهای مرتبط میباشد." (شفاف)
بهرام رادان، به مناسبت زادروز تولد بهروز وثوقی در اسفندماه ۱۳۹۷ متنی ستایشآمیز را در صفحه شخصی اینستاگرامش منتشر کرد. او با انتشار چند عکس از دیدارش با بهروز وثوقی، در صفحه اینستاگرامش نوشت:
"بهروز خان، وقتی پس از چهار دهه ممنوعیت، هنوز ورد زبان همه هستید، وقتی پس از اینهمه دوری هنوز در قلب مردم جای دارید، از صمیم قلب آرزو میکنم روزی برگردید به وطن و به آغوش مردمی که با وجود تمام ممنوعیتها عاشقانه دوستتان دارند، شما گنجینه با ارزشی هستید که نفسکشیدنتان برای هنر این سرزمین نعمت است، تولدتان مبارک، عمرتان بابرکت."
مجموعه «رقص روی شیشه» بدون توجه به مخاطب و تنها بهخاطر منافع شخصی در قسمت دوازدهم پایان یافت، درحالیکه از ابتدا قرار بود در بیست و شش قسمت تولید شود. کارگردان این سریال، قسمتهای بعدی آن را با به هم چسباندن سکانسهایی که پیشتر فیلمبرداری کرده بود منتشر کرد؛ اتفاقی که باعث شد سریال در قسمت دوازدهم با اعلام پایان فصل اول تمام شود. در پایانبندی این سریال نیز پس از اتمام صحنههای فیلمبرداری شده، ادامه داستان که تصویری از آن وجود نداشت، بهصورت نریشن و خوانش رادیویی برای مخاطب سریال خوانده و پخش شد.
بهرام رادان در واکنش به حواشی سریال «رقص روی شیشه» در صفحه اینستاگرام خویش نوشت:
"تولید مجموعه «رقص روی شیشه» در ۲۶ قسمت با قصهای بسیار جذاب و با گروهی از بهترین عوامل حرفهای سینما از مهرماه ۹۷ آغاز شد. دو ماه پس از شروع فیلمبرداری متوجه اتفاقات غیرطبیعی شدیم. از اوایل دیماه ۹۷ در خانه سینما، وزارت ارشاد و دادسرا به هر دری زدیم که این مجموعه نباید به این زودی پخش شود، بخشهایی از فیلمبرداری مانده، مبالغی ناپدید شده و باید شفاف شود، با این شیوه به بنبست میخوریم. گفتند اگر مجموعه پخش شود، پول میرسد، بدهیها پرداخت میشود و همه چیز حل میشود، شرکت پخش فشار آورد، آقایان کوتاه آمدند، پخش شد، باز پولها ناپدید شد، نهتنها بدهی عوامل پرداخت نشد، بلکه چندبرابر شد. حالا سروته قصه را هم آوردند و به اسم پایان فصل اول به خورد مخاطب میدهند، خودشان آبرو ندارند و آبروی عوامل هم برایشان اهمیتی ندارد، مشکل اینجاست که نبود قانون بازدارنده، قلدری پخشکننده و همکاری سهوی برخی همکاران سادهاندیش همه در حال تکمیل این پازل فاسد هستند.
بااینوجود بنده در کنار امیر آقایی و مهرداد صدیقیان و سرمایهگذار اصلی تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا نهتنها حقوق مادی و معنوی عوامل پروژه، بلکه اعتماد مخاطبین عزیز بیش از این از بین نرود."
رادان یکی از سهامداران کافههای زنجیرهای «ویونا» در ایران میباشد، او و مهدی خیامی از سهامداران اصلی این مجموعه هستند.
در دومین روز حضور تیم ایرانی حاضر در کره جنوبی، بهرام رادان به همراه دیگر چهرههای اعزامی به کره در مسیر کوتاهی که برای مشعلداری از سوی برگزارکنندگان و حامی مالی برنامهریزیشده بود شرکت کرد. المپیک زمستانی ۲۰۱۸ در شهر پیونگچانگِ کره جنوبی برگزار شده است.
رادان در پست اینستاگرامش در این باره گفت:
"دوهفته پیش یکی از خاطرهانگیزترین اتفاقات زندگیام رقم خورد، حضور در بزرگترین رویداد ورزشهای زمستانی سال و حمل مشعل المپیک کره جنوبی، جدا از اعتبار فوقالعاده مراسم و افتخار نمایندگی نام بزرگ مردم ایران، بودن در کنار انسانهای فوقالعادهای که مشعلداران گروه ما بودند، تجربهای کمنظیر بود که تا آخر عمر فراموش نخواهم کرد، با تشکر ویژه از علی باذل خوبم و علیرضا توسلی عزیز و همه دوستان خوشفکرم در سامسونگ."
رامبد جوان در برنامه «من و شما» آرش ظلیپور گفت:
بهرام رادان مهمان «خندوانه» بود و ما برای دعوتش از سازمان استعلام گرفته بودیم و آنها هم تأیید کرده بودند، برنامه را ضبط کردیم که اتفاقاً برنامه بسیار خوبی هم شده بود ولی هنگام پخش ناگهان اجازه داده نشد.
در برنامه طبیب صداوسیما یکی از فرماندهان نیروی انتظامی اشاره کرد که پروندهای داشتند که در آن فردی با تقلید صدای بهرام رادان و همینطور ایجاد صفحهای در اینستاگرام به نام او از مردم درخواست پول کرده و تعدادی فریب او را خورده بودند. در آن زمان بهرام رادان خارج از ایران بوده و با پیگیری وکیلش آن فرد دستگیر و روانه زندان شد.
در برنامه سینمایی «هفت» بهروز افخمی با اصرار بر مرده بودن سینمای ایران به بحث حضور «فروشنده» اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن پرداخت و بهصراحت اعلام کرد که فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی شانسی برای کسب جایزه از این جشنواره ندارد.
اما بر خلاف صحبتهای بهروز افخمی، اصغر فرهادی در اختتامیه جشنواره کن توانست جایزه بهترین فیلمنامه این رویداد سینمایی را از آن خود کند و شهاب حسینی هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از این جشنواره معتبر دریافت کند. پس از کسب این دو جایزه مهم برای فیلم «فروشنده» ، بسیاری از سینماگران و کاربران شبکههای اجتماعی به این موفقیت واکنش نشان دادند و دریافت چنین جایزهای را برای سینمای ایران افتخار بزرگی دانستند.
اما پس از این اتفاق، بهرام رادان با انتشار ویدئویی از صحبتهای اصغر فرهادی در جشنواره کن در صفحه اینستاگرام خویش نوشت:
"امشب شب بزرگی در سینمای ایران است، نمی دونم از شدت خوشحالی و تپش قلب خواب به چشمانم بیاد یا نه. فقط خوشحالم که فرهیختگان سینمای کشورم با طمأنینه و گامهایی استوار، ثابت کردند که سینما زنده است، برای کسانی که میخواستند سینما بمیرد و مدام فریاد سینما مرده است سر میدادند، از بارگاه خداوند صبر طلب دارم و به قول شهاب عزیز، الهی شکر!"
این یادداشت که از سوی خیلی از کاربران در فضای مجازی پاسخی کوبنده به اظهارات بهروز افخمی تلقی میشد، موجب شد تا مرجان شیرمحمدی هم این صحبت رادان را به همسرش بگیرد و پاسخ رادان را بدهد.
او با بازنشر تصویری قدیمی از افخمی، بهاره رهنما و رادان در جشنواره کن که به مناسبت فیلم «گاوخونی» به این فستیوال مهم رفته بودند، در اینستاگرام خود نوشت:
"شوهر من دائم دنبال شر میگرده. البته من اونو بهتر از خودش میشناسم و میدونم که همه این بازیگوشیها رو میکنه که از زیر تمام کردن فیلمنامه جدیدش در بره.
اصلاً هر کار آیندهدار و مایهدار که پیش بیاد بهروز ازش فرار میکنه و میره دنبال یک بازی بیهوده که هیچی غیر از دردسر توش نیست. اما این جنجال تازه که بهروز درباره جشنواره کن راه انداخته راستی برای خیلیها شده فرصت که بگن ما هم هستیم!
شاعر سارق یا سارق شاعری به نام یغما گلرویی، بعد از اینکه در جریان سرقت ادبی از ترجمه دیگران گربهگیر شده و فهمیده که در عرصه ادبیات برای همیشه بدنام شده، حالا چاره کرده! خیال کرده با اظهار لحیه درباره بهروز، اعتبار بیاعتبار شده شو نوارچسب میزنه.
خیلیهای دیگه هم هستند اما از همه بامزهتر بهرام رادانه که اصلن راه جشنواره کن را از وقتی یاد گرفت که بهروز پیداش کرد و آوردش توی فیلم گاوخونی بازی کنه.
همان فیلمی که بهخاطرش رفت کن. بگذریم که توی همان «گاوخونی» هم به نظرم نقطهضعف بزرگ فیلم بهرام رادانه. هروقت فیلم گاوخونی را میبینم اعصابم خرد میشه که این آدم چرا نمیتونه متن داستان جعفر مدرس صادقی را از رو درست بخونه! معرفت هم خوب چیزیست! بگذریم ..."
پس از اظهارات مرجان شیرمحمدی در صفحه اینستاگرامش، بهرام رادان واکنشی نشان نداد، اما بهروز افخمی طی دو مصاحبه حرفها و موضع همسرش را تأیید کرد، او در این باره به روزنامه هفت صبح گفت:
"توی این ده پانزده سال من به این نتیجه رسیدهام که بهرام رادان بیشتر سلبریتی است تا بازیگر. یعنی تمام حواسش به این است که چطور دائم اسمش برده شود و عکسش توی اینترنت باشد و لایک و دیس لایک بگیرد. اما وقتی فیلم بازی میکند میبینیم چیزی کم دارد و نمیتواند تنور فیلم را گرم کند.» او در پاسخ به خبرنگار که میگوید بهرام رادان بازی درخشانی در سنتوری داشته است و نقد افخمی منصفانه و کارشناسانه نیست میگوید: «اتفاقاً توی سنتوری هم خوب نبود. بازیکردن نقش معتاد یا عقبافتاده ذهنی یا مثلاً نابینا یا یک موجود فضایی از آسانترین کارها برای بازیگران است چون تقریباً هر کاری بکنی قابلقبول به نظر میرسد. اما در نظر داشته باشید که نمیگویم بازیگر بدی است. میگویم نمیتواند نقش اول باشد. میتواند در فیلمی مثل بارکد همراه یکی دیگر در نقش اول باشد. توی بارکد هم به نظرم بازی مصطفی کیایی بهتر بود. توی ترکیبهای اینطوری میتواند باشد اما نمیشود بار نقش اول یک فیلم را به دوش او گذاشت. بازیگر نقش اول باید چیزی به فیلم و فیلمنامه اضافه کند. این همان حرفی است که من قبلاً در مورد پرویز پرستویی هم گفتم منتهی پرستویی هر چه باشد کممایه نیست. او خودش تصمیم گرفته که کمدین نباشد و اصلاً بهجای بازیگر خودش را با سخنور و حکیم و مرد تنهای شب عوضی گرفته. پرویز پرستویی هروقت که خودش تصمیم بگیرد میتواند دوباره بازیگر همهجانبه و شیرینی بشود که حتی نقشهای تلخ را بانمک و جذاب دربیاورد اما بهرام رادان کممایه و بینمک است."
اما پس از گذشت بیش از یک سال از آن جنجالها بهرام رادان در مصاحبهای که به طور زنده از صفحه اینستاگرام خود پخش میشد، با اشاره به همکاریهای خود با بهروز افخمی گفت:
"من با بهروز افخمی، دو فیلم سینمایی را پشتسرهم کار کردیم. در ابتدا فیلم «گاوخونی» را کار کردیم که به بخش دوهفته با کارگردانان جشنواره کن راه یافت و پس از آن هم فیلم دیگری با نام «ته دنیا» را شروع کردیم که هیچوقت نفهمیدیم چه اتفاقی برای آن افتاد."
رادان در ادامه این موضوع گفت:
"چندی بعد آقای افخمی مجدداً کتاب «سفر کسری» نوشته جعفر مدرس صادقی را به من دادند و گفتند داستان این کتاب، موضوع فیلم بعدی ما خواهد بود و سپس خودشان مشغول ساخت «فرزند صبح» شدند."
بهرام رادان در پایان با بیان اینکه بهروز افخمی پس از ساخت فیلم «فرزند صبح» دچار تغییراتی شد، در واکنش به نوشتههای اینستاگرامی سال گذشته همسر این کارگردان گفت:
"من تنها در آن پست نوشتم امیدوارم کسانی که فکر میکنند، سینما مرده است، امشب راحت بخوابند. بههرحال ایشان، همسر آقای افخمی هستند و (به آن پست) واکنش نشان دادند، چون شوهرشان بودند و فکر کنم ناراحت شدند."
او همچنین در پایان و در پاسخ به این پرسش که چرا تاکنون اصلاً به حواشی که در فضای مجازی به وجود میآید، جواب نمیدهد گفت:
"فکر نمیکنم که هر حرفی در فضای مجازی زده میشود نیاز به پاسخدادن داشته باشد."
(۱۳۸۲): برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «شمعی در باد» از بیست و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر
(۱۳۸۴): برنده تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد سینما برای بازی در فیلم «گاوخونی» از هشتمین جشن دنیای تصویر (حافظ)
(۱۳۸۵): برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «سنتوری» از بیست و پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر
(۱۳۸۰): نامزد لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «آواز قو» از پنجمین دوره جشن خانه سینما
(۱۳۸۰): نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد سینما برای بازی در فیلم «آواز قو» از پنجمین دوره جشن دنیای تصویر (حافظ)
(۱۳۸۳): نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «شمعی در باد» هشتمین دوره جشن خانه سینما
(۱۳۸۳): نامزد لوح زرین بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «شمعی در فیلم» از پنجمین دوره بهترینهای سال سایت ایران اکتور
(۱۳۸۴): نامزد لوح زرین بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «گیلانه» از ششمین دوره بهترینهای سال سایت ایران اکتور
(۱۳۹۰): نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد سینما برای بازی در فیلم «سنتوری» از دوازدهمین جشن دنیای تصویر (حافظ)
(۱۳۹۴): نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد سینما برای بازی در فیلم «آتشبس 2» از پانزدهمین جشن دنیای تصویر (حافظ)
(۱۳۹۶): نامزد تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد سینما برای بازی در فیلم «بارکد» از هفدهمین جشن دنیای تصویر (حافظ)