پوستر undefined

فیلم‌ سینمایی |درام

برادران لیلا

Leila's Brothers

۶ /۱۰
امتیاز سلام سینما

از ۱ رای

منتقدان:

۷.۵

امتیاز دهید:

لیلا در سن چهل سالگی تمام زندگی خود را صرف مراقبت از پدر و مادر و چهار برادرش کرده است. در کشوری که درگیر تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی است، خانواده دائماً با هم بحث می‌کنند و با زیر بار بدهی‌ خُرد می‌شوند. لیلا در حالی که برادرانش در تلاش برای گذراندن زندگی خود هستند، نقشه‌ای می‌کشد تا با راه اندازی یک تجارت خانوادگی آنها را از فقر نجات دهد. در حالی که آنها به شدت به حمایت مالی نیاز دارند، لیلا متوجه می شود که پدرشان، اسماعیل مخفیانه یک میراث خانوادگی را پنهان کرده است. او این میراث را به عنوان یک پیشنهاد برای تبدیل شدن به پدرسالار جدید قبیله، بالاترین افتخار در سنت ایرانی، نگه داشته است. این اتفاق باعث هرج و مرج در خانواده‌ای می‌شود که از پیش نیز شکننده بود. با بدتر شدن وضعیت سلامتی پدر، اقدامات هر یک از اعضای خانواده به تدریج خانواده را یک قدم به سمت انفجار نزدیک می‌کند.

کارگردان: سعید روستایی

نقدهای بلند فیلم برادران لیلا

یک درام خشن ایرانی


ترجمه اختصاصی سلام سینما

فیلمساز ایرانی، سعید روستایی یک درام خانوادگی بزرگ، جذاب و شخصیت‌محور را به سبک ایتالیایی - آمریکایی با اجراهای خشم‌آلود، یک صحنه عروسی بزرگ و صحنه‌های الهامی از روکو و برادرانش ویسکونتی و پدرخوانده کاپولا را نمایش می‌دهد. حتی رد پای تأثیرپذیری از آثار آرتور میلر در میان سرزنش‌های خشم‌آلود و دردناک این فیلم وجود دارد.

اجرای گرم ترانه علیدوستی را در این فیلم شاهد هستیم – که با بازی در فیلم‌های اصغر فرهادی شناخته شد – و با بازی نقش لیلا در این فیلم نیز شناخته می‌شود: زنی که توسط مردسالاری بی‌کفایت و سست به پریشانی سوق داده می‌شود. لیلا با پدر و مادر مسن خود زندگی می‌کند. او از کمردرد دوره‌ای ناشی از استرس و کار زیاد رنج می‌برد و اساساً تنها مزدبگیر عادی خانواده است که به تنهایی چهار برادر بالغ خود را از نظر مالی حمایت می‌کند.

پرویز که دارای اضافه وزن (فرهاد اصلانی) است به عنوان یک توالت شور در مرکز خرید کار می‌کند، اما به اندازه کافی برای حمایت مالی خانواده‌اش پول در نمی‌آورد که با تلاش‌های مکررش برای پسردار شدن این نگرانی افزایش هم می‌یابد. فرهاد خل و چل عضله‌دار (محمدعلی محمدی) فقط به کشتی آمریکایی در تلویزیون علاقه دارد. منوچهر بیکار استخوانی (پیمان معادی) به دنبال طرح‌های خفن سریع پولدار شدن است و نه کار. علیرضا (نوید محمدزاده) نیز اخیراً از کار کارخانه‌ای که رؤسایش دستمزدشان را پرداخت نمی‌کردند، استعفا داده است.

در رأس همه این مردان بیهوده و انگلی، پدر سالخورده آنها اسماعیل (سعید پورصمیمی) قرار دارد – مردی که مکرراً ناله می‌کند، خود رحم است، معتاد به تریاک است و وسواس به «پدرسالاری» طایفه‌ی پر جمعیت خود دارد. موقعیتی که با مرگ پسر عمویش خالی شده است. پسر پسرعمو بایرام (مهدی حسینیان) به او می‌گوید که تاج خیالی پدرسالارانه می‌تواند متعلق به او باشد - به شرطی که در عروسی آتی پسر بایرام 40 سکه طلا به عنوان هدیه ازدواج به او بدهد. اسماعیل حریص و احمق با این شرط موافقت می‌کند - زیرا او سکه‌ها را در اختیار دارد و می‌داند که امتیاز غیررسمی پدرسالار بودن این است که از هر و همه هدایای ازدواج در عروسی‌های آینده "مقداری از آن را" به صورت پنهانی دریافت کند. 

در همین حال، لیلا یک طرح مبتکرانه مطرح کرده که می‌تواند خانواده‌اش را به درآمدی قابل قبول برساند: آنها می‌توانند اجاره یکی از واحدهای خرده‌فروشی جدیدی را که در مرکز خرید ساخته می‌شود، به طور نمادین در محل کار پرویز یعنی توالت عمومی آن مرکز خرید، بگیرند. اما او فقط می‌تواند وام بانکی را با سپرده دریافت کند - لیلا به پول نقد نیاز دارد - و از اینکه می‌فهمد که انبار سکه‌های طلای پدر پیرش قرار است به این روش نادرست و غیر صادقانه هدر برود، عصبانی می‌شود. اما آیا می‌توان جلوی پدرش را گرفت؟

لیلا در دنیایی از مردان کلاه بردار زندگی می‌کند که هرگز دست از لوس کردن خود به خاطر موقعیت و اعتبارشان بر نمی‌دارند، با این حال از هر کاری شبیه به کار نان‌آور بیزارند و کاملاً راضی هستند که مثل زالو شیره‌ی زنان را بمکند و به آنها با زن‌ستیزی و اغماض رفتار کند. منوچهر کلاهبردار بدبین به برادرانش پیشنهاد ملاقات کاری با یکی از دوستانش را داده بود - لیلا طبیعتاً به عنوان یک زن از جلسه کنار گذاشته شد. معلوم شد که این فرصت صرفاً یک کلاهبرداری برای اجاره اتومبیل‌هایی بود که وجود خارجی ندارند، شبیه به ترفند «هدیه عروسی» پدرسالار است و درست مانند آن ترفند، بسیار محتمل است که شخصی که راز به او گفته می‌شود، تبدیل به بزرگترین قربانی شود.

خشم شعله‌ور لیلا از میان‌مایه‌گی تحقیرآمیز پدر و برادرانش، و خستگی از تلاش برای نجات آنها از دست خودشان، انرژی عاطفی است که به فیلم قدرت می‌بخشد که اوج فیلم را در صحنه عروسی شاهد هستیم. اجرای فوق‌العاده علیدوستی را برای اولین بار در بین تیم‌ هم‌مرتبه از لحاظ سبک و سیاق هنری در یک گروه بزرگ از بازیگران را شاهد هستیم.

منبع: گاردین

مترجم: وحید فیض خواه


برادران لیلا Leila’s Brothers 2022

تاریخ اکران: 25 می 2022

کارگردان: سعید روستایی

نویسنده: سعید روستایی

توزیع‌کننده: وایلد بانچ

بازیگران: ترانه علیدوستی، نوید محمدزاده، پیمان معادی، فرهاد اصلانی، محمد علی محمدی، سعید پورصمیمی

فیلمبرداری: هومن بهمنش

خلاصه داستان: لیلا در سن چهل سالگی تمام زندگی خود را صرف مراقبت از پدر و مادر و چهار برادرش کرده است. در کشوری که درگیر تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی است، خانواده دائماً با هم بحث می‌کنند و با زیر بار بدهی‌ خُرد می‌شوند. لیلا در حالی که برادرانش در تلاش برای گذراندن زندگی خود هستند، نقشه‌ای می‌کشد تا با راه اندازی یک تجارت خانوادگی آنها را از فقر نجات دهد. در حالی که آنها به شدت به حمایت مالی نیاز دارند، لیلا متوجه می شود که پدرشان، اسماعیل مخفیانه یک میراث خانوادگی را پنهان کرده است. او این میراث را به عنوان یک پیشنهاد برای تبدیل شدن به پدرسالار جدید قبیله، بالاترین افتخار در سنت ایرانی، نگه داشته است. این اتفاق باعث هرج و مرج در خانواده‌ای می‌شود که از پیش نیز شکننده بود. با بدتر شدن وضعیت سلامتی پدر، اقدامات هر یک از اعضای خانواده به تدریج خانواده را یک قدم به سمت انفجار نزدیک می‌کند. 

بستن

بی‌کاری و مرگ


  

برادران لیلا ساخته سعید روستایی دراماتیک‌تر و اجتماعی‌تر از «ابد و یک» روز است اما همچنان کپی دست‌دومی از سینمای اجتماعی مسعود کیمایی و «گوزن‌ها» است. این مولف که در کارنامه خود «متری شیش و نیم» را نیز دارد ثابت کرده توانایی بالایی در به چالش کردن عنصر انسان در جامعه و برخورد جامع با انسان دارد. فیلم‌نامه دراماتیک «برادران لیلا» قبل از آن‌که خسته‌کننده باشد بسیار پر چالش است و به نظر می‌رسد تریبونی است برای عدالت‌خواهی جوانان از جغرافیای خود. عدالت خواهی به معنای بازپس‌گیری حق زیستن و نه انتقاد از وضعیت فعلی که شاید تنها جاه‌طلبی روستایی در این زمینه موهای بافته و آویزان ترانه علی‌دوستی، لیلا، است. ویژگی ابتدایی فیلم‌نامه فیلم مورد بحث تعلیق بدون سیاه‌نمایی به واسطه استفاده از سیاهی‌های موجود در بطن داستان است. فیلم‌نامه قصه‌ای را به عنوان پیرنگ برگزیده که ماجرای قشر عظیمی از جامعه امروز است اما این ماجرا همچنان سمپاتی‌اش برای بیننده متحجر غیرقابل قبول می‌شود.

*عصریخبندان

اولین زاویه من با فیلم، حرف زیاد برای گفتن و نگفتن هیچ‌یک است. یک درام اجتماعی که قرار است روایت‌گر معضلات جوانان و جوانی باشد همچنان ناتوان در ایجاد پرسوناژی تازه برای خود است. علیرضا، نوید محمدزاده، همچنان محسن «ابد و یک روز» است و لیلا، ترانه علی‌دوستی، بی‌شباهت به سمیه، پریناز ایزدیار، نیست. فیلم ذوق‌زده قصه پیشین خود را با آب و تاب بیشتری و تنها با تغییر زاویه دید تکرار می‌کند البته که این موضوع به هیچ‌وجه بد نیست اما زمانی که قرار است از روستایی انتظار بیشتری داشته باشیم کلیشه‌ای و خیال‌پردازانه می‌شود. فرهاد اصلانی، پرویز، سعید پورصمیمی، پدر خانواده، پیمان معادی، منوچهر، تسلسل عقلی درستی از مدیوم درام به بیننده ارائه نمی‌کنند. درواقع جایگاه داستانی آنان علاوه‌بر آن‌که گنجایش آن را دارد که تنها گاهی به چشم یک خرده پیرنگ، مانند قضیه به دنیا آمدن فرزند پرویز و اسم گذاری او، نگاه نشوند؛ باید رفیع‌تر به عنوان مکمل به آن‌ها توجه شود. این‌که لیلا در یک درد و دل از علیرضا عاجزانه بخواهد دست‌ برادرانش را برای راه‌انداختن کاری بگیرد و بعد ماجراهای مسعود و... کافی نیست. همچنان بیننده «ابد و یک روز» دیده دوست دارد "محسن" را ببیند و شاهد دعواهایش با مرتضی باشد. داستان تعلیق قابل توجهش را مدیون بازی خوب علی‌دوستی است. او است که همچنان از دیگر برندهای این فیلم قدرت‌مندتر است. از سویی دیگر بی‌توجهی به پدر و مادر برای دردهایی که ناشی از ترس مرگ است، مانند یبوست اسماعیل در سرویس بهداشتی، به نوعی از مرگ احساسات و شروع عصریخبندان در آن خانه خبر می‌دهد. این اُبژه در فیلم را بسیار دوست دارم که همچنان در حال روایت یک اثر اجتماعی است اما موضوعیت احساسی نیز به خود می‌گیرد. مسئله‌ای که روستایی نتوانست در آثار پیشین خود در مقام کارگردان آن را تداعی کند. لیلا بی‌توجه به پدر و مادر خود نیست و اگر به علیرضا می‌گوید: بی‌خود قول فردا دکتر رفتن را نده و...، به این دلیل است که احساساتی فراتر از هم‌نوعی دارد. از سویی دیگر وقتی داستان قرار است پدرخوانده‌وار پیش برود ترحم برانگیزی نمی‌طلبد و روستایی نیز در این زمینه تلاشی ستودنی دارد.

*قربانی

همیشه زن در سینمای ایرانی قربانی است. همان‌طور که در «برادران لیلا»  باید "لیلا" قربانی باشد، سینمای ایران به طور کلی قربانی کننده زن به بهانه‌های مختلف است. با ترحم زیاد، فیلم‌های نرگس آبیار، با تزریق قدرت مردانه، فیلم‌های تهمینه میلانی، با نفوذ اضمحلال زنانه در سینمای رخشان بنی اعتماد و... زن بزرگ‌ترین قربانی یک حرکت سیاسی از سوی هنرمند در سینمای ایران است. زن اما در سینمای روستایی و مشخصا فیلم «برادران لیلا» به دور از هرحاشیه و جنبشی باید یک قربانی قهرمان باشد. روستایی زن را آن‌طور شناخته است که بهرام بیضایی در قصه‌هایش می‌گوید و این بخش از شناخت او با تحقیقات میدانی از سوژه‌هایش شناختش را بیشتر کرده. نه این که مثلا علی حاتمی زن را نمی‌شناسد اما شناخت زن ایرانیِ قهرمان فقط در آثار بیضایی امکان دارد. از سوی دیگر این شناخت با مردانگی‌ای که از آثار کیمیایی وام گرفته شده مفهومی تولید می‌کند به عنوان قربانی ایثارگر. اگرچه قرار نیست «برادران لیلا» فیلمی فیمینیستی باشد اما آنیموس در آن موج می‌زند. آنیما همچنان واپس‌گرایانه از جریانی دفاع می‌کند که متحجرانه گم خواهد شد. وقتی که اسماعیل با بُغض و کینه‌ای ملیح رقیب خود را می‌بیند که جایگزین بزرگ‌فامیل شده و بعد ما نام روستایی را می‌بینیم که بر پشت پیراهن او به عنوان تیتراژ فیلم حک می‌شود؛ آن‌گاه است که باید فیلم را مردانه حدس بزنیم؛ اما این حدس دیری نمی‌پاید که با ورود لیلا و داستانش تخریب می‌شود. تناقض به وجود آمده در فیلم به عنوان موضع‌گیری اصلی فیلم‌ساز برای ایجاد تعلیق در اثر خود است. فیلم‌ساز می‌داند که زنِ آنیموس در جامعه امروز کشورمان یک ایثارگر آینده‌نگر است که نیاز هر خانواده‌ این چنینی برای بقاء است. فیلم‌ساز می‌داند که برای نشان دادن الوهیت آن نیازی به ترحم برانگیزی از جنس "سمیه" ندارد اما همچنان برای ایجاد تعلیق ایرانی – سینمایی خود به چنین کاراکتری نزدیک می‌شود. روستایی نمادی از سینمای آینده است که بیشترین انتقادش از جامعه، جامع بودن همه شرایط خطر آفرین برای جوانان است.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی

بستن

نقدهای کوتاه فیلم برادران لیلا


نویسنده

پیتر دی برگ

ستاره ایرانی، ترانه علیدوستی حماسه این خانواده پرتوقع و پرجمعیت را به تنهایی هدایت می‌کند. سعید روستایی از نویسندگان نسل جدیدی است که با زیرکی هرچه تمام‌تر، انتقادهای پیچیده اجتماعی خود را در قالب داستان‌های مدرن ارائه می‌دهد.

نویسنده

پیتر بردشاو

سعید روستایی یک درامای قوی خانوادگی شخصیت‌محور و جذاب ارائه می‌دهد. داستانی به سبک ایتالیایی-آمیریکایی با بازی‌های پرحرارت که می‌توان آن را شبیه فیلم «پدرخوانده» و یا «روکو و برادرانش» دانست. در میان خشم‌ها و اتهامات موجود در داستان «برادران لیلا» کمی هم شباهت‌هایی به نمایشنامه‌های آرتور میلر را شاهد هستیم.

نویسنده

جردن مینتزر

می‌شود گفت که داستان بیش از اندازه شلوغ است. بعضی جاها، درام به ملودرام تغییر ماهیت می‌دهد. داستان کمی درهم‌وبرهم است، گویی دوربین نتوانسته همه چیز را ضبط کند. از این جهات، «برادران لیلا» فیلم کاملی نیست. اما از لحاظ محتوا و هدف داستان که نشان دادن سختی‌های بیشمار یک خانواده ایرانی است، فوق العاده است.

نویسنده

استفانی بانبری

در مدت زمان نزدیک به سه ساعت، آرزوهای کوچک این مردم عادی به زیبایی مجموعه‌ای از اشتباهات را تعدیل می‌کند. همیشه قبل از بحران نهایی و یا رسیدن به یک اوج دراماتیک متوقف می‌شوند. دقیقا در جایی که راه حل در جلو چشمانشان قرار گرفته است. این بنظر اشتباه می‌آید اما اشتباهی درکار نیست. داستان سعید روستایی همانند یک پیچک رونده است. رنج و عذاب این خانواده جوری درهم تنیده شده که به هیچ عنوان نمی‌توانند آغاز یا پایانی برای آن درنظر بگیرند.