در سلامسینما جستجو کنید
غزاله سلطانی، کارگردان، نویسنده و فارغالتحصیل کارشناسی طراحی پارچه و لباس از دانشگاه علم و فرهنگ، دیپلم فیلمسازی از مدرسه فیلم ونکوور و کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر است.
غزاله سلطانی از دوران کودکی به هنر و سینما علاقهمند بود و ضمن شرکت در کارگاه فیلمسازی اصغر فرهادی، در آموزشگاه کارنامه و شرکت در کارگاههای بابک احمدی و چند جای دیگر، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه تهران نیز هست. او فعالیتهای متعددی در حوزه تئاتر داشته و فیلمهای کوتاهش نظیر «بازگشت» (۱۳۹۹)، «باغ بیبرگی» (۱۳۹۴)، «شمیران شماره پانزده» (۱۳۹۲) و ... جوایزی را از جشنوارههای داخلی و خارجی دریافت کرده است.
فیلم کوتاه «باغ بیبرگی» در جشنوارههای مختلفی از جمله جشنواره فیلم کلرمونت فراند فرانسه، short film corner جشنواره کن، بخش مسابقه اصلی جشنواره WIZ-ART اوکراین و نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه و ویدئو تایلند فرصت نمایش پیدا کرده و برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه دانشجویان در جشنواره کلرمون فران فرانسه (۲۰۱۵) شده است.
غزاله سلطانی در سال ۱۳۸۹ فیلم مستند سینمایی «و این آسمان آبی» را کارگردانی کرده است که مستندی درباره زندگی و کارنامه هنری عزتالله انتظامی است.
این مستند که به مدت یک ماه و نیم در شش سینمای تهران و برخی شهرستانها به نمایش درآمد در جشنواره شمسه شهرداری در سال ۱۳۹۳ جایزه بهترین فیلم را از آن خویش ساخت.
علاوه بر فیلم مستند، غزاله سلطانی در سال ۱۳۹۲ کتابی با عنوان «من عزتم، بچه سنگلج (شناختنامه عزتالله انتظامی)» را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب خاطرات و سرگذشت عزتالله انتظامی است که توسط نشر سخن در ۲۴۰ صفحه چاپ و منتشر شده است.
غزاله سلطانی در نهایت پس از تولید چندین فیلم کوتاه و مستند در سال ۱۳۹۶ اولین فیلم بلند سینمایی خویش، با عنوان «پرسه در حوالی من» را ساخت؛ این فیلم به دغدغههای یک دختر جوان در آستانه سیسالگی در دل تهران میپردازد و حال و هوایی زنانه دارد.
نام این فیلم برگرفته از کتاب مصطفی مستور با عنوان «پرسه در حوالی زندگی» است.
مهراوه شریفینیا برای بازی در این فیلم نامزد بهترین بازیگر زن از جشنواره بینالمللی ماربیای اسپانیا شده است.
غزاله سلطانی در جدیدترین اثر خویش با عنوان «بیپروا» به سراغ داستان دختر جوانی رفته است که با ورود به یک ساختمان اتفاقاتی برایش پیش میآید. تهیهکنندگی این فیلم را مرتضی شایسته و نویسندگی آن را غزاله سلطانی و حمیدرضا کرمی بر عهده داشتهاند.
پس از نمایش فیلم «قهرمان» در جشنواره فیلم کن، آزاده مسیح زاده مستندساز و شاگرد اصغر فرهادی ادعا کرد که فیلم قهرمان برگرفته و بر اساس مستند «دوسر برد، دوسر باخت» است که او در کلاس فرهادی در سال ۱۳۹۳ ساخته بود. پس از اکران عمومی فیلم قهرمان در سینماهای کشور، مسیح زاده نیز مستند خویش را در یوتیوب منتشر کرد و پس از این ماجرا انبوهی استوری در حمایت از او در اینستاگرام منتشر و دستبهدست میشد که حرف مشترکشان این بود که «قهرمان» به مستندی که مسیح زاده پیشتر ساخته، شبیه است.
شباهتهای فیلم به مستند انکارنشدنی بود؛ بنابراین بحثها بالا گرفت. مدافعان فرهادی گفتند چون فیلم در ورکشاپی که او برگزار کرده ساخته شده، در واقع ایده متعلق به او بوده است. کمکم پای حقوقدانان به میان آمد و مباحث مالکیت معنوی و امکان مالکیت بر ایده مطرح شد و حتی نگار اسکندفر بهعنوان مدیر مؤسسه کارنامه (که ورکشاپ در آنجا برگزار شده بود) اطلاعیهای داد و استدلال تعلق تولیدات هنرجویان به استاد را رد کرد و جانب مسیحزاده را گرفت.
غزاله سلطانی که خود او نیز از شاگردان ورکشاپ فرهادی بود، جانب مسیح زاده را گرفته و پیرامون حواشی این ماجرا در صفحه اینستاگرام خویش نوشت: «شهریور ۱۳۹۳ در کارگاه فیلمسازی اصغر فرهادی در مؤسسه کارنامه شرکت کردم. کارگاه ِساخت ِفیلمهای مستند از سوژههایی برگرفته از برنامه «ماه عسل» صداوسیما. اسم کارگاه را گذاشتیم «اشیاء گمشده»؛ سوژهها درباره افرادی بودند که در شرایط نیاز اشیاء ارزشمندی پیدا میکنند و به صاحبانش برمیگردانند. ما به گروههایی برای تحقیق و پژوهش درباره هر سوژه تقسیم شدیم.
…
هر گروه با صرف وقت و هزینه بسیار به شهرهای مختلف رفت.
…
بعد از چند ماه کارگاه به اتمام رسید و تقریباً تنها فیلم مستندی که به سرانجام رسیده بود سوژه آزاده مسیحزاده در شهر شیراز بود که اتفاقاً جزو سوژههای ابتدایی معرفی شده از برنامه «ماه عسل» صداوسیما نبود. تا جایی که بهخاطر دارم او خودش آن سوژه را در شیراز پیدا کرده بود. مستندی پژوهشی، نفسگیر و جذابتر از همه فیلمهای ما.
…
یقیناً ما مالکان معنوی و مادی آن راشها و مستندها هستیم؛ ما یعنی سازندگان آن مستندها.
تا امروز که فیلم بلند داستانی اصغر فرهادی «قهرمان» بر پرده سینماها و در راه اسکار است.
اما من امروز با درد عمیقی بر جان این یادداشت را مینویسم. یادداشتی که در راستای اعتراض به تضییع حقوق معنوی و مادی همه ما و آزاده مسیحزاده است.
آیا توقع رعایت حقوق مالکیت فکری دیگران از معلم ِخود، خواسته زیادی است؟
آیا ما تیم پژوهشی و تحقیقاتی فیلم بلند آقای فرهادی بودیم؟
که کمترین احترام به ما که عاشقانه از او یاد میگرفتیم نامبردن اسم ما در تیتراژ فیلم بود. نبود؟
که اگر ایده و طرح مستند «دوسر برد، دوسر باخت» آزاده از آقای فرهادی بوده چرا باید پنج سال بعد (طبق بیانیه وکیل ایشان) از او امضا گرفته شود؟
(همه تلاشم را میکنم اسم این رفتار را «Power Harassment» یا «سو استفاده نامشروع از قدرت» نگذارم!)
هشت ماه تحقیق و پژوهش برای ساخت مستند که امروز سوژه فیلم داستانی شده نیاز به رعایت حقوق مادی و معنوی ندارد؟
…
این سکوت آزاردهنده دیگران که بوی ِگند منفعتطلبی میدهد بدجور دلم را ریش میکند. امیدوارم روزی همه ما - مخصوصاً بچههای کلاس - یاد بگیریم در برابر تضییع حق خودمان و دیگران صدایمان را باشهامت بلند کنیم. آرزو میکنم بهزودی قوانین مالکیت فکری (کپیرایت) در این سرزمین جاری شود تا کمتر شاهد چنین اتفاقهایی باشیم که خانه سینما و دیگر مراجع سینمایی هم به بهانه مصلحت و آبروی سینمای ایران سکوت نکنند و پشت آن نایستند.
و یادمان بماند
«تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز»
غزاله سلطانی.»
با ادعای سمیه میرشمسی (کارگردان، دستیار کارگردان و فیلمساز) مبنی بر اینکه بازیگر مردی در پشتصحنه یک فیلم، او را مورد اذیت و آزار قرار داده است، جمعی از بازیگرانِ زن، از جمله غزاله سلطانی بیانیهای را برای اعتراض به خشونت علیه زنان در این عرصه و پیگیری و تمام شدن مسائلی نظیر این موضوع و حمایت از همکاران خود منتشر کردند.
بعد از اظهار نظرهای مختلف که توسط سینماگران مطرح شد آزاده صمدی بازیگر سینما از رأیگیری بین زنان امضاکننده بیانیه اعتراض به خشونت علیه زنان در سینما و انتخاب هیئت پنجنفره رسیدگی به آزار و خشونت جنسی در سینما خبر داد. از بین امضاکنندگان، غزاله سلطانی و ۱۱ تن دیگر نامزد هیئت پیگیری شدند که در نهایت پس از رأیگیری نام پنج نفر شامل هانیه توسلی، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، مارال جیرانی و غزاله معتمد بهعنوان هیئت پیگیری مطالبات زنان فعال سینما و تئاتر معرفی شدند.
این بیانیه، واکنش انجمنهای مختلف صنفی و نهادهای دولتی را به دنبال آورد؛ از جمله رئیس سازمان سینمایی با تشکیل شورایی، دستور رسیدگی به این ماجرا را صادر کرد. همچنین انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری با برخی هنرمندان سینماگر که بیانیه را امضا کرده بودند، نشستی برگزار کرده و از پیگیری جدی قانون کرامت در مجلس خبر داد.
در این بیانیه که علاوه بر غزاله سلطانی، تعداد زیادی از بازیگران و سینماگران آن را امضا کرده بودند، آمده است: «در روایتهایی که از تجربههای دردناک زنان در سینمای ایران منتشر شده، انواع آزارهایی که زیر چتر خشونت جنسی قرار میگیرند مطرح شده؛ از جمله هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیت زده، سوءاستفاده از سکوت و تحمل افراد با گروگان گرفتن حق کار و دستمزد، اعمال خشونت جنسی بهوسیله تهدید موقعیت کاری قربانی، تماسهای بدنی ناخواسته، اصرار و اجبار به عمل جنسی و در نهایت خشونت جسمی و تجاوز.»
پس از بیانیه زنان سینماگر، انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان اولین نهاد صنفی بود که واکنش نشان داد. این انجمن بدون اشاره مستقیم به ادعای آزار جنسی، نوشت: «باتوجهبه شناخت از گذشته همکارمان خانم سمیه میرشمسی، بهطورکلی، صادق بودن ایشان را تأیید میکنیم.»
این انجمن همچنین با ابراز تأسف از برخوردهای تحقیرآمیز و بداخلاقیها و ایجاد ناامنیهای روانی و حتی تهدید و برخورد فیزیکی در پشتصحنه تولید صنعت فیلم ایران اعلام کرد این اولینبار نیست که چنین اتفاقاتی میافتد. انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان در ایران اعلام کرد که موضوع را پیگیری خواهد کرد.
خانه سینمای ایران نیز اعلام کرد شورای صیانت این نهاد صنفی، آمادگی دارد با رعایت اصول اخلاقی و قید محرمانگی، به کلیه گزارشها و شکوائیههای مطرح شده درباره خشونت و آزار علیه زنان فعال در این عرصه رسیدگی کند و مشورتهای حقوقی لازم را به مراجعهکنندگان ارائه و در صورت لزوم، ارجاع موضوع به محاکم قضایی را نیز پیگیری کند.
انجمن بازیگران سینمای ایران هم هرگونه خشونت، برخوردهای توهینآمیز و رفتارهای غیراخلاقی با عوامل سینمای ایران بهویژه با زنان سینماگر را محکوم کرد و در بخشی از بیانیه خود نوشت: «هیئتمدیره انجمن بازیگران سینمای ایران اعلام میکند که قاطعانه و با تمام توان تا مجازت متخلفین در کنار شاکیان خواهد ایستاد و اجازه هیچگونه مصلحتاندیشی و گذشت و سازش بر سر اصول و حرمت انسانی و آبرو و حیثیت سینمای شریف ایران را نخواهد داد.»
در اولین جلسه شورای مدیران سازمان سینمایی که در سال ۱۴۰۱ برگزار شد، محمد خزاعی به بیانیهای که توسط زنان سینماگر ایرانی مبنی بر ایجاد یک کمیته مستقل با اکثریت مطلق زنان برای رسیدگی به شکایات علیه خشونت جنسی توجه کرد و ضمن دستور برای بررسی و توجه ویژه به این موضوع، شورای اخلاق حرفهای در سینما را تشکیل داد.
و اما غزاله سلطانی در واکنش به بیانیه خانه سینما که بهزعم او هیچ توجهی به خواسته زنان سینماگر مبنی بر تشکیل کمیتهای مستقل نکرده بود، در گفتوگو با ایرنا اینچنین گفت:
«خانه سینما در این بیانیه گفته ما خودمان در شورای صیانت مسائل را حل میکنیم. درحالیکه به نظرم شورای صیانت صلاحیت تخصصی برای حل مشکلات حوزه خشونت علیه زنان را ندارد. دو نفر از اعضای شورای صیانت رئیس هیئت داوران و مدیرعامل خانه سینما هستند که هر دو از تهیهکنندگان قدیمی و باتجربه سینما هستند که بعید میدانم صلاحیت تخصصی ورود به این حوزه را داشته باشند، حتی حضور فرد حقوقدان در شورا باید با تخصص خشونت و آزار جنسی باشد. آنها بهعنوان سینماگر سازوکار سینما را میشناسند. بعید میدانم دیگر اعضای شورای صیانت هم تخصصی در این زمینه داشته باشند. گاهی مصلحتاندیشیهای عجیبوغریب در خانه سینما افراد قربانی و ضعیف را به سکوتی آزاردهنده دعوت میکند که زخمهایش برای سالها بر پیکر قربانی باقی میماند؛ ما باید به دنبال حل مسئله باشیم نه پاککردن صورتمسئله. فایده حکمیت و ریش سفیدی چیست اگر کمکی به حل کردن ریشهای مشکلات جاری نکند؟ به نظرم قانونمداری به فرهنگسازی در این زمینه کمک شایانی خواهد کرد. یادمان باشد پرداخت هزینههای زیاد مادی و معنوی برای افراد خاطی در وقوع جرم بسیار پیشگیرانه است و اگر تعرضی اتفاق افتاد و خشونتی اعمال شد قربانی با امنیت روان و پشتیبانی قانون میتواند دادخواهی کند. آیا امروز چنین فضای امنی وجود دارد؟»
از مجموع ۲۴ رای
از مجموع 0 رای
از مجموع ۱ رای
از مجموع ۲۴ رای